محقق و پژوهشگر موسسه دارالحدیث تشریح کرد:
دیدگاههای مختلف در مورد ورود اهلبیت(ع) به کربلا در روز اربعین
گروه حوزههای علمیه: استاد پژوهشکده حدیث حوزه با بیان اینکه در مورد ورود اهلبیت(ع) به کربلا دیدگاههای مختلفی از سوی علما بیان شده است گفت: نقل طبری از ابی مخنف ظهور در این دارد که این مسئله استبعادی ندارد و مرحوم شهید قاضی طباطبایی امکان آن را اثبات کرده است.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود طباطبایینژاد، دیشب 9 آبان در نشست اربعین و مقتلنگاری روایی در پژوهشکده حدیث حوزه با بیان اینکه مهمترین چیزی که درباره اربعین به ذهن متبادر میشود بحث حضور اهل بیت(ع) در این روز بر سر قبر مطهر امام است، به چند موضوع پیرامون این روز اشاره کرد و گفت: اولین چیزی که از روایات به دست میآید این است که از عاشورا تا اربعین دگرگونی در عالم تکوین به وجود آمده است؛ از امام باقر(ع) نقل شده است که آسمان بر کسی بعد از یحیی نگریست، مگر بر امام حسین(ع) که 40 روز آسمان بر آن گریست؛ در نقل دیگری از مجمع البیان طبرسی در ذیل آیه «يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا»(7 مریم)» از امام صادق(ع) نقل شده است که امام حسین(ع) نیز مانند یحیی بوده است و آسمان 40 روز در عزای آن بزرگوار گریست؛ از امام پرسیدند که گریه آسمان یعنی چه که فرمودند یعنی آسمان با سرخی طلوع و با سرخی غروب میکرد که طبیعتا مراد سرخی بیش از حد است.
وی افزود: نکته دوم آمدن جابر به کربلاست که ایشان با عطیه آمده است و برخی گفتهاند عطیه غلام جابر بوده است، در «مصباح الزائر» سید بن طاووس تصریح شده که آمدن عطیه با جابر 20 صفر بوده است و در برخی نقلها نیز این همراهی عطیه وجود دارد ولی اینکه در روز بیستم صفر رسیده باشند قید نشده است. عطیه از بزرگان تابعین و از دانشمندان است که حضرت علی(ع) نام او را انتخاب و فرمود ایشان عطیه الهی است؛ شیح طوسی نیز ایشان را در زمره اصحاب برخی ائمه(ع) دانسته است.
طباطبایینژاد ادامه داد: مطلب سوم آمدن افراد دیگری غیر از جابر از بنی هاشم در اربعین به کربلا بود، ولی عمدتا سخن از جابر است که نشان میدهد از همان زمان گرایش و میل به زیارت قبر آن حضرت آغاز شده است. همچنین مسئله دیگر برپایی عزاداری و گریه و حزن و بر سر و صورت زدن در هنگام حضور افرادی است که در اربعین حاضر بودند و از اطراف نیز برخی بانوان آمدند و تا چند روز بعد از اربعین عزاداری کردند.
وی اظهار کرد: نکته دیگر در مورد اربعین الحاق سر مطهر به بدن شریف ایشان است؛ سر مطهر امام در عصر عاشورا از بدن جدا شد و توسط خولی به سمت دارالعماره منتقل شد و از آن جا نیز به شام برده شد؛ روایت است که سر مطهر در نجف دفن شده ولی باور عمومی شیعه این است که سر مطهر در روز اربعین به بدن الحاق شده است.
طباطبایینژاد بیان کرد: مسئله دیگر الحاق رئوس شهدای دیگر به ابدان مطهر ایشان است که اقوال مختلفی برای آن ذکر شده است. در ترجمه «فتوح» ابن اعصم که اصل آن در قرن چهارم و ترجمه آن در قرن ششم نوشته شده آمده است که نعمان از سوی یزید مامور شد تا سر امام و سایر شهدا را به ابدان ایشان ملحق کند، زیرا ظاهرا شهدا در یک گور دسته جمعی دفن شده بودند و این سرها در اربعین به ابدان ملحق شد.
این محقق و پژوهشگر موسسه دارالحدیث با اشاره به زیارت اربعین تصریح کرد: این زیارت دو متن روایی دارد؛ یکی متن مشهور که در مزار شیخ مفید آمده است و روایتی از امام حسن عسکری(ع) ذکر شده که زیارت اربعین یکی از 5 ویژگی مومن است که در کنار نمازهای نوافل، انگشتر به دست راست کردن، مهر بر پیشانی نهادن و جهر به بسم الله قید شده است و متن دیگر نیز زیارتنامه ماثور اربعین است و شیخ طوسی در تهذیب آن را آورده است.
وی همچنین با اشاره به اهمیت حضور در کربلا در اربعین و پیادهروی آن ادامه داد: روایتی در مورد پیادهروی است که جای بحث دارد که آیا پیاده مزیتی بر سواره به شکلی خاص دارد یا نه؟ یک روایت بیان کرده است که اگر کسی قبر مطهر امام را پیاده برود برای هر گام او خداوند هزار حسنه میدهد و هزار سیئه از او بر میدارد و ثوابهای زیاد دیگری نیز به او میدهد.
طباطبایینژاد با اشاره به حضور اهل بیت در کربلا در اربعین و اینکه برخی بزرگان مانند مرحوم نوری و شهید مطهری و ... را رد کردهاند بیان کرد: در نقطه مقابل مرحوم شهید قاضی طباطبایی در کتاب اربعین، محال بودن حضور اهلبیت(ع) در کربلا را نفی کرده و امکان آن را اثبات کردهاند چون یکی از استدلالات مانعین این است که وقتی اهلبیت(ع) را به کوفه بردند در زندان نگه داشتند و عبیدالله پیک به یزید فرستاد که تکلیف چیست؟ که با توجه به مسافت ده روز پیک اول رفته و بعد پیک برگشته است و بعد به فرض اینکه که فورا اهل بیت را به سمت شام برده باشند باید چند روز هم در آنجا مانده باشند و باز هم مدت مدیدی طول میکشد لذا بعید است به کربلا رسیده باشند.
طباطبایی نژاد تصریح کرد: نقل طبری از ابی مخنف ظهور در این دارد که عبیدالله اهل بیت را بعد از چند روز به شام فرستاد و پیکی در کار نبوده است و معطلی برای پیک وجود نداشته است لذا این عدم امکان و استبعاد در رسیدن اهل بیت به کربلا برداشته و رفع میشود.
این محقق و پژوهشگر بیان کرد: سیدبن طاووس در اقبال میگوید مستبعد است که اهل بیت در 40 روز به کربلا برسند ولی ایشان در لهوف، مجددا نقل کرده که اهل بیت به کربلا آمدهاند؛ در اینجا بین مرحوم محدث نوری و قاضی طباطبایی نیز بحث شده است و یکی سخن سید در لهوف را مبنا قرار داده و دیگری سخن او در اقبال ولی با دقت معلوم میشود که سیدبن طاووس 40 روز آمدن را مستبعد میداند ولی اصل آمدن اهلبیت(ع) به کربلا و ملاقات جابر را نقل کرده است بنابراین ایشان متهافت صحبت نکرده است یعنی سید در لهوف تنها به آمدن اهلبیت(ع) به کربلا اشاره کرده و اینکه آنان در روز اربعین به آن جا رسیدند قید نشده است.