محمد بخشی زاده، خوشنویس و دبیر نمایشگاه های هنری در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره عدم حمایت از هنرمندان جوان فعال در حوزه هنرهای قرآنی گفت: در این حوزه دو بحث وجود دارد؛ ابتدا اینکه هنرمندان جوان را به سمت هنرهای دینی و قرآنی جذب کنیم و دوم اینکه بتوانیم آنهایی را که جذب کردهایم در این عرصه نگه داریم.
وی افزود: در شکل اول تقریبا ما به موفقیتهایی بسیاری در حوزه جذب هنرمند دست یافتهایم، زیرا اکثر هنرمندان ما در خانوادههایی پرورش یافتهاند که به نوعی در آنها فرهنگ قرآنی و اسلامی جز شاخصههای اصلی است. با این توضیح باید اعلام کنم که در بین تمامی هنرمندان ایرانی آن چیزی که به عنوان نقطه مشترک وجود دارد، تعلقات اسلامی و قرآنی است. این ویژگی نیز به هیچ وجه به ظاهر و تفکر فرد بر نمیگردد، بلکه فاکتوری همگانی است.
این هنرمند ادامه داد: بر همین اساس حرکتهایی در جامعه هنری شکل میگیرد که تنها با تکیه بر دغدغههای قلبی شکل گرفته است. این اتفاق نیز بیشتر در بین هنرمندان جوان شکل میگیرد. برای نمونه میتوان به گروه فرهنگی – هنری سدنا اشاره کنم که تنها با انگیزه حمایت از هنر قرآنی شکل گرفته است. در این راستا نیز از سرمایه شخصی برای کار خود هزینه میکنند تا آرمانهای مد نظرشان در جامعه اشاعه پیدا کند.
بخشیزاده به توضیح فوق اضافه کرد: اما نکته مهم، بحث هدایت و حمایت هنرمندانی دینی و قرآنی است، چون ما در این زمینه پتاسیل لازم را دارا هستیم، اما حمایتهایی که از این حوزه انجام میشود به گونهای نیست که به آنها انگیزه دهد تا در این حوزه به کارشان ادامه دهند، زیرا شرایط کار کردن در این عرصه به اندازهای سخت و دشوار شده که در بسیاری از مواقع هنرمندان را از این قبیل موضوعات دور میکند. دلیل به وجود آمدن چنین وضعیتی نیز چند بخش دارد؛ که در نگاه اول به عدم حمایت مجموعه داران مربوط میشود.
وی تاکید کرد: بیشترین مشتری کارهای هنری در حوزه خوشنویسی و نقاشی، مجموعه دارانی هستند که به طور حرفهای در این عرصه فعالیت میکنند، اما نکته تاسف آور آنجاست که این افراد معمولا گرایشات دینی و اسلامی لازم را ندارند، زیرا تنها به فکر این هستند که کارهایی که خریداری می کنند را با قیمت بالاتر در خارج از کشور به فروش برساند. نتیجه این نوع تفکر هم باعث شده تا هنرهای قرآنی به شدت مهجور و گوشه نشین شود.
این هنرمند به توضیح فوق افزود: دلیل دوم به گالری داران مربوط میشود. در این حوزه، عموما تفکری که حاکم است مبتنی بر سود و منفعت مالیست. برای همین نیز این عرصه محلی شده برای تامین نیاز مجموعه داران، بنابراین در این شرایط هنر قرآنی بیش از گذشته به حاشیه رانده شده، در عوض هنرهایی که در آنها تفکرات غربی و غیر بومی حاکم است اشاعه داده می شود. این معضل نیز تنها به آثار هنرمندان جوان اختصاص پیدا نمیکند، بلکه اساتیدی چون جلیل رسولی و امیرخانی نیز به دلیل اینکه کارهایشان مضمون قرآنی دارد با استقبال گالریهای درجه یک مواجه نمیشود؟!
بخشیزاده اضافه کرد: برای درک بهتر مثالی میزنم. در کشور ما وضعیت به نحوی شده که هنرهایی که در آن موضوعات فمنیستی یا پست مدرن مطرح میشود مد نظر تمام گالری دارهاست و از آن با آغوش باز استقبال میکنند، اما وقتی صحبت از موضوعات قرآنی میشود، عکسالعملها به شدت خشک و سرد میشود. نکته تاسف آورتر به برخوردی برمیگردد که از طریق نهادهای دولتی به ویژه وزارت ارشاد رخ میدهد، زیرا وزارتی که باید مبلغ ارزشهای قرآنی در عالم هنر باشد با وجود در اختیار داشتن گالریهای متعدد کمترین میزان حمایت را از هنر قرآنی انجام میدهد. دلیل این اتفاق نیز آنجا نشئت میگیرد.
وی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر اینکه چرا باید مفاهیم قرآنی بیش از عرصههای دیگر در عالم هنر حمایت شود؟ اضافه کرد: به نکته خوبی اشاره کردید. جهتدهیهایی که در حوزه مورد نظر انجام میشود به هیچ وجه به سلیقه مردم ربطی ندارد، چون تجربه خود من به عنوان دبیر نمایشگاههای مختلف نشان داده که مردم از جریانات دینی و قرآنی استقبال خوبی به عمل میآورند، اما متاسفانه گالریدارها و مجموعهداران سعی میکنند با حمایت از موضوعات خاص، سبب رواج موضوعات مورد نظر شوند. این کمبود تنها مربوط به تهران میشود و به شهرستانها ربطی ندارد، زیرا اگر در تهران چنین اجحافهایی صورت میگیرد در شهرستانهای هیچ حرکت خاصی رخ نمیدهد که ما بخواهیم درباره اجحافهای آن سخن گوییم.