«قاتل اهلی» جدیدترین ساخته مسعود کیمیایی، فیلمساز مطرح و قدیمی کشورمان است که از اول آذرماه در سینماهای کشور روی پرده رفت. این فیلم سینمایی را میتوان یکی از کارهای خوب این فیلمساز قدیمی دانست که توانسته تا حدودی خاطره خوش فیلمهای گذشته وی را در ذهن بیدار کند؛ البته حاشیههایی که پیرامون این فیلم رخ داد باعث شد برای نمایش عمومی این فیلم اتفاقات مختلفی رخ دهد اما در نهایت این اثر با کمترین تغییر در تدوین، روی پرده رفت.
پیش از ورود به بحث معنایی این فیلم که موضوع اصلی ما در این یادداشت است، به صورت اندک مباحث فنی «قاتل اهلی» را مدنظر قرار میدهیم. در این فیلم سینمایی شاهد اولین تجربه همکاری پرویز پرستویی با مسعود کیمیایی هستیم که به نظر اتفاقی خوب در فیلم بوده است. چون پرستویی با توانایی مثالزدنی خود بهخوبی از عهده نقشش برآمده، هرچند نقش امیر جدیدی نیز بسیار خوب ایفا شده است. در این میان تنها شخصیتهای اضافه فیلم مربوط به نقش پگاه آهنگرانی و پولاد کیمیایی میشود که به نظرم تنها برای بالا بردن درام در کار اضافه شده و هیچ کمکی به پیشبرد قصه اصلی فیلم نمیکند.
درباره کارگردانی و انتخاب میزانسن و دکوپاژ فیلم نیز باید «قاتل اهلی» را یکی از آثار خوب مسعود کیمیایی در سالهای اخیر نام برد، بهویژه وقتی این فیلم را با کار قبلی کیمیایی (متروپل) مقایسه میکنیم متوجه رشد کیفی در این فیلم میشویم. در ضمن فیلمبرداری این کار را هم میتوان از جمله امتیازات آن نام برد، هرچند در مباحث فنی باید به تدوین این فیلم هم اشاره کرد که میتوانست به شکل بهتری انجام شود، چون معتقدم همانگونه که تهیهکننده فیلم در ایام جشنواره تأکید داشت، برخی از صحنههای فیلم بهویژه قسمتهایی مربوط به پولاد کیمیایی در فیلم اضافه است که میتوانست کاسته شود اما در نهایت استاد علاقه پدری را فدای کیفیت کارش نکرد!
جدا از موضوعات مطرح شده، بحث اصلی ما به موضوعات معنایی این فیلم بازمیگردد که به نظرم در میان کارهای کیمیایی یک نقطه درخشان است. در این فیلم سینمایی شاهد گرایشهای واضح دینی و قرآنی فیلمساز هستیم که در کارهای دیگر وی به این صورت تا به حال دیده نشده است؛ برای مثال در هیچیک از فیلمهای کیمیایی دیده نشده که از آیات قرآن استفاده شود، اما در این فیلم چندین بار از آیات قرآن استفاده میشود. در ضمن اشارات دیگر این فیلم که بار شیعی دارد نیز در جای جای قابل مشاهده است.
برای مثال باید به استعانت بازیگر فیلم (پرویز پرستویی) از عاشورا برای توصیف هدفش اشاره کرد. مطلب دیگری که باید از آن به عنوان یکی از سکانسهای ماندگار این فیلم و سینمای ایران نام برد، صحنه نماز خواندن پرویز پرستویی است که به نظرم در کمتر فیلم سینمایی شاهد آن بودهایم، زیرا در عموم فیلمهای ایرانی نماز خواندن به شکل شعاری و غیرضروری تصویر میشود، اما آنچه که در «قاتل اهلی» دیده میشود الزام قصه است، البته نحوه میزانسن این صحنه با توجه به علم (علمی که در آیینهای عاشورایی استفاده میشود) عاشورایی که در صحنه قرار دارد، زیبایی خاصی به کار بخشیده که صحنه را دوستداشتنی کرده است.
توجه معنایی دیگری که در فیلم میبینیم تصویرگری از امامزاده است. این بخش از فیلم هم به شکل خوبی نشان داده شده است، برای اینکه شخصیتپردازیی که از قهرمان قصه میبینیم اینگونه گرایشهای وی را توضیح میدهد. نکته ظریفی که کیمیایی در این فیلم به آن توجه جدی داشته، این بوده که استفاده از سکانسهای امامزاده به گونهای باشد که بتوان از آن در تزئین فیلمها بهره برده شود. منظور اینکه قابهایی برای این بخش انتخاب شود که بر زیبایی تصویری فیلم بیفزاید. این اتفاق میتواند الگویی باشد برای فیلمهای که میخواهند از صحنههای مشابه در فیلمهای خود استفاده کنند.
بحث دیگری که در این فیلم به صورت جدی به آن توجه شده، نگرش انقلابی فیلم است. این اتفاق را در دو شکل شاهد هستیم. ابتدا بخشهایی که کارگردان به موضوع پولشویی اشاره دارد و بهنوعی نقدی جدی را در حوزه سیاست و اقتصاد مطرح میکند. در ضمن کارگردان در چند بخش فیلم بهوضوح اشاره دارد که انقلاب اسلامی یکی از وظایف جدیاش مبارزه با مفاسد اقتصادی است، برای همین اگر میبینیم در این زمینه کمبودی وجود دارد آن را نباید در انقلاب جستوجو کنیم، بلکه باید بهنوعی در رفتار خودمان دقیق شویم و از خود بپرسیم چه اتفاقی رخ داده که دیگر ما آن حساسیتهای انقلابی گذشته را نداریم؟
در انتهای این مطلب باید فیلم «قاتل اهلی» را یکی از دینیترین فیلمهای سالهای اخیر سینمایی ایران نام برد که نگاه به موضوعات دینی در قالب یک معنایی کلیشهای و شعاری بیان نشده، بلکه در جزء جزء آن این توجه به شکل متفکرانه مدنظر قرار گرفته است. سخن پایانی با خود کیمیایی است به عنوان یک پیشنهاد است، آنهم اینکه برای پیشرفت و آینده حرفهای پولاد کیمیایی بهتر است در فیلمهای وی حاضر نشود تا این انتقاد که پولاد در کارهای پدرش نقش میگیرد از بین رود؛ زیرا به واقع پولاد بازیگر خوبی است که میتواند در آثار دیگر هم توانایی خود را نشان دهد. این مسئله را در فیلم «خفگی» و «گشت ارشاد» بهخوبی شاهد هستیم.