به گزارش
ایکنا؛ سیزدهم آبانماه سال ۱۳۵۷، در روزهای اوج گیری انقلاب اسلامی، دهها نفر از دانشآموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت شاهنشاهی قرار گرفته و به شهادت رسیدند. دانشآموزان در آن روز شعارهای «مرگ بر شاه» و «معلم به پا خیز، محصلت کشته شد» سر دادند و جان بر کف و با جسارتی ستودنی از ارزشها و اعتقاداتشان دفاع کردند. دانشآموزانی که ظاهرا نوجوانانی کم سن و سال بودند، درواقع دلیر مردان و زنانی مجاهد محسوب میشدند که با بصیرت، ژرف نگری، اعتماد به نفس و درک مسئولیتهای اجتماعی خود بر علیه ظلم قیام کردند.
دانشآموز فهیم سالهای انقلاب و دفاع مقدس که دفاع از آرمانهای خود را بر هر امری ارجح میدانست و در این راه از بذل جان خود نیز نمیهراسید، کم شباهت به دانشآموزان عمدتا تک فرزند و وابسته به خانواده امروزی است. برای تکرار این تجربه و تربیت نسلی چنین فهیم، باورمند و مسئول به سراغ کارشناسان رفتیم تا از ابعاد مختلف این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم تا با تکرار تجربهای موفق بر تعداد دانشآموزان فهیم و باورمندمان که کم نیز نیستند بیافزاییم و از این ظرفیت موجود نهایت بهرهمندی را داشته باشیم.
در این راستا به سراغ فرجالله میرعرب، قرآن پژوهی که در عرصههای اجتماعی فعالیت میکند رفتیم. وی در تبیین زیرساختهای لازم برای تربیت دانشآموز تراز انقلاب اسلامی به نقش جامعه اشاره و با بیان اینکه هر فعالیت اجتماعی از یک انگیزه و اراده درونی و یا محرکهای بیرونی نشأت میگیرد، گفت: این عوامل حرکتی، اگر همنوا و هماهنگ با یکدیگر نباشند، یک حرکت منسجم و ایدهآل رخ نمیدهد. امام خمینی(ره) پیش از انقلاب اسلامی ایران از سال ۴۲ تا زمان وقوع انقلاب، توانستند جامعه ایران و انگیزههای مردم را هماهنگ با یکدیگر کنند و نظم فکری خاصی را به خانوادهها انتقال دهند.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی نوجوانان و جوانان تحت تأثیر خانواده و جامعه، به سمت و سویی که امام خمینی(ره) فکر میکردند، میاندیشیدند و یک جهت فکری واحد وجود داشت و نظام فکری دینی دچار تشویش، اضطراب و پریشانی نبود. روحانی مسجد، معلمان مذهبی و خانواده یک سخن را به زبان میآوردند و بین آنان درگیری به لحاظ فکری وجود نداشت.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دانشآموز انقلابی سال ۵۷ را تحت مدیریت فکری واحد دانست و گفت: در آن زمان خط و مرزها تعیین شده و معلم دیندار و غیردینی مشخص بود. انگیزه، شور، اشتیاق و هیجان دینی در معلمان متقید مشاهده میشد، اما بازیهای سیاسی و تشویشهای فکری وجود نداشت. اتفاقی که امروز در مورد هماهنگی پیادهروی اربعین رخ میدهد و تمام سازمانها و ارگانها هماهنگ با یکدیگر به فعالیت میپردازند، اگر در صحنههای فرهنگی و اجتماعی نیز رخ دهد، شاهد یکپارچگی فکری خواهیم بود و نتیجه آن نظاممند و منسجم شدن ذهن و اندیشه نوجوانانمان میشود.
آسیبی که نظام فکری دانش آموزان از تشتت آرا درمیان مذهبیها میبیند
میرعرب حزب بازی و تشویشهای فکری را عاملی برای دور شدن دانشآموز امروزی از دانشآموز سال ۵۷ دانست که بصیر بود و مسئولیتهای اجتماعی را بر عهده میگرفت و گفت: اگر هر گروه و حزبی فرمایشات مقام معظم رهبری را به میل و سلیقه خود برای دانش آموزان تفسیر و آنان را درگیر حزبهای چپ و راست کند، سبب تلاطم فکری این قشر از جامعه میشود؛ چنین نسلی سردرگم است و نمیتواند انتخاب داشته باشد و به انسجام فکری برسد، چرا که در میان جامعه مذهبی نیز تشتت آرا را مشاهده میکند.
بنابر گزارش ایکنا؛ خانواده از دیگر اضلاع این مثلث تأثیرگذار در تربیت دانشآموزان است که نباید از آن غافل و به بهانه حضور دانشآموز در مدرسه از نقش تربیتی آن کاست.
افضلالسادات حسینی، دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران در گفتوگو با ایکنا در تبیین نقش خانواده در تربیت دانشآموزی بصیر که آگاه به مسائل زمان خود بوده و قدرت تصمیم گیری و انتخاب داشته باشد و برای حفظ آرمانهای خود از هیچ تلاشی فروگذار نکند، تصریح کرد: برای تربیت نوجوانی با چنین شرایط و خصیصهها باید از کودکی نسبت به تربیت فرزندان اهتمام ویژه داشت و شرایط محیطی را به درستی شناخت.
خانواده سختگیر و سهلگیر توان تربیت دانشآموز انقلابی را ندارد
حسینی خانواده سختگیر و سهلگیر را فاقد کارآمدی برای تربیت دانشآموز تراز انقلاب اسلامی دانست و گفت: در این زمینه نیاز به خانوادهای متعادل داریم که برخی ویژگیها همچون احترام متقابل اعضای خانواده به یکدیگر، شناخت حقوق متقابل، رشد و مدیریت عواطف، مسئولیت پذیری و احساس تعهد نسبت به دیگری در آن متجلی باشد.
وی به شرایط فرزندی که در خانواده دچار بحثهای کلیشهای مالی و اقتصاد و تورم شده است، اشاره و عنوان کرد: نمیتوان از چنین کودکی انتظار داشت خود را با معیارهای اخلاقی و معنوی تطبیق دهد. تجربه مسائل اقتصادی بخشی از نیاز نوجوان است، اما محدود و معطوف شدن به این مسئله نوجوان را از هویتیابی اخلاقی باز میدارد. نوجوان در خانواده متعادل میآموزد که همه چیز در دنیای اقتصاد معنا نمیشود و کمک به سایرین را نیز میآموزد.
حسینی با تأکید بر اینکه دانشآموز تراز انقلاب اسلامی عدم سکوت در برابر ظلم را از خانواده متعادلی که سیره اهل بیت(ع) را برای آنان بازگو کردهاند میآموزد، تصریح کرد: چنین دانشآموزی نمیتواند زندگی ذلتبار را بپذیرد، بلکه با آرمان خواهی ویژه سن نوجوانی، از اعتقادات خود در هر شرایطی دفاع میکند.
وی با اشاره به شرایط کنونی دنیای روز و رشد استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گفت: در شرایط کنونی، عدم مدیریت خانواده بر بهرهمندی فرزندان از فضای مجازی سبب میشود که نوجوانانی خنثی که توانایی تجزیه و تحلیل ندارند و صرفا شنونده هستند، تربیت شوند. در این فضا دانشآموز متفکر بار نخواهد آمد و کنشگر و جستجوگر برای درک حقیقت نیست و نمیتواند به بصیرت حقیقی دست یابد.
وی سیستم آموزش و پرورش کنونی کشور را نیز فاقد تفکرمحوری خواند و گفت: اگر خانواده آگاه و مدرسه دارای رویکردی تفکر محور بود، نوجوان تفکر نقاد را میآموخت و زرق و برقهای فضای مجازی سبب برخورد منفعلانه آنان نمیشد. درست اندیشیدن و متفکر بودن صرفا با ارائه کتاب درسی تفکر در مدارس میسر نمیشود، بلکه خانواده و به ویژه سیستم آموزشی باید از دوران کودکی به رشد فکری فرزندان خود اهتمام داشته باشند.
در بررسی ابعاد دیگر تأثیرگذار در تربیت دانشآموز تراز انقلاب اسلامی باید به بعد مدرسه نیز توجه داشت. بدین منظور به سراغ حسن خالدی، مدیرکل اسبق امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش نیز رفتیم.
وی در تبیین وظایف مدرسه و معلمانی که بتوانند دانشآموزان باورمند و بصیر را تربیت کنند، تصریح کرد: بدون تردید هر مکتبی با دستگاه فکری که نسبت به پدیدههای جهان دارد، از یک نظام ارزشی برخوردار است.
خالدی ارزشهایی که در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی ایران متبلور بودند را ناشی از اعتقادات دینی مردم دانست که رنگ و بوی انقلابی گرفت و تجلی عینی پیدا کرد و گفت: در دیدگاه اجتماعی عموما تا کنون اینگونه تداعی میشد که انتقال ارزشها در همه جهان به ویژه در ایران بر عهده مدارس است، در حالی که در جامعه کنونی تمام نیروهای تربیتی جامعه از جمله والدین، اقوام نزدیک و پس از آن مدرسه در تربیت دانشآموزان دخیل هستند. محوریت مدرسه در جامعه کنونی نسبت به سالهای ابتدایی انقلابی کم رنگ شده است. این مرجعیت در حال حاضر به آموزگارهای فراوان دانشآموزان سپرده است که نسبت به آنها علایق بیشتری نیز دارند. آموزگاران مجازی امروز بیشتر ذائقه نوجوانان را به خود جلب کردهاند.
وی با بیان اینکه وظیفه مدرسه در انتقال ارزشها مبتنی بر محتوا و اهداف کتابهای درسی است، گقت: مدرسه اهداف پنهان و غیرمستقیم را نیز به دلیل وجود موانع مجازی نتوانسته است به طور مطلوب محقق کند؛ بدین منظور برای پیشگیری از این معضل آموزش و پرورش بعد از سالها مطالعه فارغ از گرایشهای سیاسی به این جمع بندی رسید که اگر میخواهیم آموزش و پرورشی پویا، هدفمند، آیندهنگر و مبتنی بر فرامین حضرت امام(ره) و منویات مقام معظم رهبری داشته باشیم که در آن دانشآموزی بابصیرت، شجاع، انقلابی و دارای تمام مؤلفههای یک انسان تربیت شده در حیات طیبه لحاظ شده باشد، باید سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را تدوین کنیم.
وی با بیان اینکه امروز وزارت آموزش و پرورش از جهت سیاستها و راهبردها با هیچ مشکلی روبرو نیست و یک سند مدون و کارشناسی شده را در اختیار دارد، به طرح یک سوال پرداخت و گفت: چرا با وجود این سند نتوانستیم دانشآموزانی که مورد انتظار انقلابیون و مذهبیون و یک ایرانی وابسته که شجاع و اهل تقابل با استکبار است را تربیت کنیم.
چرا سند تحول منشأ تغییر نشد؟
وی در جواب پرسش مطرح شده، گفت: ناهمآهنگی در ایجاد رویکرد حاکم بر فضای مدرسه از مهمترین این علل محسوب میشود؛ در حال حاضر اگر به 10 مدرسه مراجعه کنیم با 10 فضای متفاوت حاکم بر مدرسه مواجه میشویم. یک فضا به شدت انقلابی و یک فضا به شدت دینی و چندین فضا به شدت صرفاً علمی و آموزشی است. برخی صرفاً تأکید بر فعالیتهای علمی، پژوهشی و المپیادی دارند و برخی صرفاً به کنکور و معدل محدود شدهاند که این امر به هیچ وجه مطلوب سند تحول نیست.
خالدی عدم توجه عمیق و مسئولانه آموزش و پرورش به مفاد سند تحول بنیادین را از دیگر علل ایجاد فاصله تا شکلگیری دانشآموز تراز انقلاب اسلامی خواند و گفت: عدم تدوین برنامه عملیاتی مطلوب مبتنی بر سند نیز شایان ذکر است. برنامههای تدوین شده یا کنار گذاشته شدهاند یا صرفاً به صورت نمادین در فرمهای گزارش دهی نمود پیدا میکنند و توجهی به اجرا وجود ندارد.
وی ایجاد فاصله بین باورهای معلمان و انتظارات جامعه اسلامی را از دیگر موارد مؤثر در این جریان برشمرد و تصریح کرد: کمتوجهی به معلمان و نقش تربیتی و الگویی آنان در عرصه های تصمیمگیری و تصمیمسازی نیز در این جریان دخیل است.
وی همچنین کم رنگ شدن محتوای مواد درسی از آموزههای دینی و بصیرتی را حائز اهمیت خواند و گفت: رفتار چندگانه برخی مسئولین در مواجهه با ارزشهای دینی و انقلابی نیز بر این روال تأثیرگذار است. مسئولانی که دم از انقلابیگری میزنند، اما غرق در تجملات هستند نمیتوانند اعتماد یک دانشآموز را به خود جلب و وی را به سوی ارزشهای انقلاب دعوت کنند.
معاون آموزشی و پرورشی سابق جامعه تعلیمات اسلامی با اشاره به توسعه سرگرمیهای هدفمند و در تقابل با ارزشهای دینی و انقلابی گفت: این سرگرمیها دانشآموزان را به خود مشغول میدارد و با ایجاد دل مشغولیهای کاذب آنان را از کاوش برای رسیدن به حقیقت و افزایش آگاهی و بصیرت بازمیدارد. همچنین آموزش و پرورش باید تمام تمرکز خود را در تربیت دینی و آموزشی دانشآموزان به صورت توأمان با یکدیگر به کار گیرد تا بتواند در تربیت دانشآموزان تراز انقلاب اسلامی موفق باشد.
رهبر برای فعالیتهای تربیتی و تربیت دینی در مدارس کم داریم
وی بر ضرورت تشویق و ترغیب والدین برای توجه به فرایندهای تربیتی خانه و مدرسه نیز تأکید و تصریح کرد: حوزه پرورشی مدارس نیاز به جذب نیروهای خلاق پرورشی دارد، این مهم در ابتدای انقلاب به وضوح مشاهده میشد. امروز یا مدرسه فاقد نیروی تربیتی است و یا نیروهای تربیتی موجود سالخورده و تحلیل رفته هستند و توان هدایت فعالیتهای فرهنگی و پرورش خلاقانه و نوآورانه را کمتر دارند. امروز در بیشتر مدارس رهبری برای فعالیتهای تربیتی و تربیت دینی نداریم.
بنابر گزارش ایکنا؛ دانشآموزانی که ۱۳ آبانماه، بر علیه ظلم قیام کردند و تمامی دختران و پسران نوجوانی که صحنه تکلیف و عمل خود را در به ثمر رساندن انقلاب و حضور در جبهههای دفاع مقدس احساس کردند، آراسته به ایمانی عمیق و درونی شده بودند که سبب شد تا پای جان برای حفظ و حراست از آن دفاع کنند. جان آدمی چنان عزیز است که هیچ هیجان کاذبی نمیتواند افراد را به ورطه به خطر انداختن جانشان سوق دهد، پس دانشآموزی که دل از خانواده و دوستان برید و برای تحقق آرمانها در مقابل ظالم سینه سپر کرد، از باوری عمیق و قلبی برخوردار است که خانواده، جامعه و مدرسه در تحقق آن نقش بهینه دارند. نیاز امروز، فردا و همیشه جامعه ما تربیت نسلی چنین فهیم، مسئولیتپذیر و باورمند است؛ پس در کنار بزرگداشت یاد و خاطره شهدای دانشآموز ۱۳ آبان سال ۵۷ اهتمام بیشتری به تکرار تربیت چنین اسوههایی داشته باشیم.
انتهای پیام