بانویی از آبادانِ همیشه ایستاده و بااستقامت با همه عشق به قرآن و یادگیری و آموزش کلام الهی از سال 94 در دو روستای رمیله و تنگه یک آبادان تا آنجا که توانسته و از دستش برآمده فضای قرآنی را برای کودکان و بانوان همچون خودش که یادگیری قرآن را دوست دارند اما مجالی برایشان نبوده فراهم کرده است.
سیده است و مورد اعتماد مردم؛ به گفته خودش در این دو روستا خیلی مرسوم نیست که زنان شب تا دیر وقت بیرون از خانه باشند اما چون جدش سید بوده، مردان روستا به او اطمینان کردهاند و همسرانشان را به دستش میسپارند.
خیریسادات دیلمی، مدیر خانه قرآن اهلبیت(ع) درباره فعالیتهای قرآنیاش در گفتوگو با ایکنا خوزستان، گفت: من دو خانه قرآن دارم؛ در روستای رمیله نزدیک آبادان 400 متر زمین خریدم و همه آن را ساختیم و فضای قرآنی در خانهمان ایجاد کردیم.
اما در روستای تنگه یک به صورت سیار کار میکنیم. از این حسینیه به آن حسینیه، هر بار در یک جا کلاسهای آموزشی را برپا میکنیم. بخاطر عشقی که به قرآن داریم دوست نداریم فعالیتهایمان قطع شود. مردم هم به این برنامهها و فعالیتها احتیاج دارند، دلم نمیآید برای مردم کار قرآنی انجام ندهم.
روستای تنگه یک خیلی از شهر دور است. خانمهای این روستا بسیار مذهبی و معتقد هستند اما هیچ برنامهای برایشان برگزار نمیشود، در مسجد نمیتوانند بیایند به همین خاطر در برنامهها با خودم میبرمشان؛ مثلاً جشنواره شعر بود، برایشان ماشین گرفتم و در جشنواره شرکت کردیم. در این دو روستا خیلی مرسوم نیست که زنان شب تا دیر وقت بیرون از خانه باشند اما چون جدم سید است مردان روستا به من اطمینان دارند و همسرانشان را به دستم میسپارند. به من خانم سید میگویند با خودم میگویم وقتی به من اعتماد دارند من هم باید به اینها خدمت کنم چون هیچ امکاناتی ندارند.
همین خانه هم که الان در آن فعالیت قرآنی انجام میدهیم، نیمهساز است. زمین ساختمان هنوز پر از کلوخ است و بچهها روی زمین مینشینند با اینکه اذیت میشوند اما باز هم به کلاس میآیند. در گرمای تابستان هم کولر نداشتیم و خانمها خودشان را با بادبزن خنک میکردند اما باز هم برای قرآن خواندن میآمدند و در کلاسها شرکت میکردند.
چون فعالیتهایمان زیاد بود مسئولان را دعوت میکردیم که از نزدیک این تلاشها را ببینند اما با اینکه خیلی گرمشان میشد حاضر نبودند به ما کمک کنند.
همانطور که گفتم فعالیتمان در روستای تنگه یک سیار است یعنی حسینیه به حسینیه میرویم و آموزش قرآن میدهیم، معلمهای ما خیلی زحمت میکشند، خیلی اذیت میشوند اما چه حمایت باشد چه نباشد ما کارمان را ادامه میدهیم چون برکات کار قرآنی را دارم میبینم.
اگر خدا کمک کند میخواهم برایشان اشتغالزایی کنم، میخواهم یک مرغداری برایشان راهاندازی کنم. منتی نیست هر چه بوده از خدا بوده که این توانایی را به من داده است.
من خودم بچه روستای تنگه بودم و در آنجا هم خدمت کردم و میدانم که چون روستا است معلمان با سابقه کم میفرستند. بعداً که ساکن روستای رمیله شدم وقتی که بچههای این روستا را میدیدم که برایشان امکاناتی وجو ندارد با خودم گفتم بچههای خودم هم میخواهند اینجا بزرگ شوند بنابراین سعی کردم شرایط را بهتر کنم.
خدا کمکم کند دنبال این هستم که مجتمع قرآنی، تربیتی، اخلاقی، فرهنگی، آموزشی را در روستا راهاندازی کنم اما بودجه ندارم.
مجوز خانه قرآن اهلبیت(ع) از سازمان تبلیغات اسلامی است؛ برای اردو و استخر و برنامههای تفریحی از من شماره ثبت میخواهند. شش سال از آغاز فعالیت من گذشته است اما هنوز به من شماره ثبت ندادند.
من عاشق قرآن هستم. وقتی کلاس قرآن میرفتم و پسرم با من نمیآمد استرس میگرفتم آن موقع خانم ملتجی معلممان به من میگفت اگر این کار به خانواده و فرزندت آسیب برساند فایده ندارد اما حتماً به چیزی که میخواهی میرسی. الان به آرزویم رسیدم خانمها میآیند قرآن یاد میگیرند و مراسم را در خانه برگزار میکنیم.
ما توقع زیادی نداریم، سادهزیست هستیم. بچههایم به من در هزینههای آموزش قرآن کمک میکنند. وظیفه ما خدمت قرآنی است ولی وقتی بودجه هست چرا به ما نمیدهند که ما بیشتر خدمت کنیم.
در روستای تنگه یک 300 تا 400 نفر قرآنآموز داشتم که در آزمون حفظ جزء 30 اوقاف شرکتشان دادم. فقط میخواستم از پول آن آزمون برای بچهها جایزه تهیه کنم. بچهها جوایز را دوست دارند و چون میخواهیم بچهها را جذب کنیم به آنها جایزه میدهیم. گفتم وقتی پول را بگیرم به بچهها جایزه میدهم که گرفتن آن پول هم ماجرایی داشت.
حالا برنامهام این است که در روستا روی بچههای کوچک که تازه زبان باز کردهاند تا بچههای کلاس اول، در حفظ سورههای کوتاه و آیات موضوعی کار کنیم و بعد حمایتشان کنم که بتوانند حافظ کل شوند.
سیما محسنی، خبرنگار ایکنا خوزستان
انتهای پیام