صداوسیما درگیر عواقب پدیده بومرنگ است/ زنگ خطر در رسانه ملی با افزایش مسابقات
کد خبر: 3803540
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۱
حسین حجت‌ پناه:

صداوسیما درگیر عواقب پدیده بومرنگ است/ زنگ خطر در رسانه ملی با افزایش مسابقات

گروه هنر ــ یک جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه گفت: رسانه ملی با افزایش مسابقات و تبلیغ اپلیکیشن‌هایی که بر اساس شانس و قرعه برنامه‌ریزی شده‌اند فضای خطرناکی را در جامعه ایجاد کرده است، تا جایی که برخی علما هم فتوا داده‌اند که این رویکرد و درآمدزایی حاصل از آن حرام است و در این نوع نگاه جنبه سرگرمی رسانه بر جنبه‌های آموزشی آن پیشی گرفته است.

صداوسیما درگیر عواقب پدیده بومرنگ است/ زنگ خطر در رسانه ملی با افزایش مسابقات

حسین حجت‌پناه، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا در تشریح عملکرد تلویزیون در چهل سال اخیر اظهار کرد: اصولاً انسان موجودی ارتباط‌‌‌گر است و ارتباطات یکی از مهم‌ترین مبانی انتقال فرهنگ است و انسان بدون فرهنگ قادر به زندگی نیست. فرهنگ را باید وجه تمایز انسان از سایر موجودات دانست، البته ارتباطات در تاریخ بشر دارای چند مرحله است، گذر زمان سبب ارتقای وسایل ارتباط جمعی شده است و در ادوار گذشته وسایل ارتباط جمعی به خط، کتاب، تلگراف، تلفن، رادیو، تلویزیون و... محدود بود.

وی افزود: با اختراع وسایل ارتباط‌‌جمعی در زمان کمتری دایره تأثیرگذاری بیشتر شد، اما این وسایل ارتباط‌‌ جمعی معمولاً به ابتکار ایرانیان نبوده و به‌صورت وسایل برون‌زا وارد ایران شده‌اند. از نظر علوم ارتباطات هر وسیله ارتباطی در امتداد یکی از حواس انسان است. برای مثال رادیو امتداد شنوایی است و تلویزیون هم در امتداد بینایی  است. در ایران اول وسایل ارتباط جمعی وارد شدند و اولین وسیله ارتباط‌ جمعی که وارد فرهنگ ایرانیان شد، روزنامه بود. اولین روزنامه در دوران قاجار توسط میرزا صالح شیرازی وارد ایران شد. ورود روزنامه عرصه جدیدی را در نوع ارتباط ایرانی رقم زد.

بی‌توجهی رادیو و تلویزیون به محتوا

این مدرس دانشگاه افزود: در ادامه دیگر وسایل ارتباط‌‌‌ جمعی نظیر رادیو و سپس تلویزیون هم وارد فرهنگ ایرانیان شدند، معمولاً در اولین برخورد‌هایی که با این وسایل ارتباط جمعی داشتیم آن‌ها را به‌صورت یک سری مصنوعات در نظر گرفتیم و چندان به مفاهیم ارائه شده در رادیو و تلویزیون توجه نکردیم. در هر ارتباطی پنج عنصر بسیار مهم است که عبارتند از؛ فرستنده، گیرنده، محتوای پیام، وسیله ارتباطی و اثر پیام. هرچه ایرانی‌ها، بیشتر با مظاهر زندگی مدرن آشنا شدند فرهنگ شفاهی در آن‌ها تغییر بیشتری یافت.

وی اضافه کرد: در ایران خانواده‌ها یکی از ارکان انتقال تاریخ شفاهی بودند، با گسترش مظاهر مدرنیته در ایران این نقش به مرور کمرنگ شد و رسانه جای آن را گرفت و رادیو و تلویزیون این نقش را به عهده گرفتند. در زمان پهلوی اول و دوم، بیشتر برنامه‌ها جنبه سرگرمی داشت و محوریت آن‌ بر ساز، آواز و فیلم فارسی بود، البته برنامه‌های آموزنده ادبی، هنری و مذهبی هم وجود داشت، اما نوع انتقال پیام و محتوای پیام به‌گونه‌ای بود که با فرهنگ سنتی در بسیاری از موارد د تعارض داشت. این وضعیت به‌اندازه‌ای در دوران پهلوی بحرانی بود که برخی خانواده‌ها تلویزیون را تحریم کردند. آن‌ها معتقد بودند تلویزیون حرام است.

دبیر گروه جامعه‌شناسی کشور‌های اسلامی تأکید کرد: اما باید بررسی کنیم که پس از انقلاب در تلویزیون چه اتفاقی رخ داده است؛ انقلابی که یکی از شعارهایش اصلاحات فرهنگی بود. بعد از انقلاب ابعاد کمی و کیفی در تلویزیون تغییر کرد. از نظر جنبه‌های کمی، از سال ۵۵ که اولین فرستنده‌های تلویزیون رنگی راه‌اندازی شد و به‌تدریج تلویزیون رنگی در ایران گسترش پیدا کرد و شبکه‌های تلویزیونی افزایش یافتند، اما بعد کیفی موضوعات با فرازوفرود‌هایی همراه شد.

تولید برنامه‌های فاخر ربطی به بودجه ندارد

وی افزود: در دهه شصت و سال‌های جنگ، تلویزیون مشکل بودجه داشت. برای همین کمتر قادر بود مجموعه‌های پرهزینه بسازد، ولیکن علی‌رغم مشکل بودجه، بسیاری از پروژه‌های هزینه‌بر در آن سال‌ها ساخته شد. پس می‌توان نتیجه گرفت برای ساخت پروژه‌های فرهنگی بیشتر از آنکه بودجه ملاک باشد اراده و عمل تأثیرگذار است. هزاردستان، سربداران، بوعلی ازجمله تولیدات فاخر آن زمان است.

حجت پناه متذکر شد: در آن دوران سریال‌هایی ساخته شد که سعی می‌کرد به مضامین اخلاقی بپردازد و مسائل اجتماعی را با بیانی ساده تشریح کند. در آن سال‌ها تلویزیون ایران به دلیل نداشتن رقیب خارجی دارای مخاطبان بسیار زیادی نسبت به زمان حال بود. از آن مهم‌تر اثرگذاری آثار زیاد بود، اما امروز تلویزیون ایران در رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای است در همین راستا می‌دانیم مخاطب رسانه الزاماً مخاطب غیر فعال نیست، بلکه علاوه بر مخاطبان غیر فعال، مخاطبان فعال هم داریم.

وی در تشریح این دو نوع مخاطب بیان کرد: مخاطب غیرفعال، مخاطبی است که در برابر آن محتوایی که رسانه به او القا می‌کند، تسلیم است و محتوا را می‌پذیرد. این اتفاق نیز ممکن است به‌صورت خودآگاه باشد و در برخی مواقع هماین اتفاق به‌صورت ناخودآگاه رخ می‌دهد. مخاطب فعال هم مخاطبی است که در برابر محتوای رسانه تفکر، تأمل و تحقیق می‌کند. امروز با گسترش برخی از آگاهی‌هایی عمومی نظیر تسلط بیشتر به زبان انگلیسی، بالاتر رفتن فهم خواندن و نوشتن، اکثر مخاطبان تلویزیون به سمت مخاطب فعال در حال پیشروی است. همین مسئله باعث شد تلویزیون در مواجه با ماهواره‌های جهانی در یک رقابت تنگاتنگ قرار گیرند. همچنین با توجه به شرایط پیش‌آمده، تلویزیون ایران دستخوش حال بومرنگ شده است. اثر بومرنگ به آن معناست که تلویزیون به خاطر این‌که در مواقعی اطلاعات و اخباری داده که با واقعیت همخوان نبوده، پیامد‌هایش به‌صورت بومرنگ به خودش بازمی‌گردد. برای همین مخاطبان به‌تدریج نسبت به تلویزیون بی‌اعتماد شده‌اند.

این جامعه‌شناس تصریح کرد: بستر موجود در سال‌های اخیر با دو مقوله مواجه است. اول مقوله افزایش مسابقات و تبلیغ اپلیکیشن‌هایی که بر اساس شانس و قرعه برنامه‌ریزی شده‌اند و بسیار هم خطرناک است و حتی برخی علما هم به لحاظ شرعی فتوا داده‌اند که این رویکرد و درآمد زایی حاصل از آن حرام است. مقوله دوم هم که بسیار مواجه با آن مواجهیم، پیشی گرفتن جنبه سرگرمی از جنبه آموزندگی است.

تغییر هندسه ذهنی کودکان با برنامه‌های تلویزیون

وی با ابراز تأسف گفت: امروزه با تلویزیونی مواجهیم که یکسری ارزش‌ها را بدون آنکه بدانیم به ما القا می‌کند. این ارزش‌ها با آن شعار‌های انقلابی که مدعی آن هستیم در تعارض است. همچنین برخی برنامه‌های سیما به شدت باارزش‌های انسانی در تعارض است، زیرا برنامه‌هایی در تلویزیون ساخته می‌شود که هندسه ذهنی کودکان و نوجوانان را تغییر می‌دهد.

حجت پناه یادآور شد: تأکید ویژه روی کودکان و نوجوانان به این جهت است که این قشر آینده‌سازان کشورند، همچنین این قشر در سنی هستند که بیش از سایر گروه‌های سنی تأثیر می‌پذیرند. برای مثال برنامه‌ای با نام «ستاره ساز» در حال پخش است. در این برنامه نکاتی بیان می‌شود که به‌واسطه آن جلوه‌ای حماسی به فوتبال داده می‌شود. این برنامه به کودکان القاء می‌کند که باید تمام حواس خود را به فوتبال معطوف کنند و این‌که موفق شوند باید از معبر فوتبال عبور کنند. در حقیقت در این برنامه فوتبال را به عنوان یک آرمان معرفی می‌کند. این رویکرد، آثار اجتماعی  مخربی ایجاد می‌کند. اولین و مهم‌ترین و مهلک‌ترین اثر آن نیز این است که هندسه ذهنی کودکان و نوجوانان را به شیوه بدی ترسیم می‌کند.

وی در توضیح بیشتر درباره عدم کارایی تلویزیون در تبلیغ آموزه‌های دینی و انقلابی گفت: در رسانه هم مانند دیگر پدیده‌ها، طرح نظری منسجم و مبتنی بر اصول و قواعد درست معرفتی نداریم. در نتیجه کاملاً در یک حالت سیال به سر می‌بریم که پیام‌مان را به شعار تبدیل می‌کند. از آن مهم‌تر برای اهدافمان استراتژی نداریم. برای مثال ما در ماه رمضان مردم را به ساده‌زیستی و همدردی با فقرا به تأمل و تفکر در احوال یکدیگر دعوت می‌کنیم. در این رابطه هم برنامه‌هایی می‌سازیم که موضوعی هستند، اما در بین همین برنامه‌ها تبلیغاتی را نشان می‌دهیم که ما را به مصرف‌گرایی تشویق می‌کند، این مثال تنها نمونه‌ای از شرایط پارادوکسی کل تلویزیون در حوزه نظری و عملی است.

دائما دچار پارادوکسیم

حجت پناه یادآور شد: چون هیچ طرح مهمی برای چگونگی اعمال استراتژی نداریم دائماً دچار پارادوکسیم، البته پیشتر اشاره کردم که تلویزیون دستخوش حال بومرنگ شده است. برای همین از یک‌سو آدم‌ها را به‌ اخلاقیات دعوت می‌کنیم و از سوی دیگر همان تلویزیون یک سری ضد ارزش‌ها را به مخاطبان نشان می‌دهد. این معضل اولین و اساسی‌ترین ایراد است که برای رفع آن نیز، باید یک طرح نظری درباره رسانه داشته باشیم، زیرا تا زمانی که از ویژگی‌ها و جزئیات آگاه و مطلع نباشیم قادر به رفع معایب آن نیستیم تا در ادامه باید بر اساس استراتژی تعیین‌شده سیاست‌های خود را پیش ببریم.اکنون تلویزیون در شرایط پارادوکسی به سر می‌برد، در نتیجه ممکن است که مفاهیم اسلامی را به گونه‌ای بیان کنیم که اما عملاً تأثیرگذاری ندارد، حتی در بسیاری از مواقع وقتی درباره ارزش‌ها سخن می‌گوییم، نتیجه دریافتی آن کاملاً برعکس آن مضامین است.

وی در پاسخ به سؤال پایانی مبنی بر این‌که با توجه به شرایط توصیف‌شده حاکم بر سیما چه آینده‌ای را برای سیما می‌توان متصور بود گفت: افرادی نظیر ادوین تافلر‌ها آخرین انقلاب بشر را انقلاب رسانه‌ای و ساخت وسایل الکترونیکی توصیف کرده است. در ضمن تلویزیون در شرایط فعلی، ما را از مرحله دهکده جهانی هم عبور داده است. امروز روی گوی شیشه‌ای زندگی می‌کنیم و هر یک از ما روی دیوار شیشه‌ای هستیم و دیگر نمی‌توان جلوی جریان اطلاعات را سد کرد، بنابراین یکی از بهترین کار‌هایی که باید انجام دهیم افزایش سواد رسانه‌ای است، اما گمان من این است متصدیان تلویزیون چندان به افزایش سواد رسانه‌ای اهتمامی ندارند. دلیل این بی‌توجهی هم این است که سواد رسانه‌ای شمشیری دو لبه است که فرد را علاوه بر این‌که در برابر ضد تبلیغات خارجی مجهز می‌کند در برابر اطلاعات ناروا و نادرست داخلی هم توانمند می‌کند.

حجت پناه در پایان تأکید کرد: راهکار حل این مسئله این است که ما نحوه‌های اجتماعی شدن، نحوه‌های ارتباط جویی صحیح را به شکل درستی به افراد جامعه از طریق آموزش و پرورش آموزش دهیم، البته آموزش‌ و پرورش تنها منظر رسمی نیست بلکه مجموعه آموزه‌های آن رسمی و غیررسمی است. همچنین هر چه سریع‌تر باید عقلای قوم را جمع کرده و با در اختیار دادن بودجه تحقیقاتی شرایطی فراهم آوریم تا یک طرح جامع رسانه‌ای بر اساس اصول و قواعد درست تدوین شود.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام

captcha