کسی به اجبار دین دار و مسلمان نمی‌شود
کد خبر: 3816796
تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۱

کسی به اجبار دین دار و مسلمان نمی‌شود

یک فعال فرهنگی و مذهبی در خارج از مرز‌های کشور ، درباره تجربه‌ها و مسئله‌های تبلیغ با باشگاه خبرنگاران جوان به گفتگو پرداخته است.

به گزارش ایکنا، باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: ابراهیم اسدی بیدمشکی؛ دور از هیاهوی سیاست بازان که گوش عالم را پر کرده، دل مشغولی بعضی از مردم، سامان حقیقی زندگی دیگر انسان‌هاست؛ گویی شغلشان نمایش گوهر خلقت پنهان شده در دریای حادثه‌های جهان است. رساندن پیام، مسئولیتی الهی و دغدغه مشترک تمام فرستادگان خداوند بوده و کسی که پا در عرصه فقاهت و دین‌داری می‌گذارد، وارث و امین این مسئولیت است.

باشگاه خبرنگاران جوان با یک فعال فرهنگی به گفتگو نشسته که بسیاری را به تشیع هدایت کرده است و اعتقاد دارد مذهب اهل بیت (ع) با عقلانیت و دوستی در دل‌های مردم ریشه می‌دواند؛ او پس از ده‌ها سال سفر به آن سوی مرز‌های کشور و فعالیت در مراکز اسلامی از نیوزلند در اقیانوسیه تا اروپا و آمریکای جنوبی، عملکرد ناهماهنگ این مراکز فرهنگی مسلمانان را نقد می‌کند و از گفتمان تبلیغی شیعه سخن می‌گوید. در ادامه، متن گفتگو با حجت الاسلام طباطبایی تبریزی، روحانی مرکز «التراث» برلین را می‌خوانید:

کسی به اجبار دین دار و مسلمان نمی‌شود/ برخی مراکز اسلامی خارج کشور با دوربین‌های مداربسته پلیس کنترل می‌شوند/ جوان هیپی تصور می‌کرد از آسمان آمده‌ام

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم، سپاس از اینکه فرصتی برای گفتگو در اختیار ما قرار دادید. از چه زمانی به کار فرهنگی و مذهبی گرایش پیدا کردید و در این سیر، به کدام منطقه‌ها سفر داشتید؟

علیکم السلام. این موضوع به سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و ورودم به حوزه نجف اشرف برمی‌گردد؛ یعنی ابتدای نوجوانی که در نجف لباس روحانیت را بر تن کردم تا وقتی که به وطنم ایران آمدم. داخل کشور هم امور فرهنگی را به صورت برگزاری منبر‌ها و فعالیت‌های معمول در منطقه‌هایی مانند خوزستان ادامه دادم.

شیعیان برزیل تا پیش از انقلاب اسلامی فراموش شده بودند/ با همکاری مردم چند مرکز اسلامی در اروپا تأسیس کردیم

پس از پیروزی انقلاب، میزان درخواست اجرای کار‌های فرهنگی از خارج کشور بسیار بود و اولین درخواست از سوی شیعیان کشور برزیل صورت گرفت. آن‌ها در حقیقت مهاجر‌های لبنانی بودند و گویی وجودشان فراموش شده بود. به تدریج ارتباط‌ها بیشتر شد و با دعوت جمهوری اسلامی، برای شرکت در جشن‌های دهه فجر به ایران آمدند. در پی درخواست آن شیعیان از امام خمینی (ره) و به دعوتشان، حدود سال‌های ۱۹۸۴ و ۸۵ میلادی همراه خانواده و برادر بزرگترم با امکانات کمی به برزیل سفر کردیم. در شهر سائوپائولو برزیل، مسجدی را به نام محمد رسول الله (ص) کلنگ زدیم که به نوعی نخستین مسجد شیعیان در منطقه براس آن کشور بود؛ منطقه‌ای تجاری که برادران شیعه حضور داشتند. با وجود اینکه طبق مقررات برزیل با مردم ارتباط داشتیم، پس از حدود دو سال عذر ما را خواستند و به کشور بازگشتیم.

سال‌های آخر جنگ و پیش از پذیرش قطع‌نامه برای نظارت بر ذبح اسلامی و ارسال گوشت به کشور، به نیوزلند رفتم. فعالیت فرهنگی در آن سفر به صورت حاشیه‌ای و جنبی بود و پس از پایان جنگ به ایران برگشتم و میان انجام امور تبلیغی در داخل کشور، به اروپا اعزام شدم. شیعیان اروپا فقط یک مرکز فرهنگی در هامبورگ آلمان به نام مسجد امام علی (ع) داشتند که فعالیتش منحصر به حضور ایرانی‌ها و تعداد کمی از برادران عرب زبان بود. در مناطق دیگر، فعالیت‌های قابل توجهی وجود نداشت و بدون اینکه کسی از من بخواهد، در شهر‌های مختلف آلمان با همکاری مردم به تأسیس مرکز‌های فرهنگی پرداختم. بحمدلله این مرکز‌ها تا الان فعال هستند؛ مانند مرکز‌های مونستر، فرایبورگ، هانوفر و برلین که توسعه پیدا کردند و مردم، ملک بعضی از آن‌ها را خریدند، از آن دوره هم به صورت پیاپی در سفر هستم.

مدت این فعالیت‌های فرهنگی و سفر به خارج از کشور چند سال می‌شود؟

روند کار فرهنگی بنده نزدیک به ۳۰ سال می‌رسد و البته این امور در خارج از کشور مستمر نبوده و برای ادامه تحصیل به کشور می‌آمدم. اگرچه به خاطر آشنایی با کار‌های فرهنگی در خارج از کشور، اجازه نمی‌دهند که بیشتر در داخل ایران بمانم!

همراهی نزدیکان یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های فعالان فرهنگی به شمار می‌رود؛ دوری شما از خانواده با چه بازخورد‌هایی رو‌به‌رو بوده است؟

خانواده‌ام مدتی به سفر‌ها می‌آمدند و در این راه مشکلاتی مانند تحصیل فرزندان وجود داشت، اگرچه در چند سال اخیر با بزرگتر شدن فرزندانم و کوتاه شدن زمان سفرها، سختی‌ها کمتر شده است. اما این کار به حمایت بسیاری نیاز دارد که همسر و خانواده‌ام تا امروز از نظر معنوی به بهترین شکل همراهی کرده‌اند. از این جهت، خودم را مدیون خانواده و همسرم می‌دانم.

امور فرهنگی منحصر به مسلمانان نیست/ راحت طلبی خلاف دستورات اسلام است

با وجود مشکلات و حتی خطر‌هایی که برای فرد مسلمان و به ویژه شیعه در امر فرهنگی و تبلیغی همراه است، چه عامل‌هایی شما را وارد این حوزه کاری کرد؟

افراد زیادی مانند برادر بزرگترم نقش مشوق را داشتند، به علاوه با توجه به اشاره قرآن کریم، بار مسئولیت یک روحانی بسیار سنگین است و درس خواندن و درس دادن در حوزه کافی نیست. عامل دیگر، محرومیت‌هایی است که در میان مسلمانان دیده‌ام و احساس کردم که ما وظیفه‌ای انسانی در برابر همه مردم داریم. به فرموده حضرت امیرالمؤمنین (ع) که «زکات علم نشر و پخش آن است» ۱، نباید امور فرهنگی را منحصر به مسلمانان دانست؛ نشستن و به دنبال راحت طلبی رفتن برخلاف مسیر دین اسلام است و باید مشکلات این کار را هم تحمل کرد. خداوند متعال ما را فقط برای اینکه زندگی کنیم، نیافریده و چنانکه دردعای عصر غیبت آمده، باید از خدا بخواهیم که ما را برای طاعتش به کار گیرد؛ امیدوارم بنده هم آنچه در توانم است، در این راه بگذارم.

عمل غیر قانونی در کشور‌های غیر مسلمان هم جایز نیست/ مسئولان اروپایی درباره تعارض‌های فرهنگی مسلمانان به تفاهم می‌رسند

از برنامه‌های جاری در مرکز‌های فرهنگی خارج کشور بگویید.

قانون و مقررات کشور‌های مسلمان و غیر مسلمان تفاوت‌هایی دارند و به وجود آمدن محدودیت در فعالیت‌ها طبیعی است. فق‌ها و علما عمل خلاف قانون در کشور‌های مختلف را جایز نمی‌دانند و ما هم به مسلمانان اجازه انجام کاری فراتر از قوانین آن کشور را نمی‌دهیم. فعالیت‌های فرهنگی مرکز به صورت رسمی است که از امری ساده مانند برپایی نماز و مسائل عبادی، اعتقادی و بیان احکام آغاز می‌شود. اگرچه این موضوع چندان ساده نیست و فرهنگ بعضی مناطق خارج از کشور در مواقعی با فرهنگ اسلامی تعارض پیدا می‌کند. البته این تعارض‌ها کم است. به عنوان نمونه، چون روز جمعه در کشور‌های غیر مسلمان تعطیل نیست، برپایی نماز جمعه برای مسلمانان به دلیل مشغولیت کاری تعارض ایجاد می‌کند؛ در نتیجه بعضی از مسلمانان در زمان استخدام شرط می‌کنند که روز جمعه مرخصی بگیرند. به نظر می‌رسد که نوعی تفاهم میان مسئولان اروپایی در حال صورت گرفتن است تا مسلمانان هم فعالیت مذهبی‌شان را انجام دهند؛ حتی برخی کشور‌ها در تعطیلی‌های رسمی مسلمانان مثل عید فطر، تاسوعا و عاشورا، مرخصی می‌دهند.

بعضی مراکز اسلامی با دوربین‌های مداربسته پلیس کنترل می‌شوند/ کسی را نمی‌توان به زور دین‌دار کرد

یک شبهه! بعضی مطرح می‌کنند که تبلیغ، نوعی فریب است و فردی که کار فرهنگی می‌کند بدون اینکه از تمام زوایای مذهب بگوید با فریبکاری، دیگران را به یک دین و اعتقاد گرایش می‌دهد. شما چه پاسخی دارید؟

ابتدا باید یادآوری کنم که بنده با همین ظاهر اسلامی به مناطق مختلف رفتم و با لباس روحانیت درخواست ویزا کردم؛ پس از نظر ظاهر فریبی صورت نگرفته است. مسلمانانی هم که من را به خارج کشور دعوت کردند، به صورت رسمی از خواسته‌شان گفتند. مراکز ما مجوز دار هستند و حتی در بعضی از آن‌ها دوربین‌های مدار بسته‌ای مستقیم به اداره پلیس متصل است تا برقراری امنیت بهتر اجرا شود.

به علاوه از آنجایی که در قرآن کریم آمده «لا اکراه فی الدین» ۲، عقیده ندارم که کسی را به زور به دینی دعوت کنیم. دسترسی به اطلاعات دینی، حق قانونی و شرعی هر مسلمان است و وظیفه ما در قبال پرسش مردم، پاسخگویی است.

کسی به اجبار دین دار و مسلمان نمی‌شود/ برخی مراکز اسلامی خارج کشور با دوربین‌های مداربسته پلیس کنترل می‌شوند/ جوان هیپی تصور می‌کرد از آسمان آمده‌ام

روز قیامت باید به خاطر رفتارمان با غیر مسلمان‌ها پاسخگو باشیم

در برخی مناطق با آزادی بیان و امنیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داده شده باید احساس مسئولیت بیشتری نسبت به مردم مسلمان و غیر مسلمان آنجا داشت و نباید فعالیت مرکز‌های اسلامی به مسلمانان محدود شود. معتقدم در روز قیامت به جز مسلمانان باید نسبت به غیر مسلمانان هم پاسخگو بود و از این موضوع ترسید؛ اگر آن‌ها در کشورشان آزادی و امنیت دادند، مسلمانان به آن‌ها چه دادیم؟

متأسفانه در بعضی از مراکز اسلامی شیعی و غیر شیعی با انجام امور خلاف مقررات آن کشور، چهره اسلام را خدشه‌دار می‌کنند. این اتفاق بر خلاف تعالیم اسلامی است؛ چراکه قرآن می‌فرماید جزای احسان فقط احسان کردن است ۳. پس لازم است تا جایی که امکانات وجود دارد، در آبادتر کردن آن مناطق تلاش کرد. با توجه به اینکه هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، در کار فرهنگی به هیچ وجه نباید از اغوا و مسیر حرام کمک گرفت. مبلّغ صرفا مردم را به فطرتشان دعوت می‌کند و این دعوت بر اساس سیره پیامبران با ستم ستیزی همراه است.

همه انسان‌ها خداباور هستند/ بعضی از مردم به خاطر مالیات کلیسا ادعای بی دینی می‌کنند

ملت‌ها و به ویژه دنیای غرب، جریان‌های فکری و اجتماعی مختلفی را تجربه و نظرات متفاوتی ارائه کرده‌اند. با توجه به این سیر تاریخی، تحلیل شما از میزان دین‌گرایی، گرایش به تشیع و مؤلفه‌های مؤثر این دو در کشور‌های جهان چیست؟

بنده با این سؤال زاویه دارم. ابتدا باید گرایش تعریف شود؛ هر کس به ظاهر می‌تواند ادعای بی دینی کند و به زبان بگوید اعتقادی به خدا ندارم، اما خداوند در قرآن می‌فرماید که وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ۴ یعنی با وجود یقینی که در دل دارند، از روی ستم و برتری جویی به انکار حقیقت می‌پردازند. کسانی که به زبان، ادعای خدا ناباوری می‌کنند، از دورن به او اعتقاد دارند و در سفر‌ها نمونه‌های بسیاری از این دست دیدم؛ وقتی با افراد مدعی کمونیسم گفتگو می‌کردم، به خداباوری اذعان داشتند، اما اینکه خدایشان کیست و چیست، موضوع دیگری است. از آنجا که قرآن فرموده فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّه ۵، فطرت انسان قابل تغییر نمی‌یابد و حداقل به وجود خدا باور دارد.
در آلمان، بعضی درباره اینکه چرا به مسیحیت یا دین دیگر باور ندارید، پاسخ می‌دادند به خاطر پرداخت مالیات به کلیسا! چون حکومت‌ها مخارج مسجد‌ها و کلیسا‌ها را نمی‌پردازند، این مالیات جدا از مالیات حکومت‌هاست؛ به همین دلیل امکان دارد افراد برای پرداخت نکردن مالیات کلیسا، بگویند مسیحی نیستیم.

رمز موفقیت تشیع حفظ پایگاه مردمی است/ مذهب اهل بیت (ع) به دنبال فتوحات سرزمینی نیست

خوشبختانه در بیشتر کشور‌ها به تفاوت تفکر و ایده تشیع و دیگر مذاهب و ادیان پی برده‌اند. بعضی تعجب می‌کنند که ما به عنوان فعالان فرهنگی مأمور حکومتی نیستیم، زیرا تفاوتمان با دیگر مذاهب در حمایت تبلیغی از طریق حکومت‌هاست؛ مانند عاملان فرهنگی الأزهر، عربستان، مالزی و اندونزی که مؤسسات حکومتی و دولتی دارند. اما مذهب اهل بیت (ع) در عین حفظ پایگاه مردمی، معاش روحانیتش به دولت‌ها وابسته نیست و به یقین به زیر چتر حکومت رفتن امر غلطی است. به علاوه تشیع به فتوحات قائل نیست و همین نگرش، گرایش به تشیع را تقویت کرده است. اگرچه برخی مورخان مزدور حکومت‌های بنی العباس و بنی امیه جنگ‌های پیامبر (ص) را غزوه نامیدند، اما این جدال‌ها به قصد دفاع بوده و ایشان فتوحاتی نداشتند. شما نمونه‌ای نمی‌یابید که شخص پیامبر اکرم (ص) کسی را به اجبار مسلمان کرده باشد؛ البته پس از ایشان بیشتر کسانی که زمام امور را به دست گرفتند، به صورت اجباری گرایش به اسلام را ترویج کردند.

بعضی رهبران دینی و حکومتی از روی ترس با اسلام مخالفت می‌کنند/ دین‎گرایی و اسلام‌گرایی در جهان وضع مناسبی دارد

فاجعه ترور اخیر مسلمانان در نیوزلند نه تنها به اسلام بلکه به انسانیت ضربه زد. چنین اتفاقی، حرکت مردمی نیست و طبیعت مردم با صلح و آرامش گره خورده است. در نتیجه شاهد حمایت مردم و حتی نخست وزیر نیوزلند بودیم. معتقدم مخالفت بعضی رهبران دینی و مسئولان حکومتی با اسلام از روی ناچاری است، تا جایی که روحانیون مذاهب دیگر می‌آیند و با صراحت به حقانیت تشیع اعتراف می‌کنند، اما از روی نگرانی و ترس در تأمین زندگی، علنی اذعان نمی‌کنند؛ البته در مورد رهبران ادیان دیگر هم این اتفاق رخ داده است.

اسلام‌گرایی را نباید فقط با آمار سنجید، چراکه کمیت با کیفیت همراه است و ممکن است تازه مسلمانی به خودی خود تبدیل به یک امت و بهتر از صد مسلمان دیگر شود. به خاطرم هست که جوانی لبنانی که اظهار بی دینی داشت، برای جست‌و‌جوی پرسش‌هایش، مسیر طولانی منطقه مناوس، مرکز ایالت آمازون برزیل را تا مرکز اسلامی ما در شهر فوز دو ایگواسو طی کرده بود. او حدود ۲۰ روز آنجا ماند تا اینکه به مذهب اهل بیت (ع) مشرف شد و الان خود جوش به فعالیت مذهبی می‌پردازد. در این راه نه کسی عمل مخفیانه انجام داد و نه تأمین مالی کرد. با این نگرش‌های مطرح شده، نگاهم به دین‌گرایی و اسلام‌گرایی در تمام جهان مثبت است.

چه تعداد از افراد به دست شما مسلمان شده‌اند؟

همانطور که گفتم به دنبال آمار نیستم؛ معمولا کسانی که در پی آمار و تعداد می‌روند، بعضی مسائل اساسی را فراموش می‌کنند. غیر از تعداد زیادی که مسلمان کرده‌ام، عده‌ای را هم که بدون اطلاع از معنی اسلام، به شکل سنتی مسلمان شده بودند، مستبصر کردم و بحمدلله به مذهب اهل بیت (ع) درآمدند.

ترجمه تحت اللفظ قرآن اشتباهی در اسلام است/ خانمی ژاپنی خدای اسلام را موجودی نابود کننده تصور می‌کرد

از مهم‌ترین خاطره‌هایتان برای ما توضیح دهید.

یکی از اشتباه‌هایی که متأسفانه در شیعه و اهل سنت رخ داده، استفاده از ترجمه تحت اللفظ قرآن است. دهه ۹۰ میلادی، خانمی اصالتا ژاپنی و زاده برزیل با دفترمان تماس گرفت، از ما وقت خواست و از محل سکونتش بیش از هزار کیلومتر را طی کرد تا به مرکز اسلامی سائوپائولو رسید. او ترجمه قرآن را خوانده بود و اعتراض می‌کرد که این چه خدایی است معرفی می‌کنید؟ یک خدای جبارِ متکبرِ قهار! از اعتراضش متوجه شدم که ترجمه تحت اللفظ قرآن را خوانده و بعد از آن هم فهمیدم مترجمش یک عرب لبنانی و مسیحی بوده است! بنده معنی صفات خداوند را برای آن خانم شرح دادم و دیدگاهش تغییر کرد. او گفت که خدا را برایش جور دیگری تعریف کرده‌اند و خدای اسلام را موجودی انتقام گیرنده و نابود کننده می‌پنداشت.

جوان هیپی تصور می‌کرد از آسمان آمده‌ام/ دلیل مسلمان نبودن بعضی از مردم خود ما هستیم

همان دهه ۹۰ میلادی و در موقعیتی دیگر، همراه مترجم عراقی‌ام در شهر هامبورگ آلمان از محلی که تعدادی از جوانان هیپی حضور داشتند، می‌گذشتیم. ظاهر این افراد، کثیف و ژولیده است و از نظر روحی مأیوس هستند. دیدگاه مردم و حتی آلمانی‌ها نسبت به هیپی‌ها منفی است و همین نگاه منفی آن‌ها را از جامعه طرد می‌کند. مترجمم گفت از مسیر دیگری برویم تا به هیپی‌ها برخورد نکنیم. وقتی دلیلش را پرسیدم، پاسخ داد که آن‌ها ملعون و کافر و نجس هستند! اما من به او گفتم چنین کسانی بیچاره و مسکین‌اند. پس از اصرار و کشمکش، مترجم عراقی را بردم تا قاصر بودن جوان‌های هیپی را اثبات کنم. در حقیقت، اصل دین به آن‌ها نرسیده و خلأ‌های موجود در زندگی باعث بروز رفتار‌های خاصشان شده است. من نزدیک دختر و پسری حدودا ۱۸ ساله رفتم، سلام کردم و از آن‌ها اجازه خواستم تا سؤالی بپرسم. پسر جوان از من سیگار و آبجو درخواست کرد؛ سیگار را مترجم به او داد، اما درباره مورد دوم به او گفتم که برای ما مسلمانان حرام است. بالاخره پرسیدم هدفتان از زندگی چیست؟ با اشاره گفت نمی‌دانم، ولی توضیح داد که برای خوردن و خوابیدن و روابط جنسی زندگی می‌کنم و بعد هم می‌میرم! پسر هیپی دلیل چنین پرسشی را جویا شد و پاسخ دادم که تو انسانی و بر گردنم حق داری، من و تو باید شاد و خوشبخت باشیم. آن جوان هیپی تصور کرد که من از آسمان آمدم و با او صحبت می‌کنم! پس از چند روز، امام مرکز هامبورگ با من تماس گرفت و با ناراحتی و داد و بیداد گفت که چرا کارت ویزیت مرکز اسلامی را به این آدم‌های کثیف و بی دین می‌دهی؟! متوجه شدم که آن پسر و دختر هیپی از روی کارت مرکز اسلامی و شماره تماسم آمدند تا با اسلام آشنا شوند. مدتی بعد هم مسلمان شدند و ازدواج کردند. پدر و مادر آن‌ها هم اگرچه مسلمان نبودند، اما از دگرگون شدن زندگی فرزندانشان خوشحال بودند و تشکر می‌کردند. قلب انسان‌ها پاک است و بعضی رفتار‌های ما باعث ایجاد مشکل برای دیگران می‌شود. تفکر و نگرشی که فقط تکفیر می‌کند، غلط است؛ باید ریشه این موضوع را پیدا کرد و پذیرفت که دلیل مسلمان نبودن بعضی از مردم، خود ما هستیم.

دین گریزان سیاسی مقصر نیستند/ یک کودتای سفید از صدر اسلام چهره دین را مخدوش کرده است

در سفر‌هایی که رفته‌اید، شیوه برخورد غیر مسلمانان با مسلمانان چگونه است؟

بنده تا به حال از غیر مسلمانان برخورد بدی ندیدم. هنگام مراجعه به سفارت کشور‌ها احترام دیدم، جدا از هدفشان، گاهی احترام ویژه‌ای گذاشتند. متأسفانه از بعضی مدعی‌های مسلمانی هم رفتار‌های نامناسبی سر زده و البته تعدادش کم بوده است. روزی در فرودگاه فرانکفورت، فردی ایرانی و به ظاهر مسلمان از روی ناراحتی‌های سیاسی به من ناسزا گفت. چنین افرادی دین زده شده‌اند و آن‌ها را مسکین می‌دانم. در برزیل با هم وطن دیگری برخورد داشتم که به خاطر دین گریزی از ایران فراری شده بود و خارج از کشور را بهشت موعود تصور می‌کرد. قاچاقچی‌ها با سوء استفاده از غفلتش به جای کانادا در برزیل پیاده‌اش کرده بودند. آن جوان هم با پرس‌و‌جو اتفاقی به مرکز اسلامی در سائوپائولو آمد. ما هم برایش شغلی در نظر گرفتیم تا زندگی‌اش جریان پیدا کند، چراکه به دلیل مشکلات اقتصادی در برزیل، کسی به این کشور پناهنده نمی‌شود. مدتی بعد به شماره تماس پدرش در بندر انزلی دست پیدا کردم و با او گفتگو داشتم، از نماز خوان شدن پسرش متعجب بود! اکنون آن جوان مشغول تجارت است و خدا را شکر به آنچه که باید، رسید. برخورد‌های ما تفاوت‌ها را می‌سازند.

شما چقدر به توانایی تشیع در مقابله با بنیادگرایی اسلامی اعتقاد دارید؟

اسلام دین افراط گرایی و بنیادگرایی نیست، اما دست‌هایی می‌خواهد چهره اسلام را خدشه‌دار کند. این قضیه از زمان انحراف مسیر اسلام پس از وفات پیامبر اکرم (ص) تا به حالا ادامه داشته است. من نام این جریان را کودتای سفید می‌گذارم، یعنی به نام اسلام، اما ضد اسلام. امروزه مرکز‌های بسیاری با هدف اسلام هراسی و به ویژه شیعه هراسی فعالیت می‌کنند. ثروت علمی اسلام و مکتب اهل بیت (ع) نیاز به میدانی باز برای طرح تفکرش دارد تا مردم با حقیقت بیشتر آشنا شوند. به یقین، حرکت‌های خبیثانه ضد اسلام با وجود خسارت‌هایش، دوام نمی‌آورد و نتیجه‌ای عکس خواهد داشت.

برخی به نام اسلام دکان باز کرده‌اند/ الگوی اصلی ما فقط اهل بیت (ع) هستند

ارزیابی شما از عملکرد نهاد‌های فرهنگی برای تبلیغ اسلام و تشیع چیست؟

تعداد مرکز‌های فرهنگی داخلی و خارجی فعال بسیار است، اما هر مرکز و نهاد با عملکردی جداگانه، موازی کاری ایجاد کرده و فعالیت‌های بدون هماهنگی، مشکل بزرگی است. در حالیکه مکتب‌های غیر اسلامی با وجود دشمنی و اختلاف با یکدیگر، به موقع علیه اسلام متحد می‌شوند. در بعضی مرکزها، اشخاص محور قرار گرفتند و امر حزبی و جناحی وجود دارد؛ جسارت نباشد، برخی به نام اسلام دکان باز کرده‌اند!

با توجه به صحبت‌هایتان، راه حل این موضوع چیست؟

ما لابی‌گر و طرفداران یک حزب خاص نیستیم. از اهل بیت (ع) نقل شده که أحیوا أمرنا ۸، یعنی امر ما را زنده کنید، آن‌ها نفرمودند که امر خودتان را زنده و منتشر کنید! الگوی اصلی ما فقط محمد (ص) و آل محمد (ع) هستند؛ حتی مراجع تقلید هم، چون معصوم نیستند، نباید اسوه اصلی قرار بگیرند. پس یک نقشه راه وجود دارد که دسترسی به آن آسان است.

در کنار این راه حل، لازم است از مطرح کردن خودمان دوری کنیم. به تعبیر شهید صدر که گفت در امام خمینی ذوب شوید، همانطور که او در اسلام ذوب شد، در امر تبلیغ، مسئله شخصی مطرح نیست. اختلاف نظر‌ها طبیعی و قابل حل است. همینطور نسبت به اختلاف نظر‌ها دیدگاه مثبتی دارم، زیرا تکامل با اختلاف‌ها به وجود می‌آید.

کسی به اجبار دین دار و مسلمان نمی‌شود/ برخی مراکز اسلامی خارج کشور با دوربین‌های مداربسته پلیس کنترل می‌شوند/ جوان هیپی تصور می‌کرد از آسمان آمده‌ام

 جمهوری اسلامی باید پرچم‎‌دار گفتمان تبلیغی باشد

این مثال اشتباه افراد را در اسلام توجیه نمی‌کند؟

خیر، منظور از اختلاف سلیقه، تفاوت‌های درون دینی به شرط منحرف نشدن از مسیر اصلی اسلام است و اسلام، دین گفتگو است. ما باید خود را به تحمل رای مخالف عادت دهیم. امام صادق (ع) با کافران درباره اثبات خداوند بحث و گفتگو می‌کردند و برخورد غیر نامناسبی نداشتند. خداوند فرموده که شما را از ملت‌های مختلف آفریده‌ایم تا همدیگر را بشناسید و به تکامل برسید؛ پس رأی مخالف با دلیل در تمامی عرصه‌های دینی و غیر دینی می‌تواند موجب حل مشکلات شود.

برای ایجاد گفتمان تبلیغی چه تمهیداتی باید صورت بگیرد؟

چند سال پیش وزیر امور خارجه آلمان از کشور‌های مختلف برای شرکت در کنفرانسی دعوت کرد که از دانشگاه ادیان و مذاهب به طور رسمی سه نفر دعوت شدند. این اتفاق دنیا را خواهان گفتگو نشان می‌دهد. البته منظور عامه مردم است. کشور ما به عنوان پرچم‌دار اسلام باید برای گفتمان مطلب داشته باشد. امام معصوم (ع) می‌فرمایند که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگویید؛ یعنی مخاطب شناس باشید. یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های گفتگو، شناخت عقیده‌ها، نظرات و فرهنگ‌های طرف مقابل است. این موضوع به تجربه و آشنایی با مسائل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی نیاز دارد تا افراد صفر کیلومتر به چنین کار‌های مهم و تخصصی به طور مستقیم وارد نشوند. نکته دیگر هماهنگی مراکز اسلامی است تا حداقل از لحاظ معنوی کمک کنند و چوب لای چرخ امور نگذارند! به علاوه با پیشرفت ارتباطات باید نسبت به مسائل رسانه‌ای و امکانات به بهترین شکل عمل کرد تا تعارض به وجود نیاید.

خالی شدن کلیسا‌ها معنا دار است/ مردم بر خلاف حکومت‌ها به دنبال معنویت هستند

گفته می‌شود که خارج از مرز‌ها مسلمان نیست، اما مسلمانی وجود دارد. با این موضوع موافقید؟

این عبارت را پس از سفر اروپای مرحوم محمد عبده، شیخ الازهر نقل می‌کنند، البته صحت این نقل از ایشان را کاملا تایید نمی‌کنم. این سخن را نمی‌پذیرم؛ اگر چنین سخنانی بیان می‌شود، فقط به دلیل عملکرد مناسب خارجی‌ها در رعایت نظم و قانون است. خودباختگی، تفرقه‌ها، جنگ‌ها، استعمار و اسلام هراسی نباید چنین تصوری را به وجود بیاورد. جنبه‌های مادی و معنوی باید در کنار هم دیده شوند. خالی شدن کلیسا‌ها نمونه مهمی و معنا داری است؛ مردم مخصوصا در کشور‌های مدرن و پیشرفته به خاطر خستگی از زندگی تکراری با دوری از مسائل معنوی، از نگاه مادی، دچار عذاب روحی شده‌اند، برای همین خود مردم بر خلاف حکومت‌ها به دنبال معنویت هستند.

تشیع بیشتر به فرهنگ مهدوی پرداخته است/ منجی باوری در آیین‌های ساختگی هم وجود دارد

تجربه شخص شما از منجی باوری مردم جهان چگونه بوده است و چقدر به این موضوع تکیه می‌شود؟

مسئله مهدویت و فرهنگ آن به شیعیان محدود نمی‌شود، اما تشیع بیشتر به این موضوع و جزئیاتش پرداخته است. در سفری که به نیوزلند داشتم، به منطقه‌ای به نام نیوپلیموث رفتم. بسیاری از آداب و رسومشان مانند مهمان نوازی، محبت و مسالمت آمیزی و... به اسلام شباهت داشت. یکی از باور‌های مردم آن منطقه، آمدن یک منجی بود که دنیا را از ظلم و ستم آزاد می‌کند. همین تفکر در آمریکای جنوبی با وجود آیین‌های ساختگیشان وجود دارد.

هیچ روایتی بیان نکرده که حضرت مهدی (عج) همه را مسلمان می‌کنند/ خارج از مرز‌ها کمتر کسی به منجی باوری پرداخته است

بعضی برخلاف حدیث‌های صادر شده از اهل بیت (ع) مسئله مهدویت و ظهور منجی را با خون‌ریزی و اجبار به اسلام آوردن گره می‌زنند. در هیچ روایتی بیان نشده که حضرت مهدی (عج) می‌آیند و همه را مسلمان می‌کنند، بلکه گفته شده ایشان با ستم ستیزی، دنیا را پر از عدل‌و‌داد خواهند کرد و برای نجات می‌آیند نه کشتن! به باور تمام معتقدان ادیان الهی و آیین‌های منجی باور، دنیا باید به سوی برقراری عدل و داد برود. خارج از مرز‌ها کمتر کسی به این موضوع پرداخته است؛ مسئله یاد شده علاوه بر دلیل‌های روایی، از نظر عقلانی هم مطرح می‌شود. برای همین، افراد با استقبال از این موضوع ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند.

خداوند برای آینده و سرنوشت جهان، برنامه دارد و انسان‌های ناخالص و ظالم غربال خواهند شد. همزمان با ظهور، مردم با مشاهده عدل و حجت حضرت، ولی عصر (ع) به اسلام گرایش می‌یابند و ایشان دین وجدانی را گسترش خواهند داد.

پی نوشت‌ها:
۱. غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۵۲.
۲. سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۶،
۳. سوره مبارکه الرحمن، آیه ۶۰،
۴. سوره مبارکه نمل، آیه ۱۴،
۵. سوره مبارکه روم، آیه ۳۰،
۶. سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۴،
۷. سوره مبارکه نساء، آیه ۱۳۶،
۸. بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۲۸۵

انتهای پیام

captcha