حجتالاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره رکود حاکم بر جریانات و احزاب سیاسی کشور و فقدان سازوکار مشخص برای تربیت مدیران جوان متناسب با اقتضائات چهل ساله دوم انقلاب و جایگزین شدن آنها با نیروهای باتجربه گفت: ابتدا باید پاسخ داد که اصل جوانگرایی چقدر ضرورت دارد. جوانگرایی را نمیتوان به گونهای مطرح کرد که تجربه را کنار گذاشت و از طرفی وقتی سن افراد بالا میرود، بانشاط، ریسکپدذیر و خلاق میشوند و محافظهکار میشوند و تا حد زیادی رویکرد تحولگرایی آنها کاهش مییابد. هر نظام سیاسی گرچه نیاز به تجربه دارد، اما وقتی کارگزار مدت زیادی در مقامی باقی ماند بعد از مدتی خلاقیت و نوآوری چندانی ندارد، در حالی که جمهوری اسلامی امروز و در آغاز گام دوم انقلاب نیاز به نوآوری و بازسازی دارد، به ویژه اینکه نسلی از جوانان دهه شصتی و هفتادی در کشور هستند که به آنها در اداره امور کشور نگاه حداقلی شده است.
اقدام رهبری در جوانگرایی نشانه تحقق آن است
وی افزود: در واقع باید سهم مشارکت سیاسی جوانان را لحاظ کرد و باید با توجه به سهم موجود آنها، کارگزار تعریف کرد. انتظار این است که نسل دوم و سوم انقلاب در اداره کشور به اندازه سهمی که دارند تأثیرگذار باشند. از یک جهت نیز اداره کشور به شور و نشاط جوانی و خلاقیت نسل جوان نیاز دارد. اگر کشور در صنعت هستهای، موشکی، پزشکی، نانو و ... با جوانان به پیشرفت و بالندگی رسیده و طبیعی است که این نسل جوان خلاق باید به عرصه مدیریت و تدبیر نظام نیز وارد شوند تا علم آنها به عمل تبدیل شود.
ایزدهی اظهار کرد: بر همین مبنا رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب بر جوانان بسیار تأکید کردند و از طرفی مدیریت بسیاری از مجموعههای مرتبط با نهاد رهبری را به جوانان سپردند. رهبری به مثابه راهبر نظام هم به جوانگرایی توصیه کردند و هم در محدوده خودشان به آن عمل کردند و این نشان میدهد این کار هم باید بشود و هم شدنی و عملیاتی است و در عرصه عمل هم تحولاتی با ورود نیروهای جوان در نماز جمعه، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها و ... انجام گرفت.
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: البته ماهیت قدرت به گونهای است که تقاضای ماندگاری دارد و صاحبمنصبان به اقتضای قدرت و امکاناتی که به واسطه قدرت حاصل میکنند تمایل به ثبات دارند، اما در نظامهای سیاسی راهکارهایی برای گردش قدرت و نخبگان دیده شده که به معنی «روزآمدسازی نخبگانی کارگزاران» است. به عبارتی اگر کارگزار و مسئولی در دهه 60 توانایی و کارامدی از خود نشان داد به معنای آن نیست که در دهه 90 هم از این توانمندی و کارآیی برخوردار باشد، بلکه ملاک روزآمدی در نخبگی و کارآمدی است که این امر هم با نیروی جوانی حاصل میشود که قدرت ریسک و تغییر دارد و این هم اقتضای ناگزیر عصر حاضر است.
احزاب کشور کارکردهای واقعی حزب را ندارند
وی با بیان اینکه نظامهای سیاسی، ساختار احزاب را برای گردش نخبگان تعریف کردهاند، گفت: احزاب برای اینکه به قدرت برسند باید نیرو تربیت کنند و این نیرو در ساختار حزب تربیت و رشد کند تا از سطوح پایین حزب به مدارج بالای حزبی برسد و در نهایت بتواند در ساختار کارگزاران قرار بگیرد، اما در کشور ما احزابی که کارویژههای واقعی احزاب را داشته باشند در عمل وجود ندارند و اغلب جبهههای فراگیری هستند که در ایام انتخابات شکل میگیرند. لذا کادرسازی، تربیت نیروی خلاق و مدیر در مجموعه احزاب انجام نمیشود.
ایزدهی اظهار کرد: جمهوری اسلامی فارغ از احزاب این توانایی را داشته که در حد نخبگانی، نیروهای مورد نیاز خود را تربیت کند و در دانشگاهها و بدنه علمی و نظام مدیریتی کشور نیروهای متعهدی وجود دارند که به انقلاب وفادارند و بهتر و بیشتر از نسل اول به مبانی انقلاب معتقدند و ایدههای نوآورانه برای اجرا و همان دغدغههای امام(ره) و رهبری را دارند. اخیراً صحبتی از آقای مهاجرانی در یکی از شبکههای غربی مطرح شد که ادعا کرد نظام جمهوری اسلامی به دلیل اینکه نیروهای معتقد و خلاق را در سالیان اخیر تربیت کرده به مشکل مدیریتی دچار نخواهد شد، اما در کنار آن به اعتقاد من شرطش این است که این نیروها بتوانند جایگزین شوند و به عبارتی گردش نخبگان و چرخش قدرت اتفاق بیفتد.
ضرورت گذار از شعار به سیاست در موضوع گردش قدرت
وی یادآورشد: همچنان که در دهه اول انقلاب به جوانان فرصت دادیم و خلاقیت آنها جنگ و اقتصاد کشور را پیش برد و مشکلات امنیتی آن سالها را حل کرد، باید به این نسل هم فرصت حضور در عرصه مدیریت بدهیم. مهم آن است که این گردش قدرت به ساختار تبدیل شود. وقتی قانون میگوید که بازنشستگان به کار گرفته نشوند و از سمتها کنار بروند به این معناست که راه برای جوانان باز شود یا اینکه در فرایند مشخصی مسئولان، معاونان جوانی برای خود انتخاب کنند. اینها راهکارها و سیاستهایی است که برای گردش قدرت در نظر گرفته شده است که باید به درستی اجرا شود. متأسفانه اینها تبدیل به ساختار، برنامه و سیاست نشده و تا وقتی ایده به سیاست و برنامه تبدیل نشود، در حد شعار باقی میماند.
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: رهبری در بیانیه گام دوم از جوانگرایی سخن گفتند و خودشان عمل کردند و از کارگزاران هم خواستند که این امر اتفاق بیفتد. در چند روز اخیر هم یکی از نامزدهای سابق ریاست جمهوری بیان کرد که امروز عصر جوانان است و آنها باید وارد میدان شوند. البته وقتی از جوان صحبت میشود، فقط به لحاظ سنی نیست، بلکه منظور جوانی است که قدرت ریسک و نشاط جوانانه دارد و با استفاده از تجربه مسئولان قبلی به حدی از پختگی هم رسیده باشد.
وی با تأکید بر اینکه گردش قدرت رمز پویایی و پایایی نظام است، گفت: لذا لازم است با گذار از مرحله شعار تبدیل به سیاست و ساختار الزامآور شود. همان طور که در قوانین انتخابات آمده است که سن رأیدهندگان بالای 18 سال باشد یا نمایندگان مجلس باید مدرک بالاتر از فوق لیسانس داشته باشد که یک نوع سیاست است و باید برای گردش قدرت هم چنین ساختار و ضوابطی تعریف کرد که مؤلفههای یک مدیر جوان مورد نیاز نظام را، که مسائلی مانند قدرت رهبری، تحولخواهی، ریسکپذیری و خلاقیت است، شامل شود.
ایزدهی ادامه داد: در واقع در ساختار و نظام جایگزینی مسئله معیارها و ملاک جایگزینی افراد و گردش قدرت اهمیت دارد و باید به نحوی در سیاستها اعمال شود تا افراد شایستهای که خیلی جوان نیستند بتوانند وارد عرصه مدیریتی شوند. متأسفانه ملاکهای دقیق جایگزینی و گردش قدرت وجود ندارد و بیشتر براساس سلیقه و نظام ارتباط و آشنایی است که خروجی آن هم ممکن است این باشد که مسئول پیری برود و جوانی بیاید، اما این اتفاق به تحولی منجر نمیشود، چون براساس شایستگی نبوده است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام