به گزارش ایکنا؛ بیست و یکمین شماره دوفصلنامه «معرفت کلامی» به صاحبامتیازی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و مدیرمسئولی محمود فتحعلی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی دیدگاه انکار عدم تناهی خداوند»، «توجه همهجانبه به «حیات معقول»؛ دیدگاه علامه جعفری درباره حل مسئله «شر»»، «پژوهشی در معنای زمان و مکان در عالم برزخ با توجه به آیات و روایات»، «بررسی و تحلیل چگونگی انتقال عمل در آیات و روایات»، «بررسی و نقد مدعای اذعان صدرالمتالهین به نظریه «رویاانگاری وحی»» و «چشماندازی از یک رویکرد جدید به زبان دینی».
بررسی دیدگاه انکار عدم تناهی خداوند
در چکیده مقاله «بررسی دیدگاه انکار عدم تناهی خداوند» میخوانیم: «برخی بر این اعتقادند که خداوند را نمیتوان «نامتناهی» دانست؛ زیرا اولا، «عدم تناهی» از شئون موجودات مقداری است. ثانیا، نامتناهی دربردارنده کثرت بینهایت است و این با وحدت حقه خداوند ناسازگار است. ثالثا، موجود نامتناهی، خود امری محال است و قابلیت وجود ندارد. از این رو، روایاتی را که از حد نداشتن خداوند سخن میگویند، به معنای نامتناهی بودن خداوند نمیدانند؛ زیرا رابطه میان تناهی و عدم تناهی مقداری، رابطه ملکه و عدم ملکه است و برای همین، با نفی تناهی از وجود غیر مقداری، نامتناهی بودن را نمیتوان نتیجه گرفت؛ چنان که با نفی سواد از سنگ، نمیتوان نتیجه گرفت که «سنگ بیسواد است». این نوشتار در دو مرحله به بررسی این دیدگاه پرداخته است. ابتدا ادعای منکران را تحلیل کرده است تا سخنان صحیحشان را از سقیم بازشناسد. اما ازآن رو که پیروان این دیدگاه به خاطر دغدغه دینی و حمایت بیشتر از ادله نقلی به آن سو رفتهاند، در بخش دوم، که بیشتر این نوشتار را تشکیل میدهد، عدم تناهی خداوند را از طریق متون دینی اثبات کرده است تا به کمک ادله نقلی، پاسخی تفصیلی به منکران عدم تناهی خداوند، داده باشد. بنابراین، پژوهش حاضر ضمن بهره بردن از روش «عقلی»، بر روش «نقلی» تاکید ویژهای دارد تا علاوه بر اثبات عدم تناهی خداوند، دیدگاه مخالف را نیز ارزیابی کند.»
زمان و مکان در عالم برزخ
در طلیعه مقاله «پژوهشی در معنای زمان و مکان در عالم برزخ با توجه به آیات و روایات» چنین آمده است: «زمان و مکان یکی از ابعاد موجودات عالم طبیعت است. در اینکه در قیامت زمان و مکان وجود ندارد، هیچ اختلافی بین مفسران و دانشمندان مسلمان نیست؛ همانگونه که در خصوص وجود این دو در عالم طبیعت نیز اختلافی نیست. از آن رو که این دو (زمان و مکان) در آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع) به نوعی به انسان در عالم برزخ هم نسبت داده شده، این نوشتار با روش «تطبیقی، تحلیلی، انتقادی»، به بررسی آیات و روایاتی که زمان و مکان را به برزخ نسبت دادهاند، پرداخته و هدف آن، رفع تعارض بین ادله عقلی و نقلی در خصوص زمان و مکان است. نفس مجرد انسان در عالم برزخ، فاقد ابعاد زمانی و مکانی است و آنچه را در آیات و روایات در این خصوص گفته شده میتوان به یکی از معانی زمان و مکان مثالی، ارتباط با زمان و مکان عالم طبیعت، احاطه و اشراف بر زمان و مکان عالم طبیعی و مانند آن حمل نمود که بین ادله عقلی و نقلی به نوعی جمع شود و تعارض بدوی آنها برطرف گردد.»
چگونگی انتقال عمل در آیات و روایات
در آغاز مقاله «بررسی و تحلیل چگونگی انتقال عمل در آیات و روایات» آمده است: «یکی از مباحث مهم در حوزه معادشناسی، بحث «انتقال اعمال خیر و شر افراد به یکدیگر» است. از آن رو که بر اساس قواعد فلسفی و آیات قرآنی، چنین پدیدهای ممکن نیست، برخی اندیشمندان درصدد توجیه و حل آن برآمدهاند تا از یک سو، تعارض ظاهری ادله نقلی را حل کنند، و از سوی دیگر، تنبهی برای مومنان باشد تا تقوا پیشه کنند. بر اساس نظریه بدیعی که این نبشتار ارائه داده است، عمل انسان دو گونه آثار دارد: آثار درونی که قایم به نفس فاعل بوده و قابل انتقال به غیر فاعل نیست، و آثار بیرونی که عمل و نیز نفس علت اعدادی آن بوده واز این رو، قابل انتقال به غیر فاعل است، ادله ناظر به انتقال عمل، به آثار بیرونی مربوط میشود. روش تحقیق در این نوشتار، «توصیفی عقلی» است و ابتدا با نقل ادله دال بر انتقال عمل، اصل مسئله توضیح داده شده و سپس با نقد برخی دیدگاهها، دیدگاه برگزیده با تحلیل آیات و روایات اثبات میشود.»
چشماندازی از یک رویکرد جدید به زبان دینی
در چکیده مقاله «چشماندازی از یک رویکرد جدید به زبان دینی» میخوانیم: «ما درباره خدا چگونه میتوانیم سخن بگوییم؟ این مسئله اصلی زبان دینی است که خود به چند مسئله دیگر تحلیل میشود. یک دسته از مسائل به نسبت معانی جملات و گزارههای دینی، با ویژگیهایی در عالم واقع مربوط میشوند. آیا شان جملات یا گزارههای دینی، مثل «خدایی جز الله نیست» و «خدا عالم است» این است که اطلاعاتی از واقعیت خداوند به ما بدهند؟ یا آنکه آنها اساسا کارکرد عملی در زندگی ما دارند؟ رویکردهای رایج به زبان دینی - به طور کلی - به دو گروه متمایز تقسیم میشوند: رویکردهای معرفتگرا و رویکردهای عملگرا. یکی از مشکلات اصلی این رویکردها یک بعدی بودن آنها است. تصور میشود توصیفی و آگاهیبخش بودن گزارههای دینی با انشایی، انگیزشی و تاثیرگذار بودن آنها در زندگی ما با هم اجتماع ناپذیرند، در حالی که این گونه نیست. رویکرد ما به زبان دینی در این مقاله، دو بعدی است. زبان دینی در رویکرد ما هم بعد معرفتگرایانه دارد و هم بعد عملگرایانه. این رویکرد مدعی است میتواند با شایستگی، هر دو بعد این زبان را تبیین کرده، توضیح دهد.»
انتهای پیام