ناصر باکیده، کارگردان سینما در گفتوگو با
ایکنا با بیان اینکه نتوانستهایم در حوزه خانواده گامهای خوبی در سینما برداریم، اظهار کرد: هنوز سینمای ما نتوانسته تصویرسازی درستی از خانواده مسلمان و ایرانی ارائه دهد، حتی در برخی مواقع مروج سبکی از زندگی بوده که نقطه مشترکی با فرهنگ ایرانی - اسلامی ندارد.
وی مرکز ثقل سینمای ایران را تنها وجه سرگرمی این صنعت عنوان و بیان کرد: البته این روش، اتفاق بدی نیست ولی اگر صرفاً بخواهیم تنها به این مهم در هنر هفتم توجه کنیم نتیجه همانی است که امروز سینمای ما به آن گرفتار است.
باکیده معتقد است وقتی میگوییم سینما در زمینه خانواده کم کار است، منظور این نیست که هیچگونه فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته است، چون استثناهایی وجود دارد که به بحث خانواده پرداخته شده است، مثلاً در فیلم «مادر» مرحوم علی حاتمی تصویری از خانواده ارائه شده که هنوز پس از سالها دیدن آن خالی از لطف نیست، اما این مثالها استثناهایی هستند که نمیتوان آنها را تعمیم داد.
سبک زندگی ایرانی – اسلامی، تنها به الگوی سنتی یا مدرن خلاصه نمیشود
این مدیر سابق سینمایی در پاسخ به این سؤال که آیا سبک زندگی ایرانی ــ اسلامی در غالب زندگی سنتی قابل تصویر است یا زندگی مدرن؟ تصریح کرد: بحث سبک زندگی سنتی و مدرن سالها است در محافل علمی مطرح است و هر یک از این دو روش مدافعان و مخالفان خاص خود را دارد. زندگی سنتی نشئت گرفته از فرهنگ گذشته ماست این سبک زندگی خوبیهای فراوانی دارد، اما اشکالاتی هم به آن وارد که است که نمیتوان آن را نادیده گرفت، اما زندگی مدرن هم با وجود تمام تسهیلاتی که دارد معایبی دارد که تنهایی و دور شدن روابط خانوادگی یکی از مشکلات نهفته در زندگی مدرن است. ولیکن معمولا زندگی خانوادگی جدای از سنت و مدرنیته نیست، پس چه اشکالی دارد که از این دو روش در کنار هم یک سبک زندگی متعادل به دست آوریم.
وی با بیان اینکه تصویرسازیهای نادرست باعث شده سبک زندگی سنتی و مدرن برای مردم به شکل مناسبی تصویر نشوند، گفت: معمولاً وقتی میخواهیم زندگی سنتی را نشان دهیم تنها به الگوهایی خاص رجوع میکنیم که در فیلمهای بسیاری از آن بارها بهره برده شده است. برای مثال خانهای قدیمی را نشان میدهیم که در حیاط آن حوض آب یا تخت وجود دارد. در عوض زندگی مدرن را یک زندگی سرد تصویر میکنیم که در آن کوچکترین احساسی وجود ندارد. این دو نگاه سالهاست در برنامههای نمایشی تلویزیون وجود دارد و به نوعی مخاطب را دلزده کرده است، چون ممکن است آدمهایی که این دو روش را تجربه کردهاند، تصویری خلاف آنچه در فیلمها یا سریالها نشان داده میشود، دیده باشند.
باکیده با بیان اینکه اگر زندگی مدرن با تمام امکانات رفاهیاش با نقاط مثبت فرهنگ سنتی ما درآمیخته شود الگوی صحیحی از سبک زندگی ایرانی ــ اسلامی ارائه خواهد شد، گفت: برای رسیدن به این خواسته من به عنوان یک سینماگر یا دیگر همکارانم نمیتوانیم راهکار علمی و کارشناسانهای ارائه دهیم، بلکه متخصصان فن در این حوزه باید دست به کار شده و الگوهای صحیح برای جامعه هنری بسازند؛ برای مثال روانشناسان، جامعه شناسان و مردم شناسان قادرند با کنار هم نهادن دستورات علمی و توصیههای سنتی و دینی قوانینی تبیین کنند که همه اقشار جامعه قادر باشند با تبعیت از آن به سبک زندگی مورد نظر نزدیک شوند، هرچند حضور کارشناسان دینی یکی از الزامات در طرح ریزیهای مد نظر است.
سینما به تنهایی نمیتواند مقابل هجمه فرهنگی بایستد
رئیس اسبق انجمن سینمای جوانان ایران در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: امروزه با فراگیر شدن وسایل ارتباط جمعی به ویژه ماهوارهها، دیگر تنها رسانه ملی یا سینمای داخل برای مردم محصولات نمایشی تولید نمیکنند، بلکه رسانههای بیگانه نیز در این زمینه فعال شدهاند. برای همین نباید توقع داشته باشیم سینما به تنهایی بتواند در مقابل جنگ نرم بایستد، در کلامی دیگر نیاز است تمام بخشهای جامعه در این زمینه احساس مسئولیت کنند. برای مثال حوزههای اقتصادی اگر بتوانند رسالت خود را به درستی انجام دهند و مردم مشکلات مالی کمتری داشته باشند مطمئن باشید تاثیرات مثبت آن به روی زندگی خانوادگی آنها هویدا خواهد شد والا اگر خانوادهها دائماً با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم کنند دیگر اهمیت دادن به موضوعات فرهنگی برایشان اهمیتی نخواهد داشت.
وی همچنین به نقش مسئولان در به وجود آمدن وضعیت موجود در سینما اشاره کرد و افزود: در دهه اول پیروزی انقلاب مدیران سینمایی روی آثار خانوادگی تاکید ویژه داشته و از آن حمایتهای همه جانبه میکردند، اما امروز به بهانه خودکفایی و خصوصی سازی بسیاری از ژانرهای سینمای به حال خود رها شدهاند برای همین تنها یک یا دو گونه پرداخت به فیلم در سراسر سینمای فعلی کشورمان مشاهده میشود.
سینمای کودک را فراموش کردهایم!
سینمای کودک و نوجوان بخش دیگری از سخنان این کارشناس سینمایی بود، وی معتقد است: اینگونه سینما علاوه بر اینکه یکی از حوزههای درآمدزا در جهان است، حوزهای برای تربیت مخاطبان آینده سینما نیز هست، اما آیا در سینمای ما جز معدود آثار سطحی، فیلمی در خور تولید میشود؟ مسلما جواب خیر است، چون اگر توانسته بودیم در این حوزه موفق باشیم و در این شکل از سینما مروج الگوهای صحیح و اصیل باشیم، امروز فیلمهای سطحی نمیتوانستند آمار پر فروشهای سینما را به خود اختصاص دهند! گواه دیگر در ناموفق بودن سینمای کودک این است که الگوها و قهرمانان غربی در بین کودکان محبوب شده، درصورتیکه در فرهنگ ملی و اسلامی ما به وفور قهرمانان شاخصی وجود دارند که قادرند الگویی برای سینمای کودک باشند.
باکیده به حفظ ارزشهای هر کشور در تولیدات سینمایی آنها اشاره و بیان کرد: اینکه بخواهیم سنتهای خود را حفظ کنیم در همه کشورها دنبال میشود و درصدد حفاظت از ارزشهای فرهنگی خود هستند. برای مثال به سینمای هند یا ژاپن اشاره میکنم در این دو کشور فرهنگ سنتی جایگاهی ویژه در تولیدات سینمایی دارد، این خواسته را در پوشش بازیگران فیلمهایی سینمایی میتوان مشاهده کرد، زیرا لباسهای سنتی هنوز فراموش نشده و در فیلمهای سینمایی مورد استفاده قرار میگیرد، ولیکن آن چیزی که در فیلمهای ایرانی میبینیم کاملاً بر عکس این اتفاق است و پوشش بازیگران زن و مرد عمدتاً متکی به الگوها و پوشش غربی است.
اهمیت به الگوهای سنتی به معنای دشمنی با امکانات دنیای مدرن نیست
این سینماگر متذکر شد: شاید این سوال در ذهن برخیها به وجود بیاید که چه اشکالی دارد که بخواهیم از الگوهای موفق حتی اگر غربی باشند، پیروی کنیم؟ اینکه از دستاوردهای مثبت بینالمللی برای زندگی بهتر بهره ببریم امری پسندیده است که هیچ فردی با آن مشکل ندارد. نمود این گفته را در بخشهای مختلفی از جامعه و خانواده مشاهده میکنیم که از امکانات دنیای غرب برای بهتر شدن زندگی بهره بردهاند، اما اینکه بخواهیم به بهانه دست یافتن به زندگی بهتر سنتهای خود را فراموش کنیم، اشتباهی بزرگ است که کشورهایی هم که به آن مبتلا شدهاند از آن آسیب فراوان دیدهاند و فرهنگ ملیشان نابود شده است. این معضل در دراز مدت باعث میشود کودکان ما بزرگان فرهنگ و هنر خود را فراموش کنند و شیفتهوار به الگوهای غربی تکیه کنند! بگذارید مثالی بزنم در گذشته رسم بود وقتی میخواستند از بزرگی جملهای بیان کنند آن عبارت مختص علمای اسلامی بود، ولی امروز وقتی جوانی جملهای را میگوید عمدتا کلماتش برگرفته از محتوای فیلسوفان یا بزرگان غربی است.
باکیده با بیان اینکه توجه به زن در سینما یکی از مسیرهای مهم برای دستیابی به سبک زندگی ایرانی ــ اسلامی است، تاکید کرد: عموماً زنها در سینمای ایران نقش محوری ندارند، بلکه همیشه به عنوان مکمل در فیلمهای سینمایی دیده میشوند در این میان استثناهایی نیز وجود دارد که ما از آن میگذریم، ولی بحث اصلی اینجاست چرا باید زنان در سینمای ایران نادیده گرفته شوند؟ جواب این پرسش تا حدی در فرهنگ مرد سالاری کشورمان نمود پیدا میکند پس بیائیم برای دستیابی به سبک زندگی دلخواه روی مسائل فرهنگی سرمایه گذاری ویژه کنیم. در این زمینه آموزش و پرورش باید وارد عمل شود و همدوش دیگر نهادهای فرهنگی در ترویج الگوهای رفتاری اسلامی ایرانی بکوشد.
همه بخشهای دولت، باید سرباز جبهه فرهنگی باشند
باکیده به فعالیتهای آموزش و پرورش اشاره و تصریح کرد: معتقدم کم کاری و کمتوجهی در ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی تنها به حوزه هنر خلاصه نمیشود، بلکه همان گونه که پیشتر گفتم تمامی بخشها در این زمینه مسئول هستند. سینما برای اینکه بتواند عملکرد بهتری در حوزههایی که بحث شد داشته باشد باید نیروی انسانی لازم را هم در اختیار بگیرد این اتفاق در دهه شصت رخ داد و سینما با ورود فیلمسازان بزرگی، چون ابراهیم حاتمیکیا، ملاقلیپور و ... توانست برای خود اعتباری در جهان کسب کند، این اتفاق امروز نیز میتواند رخ دهد به شرطیکه در حوزههایی چون انجمن سینمای جوانان بر نیرویهای متعهد و خبره سرمایه گذاری لازم صورت گیرد.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام