نظریه‌‌پردازی به امنیت شغلی و روانی نیاز دارد + فیلم
کد خبر: 4107661
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۹
مجید معارف در گفت‌وگو با ایکنا:

نظریه‌‌پردازی به امنیت شغلی و روانی نیاز دارد + فیلم

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: در این نظام آموزشی که ما داریم نظریه‌پرداز قرآنی تربیت نمی‌شود و اگر هم وقتی نظریه‌پردازی ظاهر شد ممکن است معلول فعالیت‌های فردیِ خودش باشد نه نظام آموزشی که در آن تربیت شده است.

مجید معارف

به گزارش ایکنا، فعالیت‌های پژوهشی در حوزه دینی و قرآنی بخشی از فعالیت‌های دانشگاه‌های کشور را تشکیل می‌دهند اما انتقادی که گاه وارد می‌شود این است که این پژوهش‌ها عموما تکراری هستند و کمتر بازتاب بین‌المللی پیدا می‌کنند.

برای بررسی بیشتر وضعیت پژوهش‌های دینی و قرآنی در کشور با مجید معارف، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به گفت‌وگو نشستیم. بخش اول این مصاحبه با عنوان «پژوهش‌های قرآنی با وجود رشد کمی گرفتار تکرار است» قبلا منتشر شده و در آن به برخی از مشکلات و موانع پژوهش اشاره شده است.

اکنون بخش دوم و پایانی این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید؛


ایکنا ـ با توجه به موادری که اشاره کردید حال سؤال این است که شبهات باید در کجا پاسخ داده شود؟

این سؤالات باید در دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه و مراکز پژوهشی پاسخ داده شوند. آنها باید روشن کنند که چگونه از آیات و روایات استنباط کنند. اگر هم پژوهشی ناظر به سؤالاتی باشد قطعاً بدانید کاربردی خواهد بود چون این سؤال، سؤال عده‌ای از مردم است، می‌تواند همانند آبی بر آتشِ عده‌ای از تشنگان حقیقت در زمینه آن مسئله باشد. در پژوهش گفته می‌شود بعد از چکیده و کلیدواژه باید تیتری به نام بیان مسئله باشد و در پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دکتری بر مسئله‌محور بودن عنوانی که دانشجو پیشنهاد می‌دهد تأکید می‌کنیم تا مشخص شود این تحقیق چه ارتباطی با جامعه دارد.

لذا اگر پژوهش کاربردی را بشناسیم آن وقت می‌‌توانیم به دانشجویان خود خط بدهیم که هدف تحقیقات آنها صرفاً فارغ‌التحصیل شدن نباشد که بعداً به قفسه کتابخانه برود و سال‌ها خاک بخورد. متأسفانه بسیاری از پژوهش‌هایی که در دهه‌های گذشته انجام شده صرفاً پژوهش‌های نظری و بیشتر نقل و ذکر آرای گذشتگان بوده و چندان مبتنی بر خلاقیت نبوده است.

 

ایکنا ـ به نظریه‌پردازی در حوزه قرآنی بپردازیم. برخی معتقدند که ما در زمینه نظریه‌پردازی قرآنی ضعف داریم و بعضا مستشرقان، دقت‌ها و کنکاش بیشتری نسبت به ما در این زمینه داشته‌اند؟

البته ما در دوران معاصر، نظریه‌پردازانی در جهان اسلام و مخصوصاً در ایران خودمان داشته‌ایم که کتاب‌هایی هم نوشته‌اند و کتاب‌هایی بسیار خوب و قابل استفاده هستند بنابراین اینکه بگوییم اساساً نظریه‌پرداز نداشته‌ایم درست نیست. از نظر بنده علامه طباطبایی در «تفسیر المیزان» و در «قرآن در اسلام» نظریه‌پردازی کرده است. به طور شاخص می‌توانیم بگوییم رأی علامه طباطبایی در مسئله‌ای مانند تاویل قرآن، یک نظریه است. به نظر بنده علامه سیدمرتضی عسکری در کتاب وزین «القرآن الکریم و روایات المدرستین» و برخی دیدگاه‌های قرآنی خود همانند ناسخ و منسوخ، نظریه‌پردازی کرده است.

از نظر من آیت‌الله معرفت حتماً از نظریه‌پردازان هستند و در برخی کتاب‌هایی که نوشته‌اند و مخصوصاً در مباحثی همانند ناسخ و منسوخ، نظریه‌پردازی کرده‌اند. به ویژه در اواخر عمر شریفشان چیزهایی گفتند که مقداری با دیدگاه ده سال قبل خودشان متفاوت بود. بنابراین خوشبختانه کما بیش متفکر و نظریه‌پرداز داشته‌ایم.

 

ایکنا ـ سؤال اصلی این است که چرا این نظریه‌پردازی بیشتر به گذشتگان و افراد بسیار معدودی منحصر شده و تاثیر بین‌المللی ندارد؟

در این زمینه هم باید آسیب‌شناسی صورت گیرد. بنده می‌توانم سه مطلب را به عنوان بخش‌هایی از دلایل نبود نظریه‌پردازیِ کامل اشاره کنم چون یکی از دلایل نداشتن نظریه به این برمی‌گردد که ما نظریه‌پرداز نداریم. ضرب‌المثلی وجود دارد که از کوزه همان برون تراود که در اوست. در این نظام آموزشی که ما داریم نظریه‌پرداز قرآنی تربیت نمی‌شود و اگر هم وقتی نظریه‌پردازی ظاهر شد ممکن است معلول فعالیت‌های فردیِ خودش باشد نه نظام آموزشی که در آن تربیت شده است.

اساساً نظام آموزشی ما در دانشگاه‌ها، چندان بر تربیت نظریه‌پرداز شکل نگرفته است چراکه ما بیشتر انتقال اطلاعات انجام می‌دهیم و آن هم اطلاعات قدیمی و اگر هم خیلی بخواهیم به روز باشیم نظریات معاصران را هم بیان می‌کنیم اما این کار ما چندان مبتنی بر نقد و بررسی و واکاوی جنبه‌های مثبت و منفی نیست لذا تفکر دانشجویان ما خلاق نیست. این وضعیت در درجه اول معلول ضعف نظام آموزشی ماست.

 

ایکنا ـ برای اصلاح این وضعیت چه باید کرد؟

لازم است ابتدا یک تجدید نظر اساسی در مورد اصلِ نظام آموزشی و برنامه‌ریزی‌های کلان در آن صورت گیرد. علاوه بر این به نظرم امنیت اقتصادی و اجتماعی هم دو عنصر مهم در ظهور نظریه‌پرداز هستند. منظورم از امنیت اقتصادی این است که یک محقق مطمئن باشد که اگر نظریه جدیدی ارائه داد از نظر اقتصادی حمایت می‌شود. بنده استادی می‌شناسم که آرای خاصی داشت و عده‌ای واکنش تندی در برابر وی گرفتند به گونه‌ای که ناشران جرأت نمی‌کردند کتاب‌های وی را چاپ کنند لذا وی کتابش را با هزینه شخصی چاپ می‌‌کرد و هزار نسخه می‌گرفت و در منزل می‌گذاشت و به صورت تک جلدی به دست مصرف‌کننده می‌رساند.

حال سؤال این است که آیا نظریه‌پردازی نیاز به امنیت اقتصادی و حمایت مالی ندارد ولو اینکه نظریه مقداری عجیب و غریب جلوه کند؟ اگر با آن نظریه مخالف هستید باید آن را نقد کرده و بطلان آن را ثابت کنید. ما در جامعه‌ای زندگی می‌‌کنیم که استادان ما گاهی به لحاظ اقتصادی و شغلی، امنیت ندارند و در نتیجه محافظه‌کار می‌شوند چراکه اگر تند بروند ممکن است تکفیر و بیکار شوند بنابراین علم نیاز به امنیت دارد. البته در همین جامعه خودمان ظرفیت‌های زیادی هم داریم و مثلاٌ پدیده‌هایی همانند کرسی‌های نظریه‌پردازی یا کرسی‌های ترویجی داریم که امکانی هستند برای برخی محققان تا آرای تازه خودشان را ارائه دهند. این ظرفیتی است که باید در دانشگاه‌ها از آن استفاده شود اما بالاتر از آن، اگر کسی بیاید و وجود خدا را در عالمِ علم زیر سؤال ببرد باید ببینیم آستانه تحمل مستمعین و کسانی‌که حاکمیت دارند چقدر زیاد است؟

نظام آموزشی ایران توان تولید نظریه‌پرداز قرآنی ندارد+ فیلم

حتی اگر کسی وجود خدا را زیر سؤال برد باید اجازه بدهیم حرفش را بزند و سپس ادله وی را با احترام نقد کنیم. در قرآن کریم هم آمده است: «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ؛ (ای رسول ما خلق را) به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدایت دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن (وظیفه تو بیش از این نیست) که البته خدای تو عاقبت حال کسانی را که از راه او گمراه شده و آنان را که هدایت یافته‌اند بهتر می‌داند» (نحل/ 125) در سنت‌های ائمه خودمان نیز مواردی داریم که نشان دهنده مدارای آنان با مخالفان بوده است. شخصی به نام هشام بن سالم با زندیقی به نام ابن‌ ابی‌العوجاء بحث می‌کرد و آن شخص زندیق اعتقادات مسلمین را مسخره و وجود خدا را زیر سؤال برد بنابراین هشام از روی تعصبات، بسیار ناراحت و عصبی شد. ابن‌ ابی‌العوجاء سؤال کرد تو پیرو چه کسی هستی که وی گفت من پیرو جعفر بن محمد(ع) هستم، ابن‌ ابی‌العوجاء گفت برو از امامت یاد بگیر، چون من سخنانی ده برابر غلیظ‌تر از این در محضر امام تو گفتم اما او آنقدر عصبانی نشد و خم به ابرو نیاورد به گونه‌ای که در ذهنم گفتم مثل اینکه جعفر بن محمد(ع) در حال قانع شدن از تشکیک‌های من درباره خداست.

وی می‌گوید وقتی حرف‌هایم را زدم، جعفر بن محمد گفت آیا صحبت‌های تو تمام شد؟ من گفتم بله، بنابراین شروع کرد و صحبت‌های من را یک به یک نقد کرد لذا تحمل مخالفان، مسئله بسیار مهمی است. آیا معنای نظریه‌پردازی این است که همیشه نتایج علمیِ موجود را تأیید کنیم؟ در حالی که ممکن است برخی دیدگاه‌هایِ من خلاف نظریات موجود باشد. بنابراین نظریه‌پرداز نیازمند امنیت اقتصادی، اجتماعی، روحی و روانی است و اگر ما واقعاً دنبال این هستیم که نظریه‌پردازی را در علوم قرآنی و سایر علوم رشد دهیم باید بدانیم هیچ چیز در خلأ اتفاق نمی‌‌افتد بلکه باید سازوکار و شرایط محیطی آن فراهم شود، در دانشگاه فضای علمی و شرایط مناسب روحی و روانی وجود داشته باشد، استاد و دانشجو بتوانند به راحتی صحبت‌های خود را بیان کنند، اصحاب معرفت هم صحبت‌های آنها را شنیده و با توجه به معیارها و ملاک‌هایی که دارند این دیدگاه‌ها را مورد نقادی قرار دهند.

ایکنا ـ شما پژوهش‌های قرآنی در غرب همانند دایرةالمعارف قرآنی لایدن را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه وجوه مثبت و منفی برای امثال آن قائل هستید؟

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که اسلام‌شناسی و قرآن‌شناسی به مسئله عده‌ای از خاورشناسان تبدیل شده است و خاورشناسان هم برای فعالیت‌های قرآنی خود از ما اجازه نمی‌گیرند. یک خاورشناس می‌گوید هزار و چهارصد سال قبل شخصی به نام محمد بن عبدالله(ص) آمده و کتابی به نام قرآن آورده و تغییر و تحولات بسیاری در جهان عرب ایجاد کرده است بنابراین من می‌خواهم این پدیده را به لحاظ اجتماعی و جامعه‌شناختی مورد تحقیق و شناسایی قرار دهم. وی در تحقیق سعی می‌کند به منابع تاریخی و اسلامی مراجعه و حتی قرآن و روایات را تحلیل محتوا کند. حاصل تحقیق را هم می‌نویسند و مثلاً نتیجه آن دایرةالمعارف قرآنی لایدن می‌شود.

این دایرةالمعارف در سطح وسیع در جهان منتشر می‌شود و بخواهیم یا نخواهیم مقالات آن خوانده می‌شود و چه بسا این مقالات نیاز به نقد داشته باشند چراکه ممکن است روش تحقیق آنها، خاص یا منابع تحقیقاتی آنها ناقص یا فهم آنها از آیات و روایات، غیرمتعارف باشد اما اگر این دایرةالمعارف خوانده نشوند ممکن است عده‌ای آنها را بخوانند و چه بسا باور کنند و برایشان جا بیفتد لذا برای مسلمانان تکلیف علمی است که در جریان این پژوهش‌ها قرار گیرند و اگر دیدیم که این افراد به درستی مفهومی را طرح کرده‌اند برای آنها کف هم بزنیم و تحسین کنیم. مثلاً بنده می‌گویم آقای رژی بلاشر، کتابی با عنوان «در آستانه قرآن» دارد و مطالب را هم به خوبی فهمیده است اما جاهایی را هم می‌توان نقد کرد تا نارسایی‌های این نظریه به لحاظ روش‌‌شناسی پژوهش، مراجعه به مصادر و به لحاظ فهم از آیات و روایات مشخص شود. اگر این کار را انجام ندهیم قرآن مورد شبهه واقع می‌شود اما اگر این کار را انجام دهیم تبدیل به دفاع از قرآن در مقابل شبهات می‌شود.

دایرةالمعارف قرآنی لایدن در ایران ترجمه و در اختیار اساتید و پژوهشگران قرار گرفت و بنده هم ناظر علمی آن بودم و مواضع قابل نقد آن را جلد به جلد مشخص و برای مسئولان انتشارات حکمت فرستادم اما در همین فاصله فرصتی برای اساتید و دانشجویان ما فراهم شد که این مقالات را بخوانند و به عنوان سوژه‌هایی برای پایان نامه و رساله‌های خود استفاده کنند. بنابراین بنده موافقم که هر کاری که در دنیا توسط خاورشناسان اتفاق افتاده است توسط مسلمانان مورد مطالعه و ارزیابی و استخراج نقاط مثبت و منفی قرار گیرد.

 

ایکنا ـ به نظر شما چرا خودِ مسلمانان چنین دایرةالمعارف قرآنی که بتواند در سطح دنیا مطرح باشد ننوشته‌اند؟

اساساً سنت دایره‌المعارف نویسی، سنتی غربی است. البته این سنت وارد ایران هم شد و مورد استفاده قرار گرفت و منجر به ایجاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی یا دانشنامه جهان اسلام شد اما بعد از اینکه دایرةالمعارف قرآنی لایدن چاپ و در ایران ترجمه شد در ایران هم دایره‌المعارف قرآن نگاری شروع و دو جلد آن چاپ شد که بنده افتخار داشتم مدخل «تاریخ قرآن» آن را به همت آیت‌الله علی اکبر رشاد نوشتم و رونمایی هم شد و به عنوان یک پروژه ادامه خواهد داشت.

انتهای پیام
captcha