به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، پیشکسوتان در هر صنفی به عنوان اصلیترین سرمایه همان صنف به حساب آمده و تلاش برای بزرگداشت آنها کوچکترین حرکتی است که میتوان انجام داد. خبرگزاری ایکنا براساس رسالتی که برای خود تعریف کرده است، معرفی چهرهها و پیشکسوتان قرآنی به علاقهمندان به این مسیر را یکی از وظایف خود میداند.
هشت روز دیگر یکی از اساتید قرآنی وارد پنجاهودومین سال زندگی خودش میشود، 52 سال زندگی که در عقبه آن فعالیت در دو عرصه علم و قرآن به خوبی نمایان است، تنها یک نخبه میتواند در این دو عرصه تمام پلهها را بالا برود و سالها در اوج بماند. رسیدن به درجه قاری بینالمللی بودن و پذیرفته شدن در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی شیمی و فارغالتحصیل شدن در مقطع کارشناسی ارشد از جمله کارهای سختی است که تنها از عهده یک نخبه برمیآید و به همین دلیل است که به عضویت بنیاد ملی نخبگان کشور درآمده است.
خودش بزرگترین هدیهای که در سالهای فعالیت حرفهای دریافت کرده است، تلاوت در حضور یار عنوان میکند، حضوری که هفت بار صورت گرفته است و هر بار که تازه شده است افقی نو را در مقابل دیدگانش قرار داده است.
حضور استاد فرجی در جلسات قرآن حاصل یک اتفاق است و همان اتفاق، استاد را جذب جلسات قرآن میکند. انگار معلمی که کار تدریس جلسات را برعهده داشته است در همان نگاه اول، چهره یک قاری تمام عیار را در چهره فرجی میبیند.
دریافت رتبه در مسابقات دانشجویی کشور در سال ۱۳۶۸ اصفهان، برترین رتبهای است که دریافت میکند و هشت سال بعد در مسابقات بینالمللی قرآن بنگلادش همین رتبه را به دست میآورد تا با کسب این رتبه از دنیای مسابقات در حالی که بیشتر از 32 سال ندارد، خداحافظی کند.
استاد در لابهلای صحبتهای خود از همه چیز سخن به میان میآورد از قدرتی که مسابقات در تخریب استعدادهای قرآنی دارد تا روبه زوال بودن جریان سازندگی نخبگان قرآنی در کشور و به حالت نیمه تعطیل در آمدن اعزامهای تبلیغی قاریان، البته در این بین وضعیت فعلی جهان و مشکلات به وجود آمده توسط گروههای تکفیری را حاصل بیتوجهی به مسائلی همچون اعزام قاریان به خارج میداند. در ادامه گفتوگو با مهندس جهانبخش فرجی را میخوانیم.
به عنوان اولین سؤال بفرمائید که دوران کودکی شما چگونه سپری شد و ورود شما به عرصه فعالیتهای قرآنی به شکل بود؟
شروع فعالیتهای قرآنی من از دوران کودکی، حاوی خاطرات بسیار خوبی است، این دوران مصادف با ایامی بود که در شهرستان خرم آباد زندگی میکردم، آموختههایم را از سه حوزه مدرسه، محیط و خانواده فراگرفتم؛ قبل از آن نیز در محضر پدربزرگم که یکی از عالمان زمان خود بود درسهای بسیاری را آموختم. نخستین حضورم در محضر قرآن توسط ایشان و در سن چهارسالگی اتفاق افتاد. یکی از لذتبخشترین کارهایی که انجام میدادم خواندن نماز به همراه پدربزرگم بود؛ با این که سالهای زیادی از آن روزها میگذرد، لذت نمازهای آن دوران را با خودم همراه دارم.
خانوادهام، خانوادهای مذهبی بود و همین امر هم باعث شد که در این فضا قرار بگیرم، هنوز هم پس از سالها، اتفاقی که باعث شد تا وارد جلسه قرآن شوم از یاد نبردهام، در یکی از روزها و در همان زمانی که در شهرستان خرم آباد مشغول تحصیل در کلاس سوم ابتدایی بودم، به همراه چند نفر از دوستانم مشغول بازی در یکی از کوچههای پایینتر از منزل خودمان بودیم که به دلیل بازیگوشیهای دوران کودکی بازی ما طول کشید و متوجه گذر زمان و تاریک شدن هوا نشدیم، من از ترس اینکه پدر و مادرم با من دعوا کنند به همفکری با دوستان پرداختم که یکی از آنها گفت در کوچه پایین جلسه قرآن هست و اگر یک ساعت آنجا بمانیم و بعد برگردیم خانه از دعوا خبری نخواهد بود، ما هم به آن جلسه که توسط زنده یاد استاد «وجودی» برپا شده بود با همان سر و وضع خاکآلود رفتیم، قبلاً متوجه شده بودم که به علت اینکه برخی از بچهها در حین قرآن خواندن تپقهایی هم میزنند جلسه پر از خنده و شادیهای کودکانه برای ما خواهد بود، با توجه به اینکه من زمینه کار را داشتم همه چیز برایم عادی بود و در همان جلسه، استاد از من خواست آیاتی را تلاوت کنم، همان تلاوت، مهر من و استاد را در هم گره زد؛ به خاطر دارم که همان شب استاد مرا تا منزل رساند و به پدرم گفت که دلیل تأخیرم حضور در جلسه قرآن بوده است و همان شب قرار شد تا جلسات قرآن استاد وجودی را تا پایان بروم.
البته جو قرآنی از قدیم در خانواده ما وجود داشت و اطلاعات قرآنی زیادی از خانواده پدریام به من رسیده بود و این زمینه وجود داشت، عموهای من از قاریانی بودند که در شهر خودمان شناخته شده بودند، یا حتی مادربزرگم در جلسات قرآن که شرکت میکرد از صدای بسیار خوبی برخوردار بود و در مجالس زنانه از این استعداد استفاده میکرد. من در ابتدا از استعداد خودم در جلسه قرآن اطلاع نداشتم و اولین برخوردم با جلسه قرآن و مهربانی استاد، باعث جذب بیش از پیش من به قرآن شد، البته در این زمینه خدا نیز بسیار کمک کرد.
اولین باری که احساس کردم میتوانم قرآن را به صورت تحقیق بخوانم چندین ماه بعد از اولین حضور در جلسه قرآن بود، از استاد درخواست کردم تا اجازه بدهد با صوت قرآن را تلاوت کنم، آن موقع نوارهای کاست متعدد نبود و تنها نواری که بود مربوط به یکی از تلاوتهای استاد عبدالباسط بود که قبل از نماز از مسجد محل پخش میشد و همین نوار تنها منبع برای تمرین من بود، اینقدر خواندم و تمرین کردم تا زمانی که به سن اول راهنمایی رسیدم همه علاقهمند به صدای من شده بودند، حتی در مدرسه و سر کلاس هم اکثر معلمها از من میخواستند آیاتی از قرآن را به سبک عبدالباسط تلاوت کنم. در همان دوران پیشرفت من در قرآن به حدی بود که عملاً قرآن را سر کلاس تدریس میکردم.
البته من باید این را بگویم که سالهای فعالیت من در عرصه قرآن به سه دوره تقسیم میشود، یکی از این دورهها که بهترین سالها در بحث یادگیری هنر الهی قرائت قرآن کریم است در سالهای نوجوانی اتفاق افتاد و پس از آن یک سری اتفاقات در زندگی من به وجود آمد و افرادی سر راه من قرار گرفتند که مسیر برای من روشن شد.
حج 1364/ استادان شاهمیوه، مومنثانی، قرهشیخلو، سعیدیان، سبزعلی، علی فربین، عباس امامجمعه، گلبان، شهید مداح
آیا شاکله صدای شما با استماع و تمرین تلاوت استاد عبدالباسط شکل گرفت؟
در ابتدا بله، بعد از آن نواری از تلاوتهای استاد شیخ مصطفی اسماعیل به دست من رسید که بسیار به آن علاقهمند شدم و کارها به گونهای پیش رفت که این سبک را به صورت کامل اجرا کردم به گونهای که در کشور جزء افرادی بودم که بسیاری عقیده داشتند در این سبک جزء بهترینها هستم.
استاد صحبت در مورد مراحل مختلف فعالیتتان ناگفته ماند؟
فعالیتهای من در عرصه قرآن تا سال 1364 ادامه داشت تا اینکه در این سال یک اتفاق دیگر برای من افتاد و باعث شد تا بیشتر از گذشته انگیزه فعالیت در این عرصه را پیدا کنم، در این سال جامعه قرآنی با رهبر معظم انقلاب که آن زمان رئیس جمهور بودند دیدار داشتند و من نیز در این دیدار حضور داشتم و به عنوان یکی از برگزیدگان کشور، آیاتی از قرآن را تلاوت کردم که مورد تشویق ایشان قرار گرفتم، ایشان جملاتی را در مورد تلاوت من فرمودند که باعث شد تا رشد مضاعفی در این زمینه داشته باشم و تا الان نیز عشق من این است که برای اطاعت از اوامر ایشان در این مسیر گام بردارم و به همین عشق سعی دارم تا در مسیر به اعتلای کامل دست یابم.
تا قبل از سال 1363 یک قاری آماتور بودم، اما از این سال به بعد بر کار خودم مسلط بودم، متأسفانه یکی از ضعفهای ما این است که وقتی قاریان ما به حد بلوغ و رشد میرسند تازه آنها را وارد مسابقات کرده و این گونه استعدادهایشان از بین میرود.
یعنی نظر شما این است که مسابقات قرآن، قاریان را در مسیر رشد قرار نمیدهد؟
به نظر من فضای فعلی مسابقات قرآن فضای اعتلا و رشد نیست، بلکه بیشتر قدرت تخریبی و بازدارندگی دارد اگر هدف در مسابقات سطحبندی قاریان باشد و ما به جای معرفی یک نفر گروههای برتر را معرفی کنیم، شاهد شکوفایی تعداد بیشتری از متسابقان خواهیم بود.
زمانی که از دوران کودکی به ما اول شدن را میآموزند و تنها به نفرات اول توجه میکنند و قاریان دوم و سوم و چهارم محو میشوند، مشخص است که روش مناسب نخواهد بود، متأسفانه این روش قیفی خوب نیست، در این روش هزاران نفر وارد این قیف میشوند و تنها یک نفر از آن خارج میشود. تأکید من بر این است که مسابقه هیچ دردی را درمان نمیکند بلکه استعدادها را از بین میبرد. اگر نحوه مسابقات به گونهای باشد که استعدادها در میدان باشند و به تلاوت بپردازند و پس از آن کارنامهای برای افراد به صورت سطحبندی شده عرضه شود و به عنوان مثال بگوییم این تعداد سطح یک و این تعداد هم سطح دو و ... هستند، مسابقات کارکرد اصلی خود را پیدا خواهد کرد. باید به جای اینکه تنها نفرات اول مسابقات را بشناسیم، به افرادی که این برگزیدهها را تربیت کردهاند نیز بها بدهیم، نه اینکه تمام جوایز را به یک نفر بدهیم و بعد هم دیگران را نادیده بگیریم.
در مورد دیگر مراحل زندگی قرآنیتان سخن ناتمام ماند؟
از سال 64 به بعد فعالیت مسابقهای خود را همچنان داشتم و از استان لرستان به تهران آمدم و در هر دو استان توانستم رتبههای مختلفی را کسب کنم. در مسابقات بینالمللی قرآن کشور بنگلادش رتبه اول را کسب کردم و پس از آن حضور در مسابقات قرآن را برای همیشه کنار گذاشتم در حالی که 32 سال سن داشتم و پس از آن وارد مرحله دیگری از زندگی قرآنی خودم که ترویج و تدریس قرآن کریم بود شدم و تاکنون هم ادامه داشته است.
البته این را هم بگویم که برای اولین بار در سال 1368 و 69 و 70 بحث تدریس صوت و لحن قرآن کریم را در کشور طراحی کردم و برای مربیان امور تربیتی استان تهران این کار را آغاز کردم، فیلمهایی که از این جلسات تهیه شد تأثیر زیادی در ارتقای سطح قرآنی جوانان کشورمان داشت.
دوره دیگر فعالیتهایم مربوط به حضور در دانشگاه بود، بعد از اینکه در سال 1367 و در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شدم، فعالیت خودم را در عرصه قرآن ادامه دادم، در دانشگاه همزمان دو کانون قرآن و عترت را در دانشگاه صنعتی شریف، همچنین دانشگاه علوم پزشکی ایران با همکاری مرحوم دکتر چولایی و کاظمی که از دوستان بنده بودند راهاندازی کردم که این کانونها هنوز هم فعالیت خود را ادامه میدهند.
رمز موفقیت خودتان را هم در زمینه قرآنی و در زمنیه علمی در چه چیزی میبینید؟
من از همان ابتدا به فعالیت در این مسیر اعتقاد پیدا کرده بودم و هر مقدار که به سمت جلو حرکت میکردم نشانههایی را دریافت میکردم. تمام زندگی قرآنی من از همان ابتدا و ارتباطی که با جلسه قرآن برقرار کردم همه نشانه و اتفاقات عجیبی بود که رموز آنها را به خوبی دریافت کردم و متوجه شدم که نیروی غیبی مرا بر سر این سفره نشانده است. هر موقع که کم میآوردم یک انرژی در مسیر من قرار میگرفت تا دستگیر من باشد، به همین دلیل است که هر شخصی که تلاوت میکند، تشویق میکنم، این قضیه، خردهای است که اغلب دوستان از من میگیرند و میگویند که مگر میشود همه خوب بخوانند، چرا از هیچکس ایراد نمیگیری؟ در تلاوت قرآن، یاد گرفتهام که نیمه پر لیوان را ببینم؛ چرا که همیشه و حتی در زمانی که ایراد داشتهام نیز تشویق شدهام و از من دستگیری شده است، بنابر این من نیز باید از قرآنآموزان تازه کار دستگیری کنم نه با ایراد گرفتن تنها، بلکه با تشویق کردن باید این کار را انجام داد.
حضور در عرصه قرآن داستان سادهای نیست که به سادگی بیان شود چرا که حضور در این حوزه انتخاب خود ما نبوده است بلکه به نظر من، ما انتخاب شدهایم و مسئولیت بسیار سنگینتری نسبت به افراد عادی برعهده ما قرار دارد. این مسئولیت سنگین نباید تنها محدود به تلاوت و یا آموزش هنر تلاوت باشد، بلکه باید در عمل نیز این وظیفه خطیر نشان داده شود یعنی اینکه اخلاق قاری قرآن باید یک اخلاق قرآنی باشد.
از اخلاق قرآنی صحبت کردید، به نظر شما قاریان ما تا چه میزان سعی در رعایت این اخلاق دارند؟
اگر شما سری به جلسات قرآن بزنید مشاهده خواهید کرد که اساتیدی حضور دارند که بدون هیچ چشمداشتی با اخلاق و اخلاص، تمام عمر خود را در راه تعلیم قرآن کریم صرف کردهاند، یعنی این اخلاق قرآنی در جلسات قرآن به خوبی وجود دارد و قابل مشاهده است اما وقتی وارد رقابت میشویم و عرصه رقابتها را نگاه می کنیم این اخلاق چندان دیده نمیشود.
در حال حاضر یکی از مسائلی که مطرح است این است که چرا نخبگان قرآنی کشور به عنوان الگوهای رفتاری برای نسل جوان معرفی نمیشوند، به نظر شما دلیل اینکه فعالان قرآنی همانند قهرمانان ورزشی نمیتوانند به عنوان الگوی رفتاری و اخلاقی نسل جوان معرفی شوند چیست؟
به نظر من این سؤال باید از مسئولان پرسیده شود، متأسفانه فضای بستهای بر بحث تلاوت قرآن کریم حاکم شده است که امکان رشد و پیشرفت سایر فعالان در این فضا را بسیار کم کرده است، زمانی که جامعه قرآنی به دیدار مقام معظم رهبری میروند از همه نوع تیپ و گروهی حضور دارند و مقام معظم رهبری همه این افراد را فارغ از هر نوع فکری که دارند عاشقانه در آغوش میکشند و دوست میدارند. من میگویم اگر فردی در مقطعی دچار مشکلی شد ما نباید او را به طور کامل کنار بگذاریم و این امر دلیل بر انکار گذشته او نیست، به نظر من نباید این گونه باشد، همه ما نیاز به این داریم که بگوییم خدایا ما را به خودمان وامگذار و ما را از قرآن جدا نکن؛ همان دعایی که مقام معظم رهبری همیشه میفرمایند که خدایا ما را با قرآن زنده بدار، با قرآن بمیران و با قرآن محشور فرما. اگر لغزشی هم وجود داشته باشد باید آن را به دیگر وجوه شخصیتی قاریان نسبت دهیم.
متأسفانه در رسانههای ما و در نگاه کردن به قراء این بسته بودن و این تنگ نظریها وجود دارد، الان مشاهده میشود که اجازه داده نمیشود تا عدهای از قراء در شبکههای عمومی تلاوت داشته باشند، در حالی که ما خارج از کشور که میرویم بهترین شبکههای آنها از ما برای تلاوت دعوت میکنند. ولی در کشور خودمان امکان تلاوت وجود ندارد و دلیل آن هم فضای بستهای است که باید کنار گذاشته شود. در حال حاضر چندین شبکه در صدا و سیما استعدادهای موسیقی را به مردم معرفی میکنند و در حال معرفی جوانان و نوجوانان با استعداد در این زمینه هستند که البته کاری ضروری هم هست، اما از سوی دیگر به دلیل بسته بودن فضا در عرصه تلاوت قرآن نمیتوانیم قاری قرآن تربیت کنیم و فقط دنبال یک نفر هستیم. شما اگر از تمام خوانندههای جوانی که فعال هستند بپرسید، همه میگویند که در ابتدا قاری قرآن بوده که به این وادی کشیده شدهاند، همین امر نشان میدهد که در این عرصه ضعیف عمل کرده و نتوانستهایم برنامهای برای استعدادیابی نوجوانانی که خواهان ورود به این عرصه هستند، انجام دهیم. اگر این کارها صورت بگیرد میتوان گفت که در زمینه معرفی کردن قاریان به عنون الگو موفق بودهایم اما این کارها صورت نگرفته است.
استاد جهانبخش فرجی در کنار استاد حسین کرمی
به نظر شما در حال حاضر جریان سازندگی قاریان و حافظان قرآن در جامعه وجود دارد یعنی ما شاهد معرفی قاریان در حد و اندازه های بینالمللی هستیم؟
اعتقاد من این است که ما در حال سپری کردن یک سیر نزولی هستیم به دلیل اینکه کار قرآنی به گونهای است که ضمن اینکه برای آن وقت میگذارید باید تشویق نیز وجود داشته باشد و بودجه برای آن در نظر گرفته شود، اگر ما یک نوجوان را در عرصه قرآن نگه داریم دیگر لزومی برای هزینههای زیاد جهت از از بین بردن بزه کاری وجود نخواهد داشت. باید کودکان را در جلسات قرآن مورد تشویق قرار دهیم تا جریان سازندگی و جایگزین شدن ادامه داشته باشد. زمانی که در شهرستان فعالیت داشتم به حدی مورد تشویق قرار میگرفتم که حتی با جوایز دریافتی میتوانستم پیش قسط خرید خانه را پرداخت کنم. باید سعی کنیم با ایجاد فضاهای تشویقی قاریان جوان را در این وادی نگه داریم.
یکی از ابعاد برای نگه داشتن جوانان در عرصه فعالیتهای قرآنی بعد تشویقی است و بعد دیگر نیز بعد معنوی است به این معنا که قاریان قرآن را به حدی در جامعه معرفی کنیم که همه جامعه با چهره آن قاری آشنا شوند، ما باید به حدی به قاریان قرآن بپردازیم که خود آن فرد نیز پذیرفته باشد که اخلاق، رفتار و حرکاتش زیر نظر و دید جوانان قرار دارد. الان بسیاری از قاریان به صورت کاملاً ناشناخته فعالیتهای خود را انجام میدهند و هیچ تلاشی برای معرفی آنها در سطح گسترده صورت نگرفته است. در حال حاضر کل جامعه تنها با تعداد محدودی از قاریان کشور آشنا هستند و دلیل آن هم این است که رسانهها تنها به تعداد محدودی از قاریان میدان دادهاند.
برای معرفی قاریان نگاه خود را تنها معطوف به میزان حرفهای بودن فعالیت آنها کردهایم، قاریانی که در کنار تلاوت در عرصه علم نیز موفق بودهاند، کمتر مدنظر قرار دادهایم، ما قاریانی داریم که مهندس، پزشک، تاجر، استاد دانشگاه و ... هستند اما تلاوت قرآن را نیز پیگیری کردهاند و به سطح بالایی نیز رسیدهاند، متأسفانه به این بخش از قاریان چندان پرداخته نشده است به این دلیل که ممکن است این افراد دارای ایراداتی باشند. من میگویم اگر چنین افرادی خدایی نکرده ایراد و اشکالی هم دارند، آن ایرادشان را به پای مهندس بودن، تاجر بودن و وجوه دیگر شخصیتیاش بگذاریم نه اینکه این وجه را به شخصیت قرآنی او وصل کنیم.
استاد، کمی هم در مورد زندگی اجتماعی خودتان بگویید و اینکه زندگی اجتماعی جهانبخش فرجی به چه شکلی است؟
عمده فعالیت فعلی من در سطح اجتماع فعالیتهای قرآنی است، کارگاههای تخصصی زیادی را در حال برنامهریزی و انجام دادن هستم، البته در کنار این فعالیتها پایگاه اینترنتی با نام «الحان سلوک»(alhanesoluk.com) را طراحی کردهام که به شکل حرفهای به روز میشود. ارتباطاتی را نیز با قاریان استانها و شهرستانها دارم، این برنامهها عمده فعالیت من در عرصه قرآن است که البته در کنار آن با توجه به تخصصی که در رشته کارشناسی ارشد شیمی دارم فعالیتهایی را انجام میدهم، در زمینه کاری به عنوان مشاور در خدمت چندین شرکت هستم، بخش دیگری از فعالیتهای من مربوط به تدریس در رشتههای دانشگاهی است و تلاش دارم تا فعالیتهای دانشگاهی را در رشتههای فنی بیشتر کنم.
تا قبل از این در شرکتهای خصوصی مختلفی فعالیت داشتم البته فعالیت تخصصی در زمینه تحصیلاتم مربوط به طراحی نیروگاه و دیگهایبخار و اجزای پالایشگاه و سکوهای گازی است که البته بازنشسته شدهام.
تأثیرات دو حوزه علم و قرآن بر یکدیگر برای شما چگونه بوده است، هیچگاه این وسوسه به شما نزدیک نشده که فعالیت در عرصه قرآن را رها کرده و به فعالیت تخصصی خودتان به دلایل مادی بپردازید؟
فعالیت در عرصههای فنی بسیار دست و پا گیر است و این ویژگی باعث نشد تا من فعالیت در عرصه قرآن را به دلیل سختی رشته دانشگاهی رها کنم، بلکه فعالیت در این دو حوزه را به موازات هم به پیش بردم، همزمان با فعالیت در عرصه شغل تخصصیام، در مساجدی همچون «الرحمن» و «حضرت مهدی(عج)» که پایگاه اصلی من بودند جلسات قرآن دایر کردهام، البته باید این را نیز بگویم که همیشه تمایل من بیشتر به سمت قرآن بوده است تا رشته تخصصی که داشتهام؛ چرا که در این فضا آرامش بیشتری برای من فراهم بوده است، کار و خدمت به کشور نیز عبادت است اما واقعاً بدون قرآن نمیتوانستم به ادامه تحصیل بپردازم و اگر در پارهای از مواقع حمایتهای قرآن نبود شاید نمیتوانستم تحصیل را ادامه بدهم.
مهمترین درسی که از مکتب قرآن کریم آموختهاید و همیشه دوست داشتهاید آن را به عنوان یک تجربه در اختیار همگان قرار دهید چه چیزی بوده است؟
مهمترین درسی که از قرآن آموختم توکل بر خدا و اعتماد به خدا بوده است، ما ممکن است مسلمان باشیم و دین هم داشته باشیم اما به دلایل مختلف اعتماد ضعیفی داشته باشیم، زمانی که اعتماد نباشد شکر و صبر نیز نخواهد بود و جا برای لغزش انسان فراهم است. هرگز اعتماد من از خداوند متعال حتی در سختترین شرایط زندگی سلب نشد و هرگز این اعتقاد را کنار نگذاشتهام.
استاد جهانبخش فرجی در کنار استاد مولایی
دلنشینترین آیهای که تاکنون تلاوت کردهاید و دوست دارید آن را در مراسمهای مختلف تلاوت کنید؟
در این دوره آیهای که دوست دارم و بازار بسیار داغی هم دارد و میتواند دلیل بسیار خوبی برای اثبات خدا باشد آیه «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» از آیات پایانی سوره مبارکه حشر است که میگوید اگر شما خدا را فراموش کنید به پوچی و خودفراموشی خواهید رسید. تمام اعمال انسان بیهوده خواهد بود آن زمان که انسان خداوند را فراموش کند. در واقع اثبات وجود خدا با این آیه است، اگر خداوند میگوید که خدا را عبادت کنید تنها نفع آن برای انسان است، سود این عبادت این است که انسان به آرامش میرسد.
بهترین تلاوتهای شما مربوط به تلاوت چه سورهای است، یعنی سورهای که تلاوت آن تخصص شما باشد و همه علاقهمندان به قرآن صدای شما را با آن سوره بشناسند؟
زیباترین تلاوتهای من مربوط به تلاوت سورههایی همچون حشر و زمر که بسیاری از دوستان در جلسات مختلف درخواست تلاوت این دو سوره را از من دارند، البته سعی من بر این است که در حد توانم هر رکوعی که در قرآن است، خوب انجام دهم و به بهترین نحو اجرا کنم.
مطئناً حضور شما در مسابقات مختلف خاطرات زیادی را برای شما رقم زده است که هیچ وقت از یاد شما نخواهد رفت، یک نمونه از این خاطرات را بیان کنید؟
یکی از بهترین خاطرات مربوط به مسابقات بینالمللی قرآن در کشور بنگلادش است که در سال 1374 برگزار شد، در آن مسابقات علاوه بر اینکه رتبه اول را کسب کردم توانستیم شیعه را به صورت عملی در بین مردم این کشور نیز معرفی کنم. بزرگان آن کشور هنوز هم میگویند که هم گروههای تکفیری در بنگلادش با حضور جهانبخش فرجی از بین رفت و هم اینکه شیعه به خوبی معرفی شد؛ این مطلب را دوستان و قاریان برجستهای که از کشورمان، بعدها به این کشور سفر تبلیغی داشتند وقتی مرا میدیدند به من میگفتند که بنده با همان تلاوتهایی که در بنگلادش داشتم همچنان در ذهن بزرگان و قاریان این کشور هستم.
خاطره دیگر این است که در یکی از مساجد کشور چین که دورتادور آن پارک بود در حال تلاوت قرآن بودم که بسیاری از گردشگرانی که در پارک بودند جذب آیات قرآن شدند و به محوطه مسجد آمدند و در جستجوی منبع صدا بودند، پایان جلسه با تعداد زیادی از گردشگران مواجه شدیم که میخواستند معنای آیات تلاوت شده را بفهمند، پس از صحبتهایی که شد تعدادی از آنها به طرف اسلام گرویدند، من هنوز هم آن تلاوت را بسیار دوست دارم و به نظر خودم یکی از بهترین تلاوتهایی بود که انجام دادم.
در یکی دیگر ازبرنامهها در کشور سریلانکا به همراه سعید طوسی، تعدادی از تکفیریها به سمت من حملهور شدند و همزمان با حمله آنها حاضران در مسجد به سمت در خروجی رفتند تا خارج شوند، من هنوز در حال تلاوت بودم که پایه میکروفن را بلند کردند تا مرا ضرب و شتم کنند که یک لحظه همه مردم برگشتند و به سمت مهاجمان حملهور شدند و آنها را از مسجد بیرون کردند، امام جماعت مسجد همانجا به من گفت شما امروز درس بزرگی از قرآن به همه آموختید، از این دست خاطرات بسیار زیاد است.
زمانی هم برای تلاوت به مکانهایی رفتیم که زیر حملات ببرهای تامیل بود اما به برکت قرآن کریم تا زمانی که ما در آنجا بودیم هیچ حملهای از سوی ببرهای تامیل متوجه آن شهرها و روستاها نبود در صورتی که شب قبل از حضور ما در آنجا یکی از مساجد را به همراه جمعیت حاضر در آن آتش زده بودند.
در حال حاضر مسئولان کشورمان به طور عملی سفرهای تبلیغی را تعطیل کردهاند و بهانه آن را نبود بودجه میدانند، بودجهای که رقم آن چندان بالا نیست و به عنوان مثال برای هر قاری، جهت حضور در خارج از کشور روزانه رقمی نزدیک به 60 هزار تومان هزینه برآورد میشود که در برابر 1000 و 500 دلاری که به قاریان مصری پرداخت میشود، رقمی نیست. در ماه مبارک رمضان مصریها حتی در شهرهای اروپایی نیز در هر شهر چندین قاری دارند اما ما همان یک قاری که اعزام میکردیم دیگر اعزام نمیکنیم.
واقعیت امر این است که قاریان بسیاری از خاکریزها را فتح کردهاند، به عنوان مثال در جایی شخصی به من مراجعه کرد و گفت قصد انجام عملیات انتحاری علیه ایرانیها داشته است که بعد از شنیدن تلاوت من و دیدش نسبت به ایرانیها تغییر کرده بود. اینها کار کمی نیست و شاید اگر این اعزام قاریها ادامه داشت الان کمتر شاهد گروههای مختلف ضد شیعی و تکفیری در گوشه و کنار بودیم.
میخواهم یک بار دیگر سؤال ابتدایی که پرسیده شد این بار در مورد فرزندان شما سؤال کنم، بیشتر سعی شما بر این است که براساس تجربیات خودتان فرزندانتان وارد فعالیتهای قرآنی شوند یا اینکه تلاش خواهید کرد بر اساس شناخت خودشان وارد مسیر شوند؟
یک پسر و سه دختر دارم، در بعد تربیت فرزندان معتقدم که به دلیل مشغله بسیار زیادی که داشتهام نتوانستهام به بهترین نحو آنها را آموزش دهم، من هشت سال درگیر جنگ بودم و من و هم نسلهای من نتوانستهایم به خوبی به تربیت فرزندانمان برسیم، واقعاً مجالی برای این کار نبود، همیشه سعی کردهام تا به آنها حضور در عرضه قرآن را تحمیل نکنم، بیشتر سعی شده است اگر هم علاقهای است بر اساس شناخت خود آنها باشد. بیشتر هدف من این بوده است که فرزندانم مسیر قرآن را بروند تا اینکه راه من را طی کنند و قاری یا مدرس قرآن شوند، با این همه فعالیتهای قرآنی خاص خود را دارند و اجباری برای آن در نظر نگرفتهام اما تلاش داشتهام تا فضای قرآنی را برای آنها طراحی کنم، به عنوان مثال ما شبهای جمعه جلسهای را در منزل داریم که اعضای خانواده با هم قرآن تلاوت میکنیم.
پسر شما صدای خوب را از شما به ارث برده است؟
بله ایشان صدای بسیار خوبی دارد و علاقه بسیار زیادی هم به موسیقی داشته و دارد ولی به احترم من این کار را انجام نداده است و خودش همیشه میگوید چون پدرم یک چهره قرآنی است به دنبال خوانندگی نمیروم.
شما تلاشی برای حضور ایشان در عرصه قرائت قرآن داشتهاید؟
تلاش خودم را برای ساختن فضایی قرآنی به کار بردهام و بقیه راه را باید خودش انتخاب کند، نوجوان که بود تواشیح، ابتهال و تلاوت را به خوبی اجرا میکرد، به خاطر دارم که در مسابقهای شرکت کرد که به دلیل استرس زیاد و برخی مسائل دیگر نتوانست رتبهای بهتر از پنجم کسب کند همین امر در روحیه او تأثیر منفی بسیار زیادی گذاشت و به همین دلیل است که میگویم مسابقات بیشتر استعدادها را خراب میکنند تا اینکه رشد بدهند، همان مسابقه علاقه پسرم را به رقابتهای قرآنی از بین برد و من هم نتوانستم کاری از پیش ببرم.
سخن آخر؟
امیدوارم که همانند گذشته بتوان فعالیتهای قرآنی خود را به بهترین نحو ادامه دهم و از همه هموطنان عزیزم این تقاضا را دارم که دعای خود را برای اعتلای حضور در عرصه فعالیتهای قرآنی این حقیر را فراموش نکنند، از شما هم به خاطر زحماتی که متحمل شدید ممنون و سپاسگزار هستم.
تیمور کاکایی
گزارش تصویری از زندگی استاد فرجی
پدر عزیزم به بودن در زیر سایه ی شما افتخار میکنم
لطفا از این دست گزارشها و گف و گو با قاریان پیشکسوت ایران اسلامی بیشتر تهیه کنید
متشکرم