تفسیر همگام با وحی؛ نقطه آغازین مطالعات مهندسی فرهنگی اسلامی
کد خبر: 1458943
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۵
مدیر گروه تفسیر تنزیلی مؤسسه التمهید عنوان کرد:

تفسیر همگام با وحی؛ نقطه آغازین مطالعات مهندسی فرهنگی اسلامی

گروه اندیشه: حجت‌الاسلام بهجت‌پور معتقد است که راه درست کشف مهندسی فرهنگی قابل استناد به اسلام، مطالعات روش‎شناختی در گزاره‎های دینی است که دارای چهار مرحله است و در این میان تفسیر همگام با وحی، متکفل اولین مرحله این مطالعات است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، تفسیر همگام با وحی اولین تفسیر تنزیلی شیعه که به قلم مفسر قرآن کریم حجت‌الاسلام عبدالکریم بهجت‌پور به رشته تحریر در آمده است، چندی است که با استقبال مناسب جامعه قرآنی و فرهنگی کشور مواجه شده است و پس از مناظرات و مباحثات گوناگون درباره آن، به نظر می‌رسد که هم اکنون با تولید ادبیات علمی و مبانی نظری آن در کتاب «تفسیر تنزیلی، مبانی، اصول، قواعد و فوائد» در نقطه‌ای ایستاده که تقریباً شبهه‌ای در رابطه با آن وجود ندارد و با تولید جلدهای جدید آن، لایه‌های جدیدی از فهم مراد خدای متعال از کلام الهی حاصل شده است. در منهج تفسیری تفسیر تنزیلی حجت‌الاسلام بهجت‌پور، شاهد نوآوری‌هایی نسبت به تفسیرنگاری‎های پیشین هستیم که در جای خود قابل بررسی و تأمل است.
با خبر شدیم که به زودی جلد چهارم و پنجم این تفسیر که به نگارش در آمده است، به چاپ می‎رسد و روانه بازار می‌شود. از همین رو مناسب دیدیم تا در گفت‎وگویی با حجت‌الاسلام محمد سلطانی، مدیر گروه تفسیر تنزیلی مؤسسه التمهید از انگیزه‎های تولید این تفسیر و این که این تفسیر چه خلأ علمی یا فرهنگی جامعه را پر می‎کند، سخن گوئیم که در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.
ایکنا: بفرمایید که این تفسیر با چه هدفی به نگارش درآمده و تاکنون چند سوره از قرآن کریم را تفسیر کرده‎اید؟
با عنایت پروردگار مهربان، در سه جلد گذشته این تفسیر که اکنون در بازار موجود است، تفسیر چهل و شش سوره قرآن به ترتیب نزول، ارائه شده است. در نگارش این اثر، تلاش بر این بود که سوره‌ها و آیه‌ها به ترتیب نزولشان بر پیامبر اکرم(ص)، به جهت کشف تحول‌آفرینی‌ای که در جامعه معاصر نزول پدید آمد، تفسیر شوند.
این جا جا دارد که توضیح دهیم که تحولی که قرآن ایجاد می‎کرد، چگونه تحولی بود. باید بگویم که این تحول بر سه پایه اساسی استوار بود؛ اولین پایه پیامبر(ص) بود که به عنوان رهبر تحول زیرنظر و تحت هدایت پروردگار که مالک مدبر مردم در تکوین و تشریع است، مردم را به راه نورانی خدای غالب و ستوده دعوت می‌کرد. دومین پایه جامعه معاصر نزول بود که باید این تحول در آن صورت می‎گرفت. سومین اساس هم تحول مضمون و محتوایی است که برای حرکت دادن جامعه به‎سمت هدف‌های مورد نظر پروردگار متعال، لازم بود.
در اینجا توضیح این مطلب ضروری می‌نماید که به‎طور طبیعی، انسان‎ها با آزادی‌ای که در انتخاب‌هایشان دارند، در برابر برنامه تحولی قرآن، واکنش یکسانی از خود نشان نمی‎دادند. برخی به‎شدت در برابر تغییر و پذیرش تحول، مقاومت می‎کردند. گروهی با دیده تردید و شک به آن نگاه می‎کردند و محتاج پاسخ به سؤالات یا حتی شبهه‌هایشان بودند. برخی نیز با ایمان به این جریان، به آن دل سپرده و خود را برای تغییر براساس الگوی قرآنی، آماده‎ کرده بودند. رسالت حضرت محمد(ص) و قرآن، اتمام حجت با گروه اول، سعی بر رفع ابهام‌ها و دفع شبهه‌های گروه دوم و نجات آن‎ها، و بالأخره تلاش برای رهانیدن گروه سوم از شقاوت‎ها و رساندنشان به سعادت بود.
ایکنا: تا اینجا چه مباحثی در تفسیر تنزیلی ارائه شده است؟
به دلیل این که در این رویکرد تفسیری، جامعه عرب معاصر نزول، موضوع تحول بوده است، مباحثی که تا سوره هشتاد و ششم ارائه می‌شود در مورد حال‎وهوا و فضای جامعه مکی و پس از آن با حال و هوای مدنی است. البته در اینجا ملاحظه‌ای داریم که اجازه بفرمایید به آن ورود نکنیم. تفکیک بحث‎های تطبیقی از تفسیری و انتقال مباحث تطبیقی به بخش نکته‎ها در این تفسیر، با همین هدف صورت گرفته است؛ زیرا تحولی که قرآن درصدد ایجاد آن بود، تحولی عینی و خارجی بود، نه ذهنی و کلی. این تحول در جامعه «امی و ناخوانا و نانویس» و «...فِی ضَلَالٍ مُبِین؛ ... در گمراهى آشکارى» (جمعه/2) مکه و اطراف آن، اتفاق افتاد و آن‎ها را تا اوج «فَاسْتَوَى‏ عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّار؛ و بر ساقه‏‌هاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد» (فتح/28) بالا برد، تا با نشان دادن ظرفیت اسلام و کتاب آسمانی آن، قرآن، برای ایجاد تحول، مدل کلی تغییر و تحول را برای جوامع دیگر و نسل‎های بعد ارائه کند.
ایکنا: این رویکرد را بیشتر توضیح دهید و بفرمایید که بر چه مبنایی استوار است؟ چگونه است که قرآن را واجد چنین مدلی برای تغییر می‌دانید؟
بله، سعی می‌کنم در چند بند به صورت منظم این موضوع را باز کنم. نکته اول در این مورد این است که براساس نظریه بالا، جامعه معاصر نزول، نمونه‎ی تحول‌آفرینی قلمداد می‎شود. آن‎ها مَثَل و نمونه‎اند تا خدای متعال، اهداف اسلام و کلام خود را در آن نمونه عینی و خارجی نشان داده باشد. انتخاب این منطقه برای نشان‎ دادن ظرفیت تحول‎آفرین قرآن از آن جهت است که این منطقه، دارای بدترین آیین‎ها و ساقط‎ترین فرهنگ‎ها بود. اگر اسلام در بین مردمان و جوامعی از تمدن‎های آن روز مانند ایران، روم، مصر یا یمن ظهور می‎کرد، نقش خالص دین در ایجاد تحول روشن نمی‎شد؛ بلکه نیازی به ابراز تمام ظرفیت تحولی آن نبود، چنان‎که دین در مناطق دیگر، بدون نیاز به حضور پیامبر(ص) و وحی، به‌شکل مستقیم گسترش پیدا کرد.
بر همین اساس، کار بزرگ دانشمندان و مفسران مسلمان هم آن است که به‌مدد دانش‎های اجتماعی و علوم مرتبط انسانی، به جاری ساختن قرآن در جوامع امروزی و تطبیق قرآن بر آن‎ها اقدام کنند. این تطبیق، جدا کردن حکیمانه‎ی قرآن از خصوصیات جامعه‎ی دیروز، و انتقال مضمون و محتوای آن، به جوامع امروز می‎باشد که رمز جاودانگی قرآن، جریان مستمر کلام خدا در زندگی بشر و تابش دائمی نور قرآن بر عرصه‎های گوناگون زندگی او و تضمین بقاء قرآن وخاتمیت اسلام است.
مبنای ما این است که قرآن، توان اداره بشر از مهد تا لحد با هر ظرفیت دانش و بینش و تا انتهای حیات بشر در زمین را دارد و افزون بر دلالت‎های مطابقی، به اشاره و تضمن و التزام، واجد راهبری‎هایی برای آیندگان است، تا به جوامع انسانی با هر ظرفیت فرهنگی و نیاز هدایتی، پاسخ‎گو باشد و سؤالات و تقاضاهای آن‎ها را بی‎پاسخ نگذارد به همین خاطر طبیعتاً با رویکرد ما بایستی واجد مدلی برای تحول جوامع باشد که ما آن را در تفسیر تنزیلی جستجو می‌کنیم.
ایکنا: آنچه که شما تاکنون به آن دست یافته‌اید، یعنی همان مدل کلی تغییر و تحول اجتماعی که با نزول قرآن رقم خورده است، گویای چیست؟
تاکنون در طی سه جلد، 29 گام تحول از آیات استخراج شده است. 14 گام در جلد اول، 10 گام در جلد دوم و پنج گام در جلد سوم. هر یک از این گام‎ها، یکی از حلقه‎های برنامه‎ی جامع قرآن برای تحول مردم است. ترکیب منظم این گام‎ها، ما را در مسیر تحول قرآن پیش می‎برد و با مشی و شیوه تحول‎آفرین قرآن در عصر نزول آشنا می‎سازد. با مطالعه و بررسی این گام‎ها می‎توان به مهندسی ارائه شده‌ی قرآن از فرهنگ جامعه‎ی معاصر نزول، دست یافت. البته دست‎یابی به مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی جوامع دیگر، مؤلفه‎های دیگری نیز می‎طلبد که در ادامه به آن اشاره می‎شود.
تذکر این نکته ضروری است که در این تفسیر، در بیان گام‎ها تاحد امکان سعی شده میان موارد مربوط به چالش‎ها و یا مسائل ویژه‎ی جامعه‎ی عربی معاصر نزول با گام‌ها تفکیک شود، تا گام‎ها، نقش عمومی و گسترده‎ی خود را برای دیگر جوامع، حفظ کرده باشند. دستورالعمل‎های مربوط به ‎شخص پیامبر(ص) نیز خارج از چهارچوب گام‎ها بیان شده، و در ضمن گام‎های تحول، جای ندارند و استخراج آن‎ موارد، به زمان و شرایط دیگر واگذار شده است.
ایکنا: شما به مهندسی فرهنگی اشاره کردید. به‎نظر می‎رسد مهندسی فرهنگی بر پایه اسلام، که عبارت است از بازطراحی، اصلاح و ارتقاء بینش‎ها، باورها، ارزش‎ها، آداب و رفتارهای دیرپا و ریشه‎دار فردی و اجتماعی اسلامی، در رویکردی که شما دارید، در پرتو شناخت و بررسی دقیق سیر فرهنگ‎سازی قرآن به‎دست می‎آید. ممکن است اشاره‌ای به نقطه نظرات حجت‌الاسلام بهجت‌پور در زمینه مهندسی فرهنگی بر اساس قرآن داشته باشید؟
بله، ببینید، استاد محترم قائلند که راه درست کشف مهندسی قابل استناد به اسلام، مطالعات روش‎شناختی در گزاره‎های دینی است که دارای چهار مرحله است.
اول مطالعه در سیر نزول سوره‎ها به‎ترتیبی که بر پیامبر(ص) فرود آمد؛ زیرا قرآن آمد تا بینش‎ها، ارزش‎ها و رفتار ظلمانی و شقاوت‎بار را از انسان‎ها گرفته و آن‎ها را به راه روشن سعادت رهنمون شود؛ نزول تدریجی و حکیمانه قرآن به‎همین منظور صورت گرفت. قرآن با توصیف‎ها و توصیه‎های تدریجی خود، به پالایش و اصلاح فرهنگ مردم پرداخت؛ سیاهی‎ها را که عناصر منفی فرهنگ بودند، کنار زد و مفاهیم و عناصر جدیدی را جایگزین آن‎ها کرد؛ به جامعه هویت جدیدی بخشید و با تدابیری حکیمانه، برای مانا کردن و فرهنگ شدن این عناصر، کوشش کرد.
مرحله دوم بر این اساس شکل می‌گیرد که بدانیم که موافق آیه‎ای که می‌فرماید «ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ؛ سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست» (قیامت/19) تبیین قرآن تابعی از نزول تدریجی قرآن و پس از آن است. بنابراین بیانات پیامبر(ص) و دیگر تبیین‌‎کنندگان قرآن که به‎عبارت دیگر سنت نامیده می‎شود را باید پیرو و تابع آیات قرار داد؛ به‌این‌معنا که اگر در آیه‎ای در باب عدالت قدری گفت‎وگو شده است، باید سنت را به همان قدر و اندازه در ذیل آیه آورد و دیگر بیانات معصومان(ع) را به‌تبع مواردی که در آیات دیگر وارد شده، قرار دهیم.
مرحله سوم استفاده از گزاره‌های دینی و تفسیر به ترتیب نزول در مهندسی فرهنگی مرحله جری و تطبیق آیات بر جامعه جدید است که به دوگونه است؛ گاه موردی و جزئی است و گاه اجتماعی و کلان. جری و تطبیق دقت‎های فراوانی می‌طلبد. ابتدا باید جامعه معاصر نزول که ویژگی‎ها و شرایط آن موجب نزول آیات است و کیفیت نزول را رقم می‎زند، شناخت، و سپس با مطالعات دقیق مردم‎شناسانه و اجتماعی و فرهنگی، به رصد وضعیت فرهنگی امروز جامعه هدف، مانند ایران پرداخت و تشخیص داد که جامعه ما چه‌نسبتی با جامعه صدر اسلام دارد و فرهنگ پالایش‌شده یا ناپالوده‎ی آن چه‌میزانی است، تا تطبیق به‌دقت و ظرافت صورت گیرد.
در مرحله نهایی، آن‌چه باقی می‎ماند، تفکیک مردم به طبقات گوناگون فکری یا سِنّی و تشخیص شیوه انتقال مفاهیم مهندسی‌شده به هر یک از آن‎ها است که نیاز به مطالعات روان‎شناختی و انسان‎شناختی و تربیتی دارد.
ایشان معتقدند که درصورت پیمودن این مسیر، امید می‎رود که به انتقال فرهنگ اسلامی به جامعه‎های دیگر توفیق یابیم.
ایکنا: از این مواردی که فرمودید، الان کدام انجام شده و نقش این تفسیر در این نظریه چیست؟
بنا بر آن‎چه گفته شد، تفسیر همگام با وحی، متکفل مرحله اول است. بله، گاه به‎شکل موردی اشاراتی به ‎مراحل دیگر می‎شود؛ اما آن مباحث از رسالت این تفسیر خارج است؛ زیرا همان‌گونه که گفته شد، مهندسی جامع، در پرتو تجمیع دانش‎های گوناگون، و پس از اتمام تفسیر آیات براساس ترتیب نزول است. به‌عبارت دیگر این تفسیر، متکفل بیان گام اول است که هسته مرکزی مطالعات در باب مهندسی فرهنگی است و گام‎های دیگر می‎بایستی با هم‎افزایی اساتید علوم انسانی در کنار یکدیگر و به‎دست‎ دادن نظریه‎ای درخصوص جوامع فعلی، به‎ثمر برسد.
امید است خدای متعال ما را لایق شناخت مرادهای محتوایی و روشی خود از کلام نورانی‎اش بفرماید و توفیق فهم قرآن را از ما سلب ننماید.

مطالب مرتبط
captcha