خطبه امام سجاد(ع)؛ نخستین نسیم ولایت علوی در شام/ زیرکی امام(ع) در حادثه حره
کد خبر: 1474826
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۸
رئیس دانشکده معارف امام صادق(ع) عنوان کرد:

خطبه امام سجاد(ع)؛ نخستین نسیم ولایت علوی در شام/ زیرکی امام(ع) در حادثه حره

گروه دانشگاه: به گفته رئیس دانشکده معارف دانشگاه امام صادق(ع)، با ورود اسرا به شام، فرصت شد که برای اولین بار نسیم ولایت علوی وزیدن بگیرد و در لحظه ورود، صدای امام معصوم به گوش شامیان برسد و ظرف چند روز، افکار عمومی کاملاً علیه یزید می‌شود.

غلامرضا گودرزی، رئیس دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) با بیان اینکه جنبه‌های زیادی از زندگی حضرت سجاد(ع) مغفول است، گفت: معمولاً در نگاه عادی، فقط یک روز از امامت ایشان را می‌بینیم، آن هم روز عاشورا که آن حضرت در آن روز بیمار بودند، البته در حال حاضر این نگاه کمتر شده است.
وی افزود: در طول تاریخ بارها این واژه را به‌کار برده‌اند که امام، بیمار بوده‌اند و در واقع آن حضرت را اینگونه معرفی کرده‌اند. در حالی‌که حضرت در آن یک روز به خواست خداوند بیمار بودند، غیر از آن در زمینه شجاعت، جنگاوری و علم حضرت داستان‌ها و نکات زیادی داریم. دقیق‌تر که نگاه کنیم، جنبه اطلاع‌رسانی و پیام‌‌آوری حضرت از عاشورا و حادثه کربلا را می‌بینیم، مثل خطبه معروفی که وجود مقدس امام سجاد(ع) در کوفه و شام داشتند.

زیرکی امام سجاد(ع) در حادثه حره
گودرزی در ادامه به تبیین دو نکته از مباحث کمتر اشاره شده در زندگی آن حضرت پرداخت و گفت: دو نکته‌ای که کمتر درخصوص امام زین‌العابدین(ع) توجه شده، یکی زیرکی و تیزهوشی حضرت است که آن را در ماجرای شام، کوفه و هم در حادثه تأسف‌بار حره می‌بینیم. بعد از شهادت امام حسین(ع) وقتی کاروان اسرا به مدینه برگشت، بر اثر بیداری و هشیاری که در مردم ایجاد شده بود، بخشی از مردم مدینه علیه یزید طغیان کردند که به نبردهای حره معروف شد.
وی ادامه داد: این حادثه از این باب اسفناک است که یزید فرماندهان خود را به مدینه فرستاد و در تاریخ آمده است که جان، ناموس و همه چیز مردم مدینه را سه روز بر لشکریان خودش مباح اعلام کرد. در تاریخ نوشته‌اند که آنچنان فجایعی در این ایام اتفاق افتاد که مورخان از نوشتن آن هم شرم داشته‌‌اند. در این حادثه بسیار عجیب و شرم‌آور در تاریخ اسلام، نوع مدیریت وجود مقدس امام سجاد(ع) دیدنی است. با آن زیرکی که دارند بهانه‌ای به دست یزید نمی‌دهند که بتواند به ساحت مقدس آن حضرت هتک حرمت کند. البته یزید به فرماندهان خودش سفارش کرده بود که به علی بی حسین(ع) کار نداشته باشید، مگر اینکه او در این قیام نقش داشته باشد. حضرت در ظاهر نشان می‌دهند که من هیچ ارتباطی با قیام ندارم، درب خانه خودشان را باز می‌گذارند چون گفته بودند اگر کسی در خانه علی بن حسین(ع) باشد به او کاری نداریم. بسیاری از مردم به خانه آن حضرت پناه می‌‌آورند و برای اینکه در پناه باشند چند روز در خانه امام سجاد(ع) زندگی می‌کنند.
گودرزی با بیان اینکه نوع نگاه آن حضرت این بود که بهانه‌ای به دست دشمن ندهد، اظهار کرد: آن حضرت با زیرکی و فراست نشان می‌دهند که در این قیام نقشی نداشته‌اند، نکته دیگر این است که با تیزهوشی از این فرصت چند روزه‌ای که بعضی از مردم مدینه فرصت پیدا می‌کنند در یک خانه با وجود مقدس امام معصوم زندگی کنند، بهترین استفاده را می‌برند.

بعد از قیام کربلا، شیعه در شرایط خوبی نبود
وی با اشاره به اینکه بعد از قیام کربلا شیعه از نظر ظاهری در شرایط خوبی نیست، گفت: یاران امام حسین(ع) شهید شده‌اند، فشار روی شیعه بسیار زیاد است و ارتباط شیعه و امام معصوم بسیار سخت است. این فرصتی بود برای آن حضرت که می‌توانند چند روز افرادی که محب اهل بیت(ع) هستند و یا با هر نیت و غرضی به دامان آن حضرت پناه آورده‌اند را از نزدیک تحت آموزش قرار دهند. حضرت می‌توانستند درب خانه‌شان را در آن ایام ببندند و فقط خانواده خود را حفظ کنند؛ اما همین سیاست که درب را باز می‌کنند و بخشی از مردم مدینه را نجات می‌دهند، باعث می‌شود دوباره شیعه جوانه بزند و شاگردان و یارانی که در مکتب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) می‌آیند از همین جا شکل می‌گیرند. در تاریخ اسامی بعضی از این افراد آمده است.

اندیشه شیعی بدون مدیریت قوی امام سجاد(ع) قطعاً منحرف می‌شد
گودرزی اظهار کرد: از این دست نکات در زندگی امام سجاد(ع) به وفور می‌توان مشاهده کرد که آن حضرت با زیرکی و تیزهوشی از شرایط به نفع شیعه و تفکر ناب علوی استفاده و الگوسازی کرده‌ است. نکته دیگری که در زندگی حضرت وجود دارد و از آن غفلت می‌شود این است که اگر تاریخی نگاه کنیم، دوره پس از وجود امام سجاد(ع) به‌‌ویژه بعد از حادثه کربلا می‌توانست بهترین دوره برای انحراف یا نابودی کامل تشیع باشد. یاران ناب شیعی یا در کربلا شهید شدند یا در فشار و سختی بودند، آن گروهی از شیعیان که باقی مانده بودند، اصطلاحاً محب اهل بیت(ع) بودند، اما به‌طور جدی وارد میدان نمی‌شدند و یا ضعف‌های اعتقادی بسیاری داشتند؛ کما اینکه در حرکت‌های شیعی می‌بینیم که بعداً حرکت‌هایی مثل توابین شروع می‌شود، یا بعد در داستان مختار می‌بینیم که حرکت‌هایی شروع می‌شود، این نشان می‌دهد که ظرفیت اندیشه شیعی در آن زمان، ظرفیتی است که اگر یک مدیریت و امامت قوی نبود، قطعاً یا منحرف می‌شد یا اینکه به‌طور کل نابود می‌شد. همانطور که می‌بینیم با همه تدبیری که حضرت برای جلوگیری از انحراف اندیشه شیعی می‌اندیشند، کم کم انحرافاتی را می‌بینیم مثلاً شیعه‌های چند امامی یا حرکت اسماعیلیه که بعداً به‌وجود آمد.
وی گفت: اگر زندگی آن حضرت را از دو منظر نوع هدایت و ولایت حضرت بر شیعیان جهت جلوگیری از انحراف و یکی از منظر هوش و ذکاوت حضرت در تبدیل کردن تهدید به فرصت بررسی کنیم، می‌توانیم جنبه‌های باز هم ناشناخته‌تری را شناسایی کنیم و برای روشن‌گری در آن مورد بکوشیم.
این مدرس دانشگاه در تحلیل این روایت که مختار برای قیام نزد محمد حنفیه رفت، اظهار کرد: بنی امیه و به‌ویژه یزید به شدت دنبال بهانه‌ای از حضرت بودند تا به تعبیر خودشان کار شیعه و محبان علی(ع) را یکسره کنند. حتی در حادثه کربلا که امام سجاد(ع) بیمار بودند برخی با همین تفکرات می‌روند که حضرت را شهید کنند. گفته شده که شمر می‌رود که حضرت را در همان بستر بیماری به شهادت برساند و بعد از آن جلوگیری می‌شود و حضرت زینب(س) نمی‌گذارند یا بعد در کوفه عبیدالله بن زیاد تلاش می‌کند که این کار را انجام دهد، اما موفق نمی‌شود و حضرت زینب(س) یا افراد دیگری اجازه نمی‌دهند که حضرت را به شهادت برساند با این توجیه که این جوان خودش بیمار است و از دنیا می‌رود.
رئیس دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: این فشار از طرف یزید و بنی امیه و تفکر ضد علوی بوده است که همه خاندان علی(ع) را از دم تیغ بگذرانند و دنبال کوچکترین بهانه بوده‌اند؛ لذا حضرت با همان بحث زیرکی و تدبری که گفتیم، ضمن اینکه شجاعانه از حریم ولایت دفاع می‌کند، به این شکل نبوده که منفعل باشند، در مجلس ابن زیاد در کوفه دفاع می‌کنند، حتی در کربلا با اینکه بیمار بوده‌اند، یکی دو بار لباس رزم می‌پوشند که به صحنه بیایند اما پدر، ایشان را منع می‌کند. در شام هم که سخنرانی و خطبه معروف آن حضرت را داریم.
وی افزود: آن حضرت در عین فعال بودن و دفاع از حریم امیرالمؤمنین(ع)، اما بهانه هم به دشمن نمی‌دهد و کاری می‌کردند که اگر آنها می‌خواهند حضرت را به شهادت برسانند هزینه این کار برایشان خیلی زیاد شود، به همین دلیل هم قیام‌هایی که بعد از قیام عاشورا اتفاق می‌افتند مثل توابین، قیام مختار و همین حادثه حره، حضرت به‌طور علنی موضع‌گیری نمی‌کنند. اگر حضرت زینب(س) و حضرت سجاد(ع) نبودند، در کربلا داستان تمام می‌شد اما خطبه‌هایی که این دو وجود مقدس و بزرگوار ایراد کردند و همچنین بقیه کاروان اسرا را هم باید مد نظر قرار دهیم، حتی طفلان کوچک مسلم بن عقیل و خود فرزندان خردسال ابی عبدالله(ع)، اینها کاری کردند با افکار عمومی که مردم تا حدود زیادی بیدار شدند. در شام اسم علی(ع) برده نمی‌شود، چون مردم شام دینشان را از معاویه گرفتند. در زمان بعد از پیامبر(ص) و در زمان خلفا اینها با اسلام آشنا می‌شوند و به تعبیر ما با اسلام معاویه آشنا می‌شوند، بعضاً علی(ع) را نمی‌شناسند و یا علی را به گونه ای می‌شناسند که دستگاه معاویه تبلیغ کرده است، حتی اگر این فرض را بگیریم که آن‌ها انسان‌های مؤمن و پرهیزگاری بودند، اما شناختشان از دین، شناخت ناقصی است.
گودرزی گفت: حال فرصت شده است برای اولین بار نسیم ولایت علوی آن هم به‌دست خود یزید ـ چون خاندان ابی عبدالله(ع) را او به شام می‌آورد ـ وزیدن می‌گیرد و برای اولین بار صدای امام معصوم به گوش مردم شام می‌رسد، چه در لحظه ورود و چه هنگامی که خطبه را می‌خوانند. نوع رفتار و منش کاروان اسرا باعث می‌شود در ظرف چند روز افکار عمومی کاملاً علیه یزید می‌شود، حتی در خود قصر یزید، برخی به مخالفت برمی‌خیزند که چرا این کار را با حسین(ع) کرده‌ای. اینجاست که افکار عمومی به نوعی شکل گرفته که یزید به راحتی نمی‌تواند با امام سجاد(ع) مقابله کند، مگر اینکه به جد بهانه‌ای به دست بیاورد مثل اینکه شواهدی را ارائه دهد که آن حضرت دنبال خلافت است و بگوید چون دنبال خلافت است، با او برخورد می‌کنم و آن حضرت این بهانه را به‌دست یزید نمی‌دهد، نه تنها یزید بلکه سران دیگر بنی امیه هم که بعد از او به روی کار می‌آیند، حضرت بهانه‌ای به دست آن‌ها نمی‌دهند که به شیعیان تاخت و تاز کنند و حوادثی شبیه کربلا اتفاق بیفتد.
ظرفیت صحیفه سجادیه برای استفاده در حوزه نظریه‌پردازی
وی در رابطه با ظرفیت صحیفه سجادیه برای استفاده در حوزه نظریه‌پردازی، گفت: صحیفه سجادیه یکی از متون مغفول شیعه است که متأسفانه کمتر به آن توجه کرده‌ایم و اگر به آن مراجعه کنیم در آن وجه علم، تدبیر، زیرکی و نوع ولایت حضرت برای حفظ شیعه کامل معلوم می‌شود، صحیفه سجادیه کتابی است که به زعم بسیاری از بزرگان به تعبیر امروزی‌ها اصول عقاید شیعه را در قالب دعا برای پدر و مادر، دعای برای مرزبانان و دعاهای مختلفی که در مجموعه صحیفه سجادیه است، یک بار برای ما تبیین می‌کند. آن حضرت از ابزار دعا استفاده می‌کنند، معصومین فرموده‌اند، دعا سلاح مؤمن است، یکی از جاهایی که این حدیث تبلور پیدا می‌کند وجود مقدس حضرت سجاد(ع) است. در قالب دعا مصائب اهل بیت(ع) را می‌گویند، با اینکار داغ ابی‌عبدالله(ع) را تازه نگه می‌دارند، وقتی داغ تازه بماند، یاد تازه می‌ماند، وقتی یاد تازه بماند، راه تازه می‌ماند و وقتی راه تازه بماند، پیرو پیدا می‌کند، به این شکل پیروان اهل بیت(ع) اضافه می‌شوند.

جایگاه دعا در حفظ جامعه شیعه
وی در رابطه با جایگاه دعا در حفظ جامعه شیعه، گفت: نوع استفاده دیگری که آن حضرت از دعا کردند این بود که چون یک مقدار اعتقادات خرافی و انحرافی که ارتباط بین جهان اسلام و غرب و دانشمندان یهودی و مسیحی دارد اتفاق می‌افتد، بعضاً نمی‌توانند آشکارا اندیشه‌ها و تفکرات شیعی را بگویند اما در قالب دعا معارف اهل بیت(ع) را منتقل می‌کنند. معصومین فرمودند که یتیمان امت ما را کمک کنید، کسانی که شیعه ما هستند اما از نظر معارف سطح پایینی دارند، فهم و درکشان از معارف پایین است، وجود مقدس امام سجاد(ع) با دعا که هم شیرین است و هم در ذهن ماندگار است و حساسیت کمتری ایجاد می‌کند، معارف اهل بیت(ع) را منتقل کردند، عشق به اهل بیت(ع) را هم زنده نگه داشتند. از طرف دیگر اگر کسی دقیق باشد متوجه می‌شود که با زبان دعا بدون اینکه حساسیت ایجاد کنند نسبت به حوادث روز هم اعلام موضع کردند؛ لذا در مواقع لازم با منش و روشی که داشتند و در صحیفه سجادیه قابل استفاده است، راه درست را هم به شیعیان آگاه، مطلع، نخبه و خبره خود نشان داده‌اند، اینها تنها بخشی از دریای بی حد و حصاب صحیفه سجادیه است که باید مورد مطالعه قرار گیرد.
گودرزی به ارائه راهکارهایی برای ورود دعاهای صحیفه به زندگی مردم پرداخت و گفت: اول اینکه باید خودمان سعی کنیم آن را مطالعه کنیم، بعضاً کم قرآن می‌خوانیم کمتر نهج‌البلاغه می‌خوانیم و اصلاً صحیفه نمی‌خوانیم، این را باید اصلاح کنیم. باید زیاد قرآن بخوانیم خیلی نهج‌البلاغه بخوانیم و تا می‌توانیم صحیفه سجادیه را مرور کنیم. حداقل هفته‌ای یک بار صحیفه را ورق بزنیم. کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی در دانشگا‌ه‌ها و مراکز تحقیقاتی در حوزه صحیفه سجادیه تعریف کنیم. در مراسم صحگاهی که بعضاً در مدارس برگزار می‌شود، صحیفه سجادیه را برای دانش‌آموزان بخوانیم، با اینکار معارف نیز منتقل می‌شود. در مراسم عزاداری، سخنرانان و مداحان ما که ذکر اهل بیت(ع) را می‌کنند خوب است که با دعاهای صحیفه سجادیه مراسم را خاتمه بدهند، دعاها را بخوانند و برای مردم تبیین کنند، اگر همین کارها را انجام بدهیم، آنقدر صحیفه سجادیه شیرین است که خود مردم به سمتش حرکت می‌کنند، البته رسانه‌ها در اینجا می‌توانند مؤثر باشند. برنامه‌های صدا و سیما در صبح‌ها با بخشی از صحیفه سجادیه شروع شود. بخشی از صحیفه قبل از برنامه‌های پربیننده نوشته شود، توضیح داده شود و با صوت دلنشینی پخش شود و ترجمه‌های فارسی‌اش برای مردم گفته شود، قطعاً تأثیر می‌گذارد.

captcha