سکه‌های رئیس‌جمهور در صندوق قرض‌الحسنه/ از شاگردانم که برای پول قرائت می‌کنند راضی نیستم
کد خبر: 1475705
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۴
بازنشر گفت‌وگو با استاد مولایی؛

سکه‌های رئیس‌جمهور در صندوق قرض‌الحسنه/ از شاگردانم که برای پول قرائت می‌کنند راضی نیستم

گروه فعالیت‌های قرآنی: در حین صحبت‌هایش می‌توان فهمید که از برخی رفتارهای قاریان قرآن به‌ویژه جوان‌ترها گلایه دارد و همین موضوع را با عصبانیت خاصی ابراز می‌کند که از شاگردان خودم که برای قرائت قرآن پول می‌گیرند، راضی نیستم.

باوقار و متواضع پشت میز 38 ساله خود در صندوق قرض‌الحسنه «نیکان» نشسته و پاسخ‌گوی مراجعان گاه و بی‌گاه است. از اعطای وام برای گره‌گشایی از مشکلات مردم خشنود است و خودش این کار را حسنه‌ای برای آخرتش می‌داند. می‌گوید صبح‌های جمعه هر هفته از ساعت شش الی 10 در مسجد حجت‌ بن‌الحسن ‌العسکری(عج) جلسه قرائت قرآن را برقرار می‌کند و این جلسات کماکان مملو از جمعیت اعم از آقایان و بانوان است. در حین صحبت‌هایش می‌توان فهمید که از برخی رفتارهای قاریان قرآن به‌ویژه جوان‌ترها گلایه دارد و همین موضوع را با عصبانیت خاصی ابراز می‌کند که از شاگردان خودم که برای قرائت قرآن پول می‌گیرند راضی نیستم. او رقابت‌های کاذب در مسابقات قرآن را به هیچ وجه برنمی‌تابد و معتقد است بسیاری از افرادی که به عنوان قاری از کشورهای مختلف به مسابقات قرآن در ایران دعوت می‌شوند، اسلوب اولیه قرائت را هم نمی‌دانند.

«ابراهیم پورفرزیب» معروف به «استاد مولایی» است که عمری را در راه نشر و ترویج آموزه‌های قرآن کریم در حوزه‌های قرائت، تفسیر و تدبر در کلام وحی سپری کرده و هم‌اکنون نیز در سن 84 سالگی به فعالیت‌های قرآنی خود ادامه می‌دهد. مولایی را باید از جهت تربیت شاگردان فراوان استاد‌الاساتید نام گذاشت، کسی که موفق شد نشان درجه یک فرهنگ و هنر را از دست رئیس‌جمهور وقت(22 مردادماه 1390) دریافت کند. با او درباره خودش، روند فعالیت‌های قرآنی در کشور، وضعیت دیروز و امروز جلسات قرآن و گلایه‌هایش نسبت به قاریان جوان به گفت‌و‌گو نشستیم که از نظر می‌گذرد. 

*جناب استاد! متولد چه سالی هستید و چطور شد که در راه نشر آموزه‌های قرآن کریم گام نهادید؟
بنده در سال 1306 در محله سنگلج تهران متولد شدم. زمانی که 23 سالم بودم در مسجد لاله‌زار شب‌های یکشنبه و سه‌شنبه قرآن تدریس می‌کردم. یک مجمعی هم به نام «مجمع قاریان قرآن کریم» را خودم تأسیس کردم که از سال 1327 کار خود را آغاز کرده است. زمانی هم در مسجد گلوبندک بودیم و آیت‌الله دیزجی که بسیار مرد زاهد، عابد و خوبی بود نیز در آنجا حضور داشتند. بعد قرار شد جلسات قرآن در منازل برگزار شود که بدین ترتیب شب‌های دوشنبه در منازل افراد جلسه قرآن تشکیل می‌شد و پذیرایی هم با صاحبخانه بود، اما دیدیم در منازل هم گاهی اشکال ایجاد می‌شود، جلسات را به مسجد انتقال دادیم. در مسجد «یونس‌خان» که حالا شده شیخ فضل‌الله نوری ـ البته یونس‌خان یک شخص خیّری بوده که مسجد را ابتدا ساخته و حالا نام آن‌ را تغییر داده‌اند که این هم از نظر من کار صحیحی نیست که نام آن شخص از بین برود ـ طی شب‌های ماه مبارک رمضان در سی شب، سی جزء قرآن را می‌خواندیم. این جلسات البته مثل جاهای دیگر نبود که یک ساعت باشد و بلکه چهار تا پنج ساعت طول می‌کشید و نیمی از جلسه را فقط قرائت حفص می‌خواندیم و نیمی دیگر را قرائت‌‌های مختلف دیگر کار می‌کردیم؛ دلیل آن هم این بود که ما می‌دیدم بچه‌ها از رادیو قاهره قرائت‌های مختلفی را می‌شنوند که مغایر با قرائتی است که ما می‌خوانیم و این‌ قاریان خیال می‌کردند که آن‌ها (قاریان مصری) اشتباه می‌خوانند، در صورتی که این‌جور نبوده و قرآن قرائت‌های مختلفی دارد و قراء سبعه و قراء عشره داریم که این‌ها هم در اصول قرائت و هم در فرش‌القرائت خود یک اختلافاتی با هم دارند. بعد دیدم لازم است و یک کتابی نوشتم با عنوان «تهذیب‌القرائة» که اول در دو جلد منتشر شد و بعد در یک جلد با جدول‌بندی خاصی که تا آن زمان سابقه نداشت، انتشار پیدا کرد که قاری به محض اینکه کتاب را باز می‌کند اختلاف قرائت‌ها را کنار هم می‌بیند و تفاوت آن‌ها را با حفص می‌فهمد و این خیلی منشأ اثر شده و الان هم قاریان به واسطه این کتاب به قرائت‌های مختلف وارد هستند.

زمانی هم که در دانشگاه بودم کتاب «تجوید‌القرائة» یا راهنمای قرائت قرآن را نوشتم. البته از سلسله دروسی که شب‌ها در خدمت دوستان برگزار می‌کردیم و از دست نوشته‌های بچه‌‌ها جمع شده بود، این کتاب راهنمای قرائت قرآن بدست آمد که بعدها شنیدم یک موسسه‌ای این را چاپ کرده و کار خوبی هم کرده است.

*چه شد که نسبت به تألیف کتب قرآنی ویژه دانشگاه‌ها هم اقدام کردید؟
سازمان سمت(مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها) از من خواستند که یک کتاب آموزش قرآن بنویسم که در دانشگاه تدریس کنند، من گفتم اگر بخواهید به روایت حفص بنویسم خوب در بازار بسیار زیاد است، اما من یک مفرده می‌نویسم یعنی به قرائت عاصم، گفتند اشکال ندارد و در نهایت این کتاب به نام «تجوید جامع» الان به چاپ هفتم هم رسیده و بعد مفرده دوم را نوشتم که به قرائت نافع و ابوجعفر ـ که ورش و قالون راویان آن هستند ـ است و مفرده سوم هم یعقوب و ابوعمر از قراء بصری (اهل بصره) هستند. مفرده اول و دوم را سازمان سمت چاپ کرده و مفرده سوم و چهارم را ـ که در قرائت اهل کوفه است ـ نوشتیم و الحمدالله کامل شده و هرکسی بخواهد از آن استفاده کند الان می‌تواند به این‌ها رجوع کند.

*تحصیلات خود را در چه رشته‌ای دنبال کردید؟
من در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس ادبیات گرفتم. همان موقع اغلب همکلاسی‌های من منتظر می‌ماندند که من درس استاد را در محوطه باز دانشکده برای آن‌ها توضیح بدهم.

*استادان شما در عرصه قرائت قرآن چه کسانی بودند؟
یادی از استاد مرحوم خودم آقای «احمد نصرالله مازندرانی» که قاری قرآن و شاعر بود، می‌کنم و ما در خدمت ایشان قرآن را یاد گرفتیم. آن مرحوم خیلی آدم سخت‌گیری بود و مشکل بود که فردی پیش او دوام پیدا کند. گاهی هم عصبانی می‌شد و آن موقع مرحوم آیت‌الله محمدصادق میرحجازی هم تفسیر قرآن می‌گفت. پسر ایشان هم محمدمهدی میرحجازی بود که در مسجد لاله‌زار که من جلسه داشتم در خدمت این آقایان بودم و استفاده‌ها کردم.

*در حال حاضر عمده فعالیت شما در طول روز به‌ویژه در آموزش قرآن چه مواردی را شامل می‌شود؟
هنوز هم در این سن و سال خداوند توفیق داده که ما دوام داریم و پشت رحل می‌نشینیم و همراه با مردم از تلاوت قرآن استفاده می‌کنیم. شب‌های دوشنبه جلسه‌ای بود که در مسجد اکباتان مرحوم «مهدی ابدی» از شاگردان ممتاز و برجسته من اداره می‌کرد و البته به جای ایشان جناب استاد «متقی‌پناه» امروز این جلسه را اداره می‌کند. صبح‌های جمعه را هم خود بنده می‌روم مسجد حجت‌ بن‌‌الحسن العسکری(عج) واقع در میدان پالیزی، از ساعت 6 تا 10 صبح در خدمت دوستان هستیم و خداوند توفیق داده که در این مدت طولانی خودمان را از قرآن جدا نکردیم و شاگرد مکتب قرآن باقی ماندم.

*جناب استاد مولایی شما تاکنون چند شاگرد در عرصه تلاوت قرآن تربیت کرده‌اید؟
اینطور که گفتند و در کتاب‌ها نوشتند ـ البته بنده ادعایی ندارم ـ اغلب کسانی که امروز استاد قرآن هستند، از شاگردان همین مکتبی بودند که من تأسیس کردم. نمونه‌هایی از همین قاریان هم به مسابقات قرآن مالزی رفتند و اول شدند و خیلی موثر بودند. به لطف خدا و امام زمان(عج) توانستیم برای مردم نفعی برسانیم. چون در یاد گرفتن قرآن دستور است که هر فردی قرآن را یاد گرفت، ملزم است که به دیگران هم یاد بدهد و شاگرد تربیت کند تا این راه ادامه پیدا کند.

*دوستان و شاگردان برجسته شما در عرصه تلاوت قرآن چه کسانی بودند؟
اشخاص زیادی در طول این سال‌ها در عرصه تلاوت قرآن فعالیت می‌کردند و از این بین استادان عباس سلیمی، مرحوم علی اربابی، عباس امام‌جمعه و مرحوم محمد غفاری از شاگردان ممتاز من بودند. دیگر شاگردان هم تعدادشان البته زیاد است.

*شما در جلسات قرآن که هر ساله در حضور مقام معظم رهبری تشکیل می‌شود نیز حضور دارید، این جلسات و شخص رهبر معظم در برخورد با قاریان و حافظان قرآن چه ویژگی‌هایی دارند؟
این جلسات خیلی عالی است. در محضر رهبر معظم انقلاب، جناب آقای خامنه‌ای، در شب اول ماه مبارک رمضان جلسه برقرار است و ایشان هم کاملأ از ما دلجویی کرده‌اند و نسبت به ما لطف و محبت دارند. خداوند ان شاء الله به همه کسانی که در این راه قدم بر می‌دارند توفیق بدهد. از آن موقع که ایشان امام جمعه بودند و بعد رئیس جمهور شدند و در ادامه هم رهبر انقلاب شدند، این جلسه ادامه دارد و البته در دوران اخیر خیلی گسترش پیدا کرده و شما می‌بینید که ایشان می‌نشینند و قرآن را باز می‌کنند و قاریان هم قرآن می‌خوانند. البته این‌ها اغلب از اساتید قرائت قرآن هستند و ایشان هم تشویق می‌کنند و افطاری هم در همان مراسم داده می‌شود. در مجموع توجه رهبر معظم انقلاب باعث نضج قاریان می‌شود.

*سیاست‌گذاری‌های قرآنی را که از طرف نهادهای دولتی در کشور انجام می‌شود، چطور ارزیابی می‌کنید؟
همه کارهایی که این‌ها می‌کنند اگر برای خدا باشد و نیت آن‌ها خدایی باشد، قابل توجه است و حتمأ اثر خیر دارد؛ ولی اگر غیر خدا در معرفی فردی یا انجام کاری باشد، دیگر آن اثر مطلوب را نخواهد داشت. هرکسی چه قرآن بخواند و چه قرآن چاپ کند و چه هزینه جلسات را بدهد، باید برای خدا باشد.

*شما در یک برنامه مهم از طرف رئیس‌جمهور نشان درجه یک دولتی دریافت کردید. نقش این تشویق‌‌ها را در ارتقای کمی و کیفی فعالیت‌های جامعه قرآنی کشور چطور ارزیابی می‌کنید؟

البته من کمی اکراه دارم این مسائل را بگویم و دوست دارم اگر اجری هست، به صورت مخفی بماند و هیچ وقت هم ادعایی نداشتم. اگر دوستان چیزی نوشتند یا گفتند خواست خودشان بوده و نه من.
در همین جلسه که آقای رئیس جمهور دعوت کردند و من را عنوان نفر ممتاز معرفی کردند، یکصد سکه طلا به من دادند و من هم همه آن‌ را فروختم و وجه آن‌ را در صندوق نیکان قرار دادم تا به مردم وام بدهند ـ البته ما ارزان فروختیم و الان خیلی گران شده ـ منظور اینکه اگر مورد تشویق هم قرار گرفتیم خواست خدا و امام زمان(عج) بوده و نه من. تا به حال هر کس با من کار داشته، خودش آمده سراغ من و من خودم را مطرح نکرده‌ام و شکر خدا توفیق هم داشتم. اگر کسی کار خیری انجام دهد و آن را مخفی نگه دارد، خداوند آن را جلوه می‌دهد اما اگر برای ریاکاری انجام شود خداوند آن را منکوب می‌کند. امیدواریم که ما شامل قسمت اول باشیم.



*قرائت قرآن به روش‌های گوناگون(اختلاف قرائت) را خودتان یاد گرفتید یا با دیگران از جمله قاریان مصر هم در ارتباط بودید؟
اصلأ با کسی در ارتباط نبودم. تا زمانی که من اقدام به این کار کردم اصلأ در تهران و ایران این مسئله مطرح نبوده که قرائت‌های مختلفی وجود دارد و همه همان حفص را می‌خواندند. من از روی کتاب‌هایی که در این زمینه نوشته شده و برخی هم به زبان عربی بود، مطالعه و جدول درست کردم و خودم هم مقداری که می‌دانستم به آن اضافه کردم تا به این صورت درآمد.

*این علاقه برای پیگیری موضوع قرائت‌های مختلف قرآن در شما از کجا پیدا شد؟
البته همه در خانواده تربیت می‌شوند و پدر و مادر من خیلی مشوق بودند. در جلسات قرآن هم خودشان شرکت می‌کردند. پدرم صبح‌های جمعه در سرما و گرما ما را به درس مرحوم مازندرانی می‌برد و با این عشق به قرآن، تدبر در معانی قرآن و تفسیر قرآن، به مرور علاقه در من زیاد شد.

*شما به مصر هم سفر داشته‌اید که با قاریان آنجا آشنا شوید؟
خیر نرفتم. بنده از تهران بیرون نرفته‌ام مگر زمانی که مسابقات قرآن بوده و از طرف سازمان اوقاف و امورخیریه برای داوری به شهرستان‌ها دعوت شدم. یک سال هم از سوریه ما را دعوت کردند که با آقای دکتر حسین کرمی ـ که الان استاد قرآن و متخصص کلیه هستند ـ به این کشور رفتیم و ایشان به عنوان قاری و من به عنوان داور در این رقابت‌ها حضور داشتیم. آن سال ماه رمضان بود و 15 روز در آنجا ماندیم و دکتر کرمی هم اول شدند.

*جلسات قرآن در قدیم چه ویژگی‌هایی داشته است که می‌توانست اینقدر موفق عمل کند و قاریان در سطح بین‌المللی را به جامعه عرضه کند؟
یک مجموعه جلساتی از قدیم بوده و به صورت سنتی ادامه پیدا کرده است، این جلسات عمدتأ در مساجد و منازل برقرار می‌شده و البته افرادی بوده‌اند که در این جلسات قرآن تلاوت می‌کردند و غلط نمی‌خواندند ولی درست هم نبوده است. این جلسات سنتی ادامه پیدا کرده است و به مرور تکمیل شده تا جایی که تمام این بچه‌هایی که امروز به رتبه‌ای از قرآن خواندن رسیده‌اند، از همین جلسات سنتی رشته گرفتند و بدون اینکه پولی از کسی بگیرند یا کاری برای کسی انجام دهند، فقط برای خدا کار کرده‌اند.

*امروز ظاهرأ قضیه کمی متفاوت شده است و مباحث مالی از اهمیت بیشتری نسبت به سابق برخوردار شده است.
اخیرأ شنیده‌ام در برخی جلسات انس با قرآن که تشکیل می‌شود، یک یا دو نفر از قاریان ممتاز را دعوت می‌کنند و به آن‌ها پول می‌دهند که بروند در آن مجلس بخوانند. این کار خلاف شرع است و خلاف قرآن است و خلاف خواست خداست. در روایت داریم آن‌هایی که قرآن را برای خوش‌آمدن مردم می‌خوانند ـ که مردم الله الله بگویند ـ یا در قبال تلاوت قرآن پول دریافت کنند، روز قیامت در حالی که صورتشان ابدأ گوشت ندارد محشور می‌شوند، یعنی به زشت‌ترین شکل. همچنین روایت‌های متعدد داریم از حضرات معصومین(ع) که درباره قرآن و تبلیغ اسلام کسی نباید پول بگیرد، همانطور که در قرآن می‌خوانیم «إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ». همه پیغمبران همین را گفتند که ما اجری نمی‌گیریم و فقط درباره پیغمبر اکرم(ص) در قرآن آمده است که «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى» یعنی بعد از من، مُبین قرآن و حل‌کننده مشکلات شما این‌ها هستند و ائمه(ع) را معرفی می‌کند چون بعد از پیغمبر(ص) دیگر پیامبری نمی‌آید. همه باید همینطور باشند. من به دوستان هم توصیه کرده‌ام، این‌هایی که از من قرآن را یاد گرفتند من راضی نیستم پول بگیرند. برای خدا کار کنید و این ذخیره که شما برای آخرت داشته باشید خیلی اهمیت بیشتری دارد تا اینکه بخواهید در قبال آن چند تومانی پول بگیرید. حالا تا چه حد این کار انجام می‌شود، نمی‌دانم.

*برخی قاریان که به همایش‌ها و مجالس مختلف دعوت می‌شوند، خودشان را با خواننده‌ها و مداحان مقایسه می‌کنند و مبالغ دریافتی را حق‌القدم می‌نامند. در این مورد چه نظری دارید؟
اگر قاری برای خدا برود قرآن بخواند و آن مدیر مجموعه، خودش یک پولی به آن‌ها بدهد اشکال ندارد، ولی اگر بخواهد از قبل طی کند، مثل برخی مداحان ـ که یک مشت شعرهای غلط و غلوآمیز را به صورت‌هایی که حالت رقص پیدا می‌کند، می‌خوانند و امام هم از آن‌ها راضی نیست و مردم هم بیچاره‌ها گریه می‌کنند ـ که اگر آن‌ها پول می‌گیرند، جدا است و به ما ربطی ندارد. ما راجع به قرآن صحبت می‌کنیم. به طور کلی اگر برای دل و اجر، قرآن بخوانند، با خدا معامله کرده‌اند، ولی اگر پول گرفتند همان پول اجر آن تلاوت می‌شود و دیگر در آخرت خبری نیست چون خودش را به یک مبلغی فروخته است.

*جلسات قرآن هم امروز مانند گذشته حال و هوای معنوی ندارد و بعضأ رقابت‌های کاذب در افراد دیده می‌شود. علت پیدایش این فضا چیست؟
وقتی نیّت‌ها برگشته و خدا و قرآن دیگر کنار رفته و خواست دل اشخاص مطمح نظر بوده، این بدبختی و بیچارگی هست و به جای اینکه اوج بگیرند، قاریان قرآن افول کرده‌اند. خداوند وقتی اسم قرآن را آورده گفته قرآن مجید. «ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجید»، یعنی خداوند اسم مبارک خودش را روی قرآن گذاشته تا این اهمیت و ارزش قرآن معلوم شود. خدا مجید است و قرآن را هم مجید کرده، یعنی ما باید فقط برای مَجد و عظمت قرآن، قرآن بخوانیم نه اینکه در مجلسی برویم برای خاطر کسانی که نشسته‌اند و خوششان بیاید و برای ما هورا بکشند. این‌جا مَجد و عظمت قرآن را در نظر نیاورده‌ایم و بلکه مَجد و عظمت افراد را در نظر آورده‌ایم و این مورد پسند خدا نیست.

*نگاه برخی قاریان امروز در تلاوت قرآن کاملأ با آهنگ‌های موسیقی هماهنگ شده، آیا این کار در تلاوت قرآن لازم است؟
قاری قرآن باید همه توجه خود را معطوف آیات کند و قرائت، آن طوری باشد که معانی را به مردم تفهیم کند. قاری اگر با تفهیم معانی، قرآن را بخواند، خود قرآن دارای لحن‌ها و صوت‌هایی است که هیچ نوشته‌ای آن‌طور نیست و این یکی از معجزات قرآن است. اگر خود قرآن از نظر تجویدی و دقت در معانی صحیح خوانده شود، با قرائت آیاتی که راجع به عذاب است یا آیاتی که راجع به رحمت است، در روح قاری یک حالتی پیدا می‌شود که لحن او عوض می‌شود و این مخصوص قرآن است. اگر شما بالاترین کلمات عربی که نهج‌البلاغه است، بخوانید باز هم مثل قرآن نمی‌توان آن‌ را خواند، چون قرآن سخن خداست و از نظر صوت و لحن دارای معجزه است. بنابراین احتیاجی نیست که بخواهیم به دنبال کارکردهای موسیقی برویم و این‌ها درست نیست. خود قرآن اگر درست خوانده شود در شنونده تأثیر می‌گذارد و هیچ موسیقی به اندازه قرآن در انسان تأثیر نمی‌گذارد. حالا امروز کلاس صوت و لحن می‌روند و این‌ها چیزهایی است که در دوران ما اضافه شده و قبلی‌ها اصلأ توجهی به این مسائل نداشتند، آن‌ها بیشتر می‌خواستند قاری قرآن به معانی و تدبر در آیات قرآن توجه کند نه صوت قرآن. هر قدر که قاریان ادا درآورند اجرشان در پیشگاه خداوند کم می‌شود و چه بسا که توبیخ شوند. اگر قاری قرآن یک صدایی داشته باشد که بتواند بخواند و قرآن را برای خدا و تدبر و تفکر خودش و مردم بخواند، اجرش بی‌حساب است و اگر هم با توجه به معنای قرآن، لحن را تطبیق بدهد خودش یک لحن زیبا به وجود می‌آورد و دیگر به ادا و اطوار نیازی نیست. اما برخی کارها عوض شده الان.

*نقش مسابقات قرآن را در بوجود آمدن چنین وضعیتی چطور ارزیابی می‌کنید؟
این مسابقات که همه‌اش رقابت است برای اینکه افراد رتبه بدست آورند. این افرادی که از ممالک گوناگون دعوت می‌شوند، اصلأ قاری نیستند و همان اول که می‌خوانند باید گفت بلند شو برو به کشور خودت! تنها برخی کشورها مانند مصر و مالزی و ایرانی‌ها در این‌کار درست می‌خوانند و اگر نفر اول از ایران می‌شود بی‌دلیل نیست. البته ما الان حافظ قرآن هم زیاد داریم، اولین بار که خواستیم حفظ را شروع کنیم در همین جلسه بنده، 20 نفر اسم نوشتند و پنج نفر آن‌ها به نهایت رسیدند که یکی از آن‌ها جناب آقای «شهریار پرهیزکار» است، اما الان خیلی حافظ قرآن زیاد شده و رشد کرده. خداوند ان شاء الله به جای زیادی حافظ قرآن، عامل به قرآن را زیاد کند. قرآن را حفظ کنیم اما عمل نکنیم به چه درد می‌خورد، عامل به قرآن باید بود. البته حافظ قرآن هم جای خود را دارد و در زمان پیغمبر اکرم(ص) به حفظ قرآن خیلی اهمیت می‌دادند چون در آن موقع کتابت نبود و قرآن در حفظ اشخاص باقی می‌ماند، بنابر این اهمیت حافظان در صدر اسلام بالاتر بود، الان قرآن به صورت‌های زیبا و خط‌های خوب نوشته می‌شود که همه می‌توانند از آن بهره بگیرند.

*آیا مصری‌ها می‌توانند در قرائت قرآن الگوی قاریان ما باشند؟
من کلأ با این موضوع مخالفم که قاریان مصری به ایران می‌آیند. اصل لحن آن‌ها از موسیقی ایرانی گرفته شده و زمانی که قرآن می‌خوانند اغلب دنبال لحن و صوت هستند و به نظر من اغلب غلط می‌خوانند. یعنی برای اینکه صوت خود را حفظ کند یک جا مَد را می‌کشد، یک جا کمتر می‌کشد و یا اخفاءات را اصلأ از بین می‌برد، آنجا که باید اخفاء کند، نمی‌کند و همه این کارها برای آن است که صوت خودش را درست کند. در قرائت قرآن باید توازن وجود داشته باشد یعنی تمام مَدها را به یک اندازه بکشد و همه اخفاءات را به یک اندازه نگه دارد و همه ادغامات را همینطور. آمدن این مصری‌ها یک بدآموزی دارد و یک پولی می‌گیرند و می‌روند. قبل از انقلاب یک قاری و یک تواشیح‌خوان از مصر به ایران می‌آمدند که البته خودشان آن‌ها را معرفی می‌کردند؛ این‌ها حاملان قرآن بودند که به همه ممالک اسلامی از مصر ‌فرستاده می‌شدند و دو نفر هم به ایران می‌آمدند و مهمان اوقاف بودند، ولی شب‌ها به جلسه ما هم می‌آمدند.

*به خاطر دارید این افراد چه کسانی بودند؟
آخرین آن‌ها «حسین ابوزید» بود، «نقشبندی» و دیگران هم بودند و شب‌هایی که می‌آمدند، جلسه مملو از جمعیت می‌شد که عکس‌های آن را هم داریم. البته جلسه قرآن ما به این‌ها یک پیشکش می‌داد که مثلأ دو تخته قالیچه به عنوان یادگاری می‌دادیم، ولی پول نمی‌دادیم. حسینیه ارشاد هم یک قاری قرآن از عربستان دعوت کرده بود به نام استاد «خلیل‌الرحمان» و مهمان حسینیه بود که در آنجا درس می‌داد. خودش هم قرآن می‌خواند و خیلی هم زیبا تلاوت می‌کرد. نکته جالب توجه آن بود که زمان قرآن‌خواندن، چهره ایشان خیلی دیدنی بود و اصلأ در چهره ایشان اثری از فشار و درهم شدن دیده نمی‌شد و در مجموع خیلی راحت قرآن می‌خواند.

*مرحوم «حسین صبحدل» هم در حسینیه ارشاد فعال بود. پس با ایشان هم آشنایی دارید؟
بله مرحوم صبحدل البته آنجا رئیس بود. وقتی استاد خلیل‌الرحمان داشت از ایران می‌رفت، آن جلسه را به من محول کردند. فعالیت‌های این حسینیه بعدها خیلی اثر گذاشت.

*در حال حاضر برنامه‌ها در جلسه قرآن خودتان صبح‌های جمعه چطور است؟
از ساعت شش صبح که شروع می‌کنیم افراد می‌خوانند تا ساعت 10 که باز هم عده‌ای نخوانده باقی می‌مانند.

*خانم‌ها هم در این جلسات شرکت دارند؟
خانم‌ها هم به جلسه می‌آیند ولی پشت پرده می‌نشینند و فقط گوش می‌کنند، قرآن نمی‌خوانند. قاریان زن در مالزی می‌توانند در حضور جمع قرآن بخوانند ولی در ایران این‌گونه نیست.

*پیشرفت قاریان زن در ایران طی سالیان گذشته چطور بوده است؟
حتمأ پیشرفت آن‌ها خوب بوده است.

*در صندوق قرض‌الحسنه نیکان چه اقداماتی را انجام می‌دهید؟
یکی از کارهایی که زاییده همین جلسات قرآن است، وجود همین صندوق نیکان است. این صندوق در سال 1352 ثبت شده و رسمیت پیدا کرده و با یکصد هزار تومان پولی که آن زمان دوستان به صورت قرضی دادند که تا پنج سال دیگر هم پس بگیرند، تأسیس شد. بعضی‌ها پول خود را پس گرفتند و بعضی هم نگرفتند. اما چون نیّت موسسان این صندوق خدایی بوده، این صندوق هم روز به روز رونق گرفته و الان چند میلیارد تومان سرمایه دارد و از طریق آن به مردم وام می‌دهیم. بنده نیز از بدو تأسیس به عنوان مدیرعامل انتخاب شدم و تاکنون در خدمت مردم هستم. البته منظورم این است که مسئولیت صندوق با من است و بنده اینجا مدیر عاملیت ندارم. الان موسسان صندوق از دنیا رفته‌اند ولی افراد بعدی که آمدند مشغول فعالیت هستند.

*شغل شما در دوران جوانی چه بوده است؟
من اول در بازار بودم و بعد کارخانه سنگ‌بُری داشتم و معدن سنگ گرفتیم. کلأ در جوانی خیلی این طرف و آن طرف می‌دویدیم، اما در حدود 25 سال قبل تمام این کارها را کنار گذاشتم و فعالیت خودم را در همین صندوق نیکان و جلسات قرآن متمرکز کردم و خداوند لطف کرده که در خدمت مردم باشم و این بهترین نعمت است.

*بهترین خاطره‌ای که در طول دوران تدریس خود از جلسات قرآن به خاطر دارید برای ما بازگو کنید؟
البته این مسیر همه‌اش خاطره است. اما بهترین خاطره‌ای که من دارم این است که آقای «محمدتقی مروت» به مسابقات قرآن مالزی رفتند و در آن‌جا اول شدند. در این مسابقات رسم است که به افراد برتر یک قرآن با یک رحل هدیه می‌دهند و آنطور که من دیدم قرآن آن هم خطی است و به روایت ورش نوشته شده و همراه آن لوحی داده می‌شود. در مقابل دیگرانی که می‌گفتند قرآن شیعیان فرق دارد، این اول شدن آقای مروت در مسابقات مالزی نشان می‌داد که قرآن ما هم همان قرآن است.

- برگرفته از ماهنامه خیمه شماره 85، اسفند 1390. مصاحبه از جواد نصیری

- تصاویر جلسات قرآن استاد مولایی توسط استاد محسن مظاهری در اختیار ایکنا قرار گرفت.

انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
وطنی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۰۱ - ۱۱:۲۶
0
0
حرف های ایشان را گوش دهند قاریان جوان
یس
|
-
|
۱۳۹۳/۰۹/۰۱ - ۱۲:۱۷
0
0
اگر اینجوریه استاد از بسیاری از شاگردانش راضی نیست...
captcha