به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در اين نشست «دكتر محسن جوادی»، «دكتر اميرعباس علی زمانی»، دكتر «حميد شهرياری» و آقای «اسماعيل عليخانی» به سخنرانی پرداختند.
ابتدا «دكتر رضا اكبری» رئيس مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق (ع) ضمن خوشامدگويی به حاضران در باب ضرورت اين بحث خصوصاً در وضعيت كنونی جهان و كشور سخنرانی كرد سپس «دكتر جوادی» به ايراد سخن پرداخت.
وی گفت: دو گروه درباره نقش خدا در معنای زندگی به بحث میپردازند؛ گروه اول اين بحث را از جنبه «فطرت» دنبال كرده و معنای زندگی را در لذت عقل و كمال انسانی جستجو میكنند. گروه دوم صرفاً به مباحث فطری اكتفا نكرده و از جهت «عمل» نيز به اين بحث میپردازند.
«نظريه نيگل و پاسخ به آن از منظر حيات طيبه» عنوان سخنرانی دكتر شهرياری بود. از ديدگاه وی، اينكه «تامس نيگل» دربارهی پوچی زندگی چنين استدلال میكند كه انسان در اين پهنهی عالم عريض و طويل، موجودی بسيار كوچك است و مدت كوتاهی نيز زندگی میكند، تامل در اين حالت از حيات انسانی سبب میشود كه زندگی را بیمعنا و پوچ احساس كنيم اما اين استدلال ناقص و ناكارآمد است؛ چراكه فرض «معاد و قيامت» به اين زندگی كوتاه معنايی شگرف میبخشد. همچنين در همين زندگی كوتاه، اموری لذتآور و روحبخش وجود دارد كه انسانها مايلاند حتی در اندك فرصتی از لذايذ فراهم آمده بهره برند؛ مانند اينكه میتوان به لذت همنشينی با معشوق اشاره كرد. به قول مولوی: «تا نقش خيال دوست با ماست / ما را همه عمر خود تماشاست.»
در ادامه اين نشست «دكتر علی زمانی» در سخنرانی خود گفت: بحثهايی را كه امروزه در مغرب زمين در اينباره مطرح میشود، همراه با پوچگرايی و نفی وجود خدا است؛ امثال «سارتر» و «كامو» با نفی خدا به دنبال يافتن معنايی برای زندگی در درون وجود انسان هستند اما بايد گفت كه زندگی بدون خدا معنايی ندارد. بدون در نظر گرفتن خدا، دليلی بر انجام ندادن اعمال قبيح و شر، همانند افعال هيتلر، وجود ندارد. آيهای از قرآن میفرمايد: «الله نور السموات و الارض» و تفسيری از آين آيه میتواند چنين باشد كه بدون خدا، جهان خاموش است و معنايی ندارد.
«عليخانی» به عنوان آخرين سخنران اين نشست براين امر قائل بود كه پرسش از معنای زندگی در محل تقاطع مابعدالطبيعه، فلسفه اخلاق، فلسفه زيستشناسی و فلسفه دين قرار دارد و نيز، از آنجا كه اين پرسش از ما میخواهد «خود را بشناسيم» مستلزم روانشناسی، معرفتشناسی و اخلاق است. بيشترين كسانی كه در مورد «معنای زندگی» بحث كردهاند، «اگزيستانسياليستها» هستند.
پرسش از «معنای زندگی» يكی از مهمترين و اساسیترين پرسشهای زندگی انسان است. مسائل اصلی كه در ذيل اين عنوان جای میگيرند، مشتمل بر پرسشهايیاند مربوط به اين كه آيا زندگی هدف دارد يا نه؟ آيا زندگی ارزشمند است يا نه؟ و آيا انسانها بدون توجه به شرايط و علايق خاص خود، دليلی برای زندگی دارند يا نه؟
در تلاش برای يافتن پاسخی مناسب به هريك از اين پرسشها، برخی از موضوعات عمده در حيات انسان اهميت فوقالعاده میيابند، اضطراب، افسردگی، نوميدی، پوچی، مرگ و جاودانگی از آن جملهاند.
برخی براين باورند كه پرسش از «معنای زندگی» به اين دليل طرح میشود كه زندگی انسان به مرگ میانجامد، اينجاست كه در پاسخ به پرسشهای اساسی اين بحث، رويكردهای مختلف اتخاذ میشود.
اگر مرگ پايان زندگی قلمداد شود و چيزی به نام سعادت ابدی ناممكن باشد، آنگاه برای زنده بودن، احتياجی به دليل نيست. ارزش زندگی و هدف آن نيز بیمعنا جلوه میكند اما پذيرش حيات پس از مرگ و اين كه انسان میتواند به رستگاری ابدی نايل گردد، امكان تلاش برای دست يافتن به اين مهم را مهيا میكند و اينجاست كه تمامی زندگی انسان، اعمال و رفتار او رنگ و بويی خاص به خود میگيرد.
پذيرش موجود ابدی و متعالی كه بر زندگی انسان ناظر است و با حكمت و عدالت با وی برخورد میكند، نگرانی انسان را از بیمعنايی رفتار و اهداف خود كاهش میهد.
بديهی است كه پرسشهای فوق و چگونگی پاسخ به آنها، نقشی اساسی در نشاط و تحرك جوامع دارند. انسانی كه زندگی دنيوی را تنها از حلقههای حيات حقيقی خود میداند و برای آن نقش مقدمهای و زمينهساز نسبت به زندگی جاودان قايل است، به نحوی كاملاً اساسی، با انسانی كه حيات دنيوی را بیمعنا و بدون هدف میداند، متفاوت است. اولی به فعاليت بيشتر خواهد پرداخت و دومی به رخوت و سستی میگرايد، اولی در تصحيح اعمال خود و يافتن مسير درست تلاش میكند، اما دومی هرگونه عملی را مباح میشمارد.
هنگامی اهميت اين بحث به خوبی معلوم میشود كه متوجه میشويم بسياری از مشكلات امروزی جوامع ناشی از نحوهی نگرش افراد جامعه به اين مسئله است؛ سستشدن پيوندهای خانوادگی و بنيان خانواده، ازدياد آمار خودكشی، كمرنگ شدن مهرورزی و افزايش نفاق و رياكاری، پناه بردن به اعتياد و ... همگی ناشی از نحوهی نگرش خاص انسانها و يا مديران جوامع انسانی به اين مسأله است.
همانگونه كه گفته شد، يكی از عوامل معناداری زندگی اعتقاد به «باور دينی» است. در جوامع دينی، همانند جامعهی ما، بايد به گونهای رفتار كرد كه اعتقاد به خدا و ديگر باورهای دينی نقش خود را در اين زمينه، به خوبی، ايفا كند. به عبارت ديگر، نمیتوان پذيرفت كه يك انسان متدين، احساس پوچی كرده و به زندگی دنيوی اهميت ندهد يا باورهای دينی او، به خوبی، در رفتار وی منعكس نشود.
تجزيه و تحليل اين كه چگونه میتوان به چنين مطلوبی دست يافت، در گرو آن است كه مباحث مربوط به «معنای زندگی» و لوازم آن به درستی و دقت، مورد واكاوی انديشمندان قرار گيرد. تاكنون، اين مباحث در سطحی محدود در جامه ما مطرح شدهاند اما بايد در ميان قشر فرهيخته به ترويج آنها پرداخت و تأمل درباره آنها را طلب كرد. اين امور سبب شد كه مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق (ع) به برگزاری نشستی با عنوان «خدا و معنای زندگی» اقدام كند.