شيخ بركه همدانی و مشابهت او با كربلايی كاظم ساروقی
کد خبر: 1576038
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۸۶ - ۱۱:۲۲
كنگره كربلايی كاظم(23)

شيخ بركه همدانی و مشابهت او با كربلايی كاظم ساروقی

گروه فعاليت‌های قرآنی: خدمت و ارادت به اولياء دينی يعنی ائمه اطهار (ع) زمينه انتقال علوم و معارف دينی در ضمير كربلايی كاظم را فراهم آورد از اين رو در مقاله‌ای‌كه در پی می‌آيد شباهت‌های او با شيخ بركه همدانی مورد بررسی قرار می‌گيرد.

دكتر «خليل بهرامی قصرچمی» و سيد «عبد‌الكريم موسوی» از پژوهشگران حوزه قرآنی، در نخستين كنگره بين‌المللی بزرگداشت حافظ كل قرآن كريم «محمدكاظم كريمی ساروقی» مقاله‌ای با عنوان «شيخ بركه همدانی و مشابهت او با كربلايی كاظم» تاليف و به اين كنگره ارائه كردند كه در زير اين مقاله را می‌خوانيم:
از جمله اشتباهاتی كه امروزه ما از روی غفلت و عادت مرتكب می‌شويم ملازمه‌ای است كه ميان عالم‌بودن قائليم و می‌پنداريم كه شرايط عالم ‌بودن و حتی متفكر بودن، داشتن سواد و تجربه كافی و استفاده از مطالب مكتوب است. در حالی‌كه در تمدن‌های قديم از جمله در مشرق‌زمين و به ويژه در تمدن اسلامی سوادداشتن، نه تنها چنين اعتباری نداشته بلكه در مواردی نيز غير لازم و حتی زائد به شمار آمده است.
در فرهنگ اسلامی، علم، ادب و فرهنگ، ارزشی فوق‌العاده داشته و سواد داشتن نيز مسلما دارای ارزش و فضيلت به شمار می‌آمده اما ارزش آن مطلق نبوده است.
فراموش نكنيم كه پايه‌گذار اين فرهنگ يعنی پيامبر اكرم(ص) كه گوی سبقت از علمای عالم ربوده است خود فاقد سواد و امی بوده است.
علم را از جهات مختلف می‌توان به دو قسم تقسيم كرد: علم حصولی و حضوری است، علم حصولی علمی است كه با واسطه صورت‌هايی از معلوم خارجی به دست می‌آيد و كسبی است و علم حضوری، عكس علم حصولی بی‌واسطه و غير مكتسب است.
علم حصولی، از راه تجربی يا تعليم و تعلم و خواندن و نوشتن حاصل نمی‌شود بلكه بدون دخالت معلم و كتاب و از راه سلوك و تزكيه نفس و تفكر و تعقل و بالاخره از پرتو عنايت حق تعالی به دست می‌آيد، بنابراين در اين نوع علم كه آن را شهودی و كشفی و لدنی نيز می‌خوانند، سواد شرط لازم و حتمی نيست بلكه حتی نسبت به اين علم سواد در برخی موارد بی‌فايده و زائد به شمار آمده است و گاهی پاره‌ای از مشايخ خواندن و نوشتن را مزاحم سلوك نيز می‌دانسته‌اند.
مورخان فرهنگ و تمدن اسلامی در يكی دو قرن اخير، هم خود را منحصراً مصروف تحقيق درباره بزرگانی كرده‌اند كه در مكتب‌ها و مدرسه‌ها تحصيل كرده و صاحب قلم بوده و آثاری مكتوب از خود به جای گذاشته‌اند و اين كار برای تدوين تاريخ فرهنگ اسلامی بلاشك لازم و ضروری بوده است.
اما غفلت از اشخاص كه امی بوده‌اند و در مدرسه‌ها عمر خود را صرف نكرده و بلكه از راه ديگری به معارف و حقايق پی برده‌اند و در عصر خويش حتما بيش از دانشمندان و متفكران صاحب قلم و آثار منشا اثر بوده‌اند، ناديده گرفتن يك عالم مهم در بسط و توسعه علوم و معارف دينی است.
نمونه اين قبيل افراد شيخی به نام «بركه همدانی» است. از اين شيخ امی هيچ اثر مكتوبی باقی نمانده و فقط «عين‌القضاه همدانی» در آثار خود تا حدودی از طريق بيان رابطه‌اش با او و مطالبی كه در اين‌باره نقل كرده است، چهره‌اش را برای ما ترسيم نموده است.
عين‌القضاه تصريح می‌كند: شيخ بركه مريد و شاگرد اوست و به عقيده عين‌القضاة، شيخ بركه، به معانی باطنی قرآن و حقايق تفسير، آشنايی داشته و شاگردانش از طريق خدمت به او حقايق را فرا گرفته‌اند.
خدمت‌كردن در طريقه «شيخ بركه» در واقع شيوه‌ای بوده برای شكستن عادت پرستی سالكان و روی‌ آوردن به خداپرستی.
از تحليل مطالبی كه «عين‌القضاة» درباره «شيخ بركه» نقل كرده است می‌توان نتيجه گرفت كه انتقال علوم و اسرار عرفانی و شهودی صرفا از راه مكاتبه و نوشتن كتاب‌ها و رسائل انجام نمی‌گرفته است بلكه راه موثر و مهمتر انتقال معارف و حقايق به صورت سينه به سينه بوده است. اين انتقال تنها با استفاده از الفاظ انجام نمی‌گرفته بلكه از طريق اشارت و حضور بوده است كه القای معانی تحقيق می‌يافته است بر همين اساس واقعه كربلايی كاظم را نيز می‌توان در زمره اين نوع از انتقال علوم و معارف قرار داد. ايشان نيز حفظ قرآن و احاطه و تسلط بر الفاظ و معانی آن را از راه معلم و مدرسه و خواندن و نوشتنی به دست نياورند بلكه خدمت و ارادت به اولياء دينی يعنی ائمه اطهار (ع) زمينه انتقال اين علوم و معارف را در ضمير او فراهم آورد.
captcha