به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه فارس، شامگاه گذشته 19 مهرماه، آيتالله حائری شيرازی، نماينده ولی فقيه و امام جمعه شيراز، در آئين بزرگداشت حافظ، دليل اشتياق انسانها به شاعر بزرگ كشورمان را ريشه در آفرينش انسان دانست و گفت: بازگشت انسان به جايی كه از آنجا آمده در سرشت همه انسانها است، آنها میخواهند بدانند چگونه به آنجا برگردند و در واقع مسأله حافظ نيز همين مورد است.
وی افزود: مردم وقتی اشعار حافظ را میشنوند احساس میكنند حافظ حرف دل آنها را زده، اما كسانی كه در اين دنيا رحل اقامت افكندند و اينجايی شدند كمتر آن حال و هوا را پيدا میكنند.
وی با بيان اينكه حافظ كلاس درس ندارد كه درس بدهد، گفت: درس را انبيا میدهند اما حافظ بيدارگر است همچنانكه جمالالدين اسدآبادی و امام بيدارگر هستند.
آيت الله حائری دنيا را محلی موقت دانست و با تأكيد بر آمادگی انسانها برای سفر از اين دنيا گفت: امام وقتی در مدرسه فيضيه كلاس اخلاق داشت برای بار بستن به اين سفر صحبت میكرد، وقتی هم كه يك رهبر سياسی شد باز هم جان و روحش دنبال اين مسافرت بزرگ بود.
وی يادآور شد: تمام تلاش انسانهای بيدارگر چون حافظ و يا حضرت امام برای اين است كه اينجا را منزل نكنيم بلكه در اينجا معرفتی پيدا كنيم و راه بيفتيم.
امام جمعه شيراز با اشاره به بيتی از حافظ كه می گويد «ديو چو بيرون رود فرشته درآيد » گفت: سخن از ديو و فرشته بالاترين نوع انسانشناسی است.
وی جدال ديو و فرشته را در درون انسانها جدالی پايان ناپذير دانست و گفت: حرف حافظ حرف همه انسان ها است، از اين جهت تا انسان هست حافظ هم هست.
وی افزود: فوقالعادگی حافظ در اين است كه حفظ حدود را از قرآن گرفته است، تخيلات و توهمات و خزعبلات نيست، ادراكات و مشاهدات است آن هم از ناحيه انسانی كه از مال حرام به شدت اجتناب دارد.
آيت الله حائری در پايان گفت: در يادروز حافظ بیوفايی است كه از سعدی ياد نكنيم كه حافظ از بركت سعدی به اينجا رسيده و همان طور كه قبلاً گفت ام سعدی قائده فرهنگ ما است و حافظ عمود بر اين قائده.
در اين مراسم همچنين سيد «محمدرضا رضازاده»، استاندار فارس، راز ماندگاری و اثرگذاری اشعار حافظ را فراتر از لطافت و شيرينی و زبان فاخر او دانست و گفت: بزرگداشت او بزرگداشت فرهنگ و ادب غنی و اصيل ايرانی است، ليك بزرگداشت فرهنگ قرآنی و اسلامی نيز هست.
استاندار فارس افزود: او اگر از مستی و جام و شراب و نگار سخن میگويد معانی عرفانی اين كلمات را مدنظر قرار دارد كه در قالب غزل میسرايد و چيزی جز عشق به معبود و خالق هستی نمیتواند دل و روح حافظ را تسخير و سيراب كند كه او در پياله عكس رخ يار ديده است.