شهدای سرباز
کد خبر: 2540905
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۰

شهدای سرباز

گروه جهاد و حماسه:

شری صدر
شهدای سرباز در بين خيل عظيم شهدا بسيار گمنام‌ هستند. هر چند برگزاری يادواره‌ها تنها بهانه‌ای برای يادآوری آنهاست، اما آنچه كه بيش از هر چيزی نياز داريم، اين است كه خودمان يادمان نرود كه شهدايمان كه بودند و برای كه رفتند و چه كردند. برای اينكه وقتی عكس‌شان را به ديوارهايمان می‌زنيم، عكس شهدايمان عمل نكنيم. به بهانه برگزاری همايش «شهدای سرباز» كه با همكاری ستاد يادواره شهدای سرباز استان فارس برگزار خواهد شد، به سراغ يكی از اين سربازان شهيد رفتيم. اين نوشتار تنها يادكردی از خاطرات شهيد محمد مروتی است، دلاورمردی از خطه فارس.
محمد مروتی در بيست و هفتمين روز از دی‌ماه سال 1364 در خانواده مذهبی و در اروندكنار متولد شد. او كودكی خوش‌اخلاق و خوش‌رو، باايمان و شجاع بود. هميشه در نماز جماعت مسجد شركت می‌كرد و از هيچ چيز باك نداشت و هرگز ترسی به دل راه نمی‌داد. محمد در سن شش سالگی برای فرا گرفتن علم، راهی مدرسه شد و دوره ابتدايی خود را در همان اروندكنار در دبستان كوروش سابق سپری كرد. در اواخر دوره ابتدايی بود كه انقلاب اسلامی به رهبری امام امت شكوفا شد. او با اوج گرفتن مبارزات حق‌طلبانه مردم عليه ستمگران طاغوت، شركت فعالانه خود را شروع كرد و فعاليت خود را در اين راه گسترش داد تا اينكه جنگ تحميلی آغاز شد.
در آن روزها، محمد همراه خانواده به اجبار، خانه و كاشانه خود را ترك و به شيراز مهاجرت كرد. او دوستان خود را می‌ديد كه راهی جبهه‌های حق عليه باطل می‌شوند و اين موضوع باعث ناراحتی و افسردگی محمد شده بود. چون آن روزها او سنش كم بود و اجازه رفتن به جبهه نداشت، اما محمد ناراحتی خود را بروز نمی‌داد و در پشت جبهه مشغول فعاليت شد. محمد در پايگاه مقاومت نور مسجد النبی(ص) ثبت‌نام كرد و در اين پايگاه مشغول انجام وظيفه شد. شب‌ها به نگهبانی می‌پرداخت.
آخرين لحظات در هجرت
پس از اينكه محمد به سن قانونی رسيد، با اصرار زياد از پدر و مادر اجازه ثبت‌نام گرفت و در بسيج برای رفتن به جبهه اقدام كرد. محمد طی دو سال در جبهه جنوب مشغول نبرد بود تا اينكه در تاريخ مهرماه سال 63 در جزيره مجنون، بر اثر موج انفجار بمب شيميايی و تركش خمپاره از ناحيه پا، كمر، سر و چشم مجروح شد و او را به بيمارستان تهران انتقال دادند. او 15 روز در حال اغماء به سر ‌برد و بعد از 15 روز كه به هوش آمد، سمت راست بدنش بر اثر موج انفجار فلج شده بود و به تدريج پس از سه ماه در بيمارستان بهبود نسبی يافت و مرخص شد.
با وجود اينكه هنوز در قسمتی از اعضای بدنش احساس درد می‌كرد، اما عشق به حق چشمانش را فرا گرفت و شور حسينی او را مجدداً روانه جبهه‌‌های نبرد كرد و مدت‌ها در جبهه شجاعانه جنگيد. از آنجايی كه او عاشق شهادت بود، هميشه خود را برای چنين افتخاری آماده نگاه می‌داشت و اكثر اوقات به روزه‌داری و عبادت می‌پرداخت. محمد در شهريورماه 1364 برای انجام خدمت وظيفه در سپاه ثبت‌نام كرد و به عنوان پاسدار وظيفه به جبهه بازگشت. آخرين لحظات حضور او در جبهه در دی‌ماه سال 64 رقم خورد و سرانجام در تاريخ 16 دی ماه 1364 در حين انجام ماموريت در يكی از جبهه‌های جنگ تحميلی به ديدار معشوق خود كه آرزوی هميشگی بود شتافت و جاودانه شد.
پايبند به ولايت فقيه
شهيد محمد مروتی به ولايت فقيه يقين قاطع داشت و انسانی خالص بود. در همه حال خدا را می‌ديد و رضايت او را در نظر داشت. اللهم رضكم برضائك و تسليما لامرك زمزه هميشگی و عملی در كارهايش بود. در مقابل سختی‌ها مقاوم و خيلی هم كم حرف بود. . بيشتر اهل عمل بود نه اهل حرف. هميشه از محرومين و تهی‌دستان حمايت می‌كرد. در تصميماتش قاطع بود، كمتر مسئوليت قبول می‌كرد. هميشه به بسيجی بودنش افتخار می‌كرد.
پيامی از زبان شهيد
ما گريه‌ای را می‌پسنديم كه احساسات و عواطف پاك شما را در تعقيب راه ما برانگيزاند و از زيارتی خرسنديم كه به شما درس جانبازی و فداكاری در راه حق بدهد........روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
وصيت نامه شهيد مروتی
«يا ايتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضيه مرضيه،فادخلی فی بادی ، و ادخلی جنتی »
اما بعد سرانجام آيد روزی كه همه يكسان مگر با تفاوت در اعمال نزد پروردگار حاضر خواهيم شد به هر صورت فرا رسد " يوم لا ينفع مال ولا بنون " و بالاخره آن روز روزی است كه همه بايد در محضر الهی حاضر باشند و سخنگوی اعمالمان . و اما وای بر آنان كه در آن جا با بار سنگين بخواهند نزد رب الا رباب بروند و خوشا به سعادت آنان كه شاد و خرم نزد مالك يوم الدين بروند اما امت و خانواده گرامی خود می دانيد كه با دلی آگاه و چشم بصير پا به اين راه نهادم و در طريق اين راه خدايا خود تو شاهدی كه چقدر طلب شهادت كردم آخر چه چيزی برای يك بسيجی جز لقای دوست ميتواند اجر و مزد باشد شما خود می دانيد كه ما روزی خواهيم رفت .
آخر چه رفتنی را انتخاب ميكنيد رفتنی كه خدا را غضبناك ببينيد يا رفتنی كه " خدا را راضی ببينيد و امام حسين (ع) را در آغوش بگيريد " و اين را بدانيد كه هميشه افرادی هستند كه در صدد ضربه زدن به اسلام و مسلمين هستند و اين نه تنها حال است بلكه در صدر اسلام هم بوده است يعنی حتی خود حضرت رسول ا... هم درگير اينها بوده اند و حضرت علی از دست اين منافقان چه تهمت ها كه نخورد پس آگا باشيد حال هم مانند گذشته زمان دارد تكراری می شود يعنی منافقينی هستند كه به علی گونه ها تهمت می زنند ای امت بيدار باسيد كه امام كبير رسول زمان و خدمت گذاران وقعی علی ها و حسن های زمانند و نمی توانند مستقم با خود حضرت رسول الله درگير شوند لذا علی (ع) را می كوبند و بدانيد كه چون قدرت مقابله مستقيم با امام را ندارند لذا افرادی همچون حضرت ايه الله العظمی خامنه ای و رفسنجانی و ... را می كوبند و اين اشخاص جزء از روی غرض نظر ديگری ندارند و آن فرض شان هم ضربه به اسلام زدن است .
. پس آگاه باشيد و اين افراد را بشناسيد و مبادا در اين راه هدف خود جان بدهيد كه هدف اسلام والاترين هدف است " لا يقترين هدف مكتب كه لياقت جان فدايش كردن را دارد "
خدايا به من زيستنی عطاء كن كه در لحظه مرگ بر بی ثمری گذشته حسرت نخورم "خدايا من می دانم به ملاقات تو آمدن لياقت می خواهد ولی خدايا خودت اين لياقت را به من عطاء كن ، خدايا با شهادت زندگی مرا جاويد كن"
پدر و مادر مگر پسرت از امام حسين (ع) و حضرت عباس و طفل شير خواره علی اصغر و علی اكبر بالاتر است. ای پدر آفرين بر تو كه پسرت را به قربانگاه عشق فرستاده ای و ای مادر درود بر تو كه فرزندت را به صحرای كربلا فرستاده تا پرچم حسين را به دست گيرد و خون خود را به پای درخت اسلام بريزيد خون خود را به پای درخت اسلام بريزيد تا جمهوری اسلامی پا بگيرد و ای خواهر زينب وار بر يزيديان زمان بتاز و تو ای برادر جامعه محتاج فرهنگ اصيل اسلامی است از كارهای فرهنگی دست مكش و بدان مهمترين راه برای پيروزی نهايی و برقراری جمهوری اسلامی ايران شناساندن فرهنگ اصيل اسلامی به مردم است در شهادتم گريه و زاری نكنيد حتی اگر شد" مقداری "
چرا كه من به آرزوی خودم رسيدم من عروسی كرده ام همسرم شهادت و حجله ام جبهه حق بر عليه باطل و خون سرخم پيام آور راه حسين است خانواده گرامی اگر می خواهيد گريه كنيد برای مظلوميت آقا ابا عبدالله گريه كنيد برای مصيبت اهل كاروان ابا عبدالله گريه كنيد ومن اين راه را با تمام هستيم ميروم به برادران گروه مقاومت بگوييد كه اگر من بر سر داد و فرياد زدم يا شما را ناراحت كردم و يا اخلاقم با شما بد بود مرا به بزرگی خودتان ببخشيد برای حمايت از امام در مراسم دعا و نمازهای جماعت و جمعه شركت كنيد كه دعا و نماز كليد سعادت آخرت است خدايا مرگ مارا شهادت در راهت قرار بده
دعا برای امام و رزمندگان فراموش نكنيد التماس دعا خداحافظ.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی (عج) حتی كنار مهدی (عج) خمينی را نگهدار
اين بيت شعر را روی سنگ قبرم بنويسيد: «حاضرم در راه دين از تن جدا گردد سرم من بميرم باك نيست اما بماند رهبرم»
والسلام من ا... توفيق ممحمد مروتی 22 بهمن 1362
captcha