به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، ظهر دلنشین مرحوم استاد اربابی، با حضور استادان محسن موسویبلده، محمد خواجوی، احمد حاجیشریف، حسن ربیعیان، اعضای خانواده و جمعی از شاگردان قدیمی وی در سالن اجتماعات خبرگزاری ایکنا برگزار شد.
این جلسه با تلاوت قرآن توسط استاد خواجوی و نثار صلوات و فاتحه برای روح استاد آغاز شد. استاد خواجوی در رابطه با شخصیت خاص استاد عنوان کرد: استاد بزرگوار اربابی استاد همه ما و پیشکسوت قرآنی بودند. ایشان علاوه بر ویژگیها و خصائصی که به عنوان یک استاد و معلم قرآن داشتند، از برخی صفات و مکارم اخلاقی به شکل پررنگتر برخوردار بودند. یکی از این ویژگیها صراحت لهجه است. ایشان در صراحت لهجه بین اساتید و قراء زبانزد بود و همین هم باعث میشد که فصلالخطاب خیلی از کارها باشد.
صراحت در بیان؛ عامل رشد شاگرد
وی افزود: در عالم استادی و شاگردی صریح بودن موجب میشود که شاگردان تکلیف خود را بدانند و از سرگردانی و سالها تلف کردن عمر خودداری کنند. اگر ایشان حجت برایشان تمام میشد که شاگردی استعداد لازم برای قرائت ندارد، تکلیف شاگرد را روشن میکرد. معمولا اساتید این کار را میکنند ولی نه به صراحت استاد اربابی؛ وقتی ایشان شاگرد را میشناخت و حجت تمام میشد با صراحت به او میگفت: وقت خود را تلف نکن! شما قاری قرآن نمیشوی برو آن کار رو بکن. از او میخواستند که از این رشته برود و مثلا وارد رشته تواشیح یا ترتیل یا بقیه رشتههای قرآنی بنا به فراخور استعدادش بشود.
استاد خواجوی تصریح کرد: در نگاه اول ممکن است این برخورد به نظر تیزی و تندی داشته باشد ولی الحق و الانصاف کار درستی بود. مماشات این قضیه و طول دادن این کارها باعث میشود که شاگردی دو تا پنج سال تلمذ کند و بعدا به این نتیجه برسد که به درد این کار نمیخورد و احساس کند که مغبون شده است؛ مضاف بر اینکه از نظر روانی ممکن است که اثرات سوء دیگری نیز داشته باشد و فکر کند که برای کارهای دیگر نیز مناسب نیست. اینکه استاد بعد از مدت کوتاهی رسید به این که شاگردش استعداد لازم را ندارد، بهترین کار این است که به شخص اعلام کند و راه بهتری جلوی پایش بگذارد. هنگامی که آن شخص در بخش دیگر میرود میبیند که موفق بوده و استعدادش در همان بخش ظهور داشته است. این یکی از ویژگیهای بارز استاد اربابی در ذهن من بود.
ظهر دلنشین؛ تلاشی برای رمزگشایی دلیل انسانسازی جلسات قدیم قرآن
مصطفی آجرلو، معاون خبرگزاری بینالمللی قرآن تصریح کرد: ثمراتی که جلسات قرآنی این اساتید داشته بسیار بهتر از فعالیت سازمانهای قرآنی است که هزینههای فراوان صرف میکنند ولی بازده مناسبی ندارند؛ مثلا برای تربیت اساتیدی مثل قاریانی که در جلسات مسجدالرضا(ع) پشت رحل نشستهاند، سازمانهای مربوطه چقدر باید هزینه کنند؟ یا جلسات قرآن امامزاده پنج تن لویزان یا مسجد یاسین؟ سؤال اینجاست که این جلسات چگونه شکل میگرفته و برای احیای این جلسات چه باید کرد؟ رمز موفقیت این جلسات چه بوده؟ برای برگزاری این جلسات که موتور محرکه فعالیتهای قرآنی بود، جلساتی که شهیدپرور بود، چه کاری باید انجام دهیم؟ جلسات استاد اربابی و دیگر اساتید صرفا برای تربیت قاری نبود و بلکه انسانساز بود. این موضوعی است که در این جلسه میخواهیم به آن بپردازیم.
استاد حاجیشریف، شاگرد استاد اربابی از برگزاری چنین جلساتی که باعث آشنایی بیشتر جامعه با اساتید قرآنی میشود تشکر کرد و گفت: در سال 1352 یعنی در حدود 41 سال پیش، در جلسات کلاس درس «استاد مروت» با آقای اربابی آشنا شدم. استاد اربابی هم از شاگردان استاد مروت بودند، یکی دو سال بعد که از استاد اربابی شناخت بیشتری پیدا کردم و در جلسات ایشان که در مسجد میدان اختیاریه برگزار میشد آشناییام بیشتر شد. در سال 1352 اولین هیئت امنای داوران قرآن سازمان اوقاف تشکیل شد و خدمت استاد اربابی بودم. از اواخر سال 60 در شورای قرآن سازمان دارالقرآن - که البته آنموقع سازمان نبود - با آقایان موسوی، خواجوی، سلیمی، صبحدل و صلحجو بودیم.
استاد اربابی؛ معلم حقیقی قرآن
وی افزود: در دهه 60 و 70 که بیشتر به امر داوری مسابقات قرآنی کشوری یا استانی میپرداختیم، ایشان همهجا خصوصیت معلم بودن خود را حفظ میکرد. در این مسابقات بعد از تلاوت شرکتکننده، قاری را صدا میزد و ایرادش را همانجا میگفت؛ در جواب اعتراض همکاران در خصوص تذکر به شرکتکننده در حین برگزاری مسابقه، میگفت: «ما معلمیم باید اشکال او را به او بگوییم تا برطرف کند، بعد از مسابقات هم که شما جلسهای نمیگذارید و دیگر او را نمیبینیم». یادم هست برخی اوقات، شب از خواب بیدار میشدیم و متوجه میشدیم که استاد نیست. صبح از ایشان میپرسیدیم که در پاسخ میگفتند که تعدادی از بچهها در حیاط دیدهاند که مشغول قرائتاند برای همین تا نیمههای شب کلاس درس را در همانجا برگزار کردند.
این استاد و پژوهشگر قرآنی در ادامه دریافت نکردن هزینه را از ویژگیهای اساتید قبل از انقلاب برشمرد و گفت: متأسفانه اکنون به این شکل نیست. باید اساتید اخلاق برای برخی قاریان تذکراتی بدهند تا از این بُعد مادیگرایی دور شویم. استاد اربابی اساتید بزرگی مثل رحمانیان، عابدی و اساتید تراز اول قرآنی که دارای رتبه اول بینالمللی بودند را تربیت کردند؛ این روحیه باید در اساتید و خصوصا جوانان پدیدار شود، تا اثرات مثبت آموزش قاریان در جامعه نمایان شود.
معلمان قرآن همواره بدهکار توفیقات الهی هستند
در ادامه این جلسه استاد محسن موسویبلده عنوان کرد: به سهم خودم تشکر میکنم از تشکیل چنین جلسه مبارک و مقدسی. بحث حول زندگی یک معلم قرآن است؛ خدا قسمت کرده که ما معلم قرآن شناخته شویم؛ باید برای معلمی قرآن که خداوند قسمت ما کرده باید شکر نعمت کنیم. ما خیلی بیش از بقیه مردم به خدا بدهکاریم. برای اینکه ما را معلم قرآن قرار داده و چیزی طلب نداریم؛ همانطور که در حدیث نبوی هم آمده: «إنَّ الذی یُعلِّم الناس الخیر تستغفر له کل دابة حتى الحوت فی البحر؛ برای معلم قرآن همه موجودات در جهان هستی حتی ماهیان دریا و پرندگان آسمان استغفار میکنند».
وی در تعریف معلم قرآن گفت: معلم قرآن عالمی است که علم را در انحصار خود نگه نداشته و بخل نمیورزد؛ بلکه آن را بهعنوان هدیهای از سمت خداوند دریافت کرده و به نسلهای بعدی منتقل میکند؛ اگر عالمی علم خودش را کتمان کند و در آموزش آن بخل بورزد برای چنین کسی حتی ماهیان دریا هم لعنت میفرستند. معلمی قرآن یک وظیفه و لطفی است که خداوند شامل معلمین کرده که اگر به خاطر همین نعمت تمام عمر سر از سجده برندارند، باز حق آن را ادا نکردهاند.
فوران معلومات قرآنی استاد اربابی برای شاگردپروری
موسویبلده با اشاره به ویژگیهای والای استاد اربابی، معلم بودن را مهمترین ویژگی وی برشمرد و گفت: وی هیچ دانشی را در ذهن خود نگاه نمیداشت و علمش لبریز میشد، مانند قلهای که از آن علم فوران میکند. مهم نیست که یک معلم قرآن چقدر بلد باشد، مهم آن است که هر چقدر بلد باشد آن را منتقل کند؛ در بین معلمینی که از قبل از انقلاب با هم بودیم، چنین خصیصهای از کسی سراغ ندارم. ارتباط استاد اربابی با جامعه قرآنی طوری بود که اگر در مسابقه تلاوت یا کلاسها تلاوت قاری خوب بود همانجا او را تشویق میکرد؛ با اینکه اصلی وجود دارد که داور نباید شرکتکننده را تشویق یا طرفداری کند. استاد اربابی روحیه خیلی عجیب و دوستداشتنی داشت.
خاطره اولین آشنایی استاد موسویبلده با استاد اربابی
وی در ادامه به بیان خاطره آشنایی خود با استاد اربابی پرداخت و گفت: من دانشآموز بودم که خبردار شدم در حسینیه ارشاد استاد «حافظ خلیل الرحمن» پاکستانیالاصل از حجاز برای برگزاری کلاس قرآن دعوت شده است و از کسانی که علاقه به قرائت داشتند تست میگیرند؛ این وظیفه استاد صبحدل بود که در آن زمان از فعالان حسینیه ارشاد بودند و تمامی مراسمها از برگزاری مراسم و مناسک مذهبی تا اذان و دعا و مرثیهسرایی با ایشان بود. من هم رفتم و تست دادم که با عنایت استاد صبحدل قبول شدم ولی نمیدانم به چه دلیلی نرفتم. دو سال که در همان حسینیه مسابقهای میان شاگردان آن دوره ترتیب داده شد و به نوبت قرآن را تلاوت میکردند و من به عنوان تماشاچی رفتم.
وی افزود: در آن جلسه مرحوم استاد بیوک محمدی، استاد هادی فروزان، استاد مهندس مهدی شجاعی و استاد اربابی بودند که بار اول ایشان را آنجا دیدم. از آنجا که استاد جثه ضعیفی داشتند من به دوستم به شوخی گفتم که او چه میخواهد بخواند! اما با شروع تلاوت «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» کل فضای سالن تحت تأثیر صدای او قرار گرفت. صدای ایشان زنگ مخصوصی داشت که اصلا به قیافهشان نمیآمد که چنین صدایی داشته باشند. این مسابقه در زمانی بود که تازه سبک استاد منشاوی در ایران رواج پیدا کرده بود و ما بهطور عجیبی تحت تأثیر ایشان قرار گرفتیم.
موسویبلده با اشاره به آشنایی بیشتر خود با استاد اربابی در جلسات استاد مولایی، گفت: آن جلسه باعث آشنایی بیشتر شد ولی آشنایی با اخلاق ایشان در مسافرتهایی بود که همراهشان رفتیم. یکی از این مسافرتها جلسات قرآن استاد مولایی در شهر مشهد بود که یک هفته در حسینیهای مهمان قاریان مشهدی بودیم. ما در مسافرتها شب و روز در کنار یکدیگر بودیم و این مسئله باعث شد شخصیت دلچسب و جذاب استاد اربابی را بهتر بشناسیم. ایشان استاد عاشق تدریس بود. در تمام این سالها استاد اربابی شمع جمع بودند؛ یعنی همیشه دارای روحیهای شاد و بشاش بودند که بهراحتی با طبقات مختلف سنی مختلف میتوانستند ارتباط خوبی برقرار کنند؛ حاصل این سبک ممتاز معلمی، اساتید معروفی است که در محضر استاد تربیت یافتند.
مردمی بودن و ولایتپذیری در جلسات استاد اربابی
در ادامه این جلسه، شعبانلو، داماد استاد اربابی در رابطه با کیفیت و چگونگی جلسات قرآن در گذشته بیان کرد: جلسات قرآنی که در گذشته برگزار میشدند یک حال و هوای خاصی داشتند. باید اذعان کنم که ما دیگر اثری از آن جمعهای پرشور و استعدادهای گذشته نمیبینیم.
وی در رابطه با ویژگیهای اخلاقی استاد اربابی عنوان کرد: یکی از خصوصیات بارز ایشان مردمی بودن و ولایتپذیریشان بود. در محل زندگییشان هرکسی را که میدیدند به نحوی سر شوخی را باز میکردند و ارتباط خوبی برقرار میشد. همواره در تلاش بودند تا همگان بتوانند از جلسات قرآن بهره ببرند. جلسات قرآن و حال و هوای فضا و نوع برخورد استاد به گونهای بود که هیچکس از شرکت در جلسات قرآن خسته نمیشد بلکه زمانی که جلسه تمام میشد همه با شعف، شادمانی و انرژی بسیار، کلاس را به پایان میرساندند.
خوشمشرب بودن؛ عامل جذب شاگردان
داماد استاد اربابی ادامه داد: یکی دیگر از ویژگیهای استاد اربابی خوشمشرب بودن و خوشصحبتی ایشان است که برای همگان آشکار شده است. زمانی که در یکی از مسابقات قرآن شرکت کرده بودم، خودم فکر میکردم خیلی خوب قرآن را تلاوت کردم ولی استاد اربابی بهراحتی اشکال من را گرفت و خطاهایم را گوشزد کرد. در اینجا همین کافی است که بگویم استاد با همه راحت بود و با هیچ کسی رودربایستی نداشت و حرف و منظور خود را بهراحتی بیان میکرد. باید بیشتر از اینها قدر اساتیدی که اکنون حضور دارند را بدانیم و بتوانیم زحمات آنها را جبران کنیم.
در ادامه جلسه محمد اربابی، پسر استاد اربابی با اشاره به علت پایداری جلسات هفتگی استاد اربابی بیان کرد: دو مؤلفه بهعنوان کلید از اهمیت فراوانی برخوردار است. اولین مورد، کمیاب و حتی نایاب بودن چنین استادانی در جامعه قرآنی است. دومین مورد میتواند به اخلاص و به قول معروف بیشیله و پیله بودن چنین استادانی اشاره کرد. زمانی که پدرم را از دست دادم در روز تشییع جنازهشان متوجه شدم که چه کسی را از دست دادم؛ به همین دلیل نکتهبین و ظریف شدم و به مسائل اینگونه نگاه کردم تا رمز شخصیت ایشان را درک کنم.
وی در پایان عنوان کرد: با گذشت 8 سال از فوت استاد اربابی اما هنوز یاد و خاطره این استاد گرامی سر زبانهاست. انشاءالله بتوانیم و سعی کنیم گوشهای از لطف این عزیزان را جبران کنیم و قدمی در راه قرآن برداریم.
استاد اربابی در هر استانی یک پایگاه داشت
مقیمی، از شاگردان استاد و نماینده مردم مازندران در این جلسه اظهار کرد: من خودم را لایق نمیدانستم تا در این برنامه شرکت کنم ولی به دلیل ارادتی که به استاد اربابی داشتم خودم را موظف دانستم تا در این نشست حضور یابم. من نماینده شهرستانیهایی هستم که استاد علاقه و توجه خاصی به آنها داشت. استاد در هر استانی یک پایگاه داشت.
نام استاد اربابی مترادف با انرژی مثبت است
وی ادامه داد: نام استاد اربابی مترادف با انرژی مثبت است و وقتی اسم استاد اربابی عنوان میشود احساس آرامش خاصی در من بهوجود میآید. رابطه استاد با شهرستانها و استانها به گونهای بود که مانند یک خانواده بودند. رابطه استاد با من هم خانوادگی بود و استاد به اتفاق همسرشان به منزل ما میآمدند.
مقیمی با اشاره به ویژگی صبر استاد اربابی تصریح کرد: یکی از ویژگیهای مشخص استاد اربابی صبور بودنشان است. زمانی که من از بیماری ایشان اطلاعی نداشتم و به منزل استاد رفتم، در آنجا از استاد علت تراشیده شدن موهایشان را پرسیدم، ایشان در پاسخ گفتند که هیچ مشکلی ندارند و همچنان روحیه خوبی داشتند.
وی با اشاره به خاطرات خود از استاد اربابی بیان کرد: استاد زمانی که در منزل ما بودند و یا در جلسات مشترکی شرکت میکردیم، هیچگاه با صدای اذان بیدار نمیشدم بلکه با صدای نماز شب استاد برای نماز برمیخیزیدم. یادم هست یک روز استاد در محل کارشان در حسینآباد بودند؛ من متوجه شدم که با کارگرانی که کارهای ساختمانی انجام میدهند همسفره شدهاند؛ این بیانگر اخلاق و تواضع مرحوم اربابی بود که فرقی بین خود و دیگران قائل نبودند.
استاد حاجیشریف با اشاره به محل برگزاری کلاسهای استاد اربابی عنوان کرد: در سال 53 و 54 جلساتی در میدان اختیاریه برگزار میشد که من هم در آن جلسات حضور داشتم. اصلیترین جلسات در سالهای اخیر در امامزاده پنجتن لویزان برپا میشد؛ زیرا استاد بزرگ شده لویزان بود به همین خاطر جلسات را در آنجا برگزار میکرد.
وی درباره ویژگیهای اخلاقی استاد تصریح کرد: استاد اربابی معلم بودند و در عین اینکه یک معلم بودند تلاش داشتند که شاگرد خوبی هم باشند. ایشان در راستای وظایف معلم بودن همیشه سعی میکردند که به دیگران آموزش دهند و از هیچ کار و آموزشی دریغ نمیکردند. در بسیاری از مسابقات با اینکه 10 سال از من بزرگتر بودند اما به خاطر دارم که اگر مسئلهای پیش میآمد حتما سؤال میپرسیدند. جلسات قرآن قبل از انقلاب ایشان با عنوان جلسه قرآن هیئت «جوانان لویزان» در امامزاده پنج تن برگزار میشد و اعضای اصلی این هیئت بیشتر قاریان مثل برادر دهقان بودند که از اساتید قدیمی و محلی بودند.
استاد خواجوی در رابطه با کیفیت برگزاری جلسات قرآنی بیان کرد: برگزاری این جلسات باید به گونهای باشد که بتوانیم ویژگیهای مربوط به جلسات قرآن را بهخوبی برجسته کنیم. این مسئله برای دیگر اساتید راهگشا و اثربخش خواهد بود. استادان دیگر همواره در تلاش هستند که بدانند رمز موفقیت استاد اربابی چه بوده است.
انتقال الگوهای رفتاری به شاگردان
وی اظهار کرد: تعلیم و تربیت براین مبناست که هر معلم یک روش تدریس دارد و شامل حالات روحی و روانی میشود. روش تدریس موجب میشود که بهراحتی بتوانند حرکت کند و در حالت روانی است که تمام ویژگیها و الگو بودن استاد اگر به شاگرد منتقل شود چگونگی رفتار و منششان را تعیین میکند.
وی درباره ویژگیهای استاد اربابی عنوان کرد: عشق و علاقه استاد به کارش آنقدر زیاد بود که تمام موانع سر راهش را کنار میزد. عشق و علاقه به کار و نظم داشتن باعث تربیت یک چنین شاگردان و ماندگاری جلسات میشود. رابطه استاد اربابی با شاگردانش بر اساس همنوعی و همسانی تعیین شده بود.
دعای خیر مادر؛ از رموز موفقیت
در ادامه جلسه استاد موسویبلده در مورد دلایل ماندگاری جلسات استاد اربابی گفت: استاد اربابی سالها از مادرش پرستاری کرد. در یکی از مسافرتها که راه یخبندان بود، استاد گفت باید پیش مادرم باشم و برای همین خطر جاده یخبندان را به جان خرید. به باورم همین دعای مادر اثرگذار بود.
صبر و استقامت بر شهادت فرزند
استاد موسویبلده در مورد ماجرای شهادت امیر اربابی، فرزند استاد اربابی گفت: روزهایی که این اتفاق افتاد من تبریز بودم و به مراسم هفتم شهید رسیدم ولی فیلم قبلش را هم دیدم. استاد با اینکه فرزندی را از دست داده بود که هم قاری توانمندی بود و هم از نظر اخلاقی بسیار برجسته بود اما من در ویدئویی که دیدم این مرد همچون کوهی راسخ این غم را تحمل کرد و خم به ابرو نیاورد. همینطور همسر استاد زینبوار غم فرزندشان را تحمل کردند. البته ما میدانیم که اتفاقاً میگویند برای شهید گریه کنید اما بازماندگان شهید میگویند ما نمیخواهیم دشمن شادکن شویم! به هر حال، این روحیه استاد از مواردی است که هرگز از یادم نمیرود. البته این طور ساده نیست، خانواده شهدا از درون میسوزند.
وی افزود: استاد اربابی همانطور که در محله لویزان برای بازماندگان دیگر شهدا، قرآن میخواند همانطور هم برای خودشان قرآن میخواند؛ یعنی با یک چنین صبری قرآن میخواند. با این حال یکبار که فقط خودمان بودیم و استاد درازکش بود، خاطرهای از امیر تعریف کرد که آخرین بار صدای قرآن خواندن او را ضبط کرده است. بعد ابتدا استاد بغض کرد و گفت دلم برای امیر تنگ شده است؛ بعد این بغض تبدیل به گریه شد و چنان گریه کردند که من یاد عزای امام حسین(ع) برای حضرت علیاکبر(ع) افتادم.
استاد موسویبلده با بیان اینکه استاد اربابی سمبل و نماد صبر و مقاومت است، گفت: به خاطر رفتارش در مواجهه با این اتفاقی که برایش افتاد. مقام معظم رهبری نیز در پیام تسلیت استاد اربابی از استاد با عنوان صبور یاد کردند. جایزههایی برای صبر وجود دارد که طبق حدیثی صلوات خدا و رحمت خدا از جمله آن است. استاد اربابی نشان داد آیاتی را که میخواند عملاً هم در زندگیاش پیاده میکند.
نظم در برگزاری جلسات به قیمت لغو سفرهای خارجی
شعبانلو در ادامه گفت: استاد جلساتاش نظم داشت. اولین نفر میرفت و آخرین نفر برمیگشت. ما زیاد توفیق مهمانی با استاد را نداشتیم زیرا نمیخواست که جلساتش با میهمانیها قطع شود. هر سفری میرفت حتماً آخر هفته برمیگشت، حتی سفرهای خارجیاش را. با اینکه اوایل برای ترویج قرآن سفرهای خارجی میرفت اما وقتی که دیدند این مسافرتها به جلساتشان صدمه میزند تمام آنها را لغو کردند.
وی با بیان اینکه استاد اربابی در منزل نیز همتا نداشت، گفت: همین امامزاده لویزان را که میخواستند بازسازی کنند، استاد متولی شود و در این کار همپای افراد و آینهکارها کار میکرد. علاوه بر این مخارج آنجا را نیز تأمین میکرد. استاد برای بازسازی امامزاده لویزان لباس عملگی میپوشید و همانند کارگران کار میکرد. باقیات صالحات بزرگی هم از خود در آنجا بر جای گذاشت.
استاد اربابی مختص خانواده نبود
محمد اربابی در ادامه گفت: من شاید خودم هنوز استاد را نشناختم. من خودم تا روز هفتم گریه کردم که چرا استاد را پیش از این نشناختم. بخواهم کوتاه بگویم، در مورد استاد چند واژه کلیدی هست. با دوستان که صحبت میکنیم میگوییم خوب است آدمها به معنای کلمه انسان باشند. همین انسان بودن یک کلمه است اما این کلمه ابعاد مختلفی دارد. استاد حال خوشی داشت که این حال یک دنیا معنا دارد. یکی از دلایل شلوغ بودن جلسات استاد، همین باحال بودن استاد بود. استاد مختص خانواده نبود. یک وقت یک هفته پیدا نبودند و ما میدانستیم یا منزل آقای مقیمی هستند یا خانه آقای صالحی.
تواضع؛ روحیه همیشگی استاد اربابی
مقیمی در ادامه بیان کرد: یکبار یک مشکل حنجره برای استاد به وجود آمد که توسط فرزندش امیر شفا گرفت. یکبار استاد گفت: سید من دارم میآیم شمال خانهتان، وقتی آمدم دیدم استاد به همراه پدر و مادرم شام صرف کردند و در آشپزخانه مشغول شستن ظرفها هستند. خیلی انسان متواضعی بودند. در برگزاری جلسات نیز تأکید بر سادگی داشتند زیرا برخی از اساتید فکر میکنند که باید جلسات قرآنشان باشکوه برگزار شود.
وی افزود: یکبار استاد اربابی به من گفتند که چرا جلسه نمیگذاری؟ به من توصیه کردند حتی در همین خانه با اعضای خانواده جلسه برگزار کن. وصیتی که استاد به من گفتند این بود که بازماندگان برایشان 17 رکعت نماز بخوانند که وقتی من گفتم حتماً نماز قضا زیاد دارید، گفتند: خیر، نماز قضا ندارم اما دوست دارم به جای گریه و زاری برایم نماز بخوانید، ثواب همان نماز برای من کافی خواهد بود.
عمل به آموختههای قرآنی؛ رمز موفقیت استاد اربابی
استاد خواجوی به تبیین رمز موفقیت استاد اربابی پرداخت و گفت: ما در آموزش و پرورش مربیان پرورشی داشتیم که این مربیان قصدشان تربیت بود. اما سؤال اینجاست که مگر دیگر دبیران این کار را نمیکنند؟ مثلاً مربیان پرورشی نماز جماعت برگزار میکنند و اردو میگذارند، اما باید طوری باشد که تمام دبیران به این صورت باشند. پیامبر اسلام(ص) هرچه میفرمودند، خودشان نیز عمل میکردند. در بحث قرآن هم باید اینطور باشد. اصلاً هدف از صوت و لحن عمل به قرآن است. ما باید به الله برسیم. هیچوقت نباید در صوت و لحن قرآنی باشیم اما در عمل یکجور دیگر باشیم.
وی با تأکید بر اینکه عالم به دینی که عامل به دین نباشد بدترین انسانها در قیامت است، گفت: اکنون اتفاقاتی رخ داده که باید اصلاح شود. اصلاً رمز موفقیت استاد اربابی همین بوده است. استاد عامل هم بود، ابوالشهید است. ما اگر مسیر دیگری برویم موفق نخواهیم بود.
موسویبلده با اشاره به رواج شیوه ترمیک در آموزش قرآن، اذعان کرد: از این شیوه جلسات ترمیک یکماهه و ششماهه خروجیهایی مانند استاد اربابی بیرون نمیآید. در جلسات باید همه دور هم بنشینند، رحل بگذارند و روابط دوستانه برقرار کنند. بعد هم همین استاد صوت و لحن اتفاقاً باید صوت و لحن را بهانه کند و معنا را بگوید. همچنین استاد قرآن فقط حرف هم نزند بلکه عمل قرآنی نیز داشته باشد.
ماندگار اعمال استاد اربابی با تربیت شاگردان
حسین ربیعیان در ادامه این نشست با تشکر از برگزاری چنین نشستهایی گفت: بنده هم شاگرد استاد بودم و هم هممحل استاد. از کودکی هم در محضر ایشان بودم. به یاد دارم که استاد یک مقطعی کسالتی داشتند بعداً گفتند من خواب دیدم خوب شدم؛ در خواب سنگ قبرم را دیدم که رویش نوشته بود 132 سال عمر کردم. البته استاد در 67 سالگی فوت شدند. اما من فکر میکنم هر شخصی یک طول عمر دارد و یک عرض عمر! اینکه همه ایران استاد را میشناسند و بسیاری از قاریان شاگردان ایشان هستند، اعمال و رفتار استاد است که ماندگار شده است. فکر میکنم این 132 سال در حقیقت مدت زمان فیوضات استاد است که همچنان ادامه دارد.
وی افزود: خودم کمتر توفیق داشتم که جلسات قرآن برگزار کنم اما اکنون در جلساتم متوجه میشوم که استاد از عشق به قرآن بهرهبرداری کردند و با تمام سنین ارتباط برقرار میکردند. جلسات ایشان ساعتها طول میکشید و آوازه استاد حتی به خارج از کشور نیز رفت. استاد وقتی بالا میرفت تا قرآن بخواند به دیگران هم میگفت بالا بنشینند چون حتی گوشدهنده به قرآن مراتبش بالاست. ایشان همچنین در این جلسات توصیه میکردند که چون مرتبط با قرآن هستید مراقب اعمالتان نیز باشید.
کارآمدی بهتر جلسات سنتی قرآن
ربیعیان با اشاره به ناکارآمدی روشهای ترمیک گفت: همانطور که استاد موسویبلده مطرح کردند، هرچند کلاسهای آموزش تئوریک لازم است اما اگر همان جلسات سنتی برگزار نشود، قاری تربیت نمیشود. به نظرم قاریان در این جلسات هم از استاد و هم از قرآن بهتر بهره میگیرند. چون مثلاً مباحث در جلسات سنتی به کرات تکرار میشود و اینکه استاد به کرات مسائلی را میگوید که در ذهن ماندگار میشود.
در ادامه نشست، رضا سیدمهدی، از شاگرد قدیمی استاد اربابی گفت: با اخلاق و قرآنی بودن در همه اساتید قرآن هست اما در مورد استاد اربابی یک نگاه خاصی بود که در دیگران کمتر بود و در وی به شکل ملموس بود. استاد آن چیزی که در درونش بود، همان هم در بیرون جلوهگر بود. اگر از چیزی ناراحت بود، میگفت و تمام میشد و دیگر جایی ادامه نمییافت. حسن ربیعیان به استاد میگفت حاجآقا آن قدر خارج نروید (تا متولی شویم) و به همین دلایل استاد به من گفته بود که بعد از مرگ من بگویید حسن ربیعیان شاگرد خلف من است و نگذارید این چراغ خاموش شود.
روحیه جذاب استاد اربابی در جلسات
وی ادامه داد: استاد اربابی از یک بچه 7 ساله تا پیرمرد 70 ساله را بهخوبی جذب میکرد. حتی کسی که دو جلسه به جلسات میآمد بعداً میگفت من شاگرد اربابی هستم. آن قدر که استاد اربابی جذاب بود. استاد با شاگردانش روابط دوستانه داشت. همچنین ایشان نظم خاصی در جلساتش داشت. یکبار که به دعوت آقای جوشقانی به لواسان رفتیم، بعد از پایان مراسم که دو ساعت بیشتر طول نکشید، 20 سانتیمتر برف آمده بود. وقتی برگشتیم دیدیم که هرطور میخواهیم برگردیم، نمیشود، رد شد. آخر استاد گفت خدایا ما برای روشن نگهداشتن چراغ قرآن تو، میخواهیم برویم. بعد از دعای استاد زمانی که هیچکس نمیتوانست برود ما بدون زنجیر چرخ رفتیم و همه را رد کردیم.
این شاگرد استاد اربابی با بیان اینکه خانواده استاد اربابی خانواده بسیار خوب و متدین است، گفت: من هر وقت شب بیدار شدم، دیدم که ایشان و همسرشان در نماز شب هستند. هنگام داوری وقتی اذان میشد، قطع میکردند که نماز اول وقت خوانده شود. یکبار هواپیمای قاهره که نقص فنی داشت مدام بالا و پائین میشد و مردم در خوف میخکوب شده بودند، استاد میدوید و به دیگران یادآوری میکرد که اشهدتان را بگویید. همچنین استاد همه را به تلاوت قرآن تشویق میکرد.
دغدغه استاد برای حفظ جلسات قرآن در آخرین روزهای عمر
حسن ربیعیان در ادامه عنوان کرد: آخرین دیداری که با استاد اربابی داشتم، لحظات آخر استاد بود. استاد مواردی از باب حفظ جلسات بیان کردند. البته استاد با توجه به تأثیرات شیمیدرمانی امید داشت که همان سال میآید و میخواند. بنده به استاد گفتم جای شما در جلسات خالی است. استاد گفت شما پای کار باشید و من موافق هستم. استاد زیاد تبلیغ نمیکرد. ما یک تبلیغ مختصری کردیم به خاطر برنامههای ماه رمضان و به حدی آمدند که ناچاراً جلسه را لغو کردیم. به هر روی جلسات به اندازه توانمان پاگرفت. این جا افتاده بود که هرکس غلط میخواند جلسه بعد با دو کیلو سیبزمینی میآمد و جلسه بعد سیبزمینی خوری داشتیم. سفیر مهربانی که نام مسابقات قرائت قرآن است هرساله در ماه مبارک رمضان که امسال نهمین دورهاش است برگزار میشود.
وی در تبیین ویژگیهای استاد اربابی گفت: صداقت، صبوری، مردمی بودن و فراواکنشی بودن از ویژگیهای استاد اربابی بود. استاد حتی کسی را که بر او دست بلند کرد، با اینکه توان کافی برای برخورد سخت با آن فرد را داشت، بهراحتی بخشید و گذشت کرد. استاد قرآنخوانی برای اموات را بدون منت گذاشتن و اخذ پول با ارائه بهترین تلاوت انجام میداد. ایشان عشق به کار داشت و ماندگاری جلسات به این بود که استاد با عشق میآمد و عامل به قرآن بود.
روحیه انقلابی و ولایتمداری
ربیعیان با بیان اینکه استاد اربابی روحیه انقلابی داشت، گفت: اینطور نبود که ایشان بعداً با جریان انقلاب همراه شود. ایشان همواره ولایتمدار بود و وقتی سوره جمعه خوانده میشد به ما میگفت حتماً به نماز جمعه بروید. یکبار ندیدم هنگامی که استاد فرزندش شهید شد، گریه کند. به ما میگفت نکند قرآن بخوانید اما در خط نباشید. استاد اربابی همچنان دعاگوی ماست و از خوابهایی که دیده میشود این را میفهمیم. کسانی که میخواهند مانند استاد اربابی ماندگار شوند با قرآن صادق باشند و بدانند رمز ماندگاری استاد اربابی عامل بودن است.
در پایان جلسه سیدمهدی در مورد بیماری استاد اربابی تصریح کرد: یکبار دیدم ایشان به جلسه آمد اما نتوانست بماند و رفت. وقتی رفتیم ملاقات، گفت خونریزی درونی کردم. فردا که به پیش پزشک رفتیم، پس از معاینه و آندوسکوپی گفت: وضع بسیار خراب است و باید عمل شوند. بعد از عمل چهار دوره شیمیدرمانی شدند و بعد نیز وفات یافتند.
گزارش از محمد پارسائیان