به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) سومین دیدار اعضای جامعه قرآنی با خانواده اساتید فقید قرآن که از جمله برنامههای کمیته قرآن ستاد بزرگداشت دهه فجر به مناسبت فرارسیدن سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است، روز گذشته، 14 بهمنماه در منزل استاد «حسین صبحدل» موذن اذان انقلاب که نزدیک به 40 سال از ضبط نخستین اذان ایشان میگذرد برگزار شد و یاد استاد با خاطرهگویی اعضای جامعه قرآنی گرامی داشته شد.
قرائت قرآن هدیه به روح مرحوم استاد صبحدل
«علی صبحدل» پسر ارشد مرحوم استاد صبحدل به استقبال میهمانان استاد آمد و با رویی گشاده به سلام و احوالپرسی گرمی با سیدمحسن موسویبلده استاد و پیشکسوت قرآن، داود تکفلاح مدیر طرح و برنامه سازمان دارالقرآن الکریم و فعال قرآنی، منصور ابویی مدرس و قاری قرآن، محمد آبایی، قاری قرآن و از شاگردان مرحوم صبحدل و مسعود وادیپور مدیر ارتباطات سازمان دارالقرآن الکریم پرداخت.
علی صبحدل که با دیدن استاد موسویبلده و همراهان ایشان، انگار بوی پدر را حس کرده بود و خاطرات ایشان برای یک لحظه در مقابل دیدگانش نقش بست، گفت: «پدرم حتما اینجا حاضر است؛ شما که آمدید، حتما با شما آمده است؛ آخر شما را خیلی دوست داشت».
«علیآقا، دقیقا شخصیت استاد صبحدل را دارد، آن لطافتها، ظرافتها و وقار و شخصیت پدر دقیقاً در رفتار او و دیگر فرزندان استاد نمایان شده است» این را موسوی بلده بعد از تلاوت آیاتی از کلامالله مجید هدیه به روح موذن خوشصدای ایران، توسط «بابایی» قاری ممتاز قرآن گفت و ادامه داد: «جوان که بودیم زمانی که برای داوری به دیگر شهرها میرفتیم با خانواده میرفتیم و بچههای ما در این سفرها، یک نسل همبازی بودند؛ در سفرهایی که به شهرهای مختلف داشتیم سه پسر استاد صبحدل همواره در منش و شخصیت متفاوت بودند و این امر نشاندهنده اثر تربیتی استاد و همسر بزرگوارشان است و از چنین پدر و مادری باید هم چنین فرزندانی تربیت شوند».
اولین دیدار با استاد صبحدل در حسینیه ارشاد
استاد موسویبلده با آن بیان متینی که دارد آشنایی خود با مرحوم صبحدل را به حسینیه ارشاد نسبت داد و گفت: «کلاس دهم، یازدهم که بودم به حسینیه ارشاد میرفتم و استاد صبحدل را میدیدم که موذن حسینیه بودند و هر روز علاوه بر اذان، دعاها را نیز قرائت و جلسات قرآن را اداره میکردند، در واقع حالت آچار فرانسه را در حسینیه ارشاد داشتند».
وی ادامه داد:«یک روز باخبر شدم علاقهمندان به کار تخصصی قرائت به حسینیه ارشاد میروند تا نزد استاد «حافظ خلیل الرحمان» که از عربستان آمده بود و قرار بود چندین سال در ایران بماند آزمون بدهند تا استاد حافظ خلیل الرحمان پس از تأیید به آنها آموزش دهد؛ در آن جلسهای که قرار بود تست بدهیم، استاد صبحدل مدیریت جلسه را عهدهدار بود، از حسن تصادف بنده کنار استاد صبحدل نشستم و در همان جلسه اول مهر ایشان به دل ما افتاد».
موسویبلده که استرس آن روز برای تلاوت در مقابل استاد حافظ خلیل الرحمان را به خوبی به یاد دارد و دلیل آن استرس و التهاب را قرار گرفتن در کنار اساتید قرآن میداند که همه از او بزرگتر بودند و در آن جمع او از همه کوچکتر بود، اینطور ادامه داد: «فکر میکنم استاد صبحدل در آن لحظات صدای ضربان قلب من را شنید بود چون به من دلداری میداد که چیزی نیست و نگران نباش. در هر صورت آن آزمون را با موفقیت پشت سر گذاشتم و استاد حافظ خلیل الرحمان بنده را برای حضور در کلاسشان پذیرفت، هر چند که کلاسهای این استاد را نرفتم! اما در هر حال آن روز از استاد صبحدل خیلی خوشم آمد».
جرقه اعزام قرآنیان به حج بعد از انقلاب اسلامی توسط استاد صبحدل زده شد
استاد موسویبلده که در سالهای انقلاب به عنوان فیزیوتراپ در بیمارستان مشغول به کار بود، گفت: «ارتباط بنده با استاد صبحدل بعد از آشنایی در حسینیه ارشاد ادامه پیدا کرد؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358 بود که استاد صبحدل که مسئولیت اعزام قرآنیان به مکه را در نخستین سال اعزام توسط اوقاف بر عهده داشتند، با بیمارستانی که در آنجا مشغول به کار بودم تماس گرفتند و گفتند، سازمان اوقاف تعدادی از قاریان را به حج عمره اعزام میکند و میخواهم که تو هم در این سفر حضور داشته باشی و بنده نیز با کمال میل پذیرفتم و به همراه استادان؛ مرحوم صبحدل، مرحوم اربابی و اساتید دیگری از جمله؛ عباس سلیمی، سیدمحسن خدامحسینی، محمد غفاری، هادی فروزان و... به سرزمین وحی اعزام شدیم. این جرقه را که قاریان نیز با کاروانها به مکه و مدینه اعزام شوند توسط استاد صبحدل زده شد و آن سفر برای ما پر از خاطره بود و برنامههای قرآنی بسیار خوبی در آن سفر اجرا کردیم.
این پیشکسوت قرآن که به نظر میرسید ساعتها نه، بلکه روزها و ماهها از استاد صبحدل حرف داشت و خاطرات استاد را نیز به گونهای نقل میکرد که مصداق «آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند» باشد به نخستین اذان ضبط شده موذن اذان انقلاب اشاره کرد و گفت: «اذان معروف استاد صبحدل که برای همیشه ماندگار شد اواسط دهه 50 و قبل از انقلاب اسلامی در مسجد جلیلی ضبط شد؛ اذانی که قبل از انقلاب ضبط شد اصل است و بعد از انقلاب باز از استاد خواستند تا اذان بگوید و اذان ایشان ضبط شود اما اذان دوم به دلیل تغییراتی که داشت دیگر مانند نخستین اذان ایشان نشد».
موسویبلده یاد سالهای دوری افتاد که اذان استاد صبحدل از مسجدی در خیابان فردوسی پخش میشد و او نیز هر روز مخصوصا این مسیر را برای عبور خود انتخاب و به گونهای برنامهریزی میکرد که تا وقت اذان ظهر در مقابل مسجد باشد تا صدای اذان موذن خوش صدای ایران را بشنود.
علی صبحدل که تا آن لحظه با شوق به صحبتهای استاد موسویبلده گوش میکرد و نقل خاطرات از زبان استاد را موجب خرسندی خود و مادر میدانست، گفت: «پدرم در آن سالها خیلی فعال بود؛ حالا که در ایام دهه فجر هستیم بد نیست این را هم بگویم که پدر، فعالیتهای انقلابی زیادی هم داشت اما کارهای انقلابی ایشان رزمایشی و خیابانی نبود و بیشتر کارهایشان فرهنگی بود؛ اگر چه بیشتر مواقع ما را به تظاهرات خیابانی هم میبرد».
وی ادامه داد: «تکثیر نوارها و کتابها و فراهم آوردن زمینه برای سخنرانی استاد شهید مرتضی مطهری و دکتر شریعتی از فعالیتهای انقلابی پدر در سالهای قبل از انقلاب اسلامی بود. سرود «خمینی ای امام» که 12 بهمن 57 در مقابل امام خمینی(ره) خوانده شد نیز با هماهنگی پدر بنده انجام شد و ایشان علاوه بر اینکه مسئولیت این کار را به همراه دوستانشان برعهده داشتند خودشان نیز در این گروه سرود خواندند. یکی از کارهایی که استاد در دوران انقلاب انجام میدادند این بود که در حسینیه ارشاد و اتاقهای این حسینیه برنامهریزی برای اجرای سرودهای انقلابی را انجام میدادند و تمرینات را نیز در حسینیه انجام میدادند تا بتوانند این سرودها را در مقابل جمعیت اجرا کنند».
علی صبحدل در ادامه گفت: «استاد صبحدل در سرودهای انقلابی که تنظیم میکردند، خودشان نیز میخواندند؛ ایشان در مسجد قبا هم میخواندند و به این خاطر که صدای چپی داشتند صدای همه را میپوشاند و بلندتر از همه میخواند».
استاد موسویبلده نیز با شنیدن صحبتهای فرزند ارشاد مرحوم صبحدل در وصف پدر، ویژگی مرحوم صبحدل را ویژگی آفتاب دانست و گفت: «هر یک از انسانها ویژگیهایی دارند که ویژگی برخیها، آفتاب بودن است؛ آفتاب هر نقطه این دنیا که بتابد هر کسی میگوید بالای سر من است، شاید علت این باشد که آفتاب بالا است و هر چه بالاتر باشی، میتوانی اشراف بیشتری داشته باشی؛ استاد صبحدل نیز همین ویژگی را داشت و همه ایشان را از آن خود میدانستند. قاریان قرآن، حافظان، مداحان، موذنان، هنرمندان، موسیقیدانان و... همه استاد را از آن خود میدانستند و اینطور نبود که فقط برای قشر خاصی از مردم باشد».
پروین محمدیمحقق، همسر مرحوم استاد صبحدل که تا این لحظه سکوت و به خاطرهگویی استاد موسویبلده گوش سپرده بود گویی با شنیدن نام همسر خود و خاطراتی که از زبان استاد موسویبلده نقل میشد در ذهن خود سالهایی را مرور میکرد که در کنار همسر خود زندگی کرد و حالا سالهاست که او را در اذانها، دعاها و عکسهایی جستوجو میکند که از ایشان به یادگار مانده است.
موسویبلده اما بعد از خاطرهگویی از استاد صبحدل که جمع قرآنی حاضر را پای صحبتهای خود نشانده بود و هر لحظه خاطره دیگری از مرحوم صبحدل به یاد میآورد خطاب به همسر استاد صبحدل گفت: «مراتب احترام خود را تقدیم شما میکنم که سالهای سال، شب و نصف شب به ویژه قبل از انقلاب اسلامی نبود استاد را در منزل تحمل میکردید و هیچگاه مانع کار ایشان نشدید. اگر مرد از خانه مطمئن نباشد و از طرف همسر خود حمایت نشود، نمیتواند در بیرون از منزل به فعالیت بپردازد یا اینکه همانند استاد صبحدل منشأ اثر باشد».
گزارش از لیلا محمدی
گزارش تصویری دیدار با خانواده مرحوم استاد حسین صبحدل