دیدگاه ایدئولوژیک، عدم جامعیت و کلی‌نگری؛ مهمترین نواقص تفسیرپژوهی
کد خبر: 3319712
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۰۴:۵۴
در نشست تفسیرپژوهی مطرح شد؛

دیدگاه ایدئولوژیک، عدم جامعیت و کلی‌نگری؛ مهمترین نواقص تفسیرپژوهی

گروه اندیشه: در نشست تفسیرپژوهی که روز گذشته در بخش مکتوب نمایشگاه قرآن برگزار شد، کارشناسان در سخنرانی خود به حاکمیت ایدئولوژیک در تفاسیر، عدم جامعیت و کلی‌نگری به عنوان مهمترین نواقص تفسیرپژوهی اشاره کردند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) نشست تفسیرپژوهی شامگاه روز گذشته، 5 تیر در بخش مکتوب بیست و سومین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم و با حضور محمدکاظم شاکر، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، محسن قاسم‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان و سیدهدایت جلیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
در ابتدای این نشست شاکر به ایراد سخن پرداخت و گفت: در ایران و جهان اسلام بحث‌های مربوط به فلسفه علم خیلی قوی نیست و تقریباً نوپاست و همچنان این بحث آنچنان که باید و شاید قوام نیافته است و ما در گام‌های نخستین ورود به این عرصه هستیم.
وی ادامه داد: آنچه به عنوان یکی از ویژگی‌های این شاخه از مطالعات قرآنی در یک سده اخیر مطرح است آنکه بحث‌های تفسیرپژوهی ایدئولوژیک هستند و مثلاً وقتی تفسیرپژوهی همچون ذهبی «التفسیر والمفسرون» را می‌نویسد، بر محور یک مسئله ایدئولوژیکی حرکت می‌کند که براین اساس تفسیر رأی و تفسیر بصری بر مدار اعتقادات وی گاه ممدوح و گاه مذموم تلقی می‌شود.
تفسیرپژوهی ایدئولوژیک برخی مسائل را مذموم و برخی را ممدوح تلقی می‌کند

شاکر تصریح کرد: در نتیجه و براساس این تفکر، پس هر چه در مقابل شیعه قرار گیرد و یا هر تفکری مغایر با اندیشه و اعتقادات مفسر باشد مذموم است، کاری که «فهد رومی» نیز انجام داد و در مصر و عربستان پیروی همین راه یعنی تفسیر ایدئولوژیک بود؛ چنین شیوه‌ای یعنی شیوه ایدئولوژیک در تفسیر رهزن است و به عنوان یک آفت شیوه‌ای ضد تفسیر‌پژوهی است.


وی شاخصه دوم که به عنوان یک نقص در تفسیرپژوهی مطرح است را کلی‌نگری مباحث دانست و گفت: چه «فهد رومی»، چه «ذهبی» و چه «مرحوم معرفت» در تفسیرپژوهی دچار کلی‌نگری شده‌اند و با وجود دسته‌بندی که داشته‌اند، اما به هر حال در همین مرحله متوقف مانده است و باید بگویم که از برهه‌ای از زمان به بعد دیگر این علم با علوم دیگر به پیش نرفت و این عرصه به شکل خاص با سایر علوم همراه نشد در حالی که اگر در آن جزئی‌نگر می‌شدیم وبه طور خاص به مسائل می نگریستیم آنگاه حاصل کار بیشتر مورد استفاده قرار می‌گرفت.
این استاد دانشگاه گفت: موضوع‌پژوهی، سوره‌پژوهی، آیه‌پژوهی و حتی مفسرپژوهی از جمله زیرمجموعه‌های تفسیرپژوهی هستند که باید دید هر کدام چگونه مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند، این مسئله را باید از منظر مکاتب تفسیری نیز مورد بررسی قرار داد به این معنی که هر اقلیم و جغرافیایی در روند تفسیرپژوهی چه اثری بر جای گذاشته و چه اتفاقی برای آنها افتاده است، این مسئله را در دوران تاریخی متأخری همچون صفویه نیز می‌توان مورد بررسی قرار داد و حتی در دوره معاصر و مثلاً در عصر انقلاب اسلامی چه اتفاقی در این روند پژوهشی روی داده است.
شاکر در ادامه گفت: کلی‌نگری در تفسیرپژوهی یکی از کارکردهایش می‌تواند این باشد که آن را نیز در خدمت تفسیر قرار دهیم تا آن را بررسی کند، مورد مقایسه و داوری قرار دهد و حاصل آن کار در خدمت تفاسیر بعدی باشد و نقاط ضعف خود را جبران کند که این ارتباط تفسیرپژوهی با تفاسیر ما تفاوت زیادی دارد.
ارزیابی در تفسیر‌پژوهی نشان می‌دهد که بسیاری از اصطلاحات در هم خلط شده‌اند

این استاد دانشگاه تأکید کرد: در حوزه تفسیر‌پژوهی ارزیابی دیگری که وجود دارد این است که اصطلاحات در هم خلط شده‌اند و اینکه باید تفاسیر موجود را بر چه اساسی طبقه‌بندی کنیم هنوز معلوم نیست، در فرایند تفسیر باید فرآورده تفسیری را مورد توجه قرار داد؛ به طور کلی دو تفسیر روایی و فقهی داریم که البته طبقه‌بندی تفاسیر در گونه‌های گوناگون دیگری نیز قرار می‌گیرد و مثلاً به نمونه‌های آن همچون تفسیر شهودی، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر اثری و تفسیر اجتهادی می‌توان اشاره کرد.
وی در پایان سخنان خود گفت: روش‌شناختی در حوزه تفسیرپژوهی هنوز در مراحل اولیه است، اما مفسران شیعی می‌توانند از روش‌های مختلفی در این زمینه استفاده کنند همچون رویکرد تقریبی و یا جدالی که همچنان هم در حوزه تفسیرپژوهی میان اهل تشیع و تسنن متداول است.


قاسم‌پور، سخنران دیگر این نشست بود که به بیان نواقص دیگر تفسیرپژوهی پرداخت و گفت: یکی از این ویژگی‌ها که در حقیقت نقص محسوب می‌شود عدم جامعیت است. این مسئله را در مطالعات مستشرقین نیز داریم و عدم جامعیت در این زمینه باید مورد آسیب‌شناسی قرار گیرد.
منظور از عدم جامعیت اینکه مفسران همه منابع را مورد بررسی قرار نداده‌اند

وی ادامه داد: منظور از عدم جامعیت تفسیرپژوهی یعنی اینکه مفسران همه منابع را ندیدند و لذا میان انواع این تفاسیر وجه تمایزی وجود ندارد به طور مثال در حوزه کارهایی که انجام داده‌ام در تفسیرهای باطنی و عرفانی مرحوم معرفت و عمید زنجانی نوعی خلط مبحث وجود دارد و به دلیل عدم مرزبندی اصولی در دوره‌های مختلف فراز و فرود مشخصی را شاهد نیستیم، همان طور که در تفسیر ذهبی نیز با این موضوع برخورد داریم و مثلاً در یک دور خاص 200 ساله تفسیر روایی هیچ اشاراتی در مورد تأثیر تفاسیر اهل بیت(ع) وجود ندارد و به این دلیل است که کتاب «نقش و رسالت ائمه در تفسیر قرآن» پژوهش و گردآوری می‌شود.
استاد دانشگاه کاشان تصریح کرد: یکی از مشکلاتی که موجب پراکندگی در ارزیابی روش‌شناختی تفسیرهای موجود وجود دارد عدم شفافیت در این موضوع است، یکی از چالش‌هایی که در این منابع داریم اصطلاح‌شناسی است که هنوز اقدام اصولی در این زمینه به انجام نرسیده و گاه می‌بینیم که کتاب‌های مبانی تفسیر نوشته می‌شود که قادر نیستیم میان واژگان و اصطلاحات آن تمییز قائل شویم؛ در حالی که این مسئله بسیار مهم است و باید مورد دقت قرار گیرد.


جلیلی، سخنران سوم این نشست بود که کمی به موضوع تفسیرپژوهی نگاه عمیق‌تری را سرلوحه سخنان خود قرار داد و گفت: مسئله مهم این است که تفسیرپژوهی نیاز به تحلیل دارد و برای اینکه این اتفاق بیفتد نخست باید کاری انجام شود و آن اینکه متونی که به نوعی با مطالعات قرآنی مربوط هستند و در دل متن نقش گرفته‌اند نیاز به طبقه‌بندی و ترتیب منطقی دارند.
تقسیم ساختار تفسیرپژوهی به 5 متن که متن نخست خود قرآن است

این استاد دانشگاه ادامه داد: ابتدا باید 5 متن را از هم جدا کنیم؛ نخستین متن خود قرآن است که این تقسیم‌بندی از حیث نسبتی که تفسیر با متن یک دارد به انجام می‌رسد که در این طبقه‌بندی قرآن متعلق به تفسیر قرار می‌گیرد و مجموعه متونی که بحث می‌کنند در مورد متن یک و اینکه چگونه باید تفسیر شوند، اصول تفسیر، ساز و کار تفسیر و منابع آن باید چگونه باشد در متن دوم قرار می‌گیرد.
جلیلی تصریح کرد: متن سوم خود تفاسیر هستند و مجموعه کوشش‌های تفسیری که مفسران مرتکب به آن شده‌اند و متن چهارم مجموعه متونی هستند که به این موضوع که قرآن چگونه تفسیر شده است می‌پردازند و در متن پنجم نیز به این سؤال می‌پردازیم که عده‌ای کوشش‌هایی از جنس متن چهارم را مورد بررسی قرار می‌دهند.
تقسیم مطالعات تفسیرپژوهی به سه مرحله پیشاتفسیری، تفسیری و پسا‌تفسیری

عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در ادامه گفت: از حیث مطالعات  تفسیرپژوهی این بخش به سه مرحله پیشاتفسیری، مطالعات تفسیری و پساتفسیری تقسیم‌بندی می‌شود که براین اساس متن یک خارج از این تقسیم‌بندی است و به پیشاتفسیری تعلق دارد، مطالعات تفسیری به متن دو و سه تعلق دارند و متن چهار و پنج شامل مرحله پساتفسیری می‌شوند.


جلیلی ادامه داد: وقتی می‌گوییم تفسیرپژوهی در زبان تفسیر چندوجهی است که یکی از معانی آن تفسیر به مثابه عمل و کنش است، گاه به معنای علم است و گاه به معنای فرایند تفسیر و شاید گاهی نیز فرآورده تفسیر مورد نظر است.
وی افزود: تفسیر اگر به معنای کنش تفسیر باشد شفافیت داشته و در اصل بررسی کنش تفسیر است و اگر به معنای تفسیرپژوهی باشد که علم تفسیر خوانده می‌شود و در مرحله سوم نیز ذیل تاریخ و روش تفسیر قرار می‌گیرد و گاه نیز در معنای فرایند تفسیر منظور فرآورده‌پژوهی است.
جلیلی گفت: به نظر می‌رسد تا شاخصه‌های تفسیرپژوهی مورد بررسی قرار نگیرد آسیب‌شناسی چندانی صورت نخواهد گرفت، آنچه که مسلم است تفسیرپژوهی مسلمانان که ظهور آن با «التفسیر مفسرون» ذهبی همراه است پس از شکل‌گیری چنین باوری در جهان غرب صورت گرفته.

captcha