به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، علی فیضی، حافظ نوجوان قرآن کریم ده سال سن دارد و در هفتسالگی موفق به کسب عنوان حافظ کل قرآن شد؛ وی که یکی از قرآنآموزان جامعةالقرآن الکریم بوده است از شش سالگی حفظ قرآن را آغاز کرد و با حمایتها و تشویقهای پدر و مادر خود پس از 11 ماه موفق به حفظ کل قرآن شد. کانون خبرنگاران نبأ در گفتوگویی با این حافظ نوجوان، ضمن ارائه اطلاعاتی از زندگی یک نوجوان علاقهمند به حفظ قرآن، به بیان جزئیاتی از زندگی این حافظ قرآن پرداخته است.
کلاس چهارم ابتدایی است و ده سال سن دارد؛ در هفت سالگی کل قرآن را حفظ کرد و پس از آن با حضور در مسابقات مختلف قرآن کریم عناوین و رتبههای مختلفی را کسب کرد؛ علی یکی از مهمترین عوامل موفقیت خود را پس از لطف خدا، تشویقها و حمایتهای اولیای خود میداند. وقتی از وی در رابطه با دورهها و اساتیدش میپرسیدم در پاسخ میگوید: دوره روخوانی و روانخوانی قرآن را در مؤسسه جامعةالقرآن و با تدریس خانم دارابی گذراندم و دوره حفظ را در واحد بزرگسالان جامعةالقرآن زیر نظر استاد حسین واحدی به پایان رساندم؛ البته در این مسیر از محضر استادهای دیگری نیز بهرهمند شدم که از جمله آنها میتوان به جلسات قرآن استاد سبزعلی، ربیعیان، ادریسان و نوروزی اشاره کرد.
علی از خاطرات خوب قرآنی خود میگوید و در ابتدای این خاطرات به قرآنخواندن در صف مدرسه اشاره کرده و میگوید: من گاهی سر صف در مدرسه قرآن می خوانم و در کلاس قرآن در مدرسه معلم به من میگوید قبل از شروع کلاس یک صفحه با ترتیل بخوان و بعد کلاس آغاز میشود که این قرآن خواندنها در مدرسه جزء خاطرات خوب قرآنی من هستند.
بهترین جایزه در راه حفظم ادامه این راه بود
این حافظ نوجوان قرآن از روزهایی میگوید که تصمیم به حفظ قرآن گرفت و اولین جرقههای حضور در این مسیر در زندگی وی زده شد؛ وی میافزاید: ابتدا از سن سه سالگی روخوانی قرآن را یاد گرفتم و با تشویق پدر و مادرم و مربیان و علاقه خودم وارد حفظ قرآن شده و با کمک خداوند توانستم حفظ قرآن را به پایان برسانم؛ روزی یک یا دو صفحه قرآن را حفظ میکردم و به مادرم تحویل میدادم و فردای آن رو هم به استادم تحویل میدادم؛ وقتی یک یا دو جز حفظ میکردم، جایزهای دریافت میکردم که این جایزهها برایم شیرین و ماندنی بودند؛ جایزههایی از جمله ماشین اسباببازی و لوازمی از این دست؛ البته اگر جایزه هم نمیداند من باز هم به حفظ خود ادامه میدادم چون بسیار علاقهمند بودم.
توصیه علی به همسن و سالانش: از کودکی وارد مسیر قرآن شوید
از علی میخواهیم به دوستان و همسن و سالانی که علاقهمند به حفظ قرآن هستند توصیههایی داشته باشد، وی در این رابطه میگوید: آغاز حفظ قرآن از سنین کودکی بسیار مطلوب است چرا که هم ذهن پذیرای حفظ است و هم قرآن از کودکی در وجود افراد نهادینه میشود؛ توصیه دیگرم نیز در رابطه با آغاز دوره با روخوانی و روانخوانی قرآن است؛ قرآنآموزان ابتدا روخوانی و روانخوانی را فرابگیرند و بعد به سراغ حفظ قرآن بروند.
وقتی از علی در رابطه با تأثیر حفظ قرآن بر اخلاق و رفتارش میپرسیم میگوید: طبیعتا مؤانست با قرآن تأثیر زیادی در رفتار افراد دارد، در اخلاق و رفتار من نیز خیلی تأثیر داشت و در درس خواندن بنده نیز بسیار تأثیرگذار بود و باعث تقویت حافظه من شد؛ در این راستا با اینکه به صورت تخصصی به معنای آیات نپرداختهام اما تا حدی معانی را نیز میفهمم و علاقهمندم به صورت مداوم به فهم معانی بپردازم؛ علی فیضی پس از حفظ قرآن به حفظ نهجالبلاغه پرداخته و در حال حاضر کل حکمتها، نامهها و بخش زیادی از خطبهها را حفظ کرده است.
آرزوی قرآنی علی
وقتی از علی در رابطه با آینده و شغل مورد علاقهاش میپرسیم میگوید: من در آینده می خواهم پزشک شوم و البته در راه حفظ قرآن و نهجالبلاغه نیز هدف کلی بنده این است که حافظ کل نهجالبلاغه و قاری و یک مرتل خوب شوم؛ همچنین آرزو دارم دو خواهرم نیز حافظ کل قرآن شوند.
سورههای قصهدار قرآن کریم را بیشتر دوست دارم
علی سورههایی که قصههای قرآن را در خود جای دادهاند را دوست دارد و میگوید: سوره یوسف، سوره هود، سوره طه و سوره مریم از جمله سورههایی هستند که بسیار دوست دارم چون قصههایی در خود جای دادهاند که خواندنشان برایم لذتبخش است؛ من در کنار قرآن، در حال حاضر نهجالبلاغه را نیز به صورت مداوم میخوانم و حفظ میکنم؛ در فعالیتهای ورزشی ورزش والبیبال و فوتبال دستی را نیز بسیار دوست دارم و انجام میدهم؛ به درسم بسیار علاقهمندم و یکی از اهداف من خوب درسخواندن برای رسیدن به اهدافم است.
علی فیضی در مسابقات زیادی تا کنون شرکت کرده که در این رابطه میگوید: دوسال پیاپی در مسابقات جامعهالقرآن در سالهای 91 و 92 شرکت کردم و رتبه اول مرحله استانی اوقاف در سال 93 را نیز کسب کردم؛ رتبه اول کشوری مسابقات اوقاف در سال 94، رتبه اول مسابقات جلسات قرآنی استان تهران در سال 93، رتبه اول مسابقات مرحله شهرستانی اوقاف در سال 93 نیز از دیگر رتبههای کسب شده بنده در مسابقات قرآن کریم است.
در ادامه گفتوگویی با پدر و مادر علی فیضی داشتیم؛ تورج فیضی، پدر علی، کارمند دانشگاه است و سه فرزند دارد؛ علی فرزند اول وی محسوب میشود و زینب و زهرا، دو خواهر علی هستند که 4 و یک سال و نیم سن دارند و زینب در حال حاضر مشغول آموزش قرآن در دورههای جامعةالقرآن است.
وی در رابطه با آغاز این راه توسط علی میگوید: علی از سن سه سالی روخوانی و روانخوانی و فارسی را به خوبی یاد گرفت؛ سپس با آموزش تجوید عربی آشنا شد و در سن 5 سالگی در دورههای روخوانی و روانخوانی خردسالان جامعةالقرآن شرکت کرد؛ پس از مدت کوتاهی در بخش بزرگسالان جامعةالقرآن حفظ را آغاز کرد و یازده ماه بعد توانست حافظ کل قرآن شود؛ علی هم اکنون در مسابقات مختلف و محافل قرآنی در کلاسهای صوت و لحن و تجوید خدمت اساتیدی که جلسه دارند شرکت میکند و بعد از حفظ قرآن، حفظ نهجالبلاغه را نیز شروع کرده است که در حال حاضر بخشی از نهجالبلاغه را نیز حفظ کرده و طی چند ماه آینده حفظ کل نهجالبلاغه را نیز به پایان میرساند.
پدر و مادر با فضاسازی محیط خانه فرزندان خود را در مسیر قرآنی شدن سوق دهند
وقتی از حس پدر علی نسبت به داشتن چنین فرزندی میپرسیم میگوید: آرزوی هر پدر و مادری است که فرزندانش در راه قرآن باشند، چه راهی بهتر از راه قرآن برای تربیت بچهها و ما هم تبع همین این راه را انتخاب کردیم؛ البته ما از اول نمیدانستیم که علی این توانایی را دارد اما وی استعداد خوبی داشت و توانست طی مدت کوتاهی حافظ کل قرآن شوند؛ ما بعد از اینکه تصمیم قطعی گرفتیم که علی را در مسیر قرآن بفرستیم، در منزل زمینه را فراهم کردیم که وی قرآن را حفظ کند، مانند بسیاری از خانهها که فرزندان را به سمت بازیهای کامپیوتری سوق میدهند ما هم علی را به سمت حفظ قرآن سوق دادیم و هم من و هم همسرم کامل در جهت حفظ قرآن علی تلاش کردیم و از همان ابتدا پله پله روخوانی فارسی را شروع کردیم و بعد با کمک نرمافزارهای آموزش قرآن، وی را آماده کردیم؛ وقتی علی به مؤسسه جامعةالقرآن رفت، طی مدت خیلی کوتاهی در کلاسهای روخوانی و روانخوانی توانست جزء سی را به سرعت حفظ کند.
آموزش روخوانی پیش از حفظ، علاقهمندی بیشتری در حافظ ایجاد میکند
وی ادامه داد: وجه تمایزی که علی با بچههای دیگر داشت این بود که وی روخوانی را از قبل یاد گرفته بود و قبل از اینکه شروع به حفظ کند، در 6 سالگی هر جای قرآن را که باز میکردید میتوانست از روی آن بخواند و در این زمینه خیلی مسلط بود؛ با این زمینه حین حفظ خیلی لذت میبرد، برخلاف بچههایی که روخوانی بلد نیستند و فقط از طریق سیدیها شروع به حفظ میکنند و فشار خیلی زیادی به این بچهها وارد می شود و برخی از آنها نیمهتمام کار را رها میکنند اما علی با علاقه ادامه داد و پس از حفظ قرآن، بالافاصله حفظ نهجالبلاغه را شروع کرد.
پدر علی در رابطه با سختیهایی که در راه حفظ قرآن برای علی و برای او و همسرش وجود داشت، گفت: بالاخره هر کاری با سختیهایی مواجه است و در حفظ قرآن باید نظم کامل داشت و در این کار مانند خیلی از کارهای دیگه نظم حرف اول را میزند؛ ما باید مانند خیلی کارهای روتین دیگر هر روز منظم و مدون این کار را دنبال میکردیم و یک روز هم حفظ علی را رها نکردیم؛ من و همسرم در جهت برنامه حفظ وی هماهنگ بودیم.
قرآن امضاشده توسط سید حسن نصرالله که به علی فیضی هدیه داده شد
وی ادامه میدهد: البته سختی آنچنانی نداشت؛ علی قبل از حفظ باید چندین بار روخوانی میکرد و فردای آن روز آیات حفظ کرده را تحویل میداد و به حفظ کاملا مسلط بود؛ وی از همان ابتدا جستجوی لغتی قرآن و بهصورت پارهوقت آموزش قرآن را نیز انجام میداد، چون مؤسسه جامعةالقران به دو صورت آموزش تخصصی است که حافظ باید تمام وقت در مؤسسه باشد و آموزش قرآن را داشته باشد و باید 15 ماه کامل در اختیار مؤسسه باشد که بتواند حفظ قرآن را انجام دهد؛ علی به مدت یک و نیم ساعت در جلسه حضور داشت و حفظ میکرد و با توجه به مقدماتی که داشت باعث شد حفظش خیلی قوی باشد و توانست رتبه اول مسابقات جامعةالقرآن را کسب کند؛ سال قبل وی در مسابقات کشوری اوقاف دوم شد و البته کم لطفی در حق علی شد که در مرحله فینال ما را مطلع نکردند و امسال شکر خدا برای بار دوم توانست رتبه اول را کسب کنند.
خاطرهای از روزی که علی به تنهایی به مؤسسه رفت
پدر علی ضمن ذکر خاطرهای از دوران حفظ علی میگوید: ابتدای دوران حفظ علی، ما وسیله نقلیه نداشتیم و علی به همراه مادرش با اتوبوس خط واحد به مؤسسه میرفت، یک روز مادر علی بیمار شد و قرار شد علی به همراه مادر دوستش به مؤسسه برود، وقتی علی به در خانه دوستش میرسد آنها راه افتاده بودند؛ علی نیز خودش به تنهایی به سمت اتوبوسها میرود تا خود را به مؤسسه برساند اما سوار اتوبوس دیگری میشود، در راه خانمی که بارها علی را در اتوبوس دیده بود از وی میپرسد چرا تنهاست و علی میگوید مادرش بیمار است و آن خانم علی را به مؤسسه میرساند و حال در این بازه زمانی تا رسیدن علی، ما بسیار نگران شدیم چرا که با تماس با مؤسسه به ما گفتند هنوز نیامده و باعث نگرانی ما شد؛ اما نهایتا اینکه علی خود را به تنهایی به مؤسسه رسانده بود جزء خاطرات ماندگار دوران حفظ وی شد.
ادامه دارد...