چقدر رسانهدینی داریم؟ اما به نظر میرسد سوالمهمتر این است که چقد رسانهدینی حرفهای داریم، فرید مدرسی خبرنگار برجسته حوزه دین به تحلیل این مساله میپردازد. مدرسی درگفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، بر آن است که ما نیازمند زبانی حرفهای هستیم تا بتوانیم نقش صلحآمیز تشیع را در منطقه شاهد باشیم. در پی مشروح گفتوگو با مدرسی را میخوانید:
ایکنا: چقدر ما رسانه و خبرنگار دینی داریم و شما عملکرد رسانه در حوزه دین را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما در حوزه رسانه دینی در واقع هیچ حرکت خاصی انجام ندادهایم، به این
دلیل که نهادهای رسانهای ما با نهادهای دینی ما، به خاطر شکاف تاریخی
نخبگان و صاحبان نهاد دین همراهی لازم را نداشتهاند و نهاد دین به خاطر
داشتن رسانه سنتی منبر و مساجد و بقیه ابزارها، نیازی به رسانه ندیده است و
این عدم نیاز به معنای عدم درک طرفین نسبت به همدیگر است و هیچ کدام از
طرفین به دنبال آشنایی با دیگری نبوده است و این در صورتی است که پس از این
آشنایی است که میتوان انتظار داشت یک رسانه دینی داشته باشیم. از اینرو
رسانههایی که وجود دارد از نظر ویژگی حرفهای نبوده یا به رسانه نزدیک
نیستند و یا از نظر دینی آشنایی با دین و ارکان دینی ندارند و نمیتوان
آنها را رسانه دینی دانست.
شناسایی ارزش خبری در حوزه دین بسیار پیچیده و سخت است زیرا هم باید
ویژگیهای خبر را داشته باشد و هم باید بتواند دغدغههایی که صاحبان نهاد
دین و بدنه متدینین دارند، رعایت کند. این دو وقتی میخواهند در یک خبر
همراه شوند تعداد مطلب، مصاحبه، خبر و گزارش حرفهای پایین میآید و وقتی
که یک محافظه کاری جدی در دو طرف وجود داشته باشد، این تعداد به مراتب از
آنچه میتواند باشد هم کمتر میشود. احساس ریسکی که در کار وجود دارد به
خبرنگار اجازه نمیدهد که وارد حوزه دینی شده و کار کند، چون کار کردن در
نهاد دین و حوزههایی که با دین ربط دارد، با فعالیت یک یا دو روزه ممکن
نیست، شما وقتی یک سیاستمدار را میبینید، سریع وارد گفتوگو با وی
میشوید و یک مصاحبه انجام داده و خبری از دلش در میآید، اما وقتی با یک
رجل دینی روحانی و صاحب منصب دینی مواجه میشوید، نمی توانید به سرعت وارد
گفتوگو با وی بشوید. زیرا بین مصاحبه با یک سوژه دینی و غیر دینی یک
فاصله و تفکیک وجود دارد که این میتواند به شان و شخصیت او، آشنا نکردن
رجال دین یا مسائل خبری مربوط شود، اما به نظر من ورود اینترنت و ابزارهای
جدید خبررسانی مقداری صاحبان نهاد دینی را وارد یک این عرصه کرده است که
آنها را مجبور کرده وارد شده خبرساز شوند و خبر منتشر کنند. برخی از
سایتهای مراجع سایتهای حرفهای دارند اما این سایتها در قالب سایت خبری
حرفهای نیست.
باید توجه داشت که تشیع نسبت به رسانه دینی بیشتر از سایر مذاهب، فقیر است
و این به معنای کم بودن تعداد رسانه نیست، بلکه به معنای کم بودن رسانه
حرفهای، چه در حد تلویزیون، سایت ها و انتشارات است. شما نگاه کنید جرایدی
دینی را که در قم منشتر میشود به دهه 20 و 30 شمسی باز میگردد اما این
نشریات اکثرا به عنوان ارگان دینی حساب میشدند و نه یک رسانه حرفهای
دینی.
ایکنا: راهحل چیست، آیا باید حوزه رسانه ما
به دین نزدیک شود یا بالعکس و باید دین به حوزه کار رسانهای وارد گردد و
یا چاره کار در نظام آموزشی یا فرهنگی ماست؟
من فکر میکنم تحولات منطقه تشیع را ناگزیر میکند که با رسانهها آشتی
بکنند، چه بخواهند و چه نخواهد تشیع و روحانیت تشیع و مرجعیت و مذهب تشیع
نیازمند جدی رسانه در دنیا و به ویژه خاورمیانه هستند. ممکن است این اتقاق
دیر بیفتد اما بالاخره روی خواهد داد، اینکه چه کسی میتواند نقش داشته
باشد که من فکر میکنم سرعت تحولات جهانی آنقدر زیاد است که هر دو طرف
ناگزیر خواهند بود هر چه زودتر با هم آشنا شده و در حرکت به سمت هم قرار
بگیرند.
مرجعیت دینی ما با توجه به پتانسیل زیادی که دارد قابلیت بسیار زیادی دارد
برای اینکه در فضای رسانه تعریف و توصیف شود، من نمیگویم تبلیغ چون به
اندازه زیاد انجام شده و اکنون باید نهادهای دینی را در جهان و به ویژه
خاورمیانه معرفی کنیم و تلاش کنیم این کار غیرایدئولوژیک و غیرجانبدارانه
انجام شده تا نهادهای تشیع به تصویر کشیده شوند و ویژگیهای تشیع با نگاه
بیطرفانه میتواند در منطقه تغییراتی دهد، زیرا شیعه شاخصههایی دارد که
میتواند این کار را انجام دهد.
ایکنا: انعکاس اخبار جریان منا را چگونه ارزیابی میکنید؟ آنچه که بود و آنچه باید باشد.
من کاری به سازمانهای موجود ندارم و فکر میکنم در گردهماییهای مسلمانان
رسانههای موجود نقش فعال و جدیای ندارند و این میتواند متاثر از دولت
خود عربستان باشد و من نمیدانم این دولت چه تدابیری را برای حضور
خبرنگاران اندیشیده باشد. اتفاق منا در بیخبری برگزار شد، وقتی کوچکترین
اتفاقی میافتد، رسانههای جهان فعالیت زیادی داشته و از جوانب متعدد کار
خبری انجام میشود اما در خصوص حج، رسانههای جهان نگاه جدی به آن ندارند.
حضور خبرنگار میتواند خبرساز شود و این در صورتی است که خبرنگار بتواند
با علاقه به حوزه وارد شده و سعی کند خبر منتشر کند. اگر خبرنگاری سیاسی به
اجتماع پژشکی برود، چیزی بیرون نخواهد آمد. قاعدتا فعالیتهای رسانهای
صدا و سیما به عنوان رسانهای غالب و تاثیرگذار در مراسممذهبی از قبیل حج
و یا اربعین حرفهای نیست و برای دلخوشی برخی از صاحبان قدرت صورت
میگیرد. متاسفانه وقتی میخواهد کار خبری شود خبرنگار احساس میکند یک
روحانی یا منبری و واعظ است و شروع میکند به تبلیغ و فعالیت منبری در حالی
که وظیفه او این موارد نیست.
در عربستان بحث پیچیدهتر است، این به خاطر دولت عربستان است که از نظر
رسانهای بسیار بسته عمل میکند و کشورداری و بیتدبیریاش در دورههای
اخیر به خصوص پس از ملک عبد الله بیشتر شده و وقتی بخشی از برنامههای
مذهبی توسط وهابیت اداره میشود، اجازه ورود رسانه را نمیدهد چون با
رسانه آشتی ندارد و ورود رسانه را به درون اماکن مذهبی جسارت دینی
نابخشودنی میداند و به همین خاطر خبرنگار خارجی در رویدادهای مذهبی از
جمله جریان منا وجود نداشت و اخباری هم که منعکس شد بسیار کلی بود.
ایکنا: فارغ از رفتار عربستان و فضای محدود
رسانهای در بحث منا در دیگر مسائل مانند اربعین وضعیت چگونه است، آنجا هم
گزارشهای واقعنما نداریم، این دلیلش چیست؟ محافظهکاری است یا نوعی
خودسانسوری روی میدهد، چرا رسانهها به بیانی واقعنما وفادار نیستند؟
یکی اینکه صاحبان رسانه ما چنین چیزهایی را از خبرنگار نمیخواهند و به
مبحث دینی نگاه رسانهای و حرفه ای وجود ندارد. صدا وسیما سالها در این
زمینه کار کرده و بسیار تاثیر دارد. محافظهکاری نیز از ناآگاهی شکل
میگیرد، اگر خبرنگار ما اطلاعات دقیق و جامع در زمینه امور دینی داشته
باشد مشکل حل خواهد شد اما این کار بسیار سخت است و مانند دیگر زمینهها
نیست و شما باید آنقدر وارد حوزه دین شوید که جایگاه افراد را شناخته و
تاثیر جریانها بر یکدیگر را بدانید. اگر این شناخت وجود داشته باشد، متوجه
خواهید شد که این جا خبر را این طور منعکس کرده و جایی دیگر به طور دیگر
منعکس کنید. بدون این آگاهی، همه این حوزه مانند دره برای خبرنگار خواهد
بود و چون پیچیده است، خیلی سخت است که فرد وارد میدان شود.