از جنگ پتروس تا بندر امن؛ داستان‌هایی برای نوجوانان
کد خبر: 3458698
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۱

از جنگ پتروس تا بندر امن؛ داستان‌هایی برای نوجوانان

گروه ادب: انتشارات سوره مهر چندین کتاب مخصوص قشر نوجوان دارد که آثاری مناسب با توجه به ویژگی‌های روان‌شناسی و شخصیتی آنها است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، تاکید روان‌شناسان این است که از حساس‌ترین و مهم‌ترین برهه‌های زندگی، دوران نوجوانی است. این دقیقا همان دورانی است که کودک پا به عرصه بزرگ‌سالی می‌گذارد و باید و نبایدها و چرا و چگونه‌های خاص خودش را پیدا می‌کند. اما پاسخ به این سوال‌ها و نشان‌دادن مسیر درستی که باید در آن قدم بگذارد‌ از چه طریقی ممکن است؟ چطور می‌تواند بدون اینکه در دنیای واقعی خطر کند، راه‌های مقابله با شرایط سخت و به دست آوردن تجربه را پیدا کند؟ قطعا، یکی از این راه‌ها، خواندن کتاب، تماشای فیلم و دنبال کردن ماجراهای مختلف از طریق دنیای گسترده و وسیعی است که از طریق کلمات و تصاویر پیش رویش قرار می ‌گیرد.

در این یادداشت، چند کتاب از انتشارات سوره مهر را معرفی می کنیم که داستان نوجوان است و می ‌تواند برای دوران پرهیجان نوجوانی، انتخاب خوبی برای مطالعه باشد.

جنگ پتروس

نویسنده این کتاب، آلکی زی و مترجم آن، مجید عقیق است. «جنگ پتروس» درباره پسربچه‌ای چهارده ساله از کشور یونان با نام پتروس است که در جنگ جهانی دوم در مقابل اشغالگری آلمان‌ها در کنار مردم کشورش به مقاومت مردمی در مقابل نازی‌ها پرداخت. پتروس، قهرمان این داستان‌در کنار دیگر اعضای خانواده از جمله پدربزرگ و پدر و مادر و خواهرش و دیگر دوستان خود شروع به پخش اعلامیه و بیانیه و شعارنویسی روی دیوار علیه آلمان‌ها می‌کند. در واقع پتروس نماد نوجوانانی است که در مقابل تجاوز به کشورشان به پا می‌خیزند و به نوعی به مقاومت مردمی در جنگ با اشغالگران دست می‌زنند.

به دنبال صدای او

«به دنبال صدای او» مجموعه‌ای است که قصه‌هایش هر کدام آهنگ خاص خود را دارند، اما مثل سازهایی در یک ارکستر بزرگ، در نقطه‌ای با یکدیگر به وحدت می‌رسند که اوج زیبایی و هنر است. «به دنبال صدای او» اولین داستان مجموعه است که نام کتاب نیز برگرفته از آن بوده و قصه بزرگ شدن پسر یکی از فراریان فرقه دموکرات آذربایجان نزد قاتل پدرش را روایت می‌کند. قصه‌ای که به لحاظ نثر، حال و هوایی متفاوت با دیگر داستان‌های مجموعه و منطبق بر فضای ذهنی قهرمان اصلی خود دارد.

این کتاب، نوشته محمدرضا بایرامی است. بایرامی در داستان دیگر این کتاب یعنی «قربانی» ترس و تردید پسری را در روز عاشورا به تصویر می‌کشد که به خاطر نذر پدرش از کودکی قمه زنی کرده است. «عیدی مادربزرگ» داستان سوم مجموعه، موضوع زلزله را دست‌مایه خود قرار داده است. «وقتی کولی‌ها برگشتند»، «کلاغ‏‌ها» و «تفنگ» از دیگر داستان های خواندنی و جذاب این مجموعه هستند.

ایرج خسته است

این کتاب را داوود امیریان نوشته است. «ایرج خسته است» با ورود ایرج، نوجوانی ۱۵ ساله به یکی از چادر‌های جبهه و تلاش راوی برای شناخت بیشتر او آغاز می‌شود. این تلاش خیلی زود به سرانجام می‌رسد و تنبلی ایرج کم‌کم همه بچه‌های گردان را ذله می‌کند. داستان پراز طنازی‌ها و شوخی‌هایی است که میان رزمنده‌ها رد و بدل می‌شود، اگرچه هیچ کدام ساحت معنوی جبهه را خدشه‌دار نمی‌کند. «ایرج خسته است» پر از نشانه‌های سرزندگی وسط میدان جنگ است؛ نشانه‌هایی که تصنعی نیستند و با شخصیت قهرمان‌های قصه همخوانی دارند. امیریان با خلق موقعیت‌هایی مثل حضور یک بچه گربه در چادر رزمنده‌ها که ایرج آن را از مرخصی با خود آورده و یا پیدا کردن یک آفتاب‌پرست که ایرج ابتدا خیال می‌کند یک اژدهاست به ادبیاتی تازه و طنزی دوست‌داشتنی در حوزه دفاع مقدس دست پیدا می‌کند. ادبیاتی که با شناخت درست از گروه سنی مخاطب خود، می‌تواند به پیوند نسل جدید نوجوان با ادبیات دفاع مقدس و فرهنگ جبهه کمک کند.

پاییز در قطار

این کتاب، نوشته محمدکاظم مزینانی است. او در «پاییز در قطار» پسرکی چشم‌آبی آفریده‌ است به نمایندگی از سوی همه آن‌ها که شهر و دیارشان را رها کردند و به جبهه‌ها شتافتند. اما در ابتدای داستان، او دارد با قطار برمی‌گردد به خانه‌اش و در همان اولین سطور، ناگهان با تابوت‌هایی مواجه می‌شود پوشیده با پرچم‌های سه‌رنگ، شناور در میان تکه‌های یخ. پسرک چشم‌آبی اول حیرت‌زده و سرگردان می‌شود و ما گمان می‌کنیم که او کودکی است دور از این صحنه‌ها و قضایا. اما خیلی زود روشن می‌شود که او خود از اهالی جنگ است و با قطار به سمت خانه باز می‌گردد ‌در هر ایستگاه از قطار، شهید یا شهیدانی را پیاده می‌کنند تا قطار به ایستگاه آخر می‌رسد و پسرک چشم‌آبی به دیارش. اسب سفیدش که سخت دلتنگش بوده به پیشواز او می‌آید. ننه ربابه هم که پیرترین زن دنیاست و مادر و پدر پسرک هم از این اتفاق مبارک، شادی می‌کنند. پسرک با اسبش لحظاتی سرخوش و شاد را تجربه می‌کنند و خانمی، سگ خانه، به آن‌ها حسادت می‌ورزد. حالا مزینانی با ساختارشکنی قدرتمندی، داستان را از چشم و ذهن سگ روایت می‌کند و اوست که از خواسته‌ها و آرزوهایش سخن می‌گوید. پسرک دوباره به جبهه می‌رود و سرانجام در هیئت همان مردگان زنده که در تابوت‌های پرچم‌‌پوش دیده بود با قطار برمی‌گردد.

بندر امن

این کتاب، نوشته مارینا کانلن مک کنا و با ترجمه محبوبه نجف خانی است.«بندر امن» کتابی است از آوازهای گمشده در غرش بمب‌ها. سوفی آواز می‌خواند و صدای آژیر و بمب فرو می‌ریزد؛ آغازی درخشان برای داستانی که قرار است از جنگ بگوید و از کودکان. کودکانی مثل سوفی و برادرش که تیرباران نیروهای آلمانی، خانه‌شان را در لندن خراب کرده، مادرشان در بیمارستان است و پدرشان در جبهه. حالا قرار است آن‌ها به ایرلند، نزد پدربزرگ شان بروند، جایی که جنگ نیست، اما خشونت و جدیت رفتار پدربزرگ شان نمی‌گذارد که خاطره جنگ را با سرخوشی‌های کودکانه از یاد ببرند. «بندر امن» داستان آواز خواندن این کودکان است در پناهگاه‌های لندن، ایرلند و هر جای دیگری که می‌شود از بمب به آن پناه برد و خود را به دست امواج جادویی موسیقی سپرد.

 

captcha