کاظم ندائی، از مفسران قرآن در گفتوگو با
کانون خبرنگاران نبأ وابسته به
ایکنا، در مورد علوم مورد نیاز برای استنباط از قرآن گفت: صرفاً با دانستن زبان عربی نمیشود از قرآن استنباط درستی کرد، برای اینکار به علوم حوزه نیازمندیم که نظر استادم، مرحوم آیتالله العظمی صادقی تهرانی نیز همین بود. اگر تنها با دانستن زبان عربی میشد از قرآن استنباط درستی کرد در آن صورت هر عربزبانی مجتهد میشد.
وی در مورد نظر آیتالله العظمی صادقی تهرانی در مورد محتوای دروس حوزه افزود: اولاً خود ایشان هم معصوم نبود و امکان اشتباه داشت، دوماً نظرشان این بود که استنباط غیرمعصوم از معصوم را بهتر از استنباط غیرمعصوم از غیرمعصوم میدانستند که به عنوان مثال آب اگر پاک باشد و آن را در ظرف ناپاک بریزیم نتیجه بهتری خواهیم داشت تا اینکه آب ناپاک را در ظرف ناپاک بریزیم، همینطور هم اگر مجتهد که امکان خطا دارد از قرآنِ بیخطا استنباط کند نتیجه بهتری خواهد گرفت تا اینکه از غیر قرآن که امکان خطا دارد استنباط کند.
قرآن را با قرآن و سنت قطعیه تفسیر میکنماین مفسر قرآن در مورد روش تفسیری خود بیان کرد: روش من، همان روش تفسیری آیتالله العظمی صادقی تهرانی است یعنی قرآن را با قرآن و سنت قطعیه تفسیر میکنم البته تنها تفسیر ایشان نیست که خوب است بلکه مثلاً در تفسیر آیتالله العظمی جوادیآملی بعضی موارد، بهتر هم گفته شده است.
وی در مورد روش رسیدن به سنت قطعیه تصریح کرد: سنت قطعیه در سه مرحله بهدست میآید، در مرحله اول اینکه ظاهر حدیث مخالف ظاهر قرآن باشد که در این صورت حدیث مردود است و گرنه مقبول است؛ در مرحله دوم ظاهر حدیث نه موافق و نه مخالف ظاهر قرآن است اما از نظر محتوایی حدیث با روح قرآن و قواعد کلی آن مخالف باشد که در این صورت هم حدیث مردود است وگرنه مقبول است که این مرحله با قیاس تفاوت دارد، مثلاً دین اسلام طبق قرآن یک دین جهان شمول است بنابراین احادیث مربوط به وجوب عربی بودن عقد نکاح که با آن در تناقض است، مردود است.
ندائی افزود: در مرحله سوم احادیثی که نه موافق و نه مخالف قرآن باشد را اگر از نظر تعداد (کمی یا کیفی) زیاد شد، قطعی میشود که تعدادش (کمی) به خود فقیه است و عدد مشخصی ندارد. طبق آیه «و لاتقف ما لیس لک به علم» که یعنی «از آنچه بدان علم نداری، پیروی نکن»، باید علم آور باشد و این حکم علم آور بودن چون به هر شخص است، باید هر کسی خودش متوجه شود و تعداد مشخص ندارد. در یک جامعه دروغگو شما باید به تعداد زیادی خبری را بشنوید تا باور کنید اما اگر فقط یک نفر که به صداقتش ایمان دارید خبری به شما دهد، آن را میپذیرید، بنابراین خروجی این حرف میتواند حجیت خبر واحد هم باشد.
وی تأکید کرد: البته اینطور نیز اختلاف پیدا میشود، بهتر بود خود فقها بنشینند با هم شورای فقهی تشکیل بدهند، به هرحال اختلافات حتماً هست چون هر کسی تفکری دارد، حتی در اصول دین هم ما اختلاف داریم، مثلاً معصوم بودن پیامبر(ص) بین شیعه و سنی، یکی از این موارد است، قرآن اختلافات را کم میکند هرچند به دلیل تفاوت نگاه، اختلافات صفر نمیشود. همچنین بعضی مسائل فلسفی هم مخالف قرآن است، مثلاً قدیم بودن جهان و یا عدم امکان به وجود آمدن دو چیز از یک چیز از این دست هستند؛ «و الواحد لا یصدر عنه الا الواحد».
ندائی در مورد روش آموختن زبان عربی گفت: بهتر است حتی زبان عربی هم همراه با قرآن آموخته شود، مثلاً وقتی میخواهیم مثال آموزشی بدهیم، آن هم از جملات قرآن باشد.
وی در مورد درس خارج اصولش افزود: این درس همان اصول الإستنباط آیتالله العظمی صادقی تهرانی است، ویژگیاش نیز این است که از خود آیات قرآن استخراج شده است که از اصول غیرمعصوم بهتر است.
این مفسر قرآن در مورد اصطلاحاتی قرآنی که اگر لغت به لغت ترجمه شوند معناهای متفاوتی میدهند بیان کرد: در این موارد نیز میتوان از خود کتاب الله به معنای دقیق رسید و هم از کتاب مفردات راغب میتوان استفاده کرد.
معصومین(ع)، قرآن ناطقاندوی در توضیح عدم تناقض استفاده از دیگر کتب در کنار قرآن با تبیاناً لکل شی بودن قرآن بیان کرد: قرآن بیانگر هرچیز است اما مثلاً در قرآن آمده است که تدبر کنید، اگر هر مسئله جزئی دین مشخص بود که دیگر فکر کردن جایی نداشت! برای استخراج حکم از قرآن باید در قرآن کنکاش کرد و اینکار بسیار سخت است، حتی از کار فقهای سنتی سختتر است چون در فقه سنتی جایگاه خاصی برای حدیث قائلند و احادیث هم جزئی است اما استخراج حکم از قرآن سختتر است. با این همه اما قرآن را باید محور قرار داد چراکه قرآن قطعی است، قرآن را نباید ظنی الدلاله دانست همانطور که ظنی السند هم نیست، اعتقاد به قطعی الدلاله بودن قرآن، خود موجب یافتن میشود، همانند کسی که در اتاقی میگردد و میداند چیزی آنجا دارد فلذا هرچقدر آن گمشده پنهان باشد نهایتاً یافت میشود، معتقد هستم که هرچه بشر نیاز دارد در قرآن و سنت قطعیه است.
این مفسر قرآن در تفسیر تبیاناً لکل شی اظهار کرد: تبیان یعنی بیان کننده تدریجی، یعنی در هر زمانی هرکسی به قرآن ارجاع دهد، جواب میگیرد، همانند زمینی که هرکه در آن بکارد، برداشت میکند. بعد هم قرآن گفته لکل شی، نگفته کل شی! این وجود لام نشان میدهد خود احکام تماماً در قرآن نیست و باید به سنت قطعیه روی آورد چراکه معصومین(ع) خود قرآن ناطقند و کسی که خود را بینیاز از معصومین(ع) بداند به جایی نمیرسد، منتها محال است معصوم(ع) خلاف قرآن سخن بگوید و احادیث خلاف قرآن جعلی است، پیامبر مکرم اسلام (ص) فرمودند که هرچه موافق کتاب الله باشد، آن را من گفتم و هرچه را که مخالف باشد، من نگفتم. اتفاقاً این موافقت و مخالفت تباینی هم نیست چراکه جاعل آنطور جعل نمیکند.
وی در مورد معنای حروف رمزی گفت: در مورد حروف رمزی حدود 20 نظر وجود دارد که دوتای آن مطرحتر است، یک نظر این است که آن رمزی بین خدا و رسول (ص) است، نظر دیگر که به نظر بنده محتملتر است این است که اشاره به اعجاز قرآن دارد، چراکه هرجا این حروف آمده است، آیه بعدی راجع به خود قرآن سخن گفته است و احتمالاً منظور این است که این قرآن از همان حروفی که شما با آن سخن میگویید تشکیل شده اما نمیتوانید همانندش را بیاورید.
ندائی افزود: در هرصورت با اینکه قرآن، تبیان است اما ما نباید بگوییم که همه چیزش را میتوانیم کشف کنیم، قرآن در قیامت تماماً مشهود میشود. قرآن همانند اقیانوسی است که نمیتوان آن را خورد. حتی علامه طباطبائی که صاحب المیزان هستند در این مورد گفتهاند که ما صاحبان تفسیر همانند کسانی هستیم که تازه برای شنا در این اقیانوس عظیم قرآن لباسهایمان را درآوردهایم!
وی در مورد روش بدست آوردن تقدم و تأخر برای مشخص شدن ناسخ و منسوخ گفت: لحن خود آیه و آیات قبل و بعدش میتواند کمک کند، آیه اگر در مورد اصول دین باشد از آیات مکی است و اگر در مورد فروع دین باشد از آیات مدنی است، به هرصورت باید از علوم قرآنی کمک گرفت و در این زمینه کتبی هستند که از ترتیب نزول آیات سخن گفتهاند.
شاگرد آیتالله العظمی صادقی تهرانی در مورد خوابی که بعد از فوت استادش دیده بود بیان کرد: بعد از فوت ایشان، بنده بسیار تمایل داشتم که به خوابم بیایند، حدوداً چهلمشان بود که آمدند، در خواب دیدم که ایشان فوت شدند. پرسیدم: «سوال قبرتان چگونه بود؟» در جواب گفتند: «من چیزی نفهمیدم. همین که روح از بدنم جدا شد، مرا نزد اولیاء الله بردند.» آنچه بنده از خواب فهمیدم این بود که ایشان را نزد استاد خودشان یعنی مرحوم علامه طباطبائی بردند.
شهریار شریعت
مصاحبه بسیار خوبی بود
استاد ندائی فوق العاده بود. از محضر اساتید اندیشمند و صاحب نظر و ارزشمند همچون استاد ندائی بیشتر از اینها باید فیض برد .
ممنون از مطلب عالیتون
استاد ندائی هم همچون آیت الله صادقی تهرانی در زمین غریب اما در آسمانها مشهور هستند
التماس دعا
ممنون از مطلب عالیتون
استاد ندائی هم همچون آیت الله صادقی تهرانی در زمین غریب اما در آسمانها مشهور هستند
التماس دعا
ممنون از مطلب عالیتون
استاد ندائی هم همچون آیت الله صادقی تهرانی در زمین غریب اما در آسمانها مشهور هستند
التماس دعا
مصاحبه ارزشمند و پر محتوای بود،امیداورم که مصاحبه های بیشتری از ایشان صورت گیرد.
مصاحبه ارزشمند و پر محتوای بود،امیداورم که مصاحبه های بیشتری از ایشان صورت گیرد.
ظاهرا جناب دکتر صادقی تهرانی رحمه الله بخاطر فتاوای فقهی شاذشان، مانند حرمت شهادت ثالثه در اذان و اقامه، مورد طرد قاطبه ی مراجع عظام تقلید بودند.
فتاوای مرحوم آیت الله العظمی صادقی تهرانی بر مبنای قرآن بوده است که هرکس رساله ایشان را ببیند متوجه این مطلب میشود، لذا اگر فتاوای ایشان شاذ باشد که واویلا بر حوزه های ما!
البته ناگفته نماند شخصاً قبول ندارم دلیل مهجوریت ایشان، فتاوایشان باشد! مثلاً همین حرمت شهادت ثالثه که فرمودید را شیخ صدوق در من لایحضره آورده است و مثلاً آیت الله العظمی شبیری زنجانی نیز نظرشان بر همین است.
به نظر میرسد مهجوریت آیت الله العظمی صادقی تهرانی، به همان دلیل مهجوریت قرآن باشد!
در جواب به جناب احمد آقای خوانساری
اولا که نظر آقای شبیری زنجانی حرمت شهادت ثالثه نیست، حداقل مرجع تقلیدی را ذکر مینمودید که هر شب نمازش را مستقیم از تلویزیون پخش نکند!
ثانیا فتاوای قرآنی!؟ اذان و اقامه در قرآن نیامده اند چه برسد به جزییات آن، چطور با استفاده از قرآن فتوا به حرمت داده اند؟
ثالثا مثال برای فتاوای قرآنی ایشان عدم قصر نماز و عدم سقوط روزه در مسافرت های معمول و نه خیلی طولانی امروزیست که دلیلشان مثلا برای عدم سقوط روزه در مسافرت های امروزی عبارت یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر در سوره ی بقره میباشد که اظهر من الشمس است که این حکمت حکم است نه علت آن!
رابعا ایشان نظرات تفسیری و کلامی شاذی نیز دارند که خلاف نص صریح قرآن است؛ مثلا ایشان قائل بودند که جهنم و جهنمیان ابدی و جاودانه نیستند! چون با عدل خدا در تضاد است!!
خامسا ایشان تقلید از سایر مراجع عظام تقلید را که به زعم ایشان قرآنی نیستند! را جایز نمیدانستند!
سادسا شاید قرآن و تفسیر حقیقی اش در حوزه ها خیلی پررنگ نباشد، اما شکی نیست که نزد جناب دکتر صادقی تهرانی، قرآن مهجور تر از حوزه نباشد کمتر مهجور نیست.
سابعا با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود؛ قرآن دارای آیات بینات است اما در صدور اوتوا العلم!
ولا تقف مالیس لک به علم، ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا...
با سلام
اولاً نظر مراجع تقلید را با رجوع به رسالههایشان جستجو میکنند، نه با گمانهزنی! آیا تاکنون همان تلویزیون، اقامه خواندن آیتالله العظمی شبیری زنجانی قبل از نماز را پخش کرده است؟
ثانیاً متن اذان و اقامه در قرآن نیامده است اما آیا روش استنباط از منابع دینی هم در قرآن نیامده است؟ آیا در قرآن نخواندهاید: «لا تقف ما لیس لک به علم»؟
ثالثاً اظهر من الشمس را خود مراجع تشخیص دهند بهتر از تشخیص بنده و شما است! اجازه اجتهاد آیتالله العظمی صادقی تهرانی را آیتالله العظمی خوئی صادر کردند، اجازه اجتهاد شما را چه کسی صادر کرده است؟!
رابعاً تشخیص نص و ظاهر با بنده و شما نیست بلکه با اهل این کار است لذا شما را به دستنوشته علامه طباطبائی بر الفرقان ارجاع میدهم که در آن از تفسیر الفرقان به عنوان تفسیری که نور چشم علامه و مایه افتخار ایشان بوده است یاد کردهاند.
خامساً وظیفه هر مرجع تقلید این است که فتوایش را اعلام کند، این کجایش عیب و ایراد دارد؟ الان خیلی از افراد روش دیگران را قبول ندارند و نه تنها میگویند از آنان پیروی نکنید بلکه حتی میگویند فلانی گمراه است! برای نمونه بروید نظر آیتالله سید علی میلانی را در مورد آیتالله العظمی سید کمال حیدری بیابید. تازه آیتالله میلانی که مرجع تقلید هم نیست بلکه مجتهد است.
سادساً لطفاً پا از گلیم خود درازتر نکنید! آیتالله العظمی صادقی تهرانی از مراجع تقلید هستند و اظهار نظر در مورد ایشان کار هر کسی نیست.
سابعاً شما هر وقت به حد و اندازه تفسیر قرآن رسیدید، تفسیر بفرمایید.