دلنوشته همسر اولین شهید مدافع حرم سبزوار/ نباید رهبرمان تنها بماند
گروه اجتماعی: همسر شهید «رضا دامرودی» اولین شهید مدافع حرم شهرستان سبزوار، دلنوشتهای را خطاب به همسر شهیدش نوشته است، در این دلنوشته میخوانیم: من، حواسم به همه آرمانهایت هست، تا جایی که نفس داشته باشم برای تحقق آرمانت تلاش میکنم . این جا کسانی هستند که درک میکنند نباید رهبرمان تنها بماند. فراموش نمیکنم حتی اگر اسم خود را فراموش کنم.
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، ابویسانی، همسر شهید «رضا دامرودی» اولین شهید مدافع حرم شهرستان سبزوار، دلنوشتهای را خطاب به همسر شهیدش نوشته که از طریق روابط عمومی سپاه سبزوار به خبرگزاری ایکنا ارسال شده که متن کامل این دلنوشته در زیر میآید:
«بسم رب الشهدا والصدیقین
دلنوشتهای تقدیم به همسر سبکبالم
غروب بی تو بودن را در حالی بر روی کاغذ میآورم که این قلم توانایی روزهای تنهاییام را ندارد.
رضای عزیزم سلام، با بندبند انگشتانم شمارش کردهام، 84 روز است که از سفر عشق بازگشتی نداشتهای. در روزهای نبودنت انتظار بازگشت را با انگشتانم شمارش میکردم. اما افسوس که نیامدی و مرا مات و مبهوت تا ابد در انتظارت گذاشتی.
هر بار که به نبودنت فکر میکنم، اشک از چشمانم سرازیر میشود. روزی که خبر پرگشودنت را شنیدم با خود گفتم نه ... میآید ... خودش قول داده بود میآید، رضا روی قولش میماند، قرار نبود نیمه راه یکدیگر را رها کنیم. لحظه به لحظهام پر از تپشهای قلبی گذشت که قرار بود در انتظار رسیدنت به شماره بیفتد. آمدی نه آنچنان که رفته بودی. خوابیده بودی. خوابی آرام و ابدی.
بخواب! آرام بخواب! هوا اینجا ابریست. زمین جای شما نبود. در چهرهات میتوانستم آرامش را ببینم.
آرامش این که از امتحان سر بلند بیرون آمدی. من نیز چون تو خوشحال و راضی
هستم که زندگیمان را در راه آرمانت که دفاع از حرم بی بی زینب(س) و مولایت
حسین(ع) و اصحاب او بود صرف کردی.
تحمل روزهای بی تو خیلی سخت است، اما هنگامی که به هدف و مقصودت میاندیشم خود را دلگرمی میدهم که تو در همان راهی که آرزویش را داشتی گام نهادی. خوشا به تو ای کبوتر سفر کردهام ... .
خداوند را سپاس میگویم که در این مسیر، هرچند کوتاه همسفرت بودم و هدیهای برایم گذاشتی «یعنی دخترت نیایش».
وقتی به «نیایش» میرسم ... به آرزوهایی که هیچ وقت نرسیده، به بلندی موهایش که دستانت را کم دارد، به دویدنهایش که به آغوش تو نمی رسد.
چه آرزوهایی که برایش نداشتی، چقدر دل تنگ بودی، دلتنگ بوسیدنش، دلتنگ شنیدن قهقههاش، دلتنگ چشمانش، دلتنگ این که صدایت میکرد «بابا». چقدر خوشحال بودیم روزی که اولین قدمهایش را بر میداشت. نگران نباش. می دانم روزی خواهد رسید که درک می کند برای چه رفتی، مولایمان حسین(ع) کیست؟ خواهرش بی بی زینب(س) کیست؟ خانم رقیه که بابایش را شهید کردند کیست؟
میداند که تو و دوستان شهیدت در این زمان شدهاید «قاسم»، شدهاید «علی اکبر» و افتخار میکند که بابایش تو هستی. خواهد دانست که بابایش نمرده بلکه شهید شده و شهید یعنی «به خیر گذشت، نزدیک بود بمیرد» ... . مردن را همه بلدند، سعادت می خواهد شهید شوی.
اما رضا جان! به آرمان هایت می رسم، آن جا که بیرون از مرزت رفتی و جنگیدی که نشان دهی هنوز باغیرت هست، هنوز باید از ایرانی ترسید، هنوز مردانگی میترساند خائنین را . من، حواسم به همه آرمانهایت هست، تا جایی که نفس داشته باشم برای تحقق آرمانت تلاش میکنم. این جا کسانی هستند که درک می کنند نباید رهبرمان تنها بماند. فراموش نمیکنم حتی اگر اسم خود را فراموش کنم ... فراموش نمیکنم بغض نهفته در گلوی «سید علی» را که میگفت:
«جسم ناقصی دارم. اندک آبرویی دارم که آن را هم شما به ما دادید».
فراموش نمیکنم آن توسلات «امام خامنهای» به «امام زمان(عج)» را. ما آن بی حرمتیها را در آن عاشورا، آن دشمن شاد کردن ها را ، آن بغض «سید علی» را، آن شهیدان مظلوم بسیجی را فراموش نمیکنیم. ما فتنه سال 88 را فراموش نمی کنیم. فتنههای دیگر هنوز در راهند، خدا یاریمان کند تا آگاه شویم و مبارزه کنیم.
رضا جان! خیلیها بر سر این خاک با تو پیمان میبندند که ادامه دهنده راهت باشند. خیلیها حتی شده شده یک عهد کوچک را اینجا با تو میبندند و شاید تغییر کوچکی در زندگی شان ایجاد کند. همین ها باعث دلگرمی من باشد.
دعا می کنم برای تو، برای خودم، برای همه، کسی چه می داند شاید خدا دست جمعی نگاهمان کرد.
مهربان خدای من! می دانم که تا آسمان راهی نیست، ولی تا آسمانی شدن راه بسیار است. این دست های خالی به سوی تو بلند می شود. ما بی سلیقه ایم، طلب آب و نان می کنیم، تو خود می دانی ای خزانهدار بخشش ها، بهترین ها را برایمان مقدر فرما و ظهور حجتت را نزدیک بفرما.
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ... آمین .
قسم به غیرت مردانه علی اصغر به درد عشق نخوردن چه ارزشی دارد
هزار سر به فدای غباری از خاکم وطن نباشد اگرتن چه ارزشی دارد
09/10/94
همسر شهید مدافع حرم بی بی زینب (س)
شهید رضا دامرودی
«ابویسانی»
یادآور می شود، مهندس دامرودی از اهالی روستای «دامرود» شهر روداب سبزوار
است که امسال، داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب
کبری(س) در سوریه پیوست، وی در چهارمین روز از «ماه محرم
الحرام» در جریان «عملیات محرم» در منطقه عملیاتی «حسکه» طی نبردی
دلاورانه با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» دعوت حق را لبیک
گفت و خلعت شهادت پوشید.