به گزارش خبرگزاري بينالمللي قرآن(ايكنا) از خراسان رضوي، محمدجوادپناهی، قاری بینالمللی کشورمان در سه دهه حیات قرآنی خود، با همتی والا جلسهای را مدیریت میکند که از کودک چهار ساله تا پیرمرد 80 ساله، از کارگر، کشاورز تا پزشک و کارخانهدار، از کویت و افغانستان تا روستاهای چشمهگیلاس، ساغروان و شهید مجیر مشهد، با پای پیاده، دوچرخه یا هواپیما سیواندی سال است، مشتری «انجمن محبان قرآن و عترت» هستند، آنها در این انجمن پای درس قرآن استادی نشستهاند که نه تنها آیات الهی را فرا گرفته بلکه اخلاق قرآنی وی را الگوی خود قرار میدهند.
پاسی از یک شب زمستانی مشهد، گذشته و اکثر چراغها و خانههای شهر به خاموشی فرو رفتهاند اما در مسجد کوهسنگی شهر بهشت، محفلی بر پاست که از نور و حرارت سرشار است، از صدر تا ذیل آن خرد و کلان، فقیر و غنی، سید و عامی نشستهاند و گوش جان به کلام الله وحی سپردهاند.
جمعی
مشتاق و شادمان در خانه خدا
محفلی که در آن از خلوت و خاموشی خبری نیست، جمعی مشتاق و شادمان در خانه خدا ذکر یا الله و لااله الّا الله را زمزمه میکنند و سالهاست که بر گرد او حلقه بستهاند و از محضرش، درس معرفت به خدا واهل بیت(ع) را تلمذ میکنند.
ساعت 20:30 است، ولولهای به جان آرامش محفل قرآن میافتد، انگار کسی وارد مسجد شده، در میان حلقه استقبالکنندگان که نظر میاندازی، او را به سختی مییابی، محمدجواد پناهیطوسی را که با گشادهرویی با همه احوالپرسی میکند، تا از حضور تیم خبری ایکنا مطلع میشود، خودش به پیشوازمان میآید.
تبسم، گشادهرو بودن و تواضع، رمز جاذبه مغناطیسی 30 ساله استاد محمدجواد پناهیطوسی است، آن هم در چند لحظه کوتاه ارتباط، تا قبل از ورود ایشان، با تعداد زیادی از این جمع قرآنی گفتوگو کردم، هر کدام شمهای از این سراپرده را توصیف کردند اما آن چیزی که بیش از همه اوصاف در برخورد نخست، یک غریبه را مجذوب شخصیت استاد پناهی میکند، همان وصف قرآنی رضا عابدینزاده، استاد برجسته قرآن و رفیق و شفیق اوست، آنجا که این حافظ کل قرآن کریم بیان کرد: «اگر جلسه استاد مانند بسیاری از اساتید تعطیل نشده، فقط به خاطر الگوگیری ایشان از خلق محمدی است(با ذکرآیه 159 سوره آل عمران)».
همه برادر و برابریم
پناهی، با خضوع و تبسم به یکایک سؤالاتمان پاسخ میداد، از میان همه سخنانش بر این اصل تأکید داشت «ما همه برادر و برابریم»، در این بین هر کسی که وارد میشد با خوشرویی خاصی خوش و بش میکرد و با گرمی کودکان را در آغوش میکشید و میبوسید.
اگر بخواهیم روی دیگر شخصیت قرآنی محمدجواد پناهی، قاری بینالمللی را ببینیم، باید زمان تلاوت زنده ایشان را درک کنیم؛ بیهیچ وصف گزافه و اضافهای، شکوه و صلابت تلاوت این استاد پیشکسوت، شور و حال عجیبی را با تکبیرهای مکرر بر محفل حاکم کرد.
در بخشی از این محفل قرآنی، پناهی از شاگرد نوجوان 16 سالهاش، علی ساجدیمقدم میخواهد تلاوت کند و با عزت و احترام او را بر صدر مجلس مینشاند و چون پدری مهربان، فرزندش را با هر آیه تشویق و تجلیل میکند؛ ساجدیمقدم، رتبه نخست رشته قرائت مسابقات قرآن شکوفهها با تلاوت آیاتی از سورههای مبارکه شمس و شعرا اوج میگیرد و با آوای نورانی صلوات جمع به فرود میرسد.
حلاوت یک هدیه قرآنی
سپس جمعیت با اصراری شیرین، رضا عابدینزاده، پیشکسوت و حافظ کل قرآن کریم را به تلاوت دعوت میکنند و ایشان با خضوع از تلاوت سر باز میزند و با رخصت پناهی، عابدینزاده نیز آیاتی چند از قرآن را با صوتی حزین و ملکوتی تلاوت میکند؛ در سرتاسر تلاوت و گفتوگوی کوتاهی که با ایشان داشتیم، دو خصلت در ایشان بیش از دیگر اهالی قرآن نمود داشت؛ اخلاص و خضوع، گویی این استاد نیست که به این صفات منتسب است بلکه این صفات مفتخرند که به استاد منتسباند.
در انتهای جلسه استاد پناهی مطابق قرار جلسات پیشین از کسانی که سور یاسین و واقعه را حفظ کرده بودند با هدیهای نقدی تقدیر به عمل آورد و در این میان شوخی و خنده بالا گرفت و بر سر میزان هدیه چانهزنیهایی به راه افتاد که بحث با تعبیر زیبای استاد با این مضمون که «درست است که این مبلغ ارزشی ندارد اما جایزه قرآنی حلاوت و شیرینی خاصی دارد مثل هدیه پدربزرگها به نوههایشان که بسیار ناچیز اما ارزشمند است» و پیچیدن عطر صلوات خاتمه یافت.
تا کی قرار است ...؟
در عصر درخشش سوپرمنها و سوپر استارهای خیالی، عروسکهای خیمهشببازی اربابان رسانهای و با وجود صدها و بلکه هزاران قاری و حافظ قرآن واقعی در استان و کشورمان جای صد افسوس و حسرت است که حسنیکارگرها، عباسیها، شاکرنژادها و پناهیها و ... چه در عرصه رسانههای جمعی و چه در الگوسازی اجتماعی با اینکه بر قله الحان و اصوات ایستادهاند اما بیصدا و بیادعا طی مسیر میکنند.
تا کی قرار است از فقدان قهرمان در فیلم و سینمایمان داد و فغان کنیم، تا کی قرار است در طلب جام جم خود، دست به دامان بیگانگان باشیم؟
سارا صالحی/ خراسان رضوی