به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، استاد حسین علمی، قاری و پیشکسوت قرآن کریم، چهارم صفرالمظفر 1370 هجری قمری در شهر نجف دیده به جهان گشود. وی اصالتا اهل اردبیل و ترکتبار است و از کودکی در خانوادهای مذهبی و متدین رشد و نمو یافت. پدر وی از مراجع تقلید نجف بود که نخستین سفرش در سال 1346 به مشهد مقدس زمینهساز مهاجرت این خانواده قرآنی به ایران شد.
استاد حسین علمی دارای چهار فرزند است و اکنون سمت کارشناس قرآن دارالقرآن اداره کل تبلیغات اسلامی خراسان رضوی را برعهده دارد. تدریس در دانشکدههای مختلف مشهد، دو سال مدیریت دارالقرآن سازمان صداوسیما و اقدامات متعدد فرهنگی ـ قرآنی تنها گوشهای از فعایتهای قرآنی این استاد طی این سالها به شمار میرود. به بهانه تجلیل از وی در همایش تکریم چهرههای قرآنی، گفتوگویی را با این پیشکسوت قرآن کریم داشتهایم.
وی در ابتدای این گفتوگو با خبرنگار ایکنا عنوان کرد: سال 1334 به منظور فراگیری علم به مکتبخانه رفتم و در محضر مرحوم حجتالاسلام شیخ عبدالله نیشابوری که اصالتا ایرانی اما مقیم نجف بودند، تلمذ کردم و قرآن، خط و سواد را در کنار یکدیگر از این استاد بزرگوار فرا گرفتم.
استادعلمی داستان ورود خود به ایران را اینگونه شرح داد: مرحوم پدرمان از آنجایی که از مراجع تقلید به شمار میرفتند، هنگامی که سال 1346 به مشهد مقدس سفر کردند، علمای شهر همچون آیات عظام میلانی، بختیاری، قوچانی و سایر علمای مشهد گفتند: شما در نجف که معدن علم به شمار میرود، بودید حیف است که برگردید و ایشان را نگه داشتند و چون در مشهد ماندگار شدند به ما نیز خبر داده و چندماه بعد در 14 خرداد 47 ما نیز به ایران مهاجرت کردیم.
وی اضافه کرد: پس از مکتبخانه پدرم مرا نزد خیاط لباسهای خود بردند و در آنجا در کسوت شاگردی مشغول خیاطی و دوخت عبا و لباده برای روحانیون شدم. روحانیون و مراجع زیادی برای دوخت لباس به ما مراجعه میکردند اما در مورد مراجع بزرگی مانند امام خمینی(ره)، آیات عظام حکیم شاهرودی، خویی و مراجع بزرگ دیگر استادخیاطها به منزل آنها رفته و لباس آنها را میدوختند و به این امر مفتخر نیز بودند.
تلاوت عبدالباسط در نجف تأثیر زیادی بر من گذاشت این استاد قرآن کریم که بیش از 20 سال به حرفه خیاطی مبادرت داشته است، ادامه داد: در کنار خیاطی به امور قرآنی نیز بسیار علاقهمند بودم که تأثیر آن به تلاوت مرحوم عبدالباسط که در نجف بسیار پرطرفدار بود، بازمیگردد؛ وی زمانی که همراه با چندین قاری مصری به بغداد آمده بود سوره حشر، تکویر و آیات پایانی سوره فجر را تلاوت کرد و این برای من که آنزمان کمسن و سال بودم، بسیار دلنشین و جذاب بود به گونهای که حتی پیش از ورود به مکتبخانه این اصوات را زمزمه میکردم.
وی در ادامه اشاره کرد: زبان اول ما ترکی بود و در خانه ترکی حرف میزدیم. زبان عربی را به تدریج آموختم لذا با عربی دست و پا شکسته همراه با ترکی آیات را زمزمه میکردم و پس از آنکه زبان عربیام تکمیل شد، در زمان درس و مکتب به تدریج زبان فارسی ما نیز شکل گرفت و با مهاجرت به ایران در زبان فارسی نیز مشکلی نداشتم.
استاد علمی با بیان اینکه پخش تلاوت عبدالباسط در نجف بسیار مرسوم شده بود، اظهار کرد: هر جای نجف که سخنرانی مذهبی بود همراه با برادران میرفتیم و من به قدری کمسنوسال بودم که برادر بزرگم، مرحوم محمدآقا مرا روی شانههای خود مینشاند، به هیئت میبرد و از استماع این آیات بسیار لذت میبردم به گونهای که مرا با قرآن مأنوس کرده بود و هنوز هم آن نواها در خاطرم مانده است.
وی اضافه کرد: ما در یک خانواده متدین و پرجمعیت رشد کردیم اما با وجود جو مذهبی هیچگونه اجبار و اصراری وجود نداشت بلکه والدین با رفتار خود به ما درس میدادند. زهد پدر و مادر که یکی از ابعاد آن عدم اسراف است، برای ما الگو بود. پدرم نمازهای واجب و نافله میخواند و صدای قرآنش همیشه به گوش میرسید. مادر نیز علاوه بر خانهداری و همسرداری همیشه پاتوقشان با بانوان دیگر حرم امیرالمؤمنین(ع) بود، بنابراین مشاهده این موارد خود تبلیغ عملی محسوب میشد. یک اخلاق نظری وجود دارد که خطرناک است و بنا به گفته امام(ره)، افرادی که اخلاق نظری میگویند غالبا خود ضداخلاقاند اما والدین ما در عمل ملتزم به امور دینی و بسیار سادهزیست بودند و تجملات و تعلقات امروز در زندگی آن موقع جایی نداشت.
این کارشناس قرآنی ادامه داد: ما شبهای جمعه هر هفته همراه با مرحوم پدر و یکی از برادرانم با ماشین به کربلا میرفتیم که حدود یک ساعت طول میکشید. زمانی که به راحتی توانایی راه رفتن پیدا کردم به صحن حضرت علی(ع) میرفتم و پشت سر آیاتی همچون سیدحسین همامی، حکیم، کاشف الغطاء، بغدادی و گاهی شیخ مشکور نماز میخواندم. امام(ره) که به نجف آمدند، در مدرسه آیتالله بروجردی نماز میخواندند و من که آن زمان نوجوان بودم برای اقامه نماز ظهر به آنجا میرفتم و مُصر بودم که حتما صف اول بایستم.
تشرف هر شب امام خمینی(ره) به حرم مولا علی(ع) در نجفوی در بخش دیگری از این گفتوگو تصریح کرد: بین یا پس از نماز که با سخنرانی نیز همراه بود، یکی از این سخنرانان مرحوم آیتالله مشکینی بود که درس اخلاق میدادند، امام(ره) نیز درس فقه و اصول را مطرح میکردند و من با اینکه خیلی متوجه نمیشدم اما از این سید بزرگوار خیلی خوشم میآمد زیرا چهره بسیار دوستداشتنی داشتند؛ پاتوق ما در نجف، صحن حضرت علی(ع) و یا وادیالسلام بود که آنجا مینشستیم و مشاهده میکردیم امام(ره) هرشب یک ساعت خاص به زیارت جد بزرگوارشان مولا علی(ع) مشرف میشدند.
استاد علمی ادامه داد: پیش از اینکه امام نزد جدشان به نجف اشرف مشرف شوند، دقیقا همان سالی که قیام کردند من نوجوان بودم. به خاطر دارم در نجف سروصدایی شد، صبح به صحن حضرت علی(ع) آمدم تا عرض ارادتی بکنم، بعد سر کار بروم که متوجه شدم نزدیک درب صحن اطلاعیهای به زبان عربی نصب شده است، مبنی بر اینکه «مراجع تقلید نجف و کربلا کارهای شاه را محکوم میکنند» زیرا شاه امام را به ترکیه تبعید و قبلتر نیز ایشان را در قیطریه زندانی کرده بود. این مسائل سبب شد تا علمای نجف این عمل را تقبیح کرده و در اعتراض به آن یک راهپیمایی برگزار کنند.
وی در ادامه به بیان گوشهای از فعالیتهای قرآنی خود پرداخت و گفت: همزمان با کار خیاطی به برگزاری جلسات قرآن نیز اهتمام داشتم و حتی گاهی اوقات با تعدادی از دوستان خیاط جلسات هفتگی در منازل داشتیم. یکی از سنتهای شایستهای که از استاد بزرگوارم، یاد گرفته بودم این بود که هر هفته صاحبخانه را مجبور میکردیم، امام جماعت شود چرا که این امر موجب میشد، بیش از پیش مراقب اعمال و رفتار خود باشیم لذا هر هفته پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء جلساتمان را برپا کرده و مختصری هم به ترجمه و تفسیر برخی آیات میپرداختم.
ممنوعیت برپایی جلسات قرآن پیش از انقلاباین چهره قرآنی با بیان اینکه پیش از انقلاب برگزاری جلسات قرآن ممنوع بود، اضافه کرد: در آن موقع من سه جلسه قرآن داشتم که گاهی اوقات برخی متعرض ما شده و اذیت میکردند، حتی گاهی ما را تا کلانتری برده و تعهد میگرفتند و اگر فرار میکردیم، دنبالمان میکردند. به یاد دارم سال 57 نزدیک پیروزی انقلاب در یکی از جلساتمان برخی افراد کجاندیش سخنان ما را محکوم کرده و آن را باعث تحریک جوانان و برپایی تظاهرات خیابانی میدانستند و اینگونه مانع آگاهیبخشی و روشنگری در جلسات میشدند.
وی با اشاره به اینکه این افراد از طیفها و اقشار گوناگون جامعه بودند، تصریح کرد: زمان شاه نیز افراد روحانینما کم نداشتیم به گونهای که شاه هر زمان میخواست به خارج سفر کند، یک سید روحانینمایی بود که در گوش شاه دعا زمزمه میکرد. ظلمها و اذیتهایی که زمان اشتغال به خیاطی بر ما روا میداشتند از خاطرم محو نمیشود. هر بار که شاه از خارج از کشور بازمیگشت، اتحادیه خیاطی ما را به میدان شهیاد، محل بازگشت شاه برده و به صف میکردند تا با تکان دادن پرچمها از او استقبال کنیم که من به مراسم استقبال نمیرفتم و به همین دلیل مغضوب اتحادیه بودم.
استاد علمی در بخش دیگری از سخنان خود ابراز کرد: بعدها که حزب رستاخیز تأسیس شد نیز گفتند هر کس به عضویت این حزب درنیاید باید کشور را ترک کند. من از عضویت در این حزب امتناع کردم و به دلیل نداشتن کارت مخصوص حزب رستاخیز مجبور بودم در مملکت خودم نیز قاچاقی به کار خیاطی ادامه دهم همانطور که در نجف نیز به صورت قاچاق کار میکردم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه تا سال 56 در تهران فعالیت میکردم، عنوان کرد: اوایل سال 56 به مشهد آمدم و خانه دوطبقه خریدم و آن را تبدیل به تولیدی کردم، چون درآمدم خوب بود و استادکار بودم تا زمانی که انقلاب پیروز شد، پس از پیروزی انقلاب تولیدی را جمع کرده و از سال 58 به آموزش قرآن و داوری پرداختم. سپس تا سال 64 به تدریس در تربیت معلمهای شهید بهشتی، شهید خورشیدی، شهید هاشمینژاد و شهید کامیاب مشهد پرداختم و پس از آن نیز به برکت قرآن تجربه تدریس در دانشگاه آزاد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، دانشگاه فردوسی، دانشگاه سوره، دانشگاه علمی ـ کاربردی و جامعهالمصطفیالعالمیه را داشتم.
این کارشناس قرآن دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی خراسان رضوی با اشاره به چگونگی برگزاری جلسات قرآن در زمان قبل از انقلاب اظهار کرد: جذب مردم به سوی قرآن و اسلام با برگزاری جلسات، قرائت آیات نافی طاغوت که مرتبط با وضعیت روز کشور بود، تظاهرات شبانه پس از جلسات و تعیین یک خانه به عنوان پایگاه و دیدهبان در هر محله که مشرف به خیابان بود به دلیل حملات ساواک از جمله اهدافی بود که در جلسات دنبال میکردیم.
تغییر لحن قرائت با ورود سیدمحمد عرب به ایرانوی در خصوص زمان ورود سبکهای مصری به ایران اینگونه اظهار کرد: در گذشته مردم ایران به سبک فارسی و با دستگاههای موسیقی ایرانی تلاوت میکردند اما پس از ورود سیدمحمد عرب به ایران که خودش عرب بود، لحن مردم بهتر شد. وی شاگردان فراوانی داشت و اساتیدی چون مرحوم حافظیان، مرحوم رضوان، مرحوم توسلی خیاط و ... از شاگردان ایشان بودند؛ قاریانی همچون مرحوم اوحدی و مختاری نیز از شاگردان این اساتید به شمار میرفتند. همچنین چهرههایی مانند اساتیدی مانند سیدمرتضی ساداتفاطمی، محمدکاظم محمدزاده، هاشم روغنی، بنده و دیگر بزرگواران نیز از شاگردان مرحوم عرب محسوب میشوند.
استاد علمی در خصوص تقلید از سبک بسیاری از قراء مصری نیز اینگونه پاسخ داد: البته در ابتدا افرادی با این سبکها به مخالفت برخاستند اما ما اینگونه استدلال میکردیم که ما بحث عرب و عجم نداشته و به دنبال این هستیم تا مانند پیامبر(ص) قرآن بخوانیم و هنگامی هم که تقلید میکردیم به تأسی از اساتیدی چون مختاری و اوحدی بود زیرا استاد اوحدی در تقلید از این قاریان بسیار قوی بود و میتوانست چندین نفر از قراء مصری همچون ابوالعینین شعیشع، عبدالفتاح شعشاوی، مصطفی اسماعیل، عبدالباسط و... را به خوبی تقلید کند.
تأکید بر یک روش آموزشی برای تمام مخاطبان صحیح نیستوی در ادامه با اشاره به تفاوت شیوههای آموزشی گذشته تا کنون بیان کرد: در گذشته مباحث تئوری قوی و آموزشهای عملی برخی اساتید بسیار ضعیف بود البته اکنون نیز همه برابر نیستند و برخی بسیار متخصص و بعضی در آموزش دچار ضعف هستند اما در گذشته آموزشها غالبا سنتی بوده و حجیت نداشت و هر کسی روش آموزشی جداگانهای داشت. این روشها از آنجایی که همه مردم از خصوصیات گفتاری واحدی برخوردار نیستند و نحوه اداء مخرج یک حرف از سوی یک فرد با فرد دیگر ممکن است، متفاوت باشد صحیح نیست لذا اینکه هر فرد بر روش آموزشی خود در تدریس و یا کتابش تأکید کند، شایسته نیست.
این استاد پیشکسوت قرآن کریم با اشاره به مدرکمحوری به جای تخصصمحوری در فضای کشور گفت: ما حدود دهها استاد متخصص قرآن داریم که این افراد را به روستاهای اطراف اعزام میکنند در حالی که این فرد قرائت نماز، قرآن و مفاهیمش از مدیرکل آموزش و پرورش نیز بهتر است و باید این فرد را در مسئولیتهای حساس قرار دهند اما چون اینگونه افراد به جهت صرف وقت فراوان برای قرآن، فرصت دریافت مدارج عالیه تحصیلی را نداشتاند باید به مناطق محروم اعزام شوند.
این استاد قرآن کریم با اشاره به اینکه قرآن سرشار از اعداد و رموز است اما ریاضی نیست، پر از مسائل فیزیک است اما فیزیک هم نیست، بیان کرد: به عنوان نمونه در مورد اتم، قرآن تعبیر «مثقال ذره» را به کار میبرد زیرا «مثقال» کوچکترین وزن فیزیکی قابل دیدن است. «ذره» نیز در لغت عرب به معنای اتم است.
اشارات گسترده علمی قرآن کریموی با اشاره به این نکته که قرآن در آیه «... وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ...، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر از آن است»(سبأ/3) به ذرات کوچکتر از اتم همچون پروتون و نوترون اشاره میکند، عنوان کرد: اکنون نیز که علم پس از چندین قرن در ایران در حال پیشرفت است میبینید که چقدر ممانعت میکنند زیرا پیامبر(ع) در حدیث مشهور در پاسخ به سلمان به استعداد ایرانیها اشاره کردهاند لذا ما باید توانمندیهای مردم خودمان را به دنیا معرفی کنیم.
استاد علمی با تأکید بر اینکه قرآن سرشار از موضوعات علمی است، اضافه کرد: در مورد اعداد نیز خداوند در آیه 15 سوره غافر(مؤمن) میفرماید: «رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ...، او درجات بندگان صالح را بالا ميبرد، او صاحب عرش است» که «رفیع» در این آیه به معنی والامرتبه، درجات یعنی درجه، ذو یعنی صاحب و عرش به معنای کل هستی است. حالا همین «رفیع» را ببریم داخل اعداد زیرا ما چند نوع عدد داریم که عبارتند از عددِ یک، دو، سه، چهار، عدد ابجد، عدد جُمَل و عدد جبر و کمکم سراغ ستارهشناسی و علم نجوم و... میرود.
وی همچنین افزود: بنابراین اگر «رفیع» را به عدد جُمَل ببریم، مجموع اعدادش 360 میشود، در ادامه میگوید درجات یعنی «360 درجه» که محیط هر دایره را شامل میشود، تمام هستی اعم از کرات، منظومهها، کهکشانها و حتی سلولهای انسان نیز همه گرد است و این نشاندهنده قدرت خداست که همهچیز را دایرهوار آفریده است.
قرآن سرشار از علوم و شگفتیهای کشفنشده استاین چهره پیشکسوت قرآن کریم تصریح کرد: قرآن سرشار از علوم مختلفی همچون پزشکی، ژنتیک، کشاورزی، زمینشناسی و... است که هنوز برای ما مکشوف نیست البته مراجع تقلید که جانشین پیامبر و امام زمان(عج) بر روی زمین و پزشک دین هستند بر این علوم احاطه دارند اما چه بسا هنوز ظرفیت لازم برای مطرح شدن برخی از این موارد برای عموم وجود نداشته باشد و این موضوع نیازمند گذر زمان است. پیامبر(ع) نیز در عصر خود همین گونه بوده و هر سخنی را به هر شخصی نمیگفتند و میفرمودند: «إنَّا مَعَاشِرَ الانْبِيَآءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَي قَدْرِ عُقُولِهِمْ، بدرستيكه ما جماعت پيغمبران مأموريم كه با مردم به ميزان عقلها و ادراكات خودشان سخن گوئيم»(اصول كافي، ج 1، ص23).
وی با اشاره به سیر تغییر نگاه به نغمات قرآن کریم اظهار کرد: حدود 50 سال پیش هر کس از نغمات صحبت میکرد او را کافر میپنداشتند و میگفتند موسیقی حرام است تا پس از انقلاب و جنگ تحمیلی. بنده چندمرتبهای از مأموریتم را در تیپ ویژه شهدای کردستان در خدمت شهیدکاوه و دیگر دوستان بودم، شبهای عملیات و همینطور در جنوب مانند ایلام و جاهای دیگر با دم «مهدی یا مهدی به مادرت زهرا امشب امضا کن پیروزی ما را» سینهزنی میکردند که یکی از گوشههای دستگاه ماهور بود و اگر آن را از این دستگاه خارج کنی نظم خود را از دست میدهد.
استادعلمی با بیان اینکه همانگونه که صدا از کیفیت بالا، متوسط و پایین برخوردار است نغمات نیز همینگونهاند، گفت: موسیقی را از انسان و حیوان بگیرید دیگر هیچ خواهد بود، طبیعت موسیقی دارد و حتی قرآن کریم از برخی حیوانات نیز با تعبیر انکرالاصوات یاد کرده است زیرا صداهایشان در دستگاه موسیقی است لذا موسیقی باید باشد منتها ما سه نوع موسیقی داریم، موسیقی حلال، حرام و بینابینی. قرآن کریم تاکنون به چند سبک خوانده شده است نخستین قرائت تحزین یا غمگین که ربالنوع آن استادمنشاوی است و بهترین قرائت سفارش شده و مستحب است.
وی اضافه کرد: نوع دوم قرائت ترعید است که ربالنوع آن مرحوم استاد غلوش بوده و مباح است، تطریب و ترقیص سومین و چهارمین نوع قرائت به شمار میرود که مکروه است و پنجم تحدیر به معنای جویده گفتن حروف و حرام است. بنابراین موسیقی خوب است اما اگر این سلاح دست دشمن و یا مبتذل باشد مضر است اما قرآن نوع خوب آن است لذا اسلام موسیقی را با این تفکر که مبادا با نیت خوب فراگیرید اما بعدها منجر به خوانندگی و... شود، حرام اعلام کرده است و البته کم هم نبودهاند افرادی که با نیت قرائت قرآن موسیقی را آموزش دیدهاند اما بعدها به ورطههای دیگری فرو غلطیدهاند.
این کارشناس قرآن دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در بخش دیگری از سخنانش برگزاری مسابقات قرآن اوقاف را بسیار مثبت ارزیابی کرد و افزود: قرآن در یک جا میفرماید: «سارعوا» به معنای تعجیل کن و در جای دیگری «سابقوا» یعنی مسابقه بگذار، تفاوت معنای این دو در این است که در «سارعوا» تنها خطاب به خود انسان است و رقیبی وجود ندارد اما در «سابقوا» رقیب دارید چون مسابقه است و این یک فضای رقابت مثبت به وجود میآورد و موجب پیشرفت بچهها میشود به علاوه اینکه در حال حاضر مسابقات تنها به موضوع قرائت نمیپردازد بلکه حفظ و مفاهیم را نیز در بر میگیرد.
قاریان مصری یا قاریان ایرانی..وی در ادامه در خصوص کیفیت تلاوت قاریان ایرانی با قاریان مصری نیز اینگونه توضیح داد: سال 74 که من مدیر دارالقرآن صداو سیما و آقای مهدی مسگری، مدیر رادیو بودند در ماه مبارک رمضان میزبان سه قاری مصری شدیم، اساتید ابوالعینین شعیشع، متولی عبدالعال و محمدعبدالوهاب طنطاوی شب در مهدیه اجرا داشتند مجری برنامه هم خودم بودم و در آنجا با آنها مصاحبه کرده و سؤالات زیادی پرسیدم. ابوالعینین شعیشع از قاریان قدیم آن موقع حدود 80 سال داشت و از مسنترین قاریان به شمار میرفت که در مصر به «عمیدالقراء» یعنی «دبیر قاریان» مشهور و به معنای واقعی استادالاساتید بود.
استادعلمی ضمن بیان اینکه شعیشع پیش از انقلاب نیز به ایران و شهر مشهد آمده و تلاوتهایی داشت و من آن نواها را تقلید میکردم، ابراز کرد: آن شب در یکی از سؤالات مصاحبهام از وی بیپرده نظر واقعیاش را در مورد قاریان ایرانی جویا شدم که او اینگونه پاسخ داد: «اگر در حال حاضر حدود 10 قاری مصری را کنار بگذاریم حرف اول را در جهان اسلام شما ایرانیها میزنید» این 10 نفر قاری 20 سال پیش، قاریانی در طراز محمداحمد شبیب، محمد سیدطنطاوی، راغب مصطفی غلوش، شحات محمد انور، متولی عبدالعال، عبدالفتاح طاروطی و... را شامل میشد که برخی از آنان اکنون فوت کردهاند.
وی در ادامه عنوان کرد: چند وقت پیش در تلویزیون با یک قاری مصری جوان مصاحبه کردند و پرسیدند قرآن را از چندسالگی فرا گرفتید که در پاسخ گفت: «من قرآن را از دو نفر ایرانی به نام حامد شاکرنژاد و جواد فروغی آموختم»، فردی که خودش اکنون قاری و صاحبسبک است. روزهای گذشته یک سیدی برای من آوردند که نشان میداد در یکی از شبکههای مصر سه تحلیلگر مصری که یکی از آنها دکتر احمد نعینیع، از شاگردان طراز اول مصطفی اسماعیل بود، میزگرد گذاشته و قرائت سیدمحمدجواد علمی را تحلیل میکردند و اذعان میکردند این کودک زیر 10 سال چگونه میتواند اینقدر زیبا از مصطفی اسماعیل تقلید کند که یکی از آنها در پاسخ او گفت: رهبر ایران طی محافل قرآنی که با قاریان دارد آنان را در حوزه قرآنی ارشاد و حمایت میکند و ایشان به سبک مصطفی اسماعیل بسیار علاقهمند هستند که این برای کشور ما افتخار بزرگی است.
این کارشناس قرآنی در ادامه بیان کرد: از آنجایی که به عنوان نمونه در خط ثلث ایرانی و ثلث عربی داریم، موسیقی نیز همینگونه است، ما میگوییم شور آنها میگویند صبا، ما میگوییم چهارگاه آنها میگویند عجم و ... و اینها اسمهایی است که خودشان گذاشتهاند لذا آنها چون نغمات را میدانند راحت تلاوت میکنند. به عنوان نمونه پس از ورود شحات محمد انور که خود موسیقیدان و آشنا به کلیه نغمات موسیقی بود و حتی بر نفمات فارسی نیز تسلط داشت به این معنا که سهگاه را که تلاوت میکرد، سهگاه ایرانی را نیز بلد بود و آن را تلاوت میکرد به همین دلیل نغماتش به دل ایرانیها مینشست و بالای 90 درصد از قراء ایران از ایشان تقلید کردند.
مصر؛ تنها رقیب جدی قرائت ایران در میان کشورهای عربیوی با تأکید بر اینکه در حال حاضر تنها رقیب ایران در میان کشورهای عربی فقط مصر است، تصریح کرد: از آن زمان بود که نغمات کم کم فهم شد و در ادامه محمدمحمود بسیونی نغمات را به صورت آوایی و کلامی خواند و این هفت دستگاه را که تلاوت کرد ایرانیها که بسیار مستعد بودند، فرا گرفتند و اکنون ما بسیار جلو رفتهایم و تنها رقیب ما در میان کشورهای عربی فقط مصر است که پا به پای او نیز در حال پیشروی هستیم در حالی که زمانی سوریه، عراق، لیبی و ... رقیب ما بودند.
استفاده حداقلی صدا و سیما از قاریان و اساتید پیشکسوت وی در ادامه این گفتوگو با انتقاد از استفاده حداقلی صدا و سیما از قاریان و اساتید پیشکسوت قرآنی از ضبط برنامههای قرآنی پنج دقیقهای خبر داد و افزود: اخیرا با مشارکت فردی خیر که دوربین بسیار حرفهای در اختیار دارد، در حال ضبط برنامههای پنج دقیقهای هستیم که به زودی آن را در اختیار صدا و سیمای تهران برای بهرهمندی عموم قرار خواهیم داد.
استادعلمی در خاتمه خطاب به قاریان جوان توصیه کرد: بهتر است در ابتدا خوب مطالب را فرا بگیرند سپس به حفظ قرآن پرداخته و در گام آخر به دنبال فراگیری مفاهیم قرآن بروند به گونهای که طبق فرموده امام صادق(ع) قرآن دو بخش است، بخش ظاهر و بخش باطن یعنی فیزیک و متافیزیک. فیزیک آن نیز خود سه بخش است، شنیدن آوای قرآن، نگاه کردن به خط قرآن و توان خواندن آن را پیدا کردن و بخش متافیزیکی یا معنوی آن نیز از سه قسمت تشکیل میشود که عبارتند از: فهم آیات قرآن، عمل کردن به موارد فهمشده و انتقال به دیگران.
داستان استاد حسین علمی، قصه چهرهای از تبار قرآن است که سالهای عمر پربرکت خود را بدون هیچگونه چشمداشتی با عشق به قرآن سپری و از دریای قرآن، مرواریدهای ناب و ناشناختهای صید کرده است. اساتید و گنجینههای علمی که تا زمانی که نفس میکشند از درک مقام علمی آنها عاجزیم و از وجود پربرکتشان اندک بهرهای میبریم. به امید روزی که قدر قرآنیان و خدمتگذاران به ثقلین، این دو یادگار رسولالله(ص) را بیشتر بدانیم...