به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، سرور اعظم باكوچی معروف به سپیده كاشانی در مردادماه 1315 و در شهر كاشان دیده به جهان گشود؛ در سال 1322 وارد دبستان شد و در یازده سالگی اولین شعر خود را سرود، در سال 1331 ازدواج كرد و صاحب 3 فرزند شد، در سال 1348 شعر گفتن را به صورت جدی آغاز كرد و در سال 1352 دفتر شعری را به نام پروانههای شب به چاپ رسانید.
مضمون شعرهای این دفتر روایتكننده خفقان در زمان حكومت شاهنشاهی بود و بسیاری از شعرهای آن حذف یا سانسور شده بود؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سپیده كاشانی فعالیتهای خود را به صورت جدیتری آغاز كرد كه این فعالیت سرچشمه از روزهای انقلاب و فضای آن روزهای جامعه بود كه با درك امام در جامعه و شخصیت ایشان كه الهامبخش بسیاری از هنرمندان شده بود همراه گشت.
وی جزو اولین شاعرانی بودند كه بازگشت امامخمینی(ره) را با زبان شعر برای مردم انقلابی بیان كرد؛ بعد از انقلاب اسلامی اولین مسئولیت رسمی کاشانی، مدیریت بر صفحات ادبی مجله زن روز بود كه برای مدتی بعد از انقلاب اسلامی ادامه پیدا كرد.
در سال 1358 به دعوت شهید مجید حدادعادل به كار در صدای جمهوری اسلامی مشغول شد و این همكاری 10 سال ادامه پیدا كرد و حاصل آن 40 شعر با مضمون انقلاب است كه در آرشیو صدای جمهوری اسلامی موجود است.
تأثیر از امامخمینی(ره)سپیده کاشانی نیز در زمره شاعرانی است که با لبیک به حضرت امام و برای پاسداری از آرمانهای مقدس انقلاب، با افتخار در این مسیر روشن قرار میگیرد؛ وی در بخشی از زندگینامه خود در خصوص تأثیر پذیریاش از انقلاب و امام، چنین میگوید: در سال 1357 که نسیم روحنواز انقلاب اسلامی ایران با عنایت پروردگار و تحت فرامین رهبر گرامی اسلام امام بزرگوارمان خمینی بزرگ وزیدن گرفت، زمان فعالیت مداوم هنرمندان متعهد ما نیز فرا رسید تا آنچه را که در توان دارند برای استمرار و استقرار جمهوری اسلامی به کار برند.
در این هنگام پر هنگامه من نیز سعی کردم تا برای تحکیم و استواری ستون این بنای با شکوه، با عظمت و جوان، ذرهای ناچیز و سنگریزهای هر چند کوچک باشم؛ اینک چند سالی است که در این راه پر نشیب و فراز با همه بضاعت نا چیزم به طور مداوم در راه خدا و برای خدا و با توکل بر خدا پیش رفتهام.
برگ پایانی دفتر عمر سپیده كاشانیدر سال ۱۳۷۰ و زمانی که تصمیم گرفته بود پس از هیجده سال که از چاپ اولین کتابش میگذشت، دومین مجموعه اشعار خود را جمعآوری و منتشر کند؛ احساس بیماری و ناتوانی به سراغش آمد، پس از مدتی کوتاه، از بیماری خود که سرطان بود، اطلاع یافت.
هنگامی که از علاجناپذیری بیماریاش مطمئن شد، مرگ زیبا و همراه با سربلندی را برگزید. در همان روزها، به همراه اعضای شورای شعر، به کشور تاجیکستان سفر کرد. پس از بازگشت، به درخواست پزشک معالج خود، در بیمارستان بستری شد.
در سال ۱۳۷۱ و در پاییزی غمانگیز، برای تکمیل معالجه، به کشور انگلستان اعزام شد. در آن دیار، غمِ دوری از دختر بزرگ و مهربانش، سودابه، را نداشت. در بیمارستان بزرگی بستری شده بود تا در نوبت تعیینشده و پس از تهیه کلیه، عمل جراحی لازم انجام گیرد اما پیش از مهلت تعیینشده و پس از چند ماه انتظار، دفتر زندگیاش برهم آمد.
وی در ۲۴ بهمن ۱۳۷۱ بر اثر سرطان روده در بیمارستانی در شهر لندن انگلستان دار فانی را وداع گفت؛ محل خاکسپاری این شاعر پارسا، مقبره ۹۵۳، جنب قطعه ۲۶ بهشت زهرا(س) است.
* محمدعلی نادعلی