امیرحسین شریفی، تهیهکننده سینما در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) جشنواره سی و چهارم فیلم فجر را بدترین دوره این رویداد توصیف کرد و گفت: جشنواره سیوچهارم در تمامی ابعاد بدترین دوره خود را پشت سر گذاشت. این مسئله را هم در سیاستهای جشنواره میتوان مشاهده کرد و هم در کیفیت آثار، حتی در شکل اجرا هم یکی از بدترین دوران را در جشنواره فجر شاهد بودیم. همچنین در اکثر تولیدات سینمایی آنچه به عنوان ویژگی، نمود بارز داشت ساختار آماتوری موجود بر کارها بود که تنها دیالوگمحوری را به عنوان الگو مدنظر داشت.
وی ادامه داد: نکته آزاردهنده دیگر در این جشنواره آن بود که، نمودی از انقلاب را در سالنهای نمایش فیلمها نمیدیدیم به ویژه در کاخ جشنواره که بیشتر شبیه به یک شو لباس بود و اکثر خانمها از پوشش مناسب اسلامی بهره نمیبردند. این وضعیت برای اتفاقی که عنوان فجر انقلاب را با خود یدک میکشد بسیار آزار دهنده است، زیرا ما جشنواره فجر را برگزار میکنیم تا پیام انقلابمان را به گوش جهانیان برسانیم نه اینکه مروج پوشش غربی باشیم!
شریفی درباره چرایی به وجود آمدن معضلات موجود در جشنواره نیز این گونه توضیح داد: به نظرم دلیل اصلی رخ دادن چنین اتفاقی آن است که مسئولان برگزار کننده این جشنواره، دغدغه موضوعات مورد نظر را ندارند، والا اگر غیر از این بود حداقل سعی میکردند در ظاهر به اصول و ظواهر انقلابی پایبند باشند. درباره مفاهیم آثار هم که بهتر است حرفی نزنم، چون اکثر فیلمها تنها به دنبال سیاهنمایی از جامعه ما بودند. برای همین معمولاً تماشاگران از سالنهای نمایش با حسی بد بیرون میآمدند.
برخورد نامناسب جشنواره با چهرههای ارزشی
تهیهکننده فیلم «اشک و سرما» در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نکته آزار دهنده دیگر، رفتاری است که با چهرههای ارزشی صورت میگرفت. آخرین نمونه آن هم مربوط به برخوردی میشود که با برادر شهید احمد متوسلیان به عمل آمد. این گفته هم کلام من نیست، بلکه وی در مصاحبهای طی روز گذشته گفت که برخورد با وی مناسب نبوده و حتی از وی دعوت نکردند که به روی سن حاضر شود! این اتفاق در شرایطی است که در اختتامیه از تمامی اعضای فیلم «ابد و یک روز» دعوت کردند به روی صحنه حاضر شوند؟!
وی در پاسخ به این سوال که در جشنواره فجر تا چه حد گرایشات دینی و قرآنی در آثار وجود داشته است؟ اینگونه پاسخ داد: از نگاه من، درصد توجهات به موضوعات قرآنی در این رویداد بسیار پایین بود، البته شاید در برخی تولیدات گرایشات یا توصیههای اخلاقی وجود داشته، اما به این بهانه نمیتوان فیلمی را قرآنی نامید، چون علاوه بر پیامی که در فیلم ملاک است، نحوه بیان و ساختار هم باید قرآنی باشد. برای درک بهتر، این مثال را میزنم؛ من نمیتوانم درباره بدیهای دروغ حرف بزنم، ولی بدحجابی را هم تصویر کنم. از این دست مثالها زیاد میتوان زد. برای همین میگویم فیلم قرآنی در کارهای جشنواره بسیار اندک بود.
این تهیهکننده به توضیح فوق اضافه کرد: فیلمی در جشنواره دیدم با عنوان «دلبری». در این کار زندگی خصوصی یک جانباز محور کار بود، اما آیا به این بهانه ما باید فیلم را قرآنی یا دفاع مقدسی بدانیم. در این فیلم سینمایی ساختار به اندازهای بد و شعاری بود که تماشاگر جدا از اینکه کار را پس میزد، نسبت به آن عکسالعمل منفی هم نشان میداد. برای همین هم میگویم فیلم قرآنی استانداردهایی دارد که تنها با تکیه به ظاهر نمیتوان آن را معنا کرد.
شریفی تاکید کرد: من حتی میخواهم بگویم که فیلمهای سینمایی جشنواره فجر نسبت به فیلمهای تلویزیونی هم کیفیتی پایینتر داشتند. این گفته نیز تنها نظر من نیست، بلکه ابراهیم حاتمیکیا هم به نوعی دیگر این جشنواره را نقد کرده و گفته این رویداد سینمایی با فیلمهایی که در آن به مدافعان حرم پرداخته، برخورد نامناسبی داشته است. این گفته حاتمیکیا را من خود در فیلم «آوازهای سرزمین من» تجربه کردم. این کار درباره داعش و جنایات آنها بود، اما برخوردی که در زمان ساخت و اکران رخ داد به هیچ وجه مناسب نبود؟!
وی در پایان افزود: اتفاقاتی که در سینمای فعلی روی میدهد، نشئت گرفته از سیاستهای جدیدی است که حجتالله ایوبی وارد سینما کرده و میخواهد با حمایت از یک گونه سینمایی، مروج فیلمهای شبه روشنفکری باشد. این رویکرد در شرایطی است که سینمای ملی و ارزشی هیچ جایگاهی در بین تولیدات مورد نظر ندارد. در پایان سخنانم تنها باید افسوس دهه 60 را بخورم که چه فیلمهای ارزشمندی در جشنواره فجر به نمایش در میآمد و چه فضای ارزشی بر کلیت آثار حاکم بود.