ضدفرهنگهای متفاوتی در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر مشاهده شد، از ترویج فرهنگ بدحجابی و کجسلیقگی در نوع پوشش گرفته تا دیالوگهای سخیف و دور از شئون اسلامی در فیلمها و اینها همه در حالی است که سینما از جمله ابزارهای فرهنگساز و القاکننده معنا در سطح جامعه است و تأثیری که ابزار فیلم بر بدنه جامعه دارد را کمتر ابزاری داراست.
جمهوری اسلامی ایران با شعار اسلامیسازی جامعه و نهادینه کردن آموزههای دینی و قرآنی در نهاد جامعه قد برافراشت و سینما نیز جهت تحقق این مهم باید الگوساز بوده و خانوادههای ایرانی را به سمتی هدایت کند که در آن ارزشهای اسلامی شاخصه اصلی باشد؛ چیزی که در جشنواره سی و چهارم به چشم نمیآمد. نه تنها به چشم نمیآمد، بلکه در بسیاری از موارد مخالف با رویکرد مطرح شده بود که از جمله این موارد میتوان به ضد فرهنگ «سخن قبیح» اشاره کرد.
از جمله اثرگذارترین بخشهای یک فیلم، دیالوگهایی است که در آن استفاده میشود، به گونهای که گاهی یک دیالوگ چند دهه در بین اقشار یک جامعه زبان به زبان میچرخد و بخشی از ادبیات رایج آن جامعه میشود. حال سؤال این است؛ دیالوگهای به کار گرفته شده در فیلمهای جشنواره فجر تا چه اندازه عیار فرهنگسازی دارد؟ آیا در سنجه آموزههای دینی و قرآنی نمره قابل قبولی کسب میکند؟ جهت پاسخ به این پرسش به سراغ کلامالله رفته تا معارف این کتاب آسمانی را دریابیم که جهت تأثیرگذاری بر فرهنگ یک جامعه از چه دیالوگی باید استفاده کرد؟
قرآن کریم برای قول نیکو آنقدر اجر و قرب قائل است
که اصلاح اعمال و مغفرت ذنوب را از نتايج قول استوار و نیکو دانسته، میفرماید: «يَأَيهَُّا
الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا؛ اى كسانى كه
ايمان آوردهايد! تقواى الهى پيشه كنيد و سخن حق بگوييد.»(الاحزاب،70) و اين از آن جهت
است كه وقتى نفس انسان به راستى، و به قول سديد عادت کرد دیگر سخن لغو، يا سخنى كه فساد از آن برخيزد از او شنيده
نمىشود، و وقتى اين صفت در نفس رسوخ يافت، بالطبع از فحشاء و منكر و سخن لغو دور شده و در چنين وقتى اعمال انسان صالح مىشود.
در واقع اصلاح عمل همان عمل فرهنگی است که نهادها به واسطه ابزار فرهنگی به دنبال تحقق آن در جامعه هستند و این امر تنها زمانی صورت خواهد پذیرفت که قول نیکو و استوار، دیالوگ مرسوم و ثابت باشد. سخن سديد به سخن خالى از دروغ و تهمت و ناروا و در عين حال مفيد گفته میشود. سینما هم از این قاعده مستثنی نیست، بلکه به عنوان ابزاری قوی در حوزه فرهنگ سهم بسزایی دارد.
قرآن کریم ویژگی این قول نیکو را در آیه دیگر
این گونه بیان میکند: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلىَ اللَّهِ وَ عَمِلَ
صَلِحًا؛ چه كسى خوش گفتارتر است از آن كس كه دعوت به سوى خدا مىكند و عمل صالح انجام
مىدهد.»(فصلت، 33) بعد از آنكه به نیکوترین سخن توجه داد، فرمود كه سخن نیکو عبارت است از دعوت
به سوى خدا... و حال آنکه نزديكترين راه دعوت به سوى خدا و مؤثرترين آن، عبارت از
طرز دعوتى است كه بيشتر در دلها اثر بگذارد.
اين آيه با صراحت، بهترين گويندگان را كسانى معرفى كرده
كه داراى سه صفت هستند؛ دعوت به اللَّه، عمل صالح و تسليم در برابر حق. در حقيقت چنين
كسانى علاوه بر سه ركن معروف ايمان، اقرار به لسان، عمل به اركان، و ايمان به قلب بر
ركن چهارمى نيز چنگ زدهاند و آن تبليغ و نشر آئين حق و اقامه دليل بر مبانى دين و
زدودن آثار شك و ترديد از قلوب بندگان خداست. اين مناديان با اين چهار وصف، بهترين
مناديان جهان هستند.
آیا کار سینماگران جمهوری اسلامی ایرانی نباید منادیگر آیین حق و آرمانهای پاک باشد؟ وظیفه آنها چیزی جز تبلیغ و نشر آئین حق و اقامه دلیل بر مبانی دین است، آن هم بر پایه قول نیکو، سخن درست و دیالوگ سازنده؟ تا چه اندازه دیالوگهای به کار رفته در جشنواره فجر سی و چهارم در فیلمهایی چون بارکد، ابد و یک روز، هفت ماهگی، آبنبات چوبی و قس علی هذا بر مدار گفتار نیکو بوده است؟!
مگر رسالت جشنواره فیلم فجر ترویج گفتمان انقلاب، دفاع مقدس و نهایتا آرمانهای جمهوری اسلامی ایران نیست؟ مگر جمهوری اسلامی اهداف خود را تحت لوای این دو ثقل گرانبها تعریف نمیکند؟ مگر جشنوارهای با صرف این اندازه از بودجه و نیروی انسانی نباید تأثیر فرهنگی بر بدنه جامعه بگذارد؟!
جشنواره سی و پنجم، فجر را دریاب...