به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، یکی از مهمترین اتفاقات اقتصادی در ایران، موضوع هدفمندی یارانهها میباشد که تاکنون دو مرحله از آن اجرایی شده و علیرغم برخی موفقیتها با انتقاداتی هم همراه بوده و در برنامه ششم توسعه هم که چندی پیش توسط رئیسجمهور تقدیم مجلس شد به این موضوع به عنوان یکی از مهمترین مسائل اقتصادی کشور پرداخته شده است اما یکی از نکاتی که کمتر بدان پرداخته شده بررسی فقهی پرداخت یارانه در ایران است. برای بررسی بیشتر این موضوع با محمدجواد توکلی، عضو هیئتعلمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفتوگویی انجام داده ایم که متن این مصاحبه در ادامه میآید:
ایکنا: به عنوان سؤال اول تعریفی از یارانه ارائه دهید و بفرمائید تاکنون تا چه اندازه به ابعاد فقهی این مسئله در ایران توجه شده است؟
توکلی: قطعا توجه چندانی به این مسئله صورت نگرفته و جای کار بسیاری دارد اما لازم است در این مورد به چهار سؤال محوری پاسخ دهیم که در پاسخ به سؤال اول باید گفت براساس برداشت عرفی، یارانهها همان مبالغی هستند که دولتها برای کمک به اقشار ضعیف در سطح مصرف یا برای پیشبرد برخی مسائل تولیدی به تولیدکنندگان کمک میکنند تا برخی تولیدات در اقتصاد قوت بگیرد. براساس این برداشت، یارانه کارکرد بازتوزیعی دارد و هدفش فقرزدایی و کاهش فاصله طبقاتی است و اگر یارانهای به تولید اختصاص یابد هدفش بهبود کارایی اقتصادی است.
در این شرایط نکتهای که ابهام مفهومی ایجاد میکند این است که آیا یارانهای که در رویکرد اسلامی مطرح میشود، غیر از خمس و زکات و مالیاتهای شرعی است؛ چراکه در فقه، خمس و زکات وجود دارد و مصارف آن هم مشخص شده است. حال سؤال این است که منظور از یارانه پرداختهای از محل این منابع است یا نه منظور درآمدهایی همانند انفال یا مالیاتهای حکومتی است؟
به نظر میرسد یارانه مفهومی عام دارد و در فقه، غیر از پرداختی است که از محل مالیاتهای شرعی صورت میگیرد و یارانه شامل پرداختهای از سایر درآمدها هم میشود.
ایکنا: موضوع دومی که مطرح میشود این است که آیا در اقتصاد اسلامی باید یارانه پرداخت کنیم یا خیر؟
با توجه به جوابی که به سؤال اول دادیم میتوان این امر را رصد کرد. ما در حکومتهای اسلامی سابقه پرداخت از محل خمس و زکات اما نه با عنوان یارانه را داریم؛ نکته دیگر توزیع بیتالمال به صورت مساوی در سیره معصومین(ع) است که این اقدام قرابت بیشتری با مفهوم یارانه دارد و اینجا مشخص میشود که در شریعت اسلامی، توزیع در این سطحی را دارا بودهایم که یا توزیع خاص همانند توزیع ناشی از خمس و زکات و یا توزیع عام بوده است که بسیار شبیه یارانههای کنونی است.
مسئله دیگر این است که منابع پرداخت یارانه را باید از چه محلی تأمین کنیم و اگر یارانه را از محل خمس، زکات، انفال و مالیات در نظر بگیریم؟ سؤال مهمی که در اینجا وجود دارد و در اقتصاد اسلامی کمتر بدان پرداختهایم این است که آیا در اقتصاد اسلامی برای رفع فقر باید منابع را از محل همین مالیاتها یا از محل سایر درآمدهای دولت تأمین کرد؟
اکنون در کشور ما درآمدهای حاصل از فروش انفال و به طور خاص درآمدهای نفتی، درآمدهای قابل توجهی است و اگر فقه و سیره معصومان(ع) را بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که توزیع یارانه را باید از محل درآمدهای حاصل از فروش انفال و نفت تأمین کنیم نه از محل مالیات.
این امر نیازمند یک بحث نظری است که آیا پرداخت یارانه از محل مالیات و یا از محل فروش انفال بهتر است و کدامیک بر دیگری برتری دارد؟ در ادبیات اقتصاد متعارف این امر اولویت دارد که باید از مالیات استفاده کنیم اما در اقتصاد اسلامی کمتر بدان پرداخته شده است.
مسئله دیگر این است که یارانه چگونه باید توزیع شود و در این مورد سؤالات فقهی بسیاری وجود دارد که تاکنون چندان بدانها پرداخته نشده است همانند اینکه اگر میخواهیم یارانه پرداخت کنیم باید به همه مردم یا فقط به افراد خاص پرداخت شود.
در سیره اقتصادی امیرالمؤمنین (ع) باید گفت که آنان بیتالمال را به همه مردم پرداخت میکردند اما از سوی دیگر مصارف خمس و زکات، مصارف خاص بود بنابراین بررسی اینکه به هرکسی تا چه اندازه یارانه پرداخت شود موضوعات مهمی هستند که از جمله آیا توزیع بیتالمال توسط امیرالمؤمنین(ع) را میتوانیم به توزیع درآمد حاصل از فروش انفال تعمیم دهیم یا خیر؟ و موضوع در ادبیات اقتصاد اسلامی چندان روشن نیست.
به نظر میرسد در مورد همه موضوعاتی که گفته شد سؤالات فقهی مهمی داریم و اگر کسی بخواهد به صورت تحقیقی به جواب این سؤالات برسد در هر کدام از این زمینهها نیازمند تحقیقات فراوانی است.
ایکنا: شما به سیره امیرالمؤمنین(ع) اشاره کردید. آیا در خود قرآن اشارهای به چنین پرداختهایی در راستای تأمین عدالت اجتماعی و رفع فقر وجود دارد؟
توکلی: اگر به آیات قرآن دقت کنیم، آیات مربوط به خمس و زکات، صریحا به پرداخت کردن اشاره دارد. خداوند در قرآن میفرماید: « إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛ صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآورى و پخش] آن و كسانى كه دلشان به دست آورده مىشود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناى حكيم است»(التوبه/60). خداوند در این آیه موارد تخصیص را مشخص کرده و تأکید میکند که این پرداختها باید صورت بگیرد و به نظر میرسد منظور این است که منابع حاصل از خمس و زکات به عنوان منابع درآمدی به صورت پولی و نقدی داده شود. البته این هم در مباحث فقهی باید بررسی شود که آیا پرداخت نقدی باید انجام شود یا خیر؛ چراکه برخی هم این ایده را مطرح کردهاند که به جای اینکه ماهی به افراد دهیم به او ماهیگیری یاد دهیم.
در مباحث پیشرفت همانند رویکردی که آمارتیاسن مطرح کرده است میتوان چنین برداشتی داشت و به نظرم باید در این مورد، بیشتر تحقیق و مطالعه انجام داد که به نظر میرسد چون نیازهای اساسی افراد باید در حد کفاف تأمین شود نمیتوانیم این نیاز را تأمین نکنیم.
برداشت بنده این است که هدف آیات و روایات و عملکرد معصومین(ع) این است که زندگی فقرا تأمین شود شاید بعد از اینکه این نیازها تأمین شد در مرحله بعد در قسمت هزینه کردن این منابع بر روی بخش توانمندسازی کار کنیم و زمینههای اشتغال و توسعه ابزارهای تولید را فراهم کرده و بعد به شکل درونزا مشکلات را حل کنیم.
ایکنا: نکته مهمتر دیگر این است که آیا فرمایش قرآن به تک تک افراد اشاره دارد یا مظور قرآن، دولت و حاکمیت اسلامی است؟
توکلی: در بحث تأمین اجتماعی با رویکرد اسلامی، یکی از خصوصیات رویکرد اسلامی برخلاف رویکردهای اقتصاد رفاه این است که اسلام علاوه بر اینکه دولت را مسئول میداند، تک تک افراد را مسئول میداند و در روایات هم آمده است اگر شب بخوابیم و همسایه ما گرسنه باشد مسلمان نیستیم.
در اینجا تفکیک نشده که اگر خمس و زکات پرداخت شد دیگر هیچ مسئولیتی نداریم بلکه برخی معتقدند که ولو خمس و زکات را هم پرداخت کرده باشیم، باز هم مسئولیم بنابراین اسلام قصد دارد که بگوید همه بار فقرزدایی و تکافل را بر دوش دولت نگذاریم و این نکته را شهید صدر در بحث توازن اجتماعی مطرح کرده و برخی دیگر از محققان اقتصاد اسلامی به این امر پرداختهاند که همه فشار تأمین اجتماعی و فقرزدایی بر دوش دولت نباشد و به نظر میرسد به همین خاطر است در برنامه ششم توسعه یکی از مشکلات سهگانه، مشکل ورشکستگی صندوقهای تأمین اجتماعی است به این دلیل که ورودی و خروجی این صندوقها با هم نمیخواند در نتیجه برای پراخت حقوق بازنشستگیها با مشکل مواجه میشوند.
برخی ادعا میکنند که سیستم تأمین اجتماعی ما در سیستم دولتی تمرکز پیدا کرده و در رویکرد اسلامی بنابر این بوده که تأمین اجتماعی به شکل مردمی باشد اما به نظر میرسد باید بیشتر بر روی سیستمسازی کار کرده و آسیبشناسی کنیم که در آینده باید به چه سمتی حرکت کنیم.
ایکنا: به عنوان سؤال پایانی بفرمائید اکنون که قیمت نفت کاهش پیدا کرده و دولت برای پرداخت بدهیها و از جمله پرداخت یارانه با مشکل مواجه شده است چه راهکارهایی برای رفع مشکلات کنونی در این زمینه ارائه میدهید؟
توکلی: به نظرم اشکالاتی که وارد شده درست است و توان دولت به خاطر کاهش قیمت نفت کم شده و مشکل پرداخت دارد اما به نظرم مشکل اصلی از اینجا ناشی شده که یکی از وظایف دولت پرداخت یارانه است اما به این دلیل که دولت ما بزرگ شده و هزینههای بزرگی برای آن ایجاد شده، برخی معتقدند که توان بازتولید را ندارد پس باید پرداخت یارانه را حذف کند، در صورتی که بنده معتقدم این تحلیل اشتباه است و دولت باید یارانه را پرداخت کرد؛ چراکه یکی از وظایف اصلی دولت کمک به اقشار ضعیف است.
به نظرم به جای پاک کردن صورت مسئله باید به دنبال این موضوع باشیم که منابع پرداخت یارانه چگونه باید باشد و اگر به این نتیجه رسیدیم که برداشت دینی و سیره ائمه(ع) این است که پرداختها در حد کفاف به صورت نقدی بوده، بنابراین اکنون باید همینگونه باشد و مابقی را صرف زیرساختها کنیم.
تحلیل من این است که باید چنین اندیشید که منابع این کار را از کجا میتوان آزاد کرد و این نکتهای است که جای کار فنی دارد. از طرفی گاهی از خصوصیسازی بحث میشود که تاکنون موفقیت چندانی نداشته اما باید تصدیگری دولت در اقتصاد کم شود.
نکته یگر این است که باید برای پرداخت یارانه اولا سازمان مالیاتی و سازمان هدفمندی یارانهها را ادغام کرده و دوما کسانیکه نیازمند دریافت یارانه هستند باید تقاضای خود را در این سازمان ثبت کنند، اما قبل از ثبت تقاضای دریافت یارانه، افراد باید اظهارنامه مالیاتی هم پر کنند بنابراین پیشنهادی که به مسئولان ارائه میشود این است که هر شخصی اظهارنامه مالیاتی داشته باشد و البته این به معنای پرداخت مالیات نیست بلکه در اینصورت سیستم راستیآزمایی بهتری هم خواهیم داشت.
گفتوگو از اکبر ابراهیمی
اکنون در کشور ما درآمدهای حاصل از فروش انفال و به طور خاص درآمدهای نفتی، درآمدهای قابل توجهی است و اگر فقه و سیره معصومان(ع) را بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که توزیع یارانه را باید از محل درآمدهای حاصل از فروش انفال و نفت تأمین کنیم نه از محل مالیات.
این امر نیازمند یک بحث نظری است که آیا پرداخت یارانه از محل مالیات و یا از محل فروش انفال بهتر است و کدامیک بر دیگری برتری دارد؟ در ادبیات اقتصاد متعارف این امر اولویت دارد که باید از مالیات استفاده کنیم اما در اقتصاد اسلامی کمتر بدان پرداخته شده است.
و یا ....
برداشت بنده این است که هدف آیات و روایات و عملکرد معصومین(ع) این است که زندگی فقرا تأمین شود شاید بعد از اینکه این نیازها تأمین شد در مرحله بعد در قسمت هزینه کردن این منابع بر روی بخش توانمندسازی کار کنیم و زمینههای اشتغال و توسعه ابزارهای تولید را فراهم کرده و بعد به شکل درونزا مشکلات را حل کنیم.