اسلام به دنبال از بین بردن ساختار قبیله‌ای نبود
کد خبر: 3502590
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۱
احمد پاکتچی گفت:

اسلام به دنبال از بین بردن ساختار قبیله‌ای نبود

گروه اندیشه: پاکتچی معتقد است که اسلام به دنبال از بین بردن ساختار قبیله‌ای نبود و پیامبر(ص) با استفاده از همین ساختار اسلام را نجات داد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، نشست تخصصی «معصومین و ساختارهای قبیله‌ای» عصر امروز،‌۱۰ خرداد با ارائه احمد پاکتچی و به همت پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد.
پاکتچی با بیان‌ اینکه ساختارهای قبیله‌ای از برنامه هدایتی معصومین جداست، گفت: دلایلی برای مهم بودن این مسئله وجود دارد. در مطالعه تاریخ پیامبر(ص) و امام علی(ع) می‌بینیم که قبائل در سیره معصومین بسیار مهم بوده‌اند.
وی ادامه داد: پیش‌تر تعدادی از اطلس‌های تاریخی معرفی شد که در آن‌ها به قبائل هم توجه شده است، به غیر از اطلس‌ها ما کتبی داریم از جمله اثر «دسوقی» که سعی کرده حضور قبایل عربی را تا پایان دوره اموی بررسی کند. ما کتاب‌های دیگری داریم که جنبه تخصصی دارند و توسط معاصران نوشته شده‌اند که منابع پژوهشی کار ما هستند.
استاد دانشگاه امام صادق (ع) افزود: درباره نقش قبائل در سیره کار بسیار کمی انجام شده است. در میان مستشرقین تنها می‌توان به کتاب مونتگومری وات با عنوان محمد در مکه اشاره کرد که در آن به قبائل توجه می‌کند.
پاکتچی ادامه داد: ما ایرانی‌ها و عرب‌ها در خصوص نقش قبائل در سیره بی‌توجه هستیم و زندگی قبیله‌ای را بدوی می‌دانیم. آنچه نگرش ما را در این زمینه تاثیر می‌دهد بحث شهری و بدوی است، ما فکر می‌کنیم قرآن آمده تا زندگی قبیله‌ای را پایان دهد و نظام جدیدی را جایگزین کند، اما این چقدر واقعیت دارد؟ برای عربستان عصر ظهور قبیله در شهرها هم حضور داشت و مختص به بادیه نبود. بخش عمده جمعیت مکه، طائف و مدینه را قبایل تشکیل می‌دادند.
وی افزود: شهرهای عربستان درگیر ساختار قبیله‌ای بود. نه تنها قبایل کارکرد مهمی در عربستان داشت، بلکه اگر اسلام می‌خواست نظام قبیله را جمع کند هم جایگزینی نداشت. آیا این الگو شهروندی به معنایی که در عصر امروز وجود دارد، بود؟ شهروندی یک پدیده جدید است و در آن زمان سابقه نداشت. آیا جایگزین دولتی مانند صفویه بود؟ عربستان ظرفیت چنین دولتی را هم نداشت. عربستان تا دوران جدید هرگز سیستمی را جایگزین سیستم قبیله‌ای نکرده بود. حتی در زندگی شهری هم عربستانی‌ها خود را بیشتر متعلق به قبیله می‌دانستند. 
اسلام برای نابودی زندگی قبیله‌ای نیامده است
پاکتچی با بیان اینکه من تردید دارم که اسلام آمده است تا زندگی قبلیه‌ای را براندازد، گفت: در سنت دینی ما مواردی داریم که از ظرفیت‌های زندگی قبیله‌ای استفاده شده است. تصور ما از قبیله حاوی یک جد بزرگ است که تکثیر یافته و طائفه و عشیره در آن شکل می‌گیرند. تلقی غالب ما از قبیله تلقی یک درخت است که از یک نهال شروع می‌شود. با این تلقی وقتی ما با قبایل روبرو می‌شویم که از بین رفته‌اند باید بگوییم که این قبیله را نسل‌کشی کرده‌اند، در حالی که این‌طور نیست. 
تصور ما از نظام قبیله‌ای اعراب غلط است
وی ادامه داد: نظام قبیله‌ای عرب برای ما به صورت اسطوره‌ای توضیح داده شده است. نظام‌های قبیله‌ای یک اتحادیه سیاسی‌ هستند و ممکن است در ساختارهای قبیله‌ای اشتراک نژادی وجود نداشته باشد. عرب به عدنانی و قحطانی تقسیم می‌شود و توجه به اعراب عدنانی نشان‌دهنده این وضعیت اسطوره‌ای است.
این استاد دانشگاه افزود: در انساب در مورد رساندن جد عرب عدنانی به حضرت اسماعیل مشکل وجود دارد و باید فرض کرد که از حضرت اسماعیل تا عدنان همه تک فرزند بوده‌اند و این واقعی نیست. عرب‌های قحطانی هم توجه ویژه‌ای به اجداد خود نداشته‌اند.
وی ادامه داد: از نسب‌های قبایل می‌توان نتیجه گرفت اعراب عاربه توجهی به نسب نداشتند و خاطره‌ای تاریخی در مورد گذشته خود ندارند. اعراب عاربه در معنای قبیله دچار اسطوره نشده‌اند و افراد یک قبیله می‌توانند خود را در قبیله دیگر بازتعریف کنند. این اعراب قبایل را اتحادیه‌های سیاسی می‌دانستند. از این رو اعراب قحطانی از قدیم در عربستان حضور داشته‌اند که تلاشی برای جد نداشته‌اند، از این رو جدی برای آن‌ها وجود ندارد و اعراب قحطانی شخصیت‌محور و جدمحور نبوده‌اند. 
ساختار قبیله‌ای در عصر نزول
پاکتچی تصریح کرد: دو رفتار متفاوت در  آغاز اسلام وجود داشت. رفتار اعراب عدنانی و قحطانی که با هم متفاوت بود. عرب عدنانی به دو قسمت ربیعه و معذر تقسیم می‌شد که انگار از عدنان هستند و تا این دو، تک فرزندی حاکم بوده است. قبائل عرب قحطانی جنگ‌های قبیله‌ای نداشته‌اند و در بین آنها جنگ، جنگ غریبه با غریبه است.
وی ادامه داد: ماجرا به این بر می‌گردد که منابع حیاتی از جمله آب و مراتع بسیار محدود بوده است و باید مشکل را حل می‌کردند. منابع محدود اقتضا می‌کرد که قبایل با یکدیگر جنگ کرده و منابع را صاحب شود. جنگ میان قبیله‌های قحطانی کمتر دردناک بود. این قبایل خرد می‌شدند و یا به گروه‌های دیگر جذب می‌شدند و یا از شبه جزیره خارج می‌شدند. اما در میان قبایل عدنانی قضیه فرق می‌کرد پس از شکست، تمام خاطرات یک قبیله خصومت نسبت به قبیله دیگر می‌شد و این داستان مدام تکرار می‌شد. 
وی ادامه داد: مشکل ابولهب و ابوطالب چه بود، مشکل افزایش جمعیت و اقتضای بقا یکی از قبائل بود. معصومین دغدغه دین داشتند و به دنبال امکانات نبودند، اما ایشان حجم زیادی از خویشاوندان را داشتند که آنها دغدغه‌های دیگری داشتند. 
پاکتچی با بیان اینکه قریش از بنی معزر بود، گفت: قبایل ترجیح می‌دادند در شهر زندگی کنند و ضعیفان مجبور می‌شدند از شهر خارج شوند و قریش از بنی معزر قدرتمندتر بود و در شهر زندگی می‌کرد. 
پیامبر با استفاده از ساختار قبیله‌ای اسلام را حفظ کرد
وی ادامه داد: برای داشتن تصویر درست از عملکرد پیامبر باید این شرایط را شناخت. یکی از راه‌های درگیری با قریش داشتن پیمان با قبایلی بود که قحطانی هستند. رفتن رسول بن یثرب و جذب اوث و خزرج که قحطانی بودند به همین معناست. اگر پیامبر برای پیشبرد اسلام با قریش درگیر می‌شد که شد با استفاده از ساختار قبیله‌ای به مدینه رفت و اسلام را حفظ کرد. 
استاد دانشگاه امام صادق (ع) افزود: باید سیره‌ معصومین را با توجه به مثلث معزر، ربیعه و یمن تحلیل کرد. قبایل با هم‌قسم و متحد شدن و ایجاد حلف قدرت خود را افزایش نمی‌دادند. در همین راستا امام علی (ع) شاهد اتحاد بین قبیله ربیعه و یمن بوده است که دو سوم اعراب شبه جزیره بودند. این حلف در مقابل قریش بود. کسانی که در مقابل امام علی(ع) بودند هم در جمل و هم در صفین از قریش بودند. 
وی با بیان اینکه شورای تعیین خلیفه عمر همه قریشی بودند، گفت: قبایل قحطانی و ربیعه به این نتیجه رسیده بودند که جایی در قدرت ندارند. امام با این حلف بیانیه‌ای صادر می‌کنند که اعلام جنگ با قریش و شبیه هجرت پیامبر است.
مسئله قبایل و ظهور خوارج
وی افزود: ما فکر می‌کنیم خوارج محصول ظاهرگرایی دینی هستند. اما در همه قبایل خوارج نداشتیم. هیچ خارجی از قبیله قریش وجود نداشت. خوارج از قبایل مشخصی بودند. برخی قبایل مانند تمیم و نخع از این دست بودند. خوارج از قبایلی بودند که در بخش ریاست، دچار التیام ترمیم نیافته و درگیر اختلافات داخلی بودند که از عوامل تحریک کننده خارجی استفاده می‌کردند. خوارج محصول قبایلی بودند که اقتدار زیادی داشتند و به دنبال حفظ قدرت بودند. 
وی ادامه داد: در منابع از زهد خوارج گفته‌اند، اما خوارج مثل داعش در جهان امروز به دنبال قدرت دنیایی بودند. خوارج جمعی از جریان‌های مذهبی، اقتصادی و نظامی بودند که یک گروه تشکیل دادند. 
ساختار قبیله‌ای و خلافت امام علی(ع)
پاکتچی با بیان اینکه ما در دوره فتوح با اتفاق مهمی روبرو هستیم، گفت: همه قبایل عربی برای فتوح اسلامی با ایرانی‌ها و دیگران متحد شدند و توانستند در سایه غنایم زندگی بهتری به دست بیاورند، اما انگیزه‌های جدیدی وارد ساختار قبیله‌ای شد و اعتراض به تقسیم غنایم فتوح توسط عثمان بود. 
وی ادامه داد: قبایل ربیعه و یمن که قاتل عثمان بودند از خلافت امام علی(ع) استقبال کردند و می‌دانستند رسیدن به خلافت امام علی(ع) یعنی کاهش قدرت قریش و اینکه قریش دیگر امتیازات سابق را نخواهد داشت. زمانی که امیرالمومنین(ع) شروع به حکومت کرد اعتراض شد که چرا ایشان امرای خود را از قریش انتخاب می‌کند. اعتراض در جریان حکمیت این بود که ابن‌عباس از قریش است و ابوموسی از قبیله اشعر که قبیله‌ای یمنی بود، انتخاب شد.
پاکتچی با بیان اینکه ما باید در سیره‌پژوهی قدم به قدم ساختار قبیله‌ای در دوران امامان را بررسی کنیم، گفت: دو تصور نسبت به الگوگیری از معصومین وجود دارد که اولی عمل به همه ظواهر زندگی ایشان است که غیر ممکن بوده و دیگری رسیدن به الگو و قواعد حاکم در زندگی معصومین است که باید به این مسئله با توجه به مناسبات اجتماعی معصومین رسید.
captcha