به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) جان
پریسکات، معاون تونی بلر نخست وزیر اسبق انگلیس حد فاصل سالهای 1997 تا 2007، روز
گذشته با انتشار یادداشتی در «ساندی میرر» با بیان اینکه جنگ عراق یک «تصمیم غیرقانونی و فاجعهبار» بوده،
از کهنه سربازان انگلیسی و به ویژه بازماندگان سربازان کشته شده در عراق عمیقا عذرخواهی
کرد.
وی همچنین حمایت بیچون و چرای تونی بلر از جورج دبلیو بوش را «ویرانگر» خواند. تونی بلر، نخست وزیر وقت در آن سال طی نامهای به بوش نوشته بود: «هرچه شود با تو هستم».
این عذرخواهی پس از آن صورت گرفت که گزارش هیئت تحقیق درباره نقش انگلیس در جنگ عراق چهارشنبه گذشته و هفت سال پس از آغاز تحقیق منتشر شد.
جان چیلکات، رئیس هیئت تحقیق، در تشریح گزارش در نشستی مطبوعاتی گفت: آغاز جنگ عراق آخرین انتخاب ممکن نبود اما دولت وقت انگلیس قبل از آن که راههای مسالمتآمیز و دیپلماتیک برای خلع سلاح عراق به بنبست برسد، تصمیم گرفت که به جنگ برود.
در بخشهایی از این گزارش آمده بود که:
ـ انگلیس پیش از آن که گزینههای مسالمتآمیز به بنبست برسد وارد جنگ شد و گزینه نظامی «آخرین انتخاب» نبود.
ـ اشغال عراق بر مبنای اطلاعات و ارزیابیهای مخدوشی انجام شد که به اندازه کافی به چالش گرفته نشدند.
ـ مبانی قانونی جنگ عراق به هیچ وجه کافی نبود.
ـ تهدید ناشی از تسلیحات کشتار جمعی عراق با میزان اطمینان غیرقابل توجیه بزرگ و فوری جلوه داده شد.
ـ فرماندهان نظامی انگلیس تواناییهای خود را بیش از حد خوشبینانه ارزیابی کردند و بر همین مبنا تصمیمات غلطی گرفتند.
البته تونی بلر در واکنش به این گزارش و تحت فشار افکار عمومی روز پنجشنبه با این توجیه که «جهان در صورت عدم حمله به عراق و سرنگونی صدام بهمراتب خطرناکتر میشد» سعی کرد از تصمیم خود در حمله به عراق دفاع کند و با تأیید آثار وحشتناک این جنگ گفت: برکناری صدام مانع از وقوع وقایع بعدی در منطقه شد.
وی در ادامه البته بدون پشیمانی از اقدام صورت گرفته در آن سالها گفت: وقتی من امروز مجددا فکر میکنم این حمله و برکناری صدام برای آینده منطقه و کشورهای آن بهتر بوده است. من برای اشتباههای صورت گرفته و برای خیلی چیزها دیگر در این ارتباط متأسف هستم، اما من واقعا باور دارم اقدامی که صورت گرفت براساس انگیزههای خوب و ایمان درست بود. اما این باور هم دارم که ما واقعا در شرایط بدتری قرار میداشتیم، اگر این اقدام را صورت نمیدادیم. اگرچه ممکن است، من کاملا اشتباه بکنم.
با بررسی و تحلیل این مجموعه صحبتها، به ویژه عذرخواهی معاون تونی بلر از سربازان انگلیسی و بازماندگان سربازان کشتهشدگان و همچنین اظهارات توجیهگرایانه تونی بلر، میتوان گفت آنچه در این سخنان اساسا جایگاهی برای دولتمردان انگلیسی ندارد مردم عراق و آینده این کشور است.
در واقع این سخنان نشان میدهد که با وچود پذیرش اشتباه حمله به عراق، اما کشته شدن مردم بیگناه عراق به هیچ وجه موضوعی نیست که حتی باعث عذرخواهی دولتمردان انگلیسی شود و تنها سربازان انگلیسی و بازماندگان آنها هستند که لایق این عذرخواهی میباشند.
این نگاه تفرعنآمیز را
میتوان چیزی جز خوی استکباری، نژادپرستانه و نگاه درجهبندی شده به انسان و
بشریت دانست؟ به فرض که این بخش صحبتهای تونی بلر را بپذیریم که جهان بدون صدام بهتر بود،
اما با شیوه و روشی که اتخاذ شد در عمل چه رخ داد؟
تروریسم و افراطیگری در این کشور گسترش یافت و کل منطقه را دربرگرفت که آثار آن همچنان پابرجاست. منابع نفتی عراق و ثروت ملی مردم این کشور به جیب غربیها رفت، تجارت و خرید و فروش تسلیحات نظامی رونق پیدا کرد و در کنار کشتههای فراوان زنان و مردان و کودکان عراقی، زیرساختهای یک کشور نابود شد و پس از طی این همه سال عراق همچنان با تروریسم دستساخته غرب دست و پنجه نرم میکند.
آیا این همه ضرر و زیان وارده از سوی غرب به مردم عراق نمیتوانست حتی باعث یک عذرخواهی لفظی شود؟ جواب این سؤال ساده است؛ دولتمردان غرب مردم جهان اسلام را انسان درجه دوم میدانند که زنده و مردهاش نمیتواند اهمیت چندانی داشته باشد. منظور آنها از حفظ امنیت جهانی با حمله به عراق و سقوط صدام نیز امنیت غرب است که در پوشش الفاظ زیبای دموکراسیخواهی و حقوق بشر پنهان میشود.
به عبارتی ریشه اصلی این نوع سخنان، به نوع نگاه دولتمردان غربی به انسان و جهان و تعریفی که از حقوق بشر دارند برمیگردد؛ نگاهی که برای انسانها کرامت و ارزش ذاتی قائل نیست، جهان را تنها غرب میبیند و حقوق بشر را حقوق انسانهای اروپایی و امریکایی به عنوان انسانهای درجه اول میداند که طبعا مسلمانان، سیاهپوستان، آفریقاییها و ... از آن بیبهرهاند.
این همان نگاه و رویکرد فکری است که از آن تعبیر به «استکبار» میشود؛ نگاه متفرعنانهای که خود را مجاز میداند برای سایر ملتهای جهان طرح و برنامه بریزد، آن را اجرا کند، به عواقب و تبعاتش اهمیت ندهد و در آخر هم از یک عذرخواهی ساده بپرهیزد؛ پرهیزی نه از روی طفره رفتن بلکه به واسطه انکار انسانیت انسانهایی که از منظر آنها میتوان در برابر یک هدف دیگر، جانشان را گرفت و اگر هم اشتباهی صورت گرفت آن را طبیعت جنگ دانست ولی از انسانهایی که برای کشتن رفتند و آسیبی دیدند عذرخواهی کرد و با بازماندگان سربازان این جنگ همدردی کرد.
این سخنان تصویری شفاف و
روشن از «حقوق بشر آمریکایی»، نگاه دوگانه به بشریت و تداوم تفکر جاهلی نژادپرستی
است؛ تفسیری بیپرده از «جاهلیت مدرن».
مهدی مخبری