به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از استان مرکزی، با نیمنگاهی به تاریخچه حقوق بشر درمییابیم که این مقوله که به صورت وردی برای زبانبازان عرصه سیاست غربی درآمده است در سنت اندیشه و حقوق غرب سابقه تاریخی کهنی ندارد. اگر در کتب بزرگترین فیلسوف عصر روشنگرایی یعنی کانت که بیش از هر فیلسوف دیگری انسان و کرامت او را ملاک و مبدأ فلسفه عملی خود قرار میدهد کنکاش کنیم اثری از کلمه«حقوق بشر»در آن نمییابیم.
اما با پیدایش و طلوع اصلاحات اجتماعی در غرب بعد از رنسانس این امید را در برخی دلها زنده کرد که شاید بتوان به بشریت، این بشارت را داد که به دوراز ظلم، تعدی، تجاوز و تبعیض در برخورداری از حقوق اجتماعی و... زندگی آرام و بی هول و هراسی را پایهریزی کنند اما طولی نکشید که فریاد بسیاری از اندیشمندان این جوامع به آسمان بلند شد و زبان اعتراض به فجایعی که در پی اصلاحات به وجود آمد گشوده شد و به تعبیر هابز «اگر قرار است انسانها از نابود کردن یکدیگر و تبدیل زندگی اجتماعی به جنگل یا محیط وحش بازداشته شوند، موانع بزرگتری باید به وجود آید تا آنها را سر جایشان بنشاند».
راهی را که این جهان در پیشگرفته است به چنین بلایی خواهد انجامید که نتیجهاش چیزی جز فتنه و آشوب و بدبختی و بیچارگی نخواهد بود. چاره تنها در برقراری نظامی است استوار بر حق و قانونی الهی، چنانکه بتواند صلح جهانی را پایدار نگه دارد و زورگویی و بیقانونی را جنایت شمارد و سربکوبد و هیچ زوری نتواند در برابرش ایستادگی کند.
زیر سایه الکل بودن، برای کسی که رنج میبرد و زحمت میکشد علت بدبختی نیست، بلکه معلول آن است. این موردی استثنایی است که انسانی با داشتن غذایی خوب و کافی به یک میگسار معتاد تبدیل شود، اما هنگامیکه یک فرد، دستمزد کافی برای غذا نداشته باشد، ضرورت طبیعی، او را وامیدارد به الکل روی آورد. این در کشورهای غربی که دارای بشرهایی بیحقوق هستند و فریاد حقوق بشر سر میدهند امری رایج است.
ظهور و آشکار شدن رسواییهای مالی در سطح دولتمردان، نقض حقوق بشر، خریدوفروش کودکان و گسترش فقر و فساد همگی حکایت از آن داشته و دارد که تیر اصلاحات در غرب به جای گشایش روزنه امید و شکافتن تیرگی شب، بر سینه شفق نشسته و طلوع فجر صادق را به تأخیر انداخته است.
حقوق بشر تعریفشده در نظام اسلامیامام خمینی(ره) بابیان طرح نوینی از اصلاحات بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی ضرورت انجام و مبانی و اهداف حقوق بشر اسلامی را چنین به تصویر میکشد که:
«اساس کار جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملتها و مبارزه با فساد و تنظیم و تدوین قوانین است که در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با توجه به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل آورد که این اصلاحات با مشارکت کامل مردم خواهد بود و هدفش قبل از هر چیز از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقعشدهاند.»
بصیرتی که معمار انقلاب از آن به عنوان هدف اصلی و لاتغییر یاد کرده است و آن را میتوان معیار اصلاحات دانست، توجه جدی به از بین بردن فقر و محرومیت و ایجاد رفاه اجتماعی برای عامه مردم است و این همان چیزی است که به تعبیر مقام معظم رهبری:
«اگر مشکلات معیشتی مردم حل نشود و تلاش جدی برای حل این معضلات صورت نگیرد سایر خدمات و تلاشهای دولت تحتالشعاع قرار خواهد گرفت و عوارض جبرانناپذیری برای نظام اسلامی خواهد داشت.»
اما چرا انقلاب اسلامی که توسط بزرگ مصلح قرن بیستم امام خمینی(ره) در ایران به پیروزی رسید و به رهبری حکیمی دلسوز همچنان در تنگناهای این جهان پیچیده عَلم ایرانی را برافراشته نگه داشته، امروز به سوی حقوق بشری میرود که دنیای غرب در منجلاب آن گیر افتاده و به فکر فرار از آن است.
با کمال تأسف باید گفت که نفوذ استعمار غربی اکثر مسلمانان را از هویت اسلامی بیگانه و آنان را به گرایشهای تجدد طلبانه و معنی نادرست روشنفکری و رفتار و تفکر غیرمسئولانه لائیک سوق داده و در حقیقت مسلمانان نه به درستی راه و رسم اسلامی را در زمینه احترام به حقوق بشر داشتهاند و نه رفتار کاملاً غربی را اعمال کردهاند.
حقایق امروز، هشداری برای فردای جامعه اسلامی
حقایق مثل روز آشکارند و این حقایق تلخ هشداری برای دولتمردانی است که دغدغهها را میشنوند ولی سرشان را پایین میاندازند گویی که هیچ نشنیدهاند و اندوه را به چهره رهبری میآورند، عدم مطابقت ثروتها و درآمدها همه جا رو به افزایش است، به قول دکتر شریعتی: مصلحت گویی خوشایند است و فریب دادن و دروغ بافتن و تأیید و تعریف کردن شیرین، اما حقیقت تلخ است و بگذارید به جای تخدیر درد و کتمان بیماری و دل خوشکنکهای آرام کننده، روی در روی این بیمار بایستیم و تلخ و تند و راست و صاف، بگوییم که: عقدههای سرطان در خونت، در اعماق مغزت و دهلیزهای قلبت رخنه کرده و سخت پیش رفته است، فرصت کم است و فاجعه سنگین…
آمار انتشار یافته از سوی مراکز معتبری چون مرکز آمار ایران که به مقایسه بین درآمدها و هزینههای جاری برای هر خانوار ایرانی پرداخته، نشاندهنده فقر عمومی در کشور است که در صورت بیتوجهی به آن میتواند فاجعهآفرین باشد، وقتی که عدالت، اقتصاد و حمایت از تولید داخل صرفاً به شعار تبدیل شود، آن موقع عدهای با برقراری روابط غیرصحیح، از اموال عمومی به شکل غیرقانونی برخوردار شده و آن را تصرف مینمایند. امام علی(ع) یکی از علل پذیرش حکومت را «بازگرداندن حقوق غصب شده» بیان میدارد و میفرماید:
«به خدا قسم! اگر(بیتالمال غارتشده را) بیابم که به وسیله آن زنان به ازدواج درآمده (مهریه زنان شده) و کنیزکان خریداری شده، آن را به صاحبانش بازمیگردانم. برای اینکه در عدالت، گشایش و رفاه برای عموم است.» و به تبع آن، امنیت روانی در جامعه برقرار میشود.
برگرداندن حقوق به یغما رفته مردم، دو برآیند مهم دارد که امام علی(ع) برای آن از واژه «أُقسِمُ بِاللهِ» تمسک میجوید: «و إنَّی أُقسِمُ بِاللهِ قَسَماً صادقاً لَئِن بَلَغنی أَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَی ْءِ المُسلمینَ شَیْئاً صَغیراً او کبیراً، لأشُدَّنَّ علیکَ شِدَّةً تَدْعُکَ قلیلُ الوَفْرِ، ثَقیلَ الظَّهْرِ»
با توجه به بیانات یگانه مرد عالم بشریت نکاتی هست که راهگشای امروز جامعه اسلامی ما خواهد شد. ازجمله آن که کارگزاران خائن با هر پست و سمتی باید خیانت خود را جبران کنند، حاکم در برابر کارگزارانش مسئول است و پاسخ گوی رفتار آنان در پیشگاه مردم و خدا است و برای اینکه کارگزاران مواظب رفتار خود باشند، خائن باید به نحو شدید مجازات شود.
عدالت، سدی بزرگ در برابر حقکشیعدالت را میتوان ابزاری برای حفظ سلامت جامعه دانست؛ زیرا در سایه اجرای عدالت حقوق تکتک افراد حفظ میگردد و از تجاوز به حقوق آنها جلوگیری میشود. از حضرت علی(ع) درباره تأثیر سلطه عدل در حفظ نظام زندگی بشر و سلامت جامعه و حفظ و گسترش ارزشهای الهی رهنمودهای فراوانی به ما رسیده است ازجمله حضرت میفرمایند: «خداوند سبحان عدالت را مایه قوام و برپادارنده نظام زندگی مردم قرار داده است. در سایه عدالت، افراد از ارتکاب گناهان و حق کشی خودداری میکنند. علاوه بر این اجرای عدالت سبب گشایش کارها و ترویج و گسترش احکام و ارزشهای اسلامی است».
بنابر دیدگاهی که امام علی(ع) در این خصوص دارند، انسانی میتواند ندای اصلاحطلبی را سر دهد و هدایت جامعه را در این جهت به عهده بگیرد که خود باورمند به حساب و کتاب و جزای اعمال در قیامت باشد. کسی که خود آبستن به دنیاست و عقل و تدبیر و نظرش را دنیا فراگرفته و گرفتار تمایلات نفسانی و خواستههای حیوانی خود است گرچه فریاد اصلاحطلبی سر بدهد، اما او ممکن است از مصادیق «و من الناس من یعجبک قوله فی الحیوة الدنیا و یشهد اللّه علی ما فی قلبه و هوالدالخصام»(بقره /204) باشد که سخنش آنچنان زیبا و دلفریب است که شنونده را دچار اعجاب و شگفتی میکند، اما زمانی که به قدرت دست مییابد «سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و اللّه لایحب الفساد.» به جای اصلاح، دست به فساد و درنتیجه تباهی امکانات و سرمایههای مادی و انسانی میزند.
با چنین نگرشی امام علی(ع) پرچم اصلاحات را برافراشته میکند و با تعیین موضع خود، کار اصلاحات را با برخورد با ثروتهای بادآورده و بازپسگیری اموال به یغما رفته آغاز میکند.
وقتی به امام علی(ع) میگویند که سپاهیان معاویه با هجوم به شهر انبار عدهای از زنان را که در حکومت اسلامی از شأن و منزلت خاصی برخوردار بودهاند مورد هجمه قرار دادهاند و غیرت مسلمانان به جوشش درنیامده است. میگوید: «فلو ان امرء مسلما مات من بعد هذا اسفاماکان به ملوما بل کان به عندی جدیرا.»(خطبه /27)؛ اگر مرد مسلمانی از شنیدن چنین خبری بمیرد جای تأسف ندارد، بلکه ازنظر من کار شایستهای انجام داده است.
در حال حاضر هم اگر در جامعه اسلامی به موجب اختلافات طبقاتی و کثرت نابرابرهای اجتماعی و اقتصادی، شخصیت حقیقی و واقعی انسان مورد تجاوز قرار بگیرد به گونهای که هر روز ظلم در قالب انواع و اقسام تبعیضها و زد و بندهای حزبی و گروهی و انواع و اقسام مفاسد اجتماعی و فقر و حرمان عمومی خود را نمایان سازد، جای آن نیست که گفته شود«فلوان امر مسلما مات...» جای آن دارد که انسان مسلمان و درد آگاه از غم بمیرد.
حمله دشمن و تجاوز به نوامیس جامعه امری کوتاهمدت و گذراست اما متأسفانه گاهی ظلم و فساد در جامعه به صورت فرهنگ، ماندگار میگردد؛ لذا ضرورت اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در حکومت اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است بلکه با هیچ مصلحتی قابلمقایسه نیست.
در حکومت اسلامی نمیتوان پذیرفت که شکاف طبقاتی و برخورداری از امکانات مادی و رفاهی، عدهای را آنچنان در ناز و نعمت فروبرد که به عنوانمثال برای به دنیا آمدن فرزندشان بهترین و مجهزترین بیمارستانها در اختیار آنها باشد و افرادی هم به علت ناتوانی در پرداخت هزینه، در مقابل بیمارستان و در پیادهروی خیابان وضع حمل کنند.
برای امام علی(ع) که نماد عدالت است سخت است که ببیند عدهای مانند طلحه و زبیر و مروان و... به علت دسترسی به منبع قدرت، سرمایههای نقدی و قابلانتقال آنها به قدری زیاد است که با جابجایی آن از بخشی به بخش دیگر، حتی میتواند نظام اقتصادی کشور را دچار تغییرات اساسی سازد و مشکلات فراوانی را به وجود آورد و او تماشاگر صحنه باشد، به همین خاطر در حکومت اسلامی اصلاح ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور چیزی نیست که بتوان با مسامحه و امروز و فردا کردن آن را به تأخیر انداخت و یا آن را به دست فراموشی سپرد.
باور امام علی(ع) بر این است که نظامی را که او مسئولیت آن را به عهده گرفته و اختیاراتش به دست اوست نظامی است که باید بر شالوده حق و حقیقت و معیارهای الهی استوار گردد نه بر اساس هوی و هوس و خواستههای نفسانی که ریشه در نظام جاهلیت و کفر و شرک دارد.
اما با انتظاری آمیخته با دلهره منتظر روز خبرنگاریم روزی که...
ای کاش برخی ازمسؤلین کشوری اینو بخونن که یه خورده معنای عدالت رو بفهمن و بدونن چطور باید از بیت المال استفاده کرد
هرچند کارشون از این کار گذشته