به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در
دل فرزندان شهید کریمی غوغایی بود که گویا برای پدرشان مهمان آمده و
دوست داشتند در برابر دوستان پدرشان آبروداری کنند. در و دیوار خانه
کوچکشان پر از قابهای عکس پدر بود؛ پدری که در نگاهش غیرت میبارید و از
لبخند دلنشینش مهربانی او نمایان بود. هرکجای منزل شهید را که نگاه میکردی
نشانهای از مقاومت و ایثار بود، از گلولههای یادگاری تا تصاویر
شهیدان، در کنار تمام این نمادها، نشانههایی از محبت هم بهچشم
میخورد.
روایت سفر به سوریههمسر
شهید مرتضی کریمی که هنوز رفتن همسرش را باور ندارد، لحظه جدایی را اینگونه روایت می کند: همسرم همواره به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) ارادت خاصی داشت، وقتی
تصمیم رفتنش به سوریه را اعلام کرد من با او مخالفت کردم و گفتم؛
فرزندانمان چه میشوند، پاسخی که داد مرا هم قانع کرد، او گفت: اگر من به
سوریه نروم و حرم حضرت زینب(س) را تصاحب کنند بهتر است؟ من که دیدم همسرم
شوق شهادت دارد من نیز رضایت دادم، بعدها متوجه شدم که این اولین باری
نبود که به سوریه میرفت، یک بار بدون اطلاع خانواده حدود دو هفته به
سوریه رفته بود اما این بار با رضایت ما به این سفر رفت.
وی
ادامه داد: شهید مرتضی کریمی 11 روز در سوریه بود که در دوازدهم دی ماه سال گذشته به شهادت رسید؛ وی متولد سال 1360 بود و در سوریه مسئولیت فرماندهی گردان
را بر عهده داشت.
وی در مورد اخلاق همسرش بیان کرد: همسرم
بسیار صبور و خوش اخلاق بود و مشکلات را مشکل نمیدید، او همواره در برابر
مشکلات مقاومت میکرد و با توکل بر خدا از پس مشکلات برمیآمد، همسرم مداح
و قاری قرآن بود و با صوت خوشی که داشت در ماههای رمضان و محرم به تلاوت
قرآن و مداحی میپرداخت.
همسرم را بعد از شهادت شناختموی
افزود: من شهید مرتضی کریمی را بعد از شهادتش شناختم، بعد از شهادتش
دوستانش چیزهایی از او برایمان تعریف کردند که من تا آن زمان حتی از خود او
هم نشنیده بودم؛ شهید کریمی در وصیتنامه خود از دخترانمان خواسته تا فاطمی
باشند و راه پدر شهیدشان را ادامه دهند.
محمد
جلیلی، یکی از دوستان شهید کریمی در رابطه با این شهید بزرگوار بیان کرد:
من و شهید کریمی از دوران آموزشی خدمت سربازی با هم آشنا شدیم، او همواره
لبخند بر لب داشت و همیشه خوش برخورد بود، افکار و ظاهرش از لحظهای که با
او آشنا شدم تا لحظه شهادتش فرقی نکرد، او همیشه در اول صف مداحی و قرائت
قرآن بود و در مجالس وقتی قرآن قرائت میکرد چند دقیقهای را نیز مداحی
میکرد، او همواره در بحث امر به معروف پیشقدم بود و جوانان را راهنمایی و
به آنها مشورت میداد. او را سید مرتضی صدا میکردند و از او پرسیدم چرا
شما را سید صدا میکنند، شهید کریمی پاسخ داد؛ درست است که از نسل حضرت
زهرا(س) نیستم اما به ایشان ارادت دارم و هرکس به ایشان ارادت داشته باشد
از فرزندان ایشان است.
این شهید بزرگوار قبل از ورود به سپاه در شهرداری
مشغول به کار بود و در این نهاد نیز به خانواده شهدا و جانبازان توجه
ویژهای داشت و در نهایت در سوریه در اثر برخورد خمپاره با آمبولانسی که
شهید کریمی در آن بود به شهادت رسید و جاویدالاثر شد.
در پایان این مراسم دختر شش ساله شهید کریمی برای پدرش نوحه سرایی کرد که فیلم آن را در ادامه می توانید مشاهد کنید.
دریافت فیلم