رئیس موسسه فقاهت و تمدنسازی تشریح کرد:
کارکرد تمدنی تمام آیات قرآن با کدام رویکرد قابل شناسایی است؟
گروه حوزههای علمیه: رئیس موسسه فقاهت و تمدنسازی با تاکید بر تغییر نگاه اجتهادی و ایجاد نگاه معطوف به ادبیات دینی در اجتهاد گفت: با این نگاه جدید، همه قرآن کریم و روایات کارکرد تمدنی خواهند داشت و توسعه مباحث فقه بینالملل نیز با ایجاد این رشته در حوزه و در زاویه این نگاه قابل تحقق است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد، رئیس موسسه فقاهت و تمدنسازی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با اشاره به رواج تعبیر فقه مضاف از جمله فقه بینالملل گفت: تعبیر فقه مضاف تعبیر محکمی نیست زیرا مضاف زمانی است که چیزی به چیز دیگری اضافه شود نه اینکه موضوعی که یکی از موضوعات و فصول فقه است مضاف بر آن باشد از این رو تعبیر فقه سیاسی و فقه بینالملل، فقه مضاف نیست بلکه یکی از ابواب فقه است.
ضرورت ایجاد رشته فقه بینالملل
وی در پاسخ به سؤالی درباره ضرورت ایجاد رشتههایی مانند فقه بینالملل در حوزه بیان کرد: شتر سواری دولادولا نمیشود یا باید فقه را در بعد فردی متوقف کنیم یا اگر پذیرفتیم که فقه اسلام جامع است و خداوند برای اداره عالم تا قیامت برنامهریزی کرده است، در این صورت فقه بینالملل یکی از رشتههایی است که باید در ابواب فقهی ایجاد شود.
رئیس موسسه فقاهت و تمدنسازی با بیان اینکه رسالت فقه تنظیم روابط بین انسانها، انسان با خدا و انسان با طبیعت است اظهار کرد: بحث در برخی ابواب فقهی مسئله استبعاد و کمتر گفته شدن است.
ضرورت ورود مسئولانه حوزه به فقه بینالملل
اکبرنژاد با بیان اینکه حوزه عقبتر از زمان خود حرکت میکند بیان کرد: محتوایی که به طلاب داده میشود برای دهههای قبل است و تغییراتی هم که ایجاد شده اگرچه لازم و مناسب ولی کند است و حوزه ورود محسوسی به این مسئله نداشته و مسئولانه وارد گود تنظیم روابط بینالملل و ابعاد و روشهای آن نشده و به کلیات بسنده کرده و غایات ارتباطات دیپلماتیک و حکم آن را بیان نکردهایم.
حوزه آبستن تحول است
رئیس موسسه فقاهت و تمدنسازی اظهار کرد: من به آینده حوزه امیدوارم ولی نه به خاطر فرایند فعلی که تحول در آن کند است و تحول بنیادی و اساسی شاید تا مدتهای دیگر صورت نگیرد و رشته ای مانند فقه بین الملل به عنوان رشته ای با جزئیات و دقت تحقق نخواهد یافت و به عمر ما قد نخواهد داد ولی بسترهای زیادی به واسطه انقلاب در حوزه ایجاد شده که حوزه را آبستن تحول کرده است و به خصوص از حیث نیروهای که نسبت به وضع فعلی از حیث روشهای آموزشی و متون و ... انتقاداتی دارند.
وی در پاسخ به این سؤال که نسبت میان فقه و قرآن و جایگاه قرآن در منظومه علوم حوزوی چیست اظهار کرد: نوع نگاه ما به تمدن و فرهنگ و ارتباط این دو با درون مایههای دینی و در راس آن قرآن بسیار مهم است زیرا بخش مهمی از قرآن، نظام ارزشی و مباحث اجتماعی است از این رو تاثیر آن بسیار زیاد است.
وی افزود: همین یک جمله قرآن که «بعد از مرگ زنده میشوید» جریان علمی و فقه و علوم انسانی و همه ساختارهای زندگی اجتماعی مسلمین را از غرب متفاوت میکند که دنیا را آخرین مقصد خود میدانند به همین دلیل یک سوم آیات قرآن درباره معاد است چون مفهومی کلیدی در منظومه اعتقادات اسلامی و قرآنی است.
وی تاکید کرد: با این نگاه فقه منحصر به آیات الاحکام نخواهد بود و همه آیات قرآن مفید خواهند بود و میتواند کارآیی داشته باشند.
اجتهاد از ادبیات دین دور شده است
اکبرنژاد تصریح کرد: محور کلیدی دیگر در مباحث فقهی خطایی است که از دوره شیخ طوسی به بعد در اجتهاد رخ داد و ادبیات دین از جریان استنباط حذف و ادبیات حقوقی جای آن را گرفت.
وی با بیان اینکه اگرچه ماهیت فقه، حقوقی است ولی همین ماهیت در لسان آیات و روایات متفاوت از رسالههای عملیه بیان شده است اظهار کرد: وقتی آیات الاحکام را در رساله بخوانیم با اینکه قرآن است حس متفاوتی از وقتی پیدا میکنیم که همین آیات را در خود قرآن مطالعه کنیم چون هدف قرآن، تربیت انسان است و ادبیات تربیتی به کار برده است.
وی تاکید کرد: انبیاء نیامدند که فقط به انسانها بگویند این کار را بکنید و این کار را نکنید بلکه جنبه تربیتی را لحاظ میکردند البته احکام شرعی نیز رعایت میشد مثلا آقایان درباره کسی که خانه اضافه دارد در حالی که برادر مومن او هم به خانه نیاز دارد ولی خانه را در اختیار او قرار نمی دهد فرموده اند این کار مکروه است اما در روایتی از امام صادق(ع) داریم که اگر کسی چنین کاری بکند خداوند فرموده من ملائکه را شاهد می گیرم که بنده من حاضر نشد چنین کاری بکند و من بهشت را بر او حرام می کنم ولی چرا فقها به حرمت وجوب نمیرسند زیرا با ادبیات دین سراغ آن نرفتهاند.
رئیس موسسه فقاهت و تمدنسازی تصریح کرد: شارع نمیخواهد صرفا حقوقی با مردم حرف برند بلکه با وعده بهشت و یا حرام کردن بهشت هم وجوب حکمی را بیان هم به جنبه تربیتی آن توجه مبذول شده است و اگر این ادبیات در فقه مورد توجه قرار گیرد دیگر 500 آیه احکام نخواهیم داشت.
وی تاکید کرد: با این نگاه جدید، همه قرآن کریم و روایات کارکرد تمدنی خواهند داشت.
اکبرنژاد در پاسخ به این سؤال که آیا ظرفیت فقهی در فقه بینالملل برای توسعه تقریب میان مذاهب اسلامی و حتی گسترش فقه بین الادیانی وجود دارد عنوان کرد: تقریب هیچ وقت نقطه شروع نیست زیرا ابتدا باید ظرفیتهای فقه شیعه به درستی شناخته و کشف شود و بعد در این عرصه تمهیدی داشته باشیم.
نقاط اشتراک با دنیای سکولار هم داریم
وی افزود: نگاه امام خمینی به قربانی کردن نگاه جالبی است ظاهرا در فرانسه وقتی در خیابان گوسفندی را قربانی میکنند، امام اعتراض کردند که چرا در خیابان؟ زیرا منطبق بر قوانین این کشور نیست، بنابراین اگر ما ظرفیت فقهی خود را درست تشخیص دهیم حتما نقاط مشترک زیادی با مذاهب دیگر و ادیان و حتی دنیای سکولار خواهیم داشت.
اکبرنژاد عنوان کرد: تعبیر قرآنی «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾ نساء» تعیینکننده روابط بینالملل ماست و باعث اعتماد به نفس میشود و مدلی برای طراحی روابط و نظامسازی فقه بینالمللی به ما میدهد که عزت ما خدشه دار نشود.
رئیس موسسه فقاهت و تمدنسازی گفت: عمده ادیان الهی، سیاسی نیستند و مباحث انسان دوستانه دارند بنابراین یکی از مهترین مشکلات در عرصه فقه بینالمللی تعریف متفاوت از کرامت انسان است زیرا ما کرامت را در تقوا میدانیم اما دیگران موضوعات دیگری برای کرامت انسانی تعریف میکنند بنابراین در این مباحث نیازمند کاری دقیق و علمی و کارشناسانه هستیم اما این به معنای نفی مشترکات نیست.