سریال «مختارنامه» اثری است که باید از آن به عنوان شاهکار تولیدات عاشورایی تلویزیون یاد کرد که تا سالها در یاد و خاطر تماشاگران باقی خواهد ماند. این سریال بعد از مجموعه موفق «امام علی(ع)» و «معصومیت از دست رفته» تجربهای دیگر از داود میرباقری در عرصه تولیدات تاریخی است. این مجموعه نشان داد که اگر سرمایه به درستی در اختیار یک کارگردان خوشفکر قرار گیرد نتیجه تا چه حد تحسین برانگیز خواهد بود.
«مختارنامه» 5 سال پیش از تلویزیون پخش شد، اما اگر بار دیگر آن را از تلویزیون پخش کنیم، میبینیم که شمار بسیاری از تماشاگران را به خود اختصاص میدهد. دلیل این اتفاق را هم در دو مسئله میتوان جستجو کرد. ابتدا اینکه مردم ایران عاشق و دلباخته امام حسین (ع) هستند، برای همین وقتی میبینند در فیلم یا سریالی به شکلی زیبا، عاشورا مد نظر است به آن عشق ورزیده و آن را با چشم دل میبینند. اتفاقی که هر بار که سریال «مختارنامه» از سیما پخش شده، روی داده است. دوم به خوشساخت بودن مجموعه مربوط میشود که در استانداردهای بسیار خوب به تماشاگر عرضه شده است.
«مختارنامه» به طور کاملاً مستقیم به عاشورا نمیپردازد، اما به صورت فلشبک بخشهایی از عاشورا را به تصویر میکشند. اوج این سریال را در صحنه شهادت حضرت علی اصغر(ع) به خوبی میتوان مشاهده کرد، نکته جالبتر اینجاست که کارگردان برای مرگ حرمله، منفورترین قاتل کربلا، تصویری را نتخاب میکند که به نوعی، تماشاگر بابت تماشای آن رضایت وصف ناشدنی احساس میکند، چون انتقامی که در این صحنه ترسیم شده، به دل تماشاگر مینشیند. از این دست مثالها باز هم وجود دارد که نشان میدهد کارگردان بر اصل درامنویسی مسلط است.
داود میرباقری در این مجموعه، تصاویر بکری از صحنههای جنگ را به تصویر میکشد که تا به امروز در هیچ سریال تلویزیونی مشاهده نشده است، برای همین کار فیلمسازانی که در آینده میخواهند در زمینه عاشورا فیلمسازی کنند، مشکل میشود، چون مقیاس آنها «مختارنامه» خواهد بود. این اتفاق به نوعی برای فیلم «رستاخیز» نیز روی داد و تماشاگرانی که فیلم را در جشنواره دیدند، عموماً کار را با «مختارنامه» مقایسه میکردند.
در ادامه باید گفت، این مجموعه روایتگر بخشی از زندگی مختار ثقفی است، شخصیتی که در تاریخ دربارهاش سخنان ضد و نقیض فراوانی گفته شده، اما آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد این است که وی از کسانی انتقام گرفت که تمام مسلمانان جهان بابت انجام آن خوشحال شدند و حتی نقل شده که امام سجاد (ع) بعد از شنیدن مرگ عبیدالله لبخند بر لب آوردهاند. درباره «مختارنامه» باید اضافه کرد که بازخوردهای آن تنها به داخل کشور خلاصه نمیشود، بلکه جهان اسلام نیز تحت تاثیر این کار قرار گرفت. نمود بارز آن را هم در عراق میتوان مشاهده کرد که بعد از این مجموعه بارگاه مختار به شکلی زیبا بازسازی شد.
درباره مسائل فنی این مجموعه حرفی نمیزنیم چون بارها درباره آن سخن رانده شده است، اما همین اندازه باید گفت که میرباقری در این کار نشان داده است که در حوزه کارهای تاریخی به کمال رسیده، برای همین آرزو میکنیم شرایطی مهیا شود تا وی سریال سلمان فارسی را به زودی جلوی دوربین ببرد تا ما شاهد شاهکاری دیگر از وی باشیم، اما در خاتمه باید گفت عاشقی نسبت به اباعبدالله الحسین(ع) همیشه زیباست، حال این عشق میخواهد در اثری چون «مختارنامه» جلوه کند یا «رستاخیز»، ولی آنچه که اهمیت دارد این است که تصویرگری از این عاشقی باید سحرانگیز باشد.