وی در اغلب تماسهای تلفنی که در آن حال با بیماری قلبی و دیابت نیز مواجه بود، بسیار صبورانه همراهی میکرد. استاد مروت بارها از اینکه بسیاری از شاگردانش از برترین اساتید و قاریان ایران محسوب میشوند و نیز اولین شیعه دریافتکننده رتبه مسابقات بینالمللی قرآن مالزی بود، بارها با افتخار یاد میکرد و مدام از اینکه طی چند دههای که در خارج از ایران به سر میبرد، تعدادی از شاگردانش وی را فراموش نکرده و به یاد او بودند، قدردان بود.
همچنین به دوستی و همنشینی با استاد ابراهیم پورفرزیب(مولایی) مباهات میکرد و سرانجام در آستانه دومین سالگرد درگذشت استاد مولایی(22 مهر 93) به ملکوت اعلی پیوست. در ادامه این گفتوگو را میخوانید؛
استاد مروت، بفرمایید در چه سالی و در کجا متولد شدید؟
بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام على رَحمَةِ ٱللَّـٰهِ للعالمين و خاتم رسله سيدنا و مولانا محمد بن عبدالله و على عترته أهل بيته الأئمة الطيبين الطاهرين المعصومين و رضى الله تعالى عن صحابته الأوفياء المؤمنين الشاکرين الذين ٱهتدوا بهديهم و زادهم الله هُدىً و أيماناً؛ در ۲۲ اسفند سال ۱۳۲۳ در چهارراه (ميدان) حسن آباد محله سنگلج تهران به دنيا آمدم. از دوران کودکى به فضل الهى و کمک مرحوم پدرم با حضور در مجالس تفسير قرآن مرحوم آيت الله محمد تقى آملى در مسجد مجدالدوله واقع در خيابان امام خمينى(ره)(سپه سابق) شرق ميدان حسن آباد با قرآن کريم آشنا شده و روح و جانم با مهر کلام مقدس خداوندم سرشته شد.
اولین حضور جدی شما در کنار رحل قرآن مربوط به چه سالی و چگونه بود؟
حدوداً ۹ سال داشتم که براى نخستين بار پشت رحل قرآن در جلسهاى که در منزل مرحوم دائيام برقرار بود، نشستم و تصميم گرفتم براى اولين بار قرآن را تلاوت کنم. قارى (معلم) آن جلسه شخصى بود که ما ايشان را بنام آقارضا مىشناختيم. وى هم قارى قرآن، هم مسئلهگو، هم سخنران و هم نوحهخوان آن جلسه بود. در آن شب به مجردى که نوبت خواندن من شد، ايشان جلسه قرآن را ختم کرد تا به بقيه برنامهها بپردازد. من بقدرى متأثر شدم که شديداً به گريه افتادم. از علت گريهام جويا شدند و من با گلهمندى گفتم که اين آقا به همه اجازه داد قرآن بخوانند بجز من. ايشان با عذرخواهى و دلجوئى، از من خواست تا آنجا که مايل هستم قرآن بخوانم. البته اين اولين بارى بود که من قرآن مىخواندم و طبيعتاً غلطهاى بسيارى در تلاوتم وجود داشت.
پس از چند جلسه وقتى آقارضا علاقه و اشتياق زیاد مرا براى آموختن تلاوت قرآن به علت سؤالهاى پى در پىاى که از ايشان مىکردم، ديد، فرمود که وى ديگر چيزى براى آموختن به من ندارد و قصد دارد مرا به جلسات درس مرحوم مغفور ملامحمدباقر فانى رضوان الله تعالى عليه راهنمایى کند. مرحوم فانى استادى بود بسيار با تقوا داراى چهرهاى نورانى و تبحر ويژهاى در تعليم شاگردانش داشت که من در مدت بسيار کوتاهى روانخوانى (بدون قرائت) قرآن را از ايشان به خوبى فرا گرفتم و يقين دارم رمز فراگيرى سريعم در مدتى کوتاه، بخاطر سادهخوانىام بود که همه تمرکزم را در يافتن حروف و ترکيب حرکات و ديگر احکام تجويد بکار مىبردم و ضمناً مىترسيدم که به اصطلاح با قرائت بخوانم. به عنوان مثال چون مىدانستند که من صداى خوبى دارم از من بارها خواستند با صوت بخوانم ولى من خجالت مىکشيدم. سرانجام تصميم گرفتم قرآن را با قرائت بخوانم ولى چون اولين بار بود به علت دستپاچگى به جاى أعوذ بالله من الشيطان الرجيم گفتم: أعوذ بالله من الشيطان الرحيم! که همه بشدت خنديدند. ناگفته نماند که مرحوم فانى(در راستاى مطالعات شخصىام)، تنها استاد مباشر و مستقيم بنده بودند که حضوراً و نفس به نفس قرآن را از ايشان فرا گرفتم. روزها نيز به محل سابق کتابخانه ملک در بازار سلطانى مىرفتم و کتابهاى تجويد و يک نسخه از لغتنامههاى عربى- فارسى را از مسئولان درخواست مىکردم تا معناى واژه هاى عربى را که نمىدانستم با مراجعه به اين لغت نامه بفهمم. تا ساعت ۵ بعد از ظهر که کتابخانه باز بود در آن جا مىماندم تا حتى المقدور درباره تجويد قرآن مطالعه داشته باشم. ناگفته نماند که استفاده از کتاب هاى کتابخانه ملک فقط در محل آن مقدور بود و به کسى کتاب را به رسم امانت نمىدادند تا با خود به منزل ببرد.
از دیدارتان با آیت الله بروجردی گفته بودید این دیدار در چه شرایطی رخ داد؟
حدوداً ۱۲سال بيشتر نداشتم که تعدادى از رفقاى محله تصميم گرفتند يک جلسه هفتگى، فقط تلاوت قرآن داشته باشند و بنده را هم به عنوان معلم خود برگزيدند. در همان ایام، مرحوم ابوى، ما را براى زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها به قم برد. پس از زيارت، براى شرفيابى به حضور حضرت آيت الله العظمى سيدحسين طباطبائى بروجردى رضوان الله عليه و قَدَّسَ سِرَّهُ راهى منزل معظم له شديم ولى پس از رسيدن به منزل ايشان، ايشان براى رفتن به حوزه سوار درشکه و آماده رفتن بودند و من بلافاصله به بالاى رکاب درشکه پريده و پس از بوسيدن دست ايشان اجازه خواستم تا برايشان قرآن بخوانم. ايشان با خوشرویى تمام، اجازه فرمودند و من هم آيتالکرسى و دو آيه پس از آن را که خوب حفظ داشتم براى ايشان قرائت کردم. ايشان براى بنده دعا کردند و فرمودند که إن شاء الله بزودى يک قارى خوب قرآن و يک استاد ممتاز شوم.
چندین بار از ارتباط خوبی که بین قاریان تهران و مشهد پیش از انقلاب اسلامی شکل گرفته بود فرمودید، اولین ارتباط چگونه حاصل شد؟
در تابستان سال ۱۳۴۶ در حال بازگشت از کار و رفتن به خانه بودم و با خداى خود راز و نياز مىکردم که بار خدايا؛ هنوز سعادت زيارت آقا امام رضا(عليه السلام) نصيبم نشده است، خدايا آرزويم را برآور. در همين هنگام در ۸ قدمى خود يک آگهى که به ديوار نصب شده بود توجهم را جلب کرد. اين آگهى از جانب سازمان اوقاف آن زمان که تحت نظارت نخست وزيرى اداره مى شد، منتشر شده بود که طى آن از علاقهمندان دعوت شده بود تا براى شرکت در يک مسابقه تلاوت قرآن که قرار بود در تهران برگزار شود، شرکت کنند. من که تا آن زمان نتوانسته بودم کيفيت تلاوتم را ارزشيابى کنم، تصميم گرفتم در آن مسابقات شرکت کنم تا بدانم تا چه مرحلهاى در تلاوت قرآن پيشرفت داشتهام.
غرض از اين مسابقات اين بود که طى آن ۳۰ قارى را برگزيده و ۲ تن از برگزيدگان را به مراکز استانهاى ۱۵ گانه بمدت ۱۴روز براى تلاوت قرآن مجيد بفرستند. بنده که از انتخابشدگان بودم به همراه قارى ديگری به مشهد مقدس فرستادند. در دروازه مشهد (گنبدنما) گروهى از اعضای جامعه قاريان قرآن مشهد در انتظار ما بودند و از ما به گرمى استقبال کرده و ما را با خود به زيارت حضرت رضا(ع) و پس از زيارت و اداى واجبات، به ميهمانسراى ايشان هدايت کردند و هر شب و هر روز در جوار آن حضرت با قرآن و ايشان انس داشتيم و دانستم که حضرت حق تعالى (جل جلاله) دعايم را استجابت فرموده است. پس از آن تقريبا همه ساله با گروهى از عاشقان قرآن مجيد به پابوس آقا امام رضا(ع) مشرف مىشديم.
به مسابقات قرآن مالزی میرسیم، نقطه عطفی در زندگی شما، چه شد که در سال 1973 میلادی در این رقابت جهانی حضور یافتید؟
در سال ۱۳۴۸ سازمان اوقاف وقت، مرا به نمايندگى از طرف ايران به مسابقات جهانى مالزى اعزام کرد. در آن سال به علت بىتجربگى و نبودن در سطح قاريان جهانى، مقامى نصيبم نشد ولى براى اولين بار صداى ملکوتى إمام القراء مرحوم استاد شيخ مصطفى اسماعيل را که امامت نماز مغرب را بر عهده داشت از طريق بلندگوهاى بزرگ ترين مسجد پايتخت مالزى «نِگارا» شنيدم و پس از شنيدن صداى ايشان، صداى قاريان ديگر برايم چندان دلچسب نبود.
در سال ۱۳۵۱ بار ديگر پس از پيروزى در مسابقات داخلى، بار ديگر به همين مسابقات فرستاده شدم. در آن سال مرحوم شيخ محمود خليل الحصرى استاد برجسته و شيخ القراء مصر به عنوان سرپرست هيأت داوران و مرحوم شيخ فؤاد العروسى قارى مصرى که تا قبل از وفاتش يکى از داوران دائمى اين مسابقات بود، به خاطر اين که مرا با احتساب ۹۲ درصد نفر دوم و قارى مالزيائى را با 92/25 به عنوان نفر اول انتخاب کرده بودند به شدت خشمگين بودند. اين حادثه در آن شب بر فضاى استاديوم 50 هزار نفرى «مِرديکا» محل اين مسابقات، سنگينى مىکرد و بسيارى از حاضران در استاديوم پيرامون آن سخن مىگفتند.
در سال ۱۳۵۲ بار ديگر به اين مسابقات اعزام شدم و خوشبختانه برنده اول اين مسابقات بودم و طلسم اول شدن قاريان مالزيایى که از بدو برگزارى اين مسابقات هميشه اول مى شدند، توسط يک قارى شيعه ايرانى شکسته شد.
پس از بازگشت به وطن، رئيس راديو ايران مرا در محوطه راديو در ميدان ارک ديد و به گرمى از من استقبال کرد و مرا بوسيد و دست خود را بر گردنم نهاد و اظهار داشت که به عنوان جايزه دستور خواهد داد که تمام ۳۰ جزء قرآن را با تلاوت من براى راديو ضبط کنند که هم اکنون بسيارى از آن تلاوت ها بحمد الله موجود است.
در اين مرحله بمرور سلسله وقايعى رخ داد که تصميم گرفتم ايران را ترک کرده و به بهانه ادامه تحصيل به مصر بروم. البته طبيعى است که يکى از آرزوهاى قاريان قرآن ديدن و ملاقات با قاريان بزرگ مصرى مانند مصطفى اسماعيل، عبدالباسط محمد عبد الصمد، شيخ محمود خليل الحصرى، شيخ محمود على البناء و ديگر قاريان بزرگ مصر بود که بحمد الله اين آرزو براى من محقق شد و روي هم رفته بمدت ۵ سال و اندى با اين بزرگان معاشرت و رفت و آمد داشتم.
صادقین، دبیر سرویس فعالیتهای قرآنی ایکنا
اتحادیه موسسات و تشکل های قرآنی مردمی گیلان طی پیامی درگذشت استادالاساتید مرحوم مروت را به جامعه قرآنی خصوصا اساتید قرآنی کشور تسلیت گفت.
متن پیام اتحادیه موسسات وو تشکل های قرآنی مردمی گیلان به این شرح است:
انا لله و انا الیه راجعون
خبر درگذشت استاد محمد تقی مروت که به حق او را استاد الاساتید قاریان ایران نامیده اند موجب تاسف و تاثر گردید.
او که پایه گذار سبگ نوین قرائت در ایران بود در مسیر خدمت به ساحت قدسی قرآن مجید شاگردانی پرورش داد که امروز هر یک چهره ماندگار قرآنی کشور و باقیات الصالحات او شمرده می شوند.
اتحادیه موسسات و تشکل های قرآنی مردمی گیلان فقدان استادالاساتید مرحوم محمد تقی مروت را به جامعه قرآنی کشور خاصه شاگردان گرامی و خانواده محترم ایشان تسلیت گفته و علو درجات ایشان را از خدای متعال مسئلت می نماید.
اتحادیه موسسات و تشکل های قرآنی مردمی گیلان
ممنون