می‌شود شیعه بود و نهج‌البلاغه نخواند؟/ مقتل‌خوانی به بهانه شعرسرایی
کد خبر: 3548949
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۴
یادداشت وارده؛

می‌شود شیعه بود و نهج‌البلاغه نخواند؟/ مقتل‌خوانی به بهانه شعرسرایی

گروه ادب: اینکه شاعری بخواهد شعر بسراید و به همین بهانه به مطالعه مقاتل روی آورد، رویکرد پسندیده و بلکه درستی نیست؛ هر کسی که شیعه امام علی(ع) و باسواد است و مدعی محبت اهل بیت(ع)، ناگزیر است که منابع مربوط به اهل بیت(ع) را بخواند،‌ چه شاعر باشد و چه نباشد.

هر چه زمان به پیش می‌رود شاهد آن هستیم که سرایش شعر برای اهل بیت(ع) رونق بیشتری می‌گیرد به شکلی که هر روزه شاهد چاپ و انتشار آثار بیشتری در این حوزه هستیم که خود بیانگر همین نکته است که شعر آئینی رویکرد رو به رشدی را طی می‌کند. اما همانند همه رویکردهایی که در جهان اطراف ما در حال وقوع است، این حوزه نیز با آفت‌ها و آسیب‌هایی روبرو است که باید به آنها پرداخته شود تا بلکه اهل فن تدبیری برای رفع آن بیندیشند.

انگیزه شعرسرایی برای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) توسط شعرای جوان به‌ویژه در ایام منتهی به اربعین که به‌تازگی گذشت و روزهایی که پیش‌رو داریم ـ رحلت جانگداز رسول اکرم(ص)، شهادت امام مجتبی(ع) و امام رضا(ع) ـ موضوعی است که جای بحث و بررسی دارد.

یکی از معضلاتی که این روزها بیشتر در اشعار شاعران جوان دیده می‌شود پرداختن به چهره و سیمای ائمه معصومین(ع) و یاران آنان است و کمتر به ویژگی‌های شخصیتی و اهداف والایی که توسط خاندان پیامبر اکرم(ص) دنبال می‌شد پرداخته می‌شود. موضوعی که در اشعار شاعران پیشکسوت بیشتر مورد توجه قرار می گرفت.

این موضوع می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد. خوشبختانه منابع مطالعاتی کنونی به نسبت گذشته بسیار زیاد هستند، اما یکی از مهم‌ترین دلایل روند یاد شده آن است که رغبت به مطالعه زیاد نیست. شعر عاشورایی سروده می‌شود بدون اینکه یک مقتل خوانده شده باشد؛ در صورتی که کسی که می‌خواهد در این حوزه شعر بسراید باید دست‌کم چند مقتل معتبر را خوانده و حداقل چند کتاب درباره ویژگی‌ها و زندگی و کلام پیامبر اکرم(ص) مطالعه کرده باشد.

بخش دوم آسیب‌ها به اماکنی مربوط می‌شود که این اشعار در آنجا عرضه می‌شود. نکته اینجاست که موضوعات مربوط به کیفیت اشعار برای بیشتر محافلی که در این حوزه برپا می‌شود اهمیتی ندارد. مثل برخی از جشنواره‌هایی که در این حوزه برگزار یا کتاب‌هایی که در نتیجه برپایی این برنامه‌ها گردآوری می‌شود. در این محافل تعداد مهم است و نه محتوا. برای مثال گفته می‌شود که این تعداد شعر در فلان موضوع ارسال شده است و کمیت بیشتر از کیفیت برای آنان موضوعیت و اهمیت دارد. ارزش محتوایی اهمیتی ندارد.

البته در بیشتر جشنواره‌ها اوضاع به این منوال است و نه در همه جشنواره‌ها. برای مثال گفته می‌شود که می‌خواهند شمار مشخصی شعر را در مدت زمان معینی گردآوری و جمع‌آوری کنند.

از سوی دیگر رادیو و تلویزیون هم این مشکل را دارد؛ چنانچه برای مناسبت‌های خاص شعرهایی از این رسانه پخش می‌شود. موضوع این است که ساعاتی که برای این برنامه‌ها در نظر گرفته می‌شود باید با شعر پُر شود و کیفیت، اهمیتی ندارد. مسئله و مشکل موجود همین است؛ کیفیت برای کسی که مصرف‌ کننده، ترویج دهنده و ناشر است، اهمیت ندارد. در رادیو و تلویزیون، اشعار به‌سادگی نشر و جریان پیدا می‌کند و کتاب می‌شود.

در ایام قدیم (البته منظور چند دهه گذشته است) اوضاع به این شکل نبود و استادان برجسته اشعار شاعران جوان را بررسی می‌کردند و آنها را مورد‌ تصحیح قرار می‌دادند تا اینکه اجازه چاپ اشعار این شاعران در مجله داده می‌شد و اوضاع برای چاپ اثر در کتاب به مراتب سخت‌تر بود، ولی اکنون اوضاع به این شکل نیست و آثار به راحتی به چاپ می‌رسد.

می‌شود شیعه بود و نهج‌البلاغه نخواند؟/ مقتل‌خوانی به بهانه شعرسرایی

با توجه به اینکه بینش و هنر نتیجه حاصل شده از دانش است،‌ باید گفت که شعرسرایی برای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) کار اداری نیست که بتوان دوره آن را پیش یا در حین انجام کار دید و به اجرای آن پرداخت. نباید این گونه باشد که وقتی شاعر می‌خواهد شعر عاشورایی بگوید،‌ بر این اساس به مطالعه مقاتل بپردازد. هر کسی که شیعه امام علی(ع) و باسواد است و مدعی محبت اهل بیت(ع)، ناگزیر است که منابع مربوط به اهل بیت(ع) را بخواند،‌ چه شاعر باشد و چه نباشد. مگر می‌شود که انسان به حوزه‌ای علاقه‌مند باشد و کتاب‌های آن حوزه را نخواند؟ مگر می‌توان محب و شیعه امیرالمومنین(ع) بود و چندین بار نهج‌البلاغه را نخواند؟

متأسفانه با چنین مشکلاتی مواجه هستیم که برای کسانی که برنامه‌ریزی فرهنگی می‌کنند،‌ موضوع مطالعه و کتابخوانی اصلا اهمیتی ندارد. همه چیز در سطح می‌گذرد و همه شتاب دارند برای برپا کردن همایش،‌ جایزه دادن و کارهای عجیب و غریب انجام دادن. مثلا کودک کم سن و سال بیاورند و بگویند چندین هزار بیت شعر حفظ است . این کارها برای سرگرم کردن است و جنبه نمایشی دارد؛ متاسفانه ایراد کار ما اینجاست.

بخشی از مشکلات نیز به برنامه‌ریزی نادرست مسئولان فرهنگی مربوط می‌شود. بخش دیگر مشکل نیز به نظام آموزشی کشورمان مربوط می‌شود. همیشه دعوا بر سر کنکور است؛ مثلا کنکور برای کارشناسی،‌ کنکور برای کارشناسی ارشد، کنکور برای دکترا، کنکور برای استخدام و ... . سوال اینجاست که آیا هدف نظام آموزشی این بوده است که مدرک تولید کند و تکنسین برای بازار کار پرورش دهد یا هدف این بوده است که آنها را با معارف فرهنگی و دینی آشنا کند؟ کدام بخش از کنکورهایی که برگزار می‌شود به این موضوع توجه دارد. دانشجویانی داریم که در سطح کارشناسی ارشد رشته‌های علوم انسانی درس می‌خوانند، ولی یک بار هم قرآن را مطالعه نکرده‌اند! حال چه برسد به دیگر رشته‌ها.

قدیم‌الایام اوضاع به این منوال بود که اگر کودک در مکتب سواد می‌آموخت، اولین کاری را که انجام می‌داد این بود که یک بار هم که شده است با خط خودش از روی قرآن کریم بنویسد. امروزه خوشبختانه منابع بسیاری درباره ائمه معصومین(ع) و قرآن وجود دارد، ولی متاسفانه کمتر کسی پیدا می‌شود که به مطالعه این آثار روی آورد.

در این باره و به منظور رفع مشکلاتی که در این حوزه قابل مشاهده است، راه‌های مختلفی داریم، اول آن که کار فرهنگ و تعلیم و تربیت را باید از دست سیاستمداران بگیریم و به کسانی که دغدغه فرهنگی و علمی دارند بسپاریم. چرا که سیاستمداران در روزمره زندگی می‌کنند و برنامه‌ریزی درازمدت ندارند و می‌خواهند برای مثال ظرف مدت زمان 20 روز یک جشنواره را برگزار کنند و طی مدت 30 روز آن را به پایان رسانده و کتابش را منتشر کنند که بُرد تبلیغاتی داشته باشد، ولی اگر بخواهند برای 15 سال بعد برنامه‌ریزی کنند، این کار را انجام نمی‌دهند؛‌ چون قدرت در آن زمان دست آنها نیست و به دست جناح مخالف افتاده است.

مهمترین اقدام در این باره آن است که کار در این حوزه را به دست اهل آن بسپاریم، ولی متاسفانه اکنون دست اهل سیاست است. در این باره حتی مقام معظم رهبری هم تاکیداتی داشتند که متاسفانه خیلی جدی گرفته نشد. معظم‌له فرمودند که فرهنگ مقدم بر اقتصاد و سیاست است. چون آنچه ما را تغییر می‌دهد فرهنگ است و سیاست و اقتصاد خادم فرهنگ هستند، ولی اکنون به گونه‌ای شده که فرهنگ خادم اهل سیاست شده است.

اسماعیل امینی

captcha