آمار استقبال مخاطبان از آثار سینمایی، نمایشی و موسیقایی در سال اخیر نشان از رشد فزاینده کمی آن دارد؛ بهار امسال شاهد شلوغی زایدالوصف سالنهای سینمایی بودیم که آمار فروش بلیطهای اکران را رونق بخشید؛ سالنهای نمایشی با اقبال خوبی از مخاطبان مواجه شدند، استقبال خوب مخاطبان از کنسرتها و اجراهای موسیقی پیشرفت نسبی داشت و همه اینها موجبات خرسندی دستگاه مجری فرهنگ و هنر را در پی داشت که بالاخره توده مردم بخشی از هزینههای جاری خانواده را در بخش فرهنگی مصروف داشتند. این امر خود نشان از رونق فرهنگی خانوار ایرانی دارد و اینکه در کنار سبد غذایی و اساساً امور معیشتی و روزمره خود توجه جدی به سبد فرهنگی و رونق آن نیز داشتهاند.
رویدادهای فرهنگی و هنری قرآنی و دینی نیز از این امر مستثنی نبوده و حداقل برپایه گزارش دبیرخانه و ستاد اجرایی بسیاری از برنامهها و جشنوارههای برگزار شده در این حوزه نظیر سوگواره نمایشی «خمسه»، جشنواره موسیقی «پیامبر مهربانی»، جشنواره فیلم مستند «سینما حقیقت» و استقبالی چشمگیری که از آنها به عمل آمده، مستفاد میشود که اقشار گوناگون جامعه و طیفهای گوناگون مردم آرام آرام در زمینه ضرورت پیادهشدن امور فرهنگی در زندگی روزمره خود و تبلور فرهنگی در حال دغدغهمند شدن هستند.
به طور قطع، با ظرفیتی که طی گذشتن درصد غالبی از ایام سال در حوزه فرهنگ و هنر به وجود آمده است و پیگیریهای مجدانه مردم برای استفاده از این برنامههای فرهنگی، در شرایطی که در آستانه برگزاری مجموعه جشنوارههای فرهنگی و هنری تحت عنوان «فجر» هستیم، پیشبینی میشود که مردم در فجر انقلاب، حضوری پرشور و حرارت را در استقبال و استفاده از مجموعه برنامههایی که حداقل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ویژه این ایام تدارک دیده است داشته باشند.
اما ذکر یک نکته ظریف در این اثنا باید مورد توجه قرار گیرد و آن اینکه آیا استقبال قابل توجه مردم از برنامههای فرهنگی و هنری که آمار آن از طریق ستادهای اجرایی و روابط عمومی این رویدادها و یا با استناد به گیشه فروش بلیط هر از چندگاهی منتشر میشود دال بر ارتقای سطح فرهنگی جامعه است؟
باید اذعان کرد که همیشه هم به این شکل نیست و تکیه بر آمار و ارقام فروش محصولات فرهنگی و هنری تنها نمیتواند ملاکی برای انجام یک کار پژوهشی و مطالعاتی باشد که اهالی فن و کارشناسان فرهنگی با استناد به آن به بررسی اوضاع حاکم فرهنگی و هنری بپردازند و چنین استنباط شود که به واسطه چنین مشارکت پرشور، اجتماع ما از آفتهایی همچون ولنگاری فرهنگی مصون میماند.
رونقی که در چرخه اقتصادی عرصههایی همچون سینما و موسیقی پدید آمده است در شرایطی است که طی این سالها میزان بهای بلیط بسیاری از این برنامهها سیر فزایندهای داشته است و باز آمار و تحقیق میدانی از سالنهای سینمایی و کنسرتهای موسیقی که با استقبال پرشوری از سوی مخاطب مواجه میشوند بر این امر صحه میگذارد که بسیاری از مخاطبان تنها به واسطه تمکن مالی و بیشتر با نیت گذراندن اوقات فراغت پایشان به این سالنها باز میشود، امتیازی که چون قشر متوسط و آسیبپذیر جامعه از نظر اقتصادی از آن بیبهره هستند؛ لذا اوقات فراغت آنها پای تلویزیون که اغلب برنامههای آن تکرار مکررات است، سر میشود.
میزان اثرگذاری یک اثر هنری و اثرپذیری به واسطه آن بر روی مخاطب از جمله موضوعاتی است که میتوان با استناد به آن در مورد پدیدههای شومی چون ولنگاری فرهنگی به بحث و جدل کارشناسی پرداخت؛ اینکه اثر فرهنگی و هنری با چه رویکردی در چه سطح کیفی و با قائل بودن بر انتقال چه پیام و موضوعی که برای مخاطبان ارزشمند است تولید میشود در این سیر تحولی نقش اساسی و پایداری دارد وگرنه که چه بسیار آثاری که با برچسب فاخر بودن و با صرف هزینههای گزافی که تنها خزانه بیتالمال را در بخش فرهنگی خالی کردند اما سرآخر نتیجه مثبتی را برای جامعه به همراه نداشتند.
از سوی دیگر همانگونه که پیشتر اشاره شد میزان درصد بینش فرهنگی و هنری مخاطبان نیز در این سیر تحولی و ارتقای سطح فرهنگی جامعه دخیل است، برای تقریب ذهن به نمونهای مستند از یک اتفاق فرهنگی که اخیراً در ایران اتفاق افتاد اشاره میشود؛ مدتها پیش یک گروه ارکستر موسیقی از فرانسه برای اجرای برنامه به ایران آمدند و اجرای آنها با بلیط چند دههزار تومانی که قطعاتی از آثار موتسارت را مینواختند با استقبال پرشور مخاطبان روبرو شد.
صرف بروز این اتفاق یک پیشرفت و جهش فرهنگی در جامعه محسوب میشود اما وقتی به عمق این رویداد فرهنگی دقیق میشویم متأسفانه مشاهده خواهیم کرد که اساساً با یک فاجعه فرهنگی مواجه بوده و خود از آن خبر نداشتهایم که البته در مورد آن به نقل قول از رهبر ارکستر موسیقی واقف میشویم و آن اینکه بنا به گفته وی در خلال نواختن قطعهای از آثار موتسارت، براساس نتی که در اختیار داریم، مکثی تقریباً طولانی در حین اجرا باید اتفاق میافتاد و در این فاصله گروه ارکستر نیاز به یک تمرکز برای ادامه اجرا داشت، این امر مستلزم آن بود که سالن اجرا برای لحظاتی در سکوت محض فرو رود اما در کمال ناباوری با رویدادی غیرمترقبه مواجه شدیم و آن اینکه اغلب حضار داخل سالن که از وضعیت ظاهرییشان مشخص بود از اقشار متمول جامعه هستند شروع به سوت و کف و هورا کشیدن کردند و من به واسطه این اتفاق واقعاً دچار افسوس شدم و به یکی از مظاهر ناهنجاری فرهنگی که تفاوت میان کشورهای پیشرفته و جهان سوم را نشان میدهد پی بردم.
با وامگیری از این هنرمند رهبر ارکستر موسیقی در پایان به این نکته مهم مجدد اشاره میشود که صرف استقبال از یک پدیده فرهنگی و هنری از سوی مخاطبان که به ظاهر نام آنها را فرهنگ و هنردوست مینامیم، دلیلی بر رونق فرهنگی و جلوگیری از بروز مظاهر نامتجانس فرهنگی در جامعه نیست بلکه اطلاق این واژه به مخاطبانی که در مجموعه برنامههای فرهنگی و هنری مشارکت دارند زمانی اتفاق میافتد که هر کدام از آنها به موازات این اقدام عملی خود میزان مطالعه و آگاهی خود را از عرصهای که بدان علاقهمند هستند ارتقا بخشند.
امیرسجاد دبیریان