تفسیر راهنما، میراث معنوی آیت‌الله هاشمی است
کد خبر: 3575358
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۶:۲۵

تفسیر راهنما، میراث معنوی آیت‌الله هاشمی است

گروه معارف: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را به سبب سوابق مبارزاتی‌اش پیش از انقلاب و همچنین نقش آفرینی‌های او در مسئولیت‌های مختلف بعد از انقلاب، بیشتر در قامت یک سیاست‌مدار و مرد اجرایی می‌شناسند تا یک عالم دینی و مفسر قرآن؛ اما با نگاهی به تألیفات مهم او در عرصه اندیشه اسلامی به خوبی می‌توان به وجه علمی او نیز پی برد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، میزگرد «میراث آیت‌الله» به‌منظور بررسی نقش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دوران مبارزات پیش از انقلاب، افکار، اندیشه‌ها، آثار و جایگاه علمی، سیاسی و نگاهی به تفسیر قرآن این شخصیت انقلابی با عنوان «تفسیر راهنما» توسط خبرگزاری ایکنا شعبه اصفهان و با همکاری سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار ‌شد که در این میزگرد سید علی نکویی، از مدیران و فعالان سیاسی و فرهنگی پیشکسوت اصفهان و رییس شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان استان اصفهان که (از بدو انقلاب و دوران سازندگی و اصلاحات در سمت‌هایی نظیر فرماندار نجف‌آباد، رئیس ستاد جنگ زدگان استان اصفهان، فرماندار اصفهان، استاندار کرمانشاه، استاندار چهارمحال و بختیاری و استاندار قزوین و مشاور عالی وزیر کشور مشغول به‌کار بوده‌اند)؛ دکتر علی‌رضا یوسفی، استاد دانشگاه و قائم مقام دانشگاه علوم پزشکی اصفهان؛ حجت‌الاسلام احمد عابدینی، استاد حوزه و دانشگاه و داریوش اسماعیلی، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان و برخی از دانشجویان به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود درباره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پرداختند. متن قسمت اول این میزگرد با عنوان «هاشمی، سیاست‌مدار تاریخ ساز آینده‌نگر ایران بود » و قسمت دوم آن با عنوان «از دل نرفته‌ای؛ اگر از دیده رفته‌ای » در چند روز اخیر در سایت خبرگزاری ایکنا منتشر شد، اینک بخش نهایی این میزگرد که بیشتر به فعالیت‌های قرآنی آیت‌الله هاشمی و بررسی تفسیر قرآن ایشان با عنوان «تفسیر اهنما»، مربوط می‌شود را در ادامه می‌خوانید.  با این توضیح که دیدگاه‌ها و موضوعات مورد اشاره در این میزگرد، تنها نقطه نظرات مصاحبه شوندگان گرامی است و ایکنا درصدد تأیید و یا رد هیچ‌کدام از این مطالب نیست. 

هاشمی

ایکنا: قبل از اینکه به بحث در خصوص فعالیت‌های قرآنی و تفسیراهنما مرحوم آیت‌الله هاشمی بپردازیم، می‌خواستیم به یک موضوع مهم به عنوان مقدمه نظری داشته باشیم و آن اینکه قبل از  انقلاب، به خصوص از دهه30 به بعد شاهد هستیم یکسری از شخصیت‌هایی که در زمینه سیاسی فعالیت می‌کردند، توجه عمیقی به قرآن داشتند، یعنی در واقع می‌توان گفت از دهه30 این موضوع را در زندگی بسیاری از شخصیت‌های این دوره می‌بینیم که حتی با وجود تحصیلات دانشگاهی در غرب و بزرگترین دانشگاه‌های اروپا و علی‌رغم تمام فرصت‌ها، توجه عمیقی به قرآن داشتند، برای نمونه می‌توان به تفاسیر زیادی که در زمینه‌های مختلف ارائه شده، اشاره کرد. همان زمان مرحوم آیت‌الله طالقانی تفسیر پرتوی از قرآن را نوشتند که در اقشار مختلف جامعه، به خصوص دانشگاهیان بسیار تأثیرگذار بود، یا تفاسیری که مهندس بازرگان از قرآن داشت و آن هم به نوبه خود، مثل تفسیر مرحوم طالقانی، تأثیر عمیقی بر دانشگاهیان گذاشت. می‌خواستیم ببینیم این مسأله گرایش به قرآن، به خصوص تفسیر و تدبر در قرآن، در مقایسه با دوره حال حاضر که خیلی کمتر به این جنبه توجه شده و بیشتر ظواهر قرآنی مورد توجه قرار می‌گیرد، ریشه در چه چیزی داشت؟ نظر شما ( آقای حجت‌الاسلام عابدینی) در این خصوص به عنوان شخصی که هم در حوزه و هم در دانشگاه فعالیت کرده و مطالعاتی در این زمینه داشته‌اید، چیست؟

عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم. تألیفات قرآنی که آقای هاشمی رفسنجانی در طول عمر خود انجام داده، بسیار زیاد است، ولی چون کارهای سیاسی و اجتماعی ایشان بسیار بسیار بیشتر بوده، تألیفات قرآنی ایشان چندان به چشم نمی‌آید. این خیلی مهم است. وقتی تألیفات قرآنی ایشان بیان شود، معلوم می‌شود که بر همه تألیفات قرآنی دیگران سیطره دارد. من حدود12سال روی تفسیر راهنمای ایشان کار کردم که در بعضی از روزها در تابستان و ماه رمضان، از صبح تا شب هیچ مطالعه دیگری به جز مطالعه قرآنی نداشتم و هیچ کار دیگری نیز انجام نمی‌دادم. فقط مطالعه، فیش‌برداری و مباحثه می‌کردم، می‌نوشتم و در یک روز از صبح تا شب، فقط یک سطر از قرآن پیش می‌رفت. 
حال به سؤال شما برگردیم. می‌خواستم بگویم که اگر وقت تمام شد و فرصت یاری نکرد، زمان دیگری لازم است تا در رابطه با تألیفات قرآنی ایشان بحث و بررسی صورت گیرد. من به نوبه خودم تصمیم گرفتم با افرادی که در مورد تفسیر راهنما کار کردند، مصاحبه کنم و خودم نیز چیزهایی را نوشته‌ام . ما مجله‌ای را به نام بازاندیشی دینی منتشر می‌کنیم که گاهنامه است و تاکنون  هشت شماره از آن منتشر شده و شماره نهم به آقای هاشمی رفسنجانی اختصاص دارد. با آقای ایازی، مسئول پروژه و آقای کلباسی مسئول گروه تفسیر مصاحبه کردیم، خودم که یکی از اعضای مسئول فرهنگ قرآن بودم، این‌ها را جمع‌آوری کردیم و نیز دو تا مقاله کارگاهی که چگونگی استفاده از فرهنگ قرآن را آموزش می‌دهد. با چنین مجموعه‌ای امیدواریم که بتوانیم یک درصد از کار ایشان را معرفی کنیم، نه اینکه بخواهم با گفتن یک درصد اغراق کنم. 
واقعا افراد دهه‌های30، 40، 50 و حتی60 با آدم‌های امروزی کاملا متفاوت هستند. یعنی نمی‌دانم به خاطر جو زمانه بود یا چیز دیگر، آن موقع همه ما دنبال دین بودیم. اگر متوجه می‌شدیم که دین در یک زمینه فلان نظر را دارد، خود را به آب و آتش می‌زدیم تا به حرف دین جامه عمل بپوشانیم. امروز وضعیت به گونه‌ای است که افراد از دین خجالت می‌کشند، با صراحت می‌گویند که ما بی‌دین هستیم. می‌بینیم کسی روزه‌خواری می‌کند، خیلی محترمانه از او می‌پرسیم که آیا شما جزء اقلیت‌های مذهبی هستید که روزه خواری می‌کنید، با صراحت جواب می‌دهد که نه، جزء اکثریت بی‌مذهبم؛ یا مثلا افراد وقتی می‌خواهند نماز بخوانند، خجالت می‌کشند. آن زمان همه ما مذهبی بودیم، مکروهات را ترک کرده و مستحبات را انجام می‌دادیم. انجمن اسلامی آمریکا و کانادا نامه‌ای به امام نوشته و از مستحبات پرسیده بودند، ایشان فرمودند مثلا دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها روزه بگیرید، نماز شب بخوانید. دانشجو و طلبه دقیقا به این موارد عمل می‌کردند. مثلا خودمان را به آب و آتش می‌زدیم تا صدای موسیقی حرام در اتوبوس قطع شود. 

هاشمی

آن زمان دین، حیثیت ما بود. در جلسات قرآن و نهج البلاغه شرکت می‌کردیم. کتاب می‌خواندیم. خود من قبل از انقلاب، روزی یک کتاب به عنوان جیره داشتم، صبح آن را در خورجین چرخم می‌گذاشتم و به باغ می‌رفتم، تا آن را نمی‌خواندم، برنمی‌گشتم، حتی اگر درست متوجه نمی‌شدم. مثلا کتاب‌های آقای مطهری را یکی یکی می‌خواندم، کتاب «علل گرایش به مادی‌گری» را متوجه نمی‌شدم، هم بزرگ بود و هم سنگین، اما با خود می‌گفتم یک دور آن را بخوانم و رد شوم. کتاب «اسلام‌شناسی» دکتر شریعتی را مخفیانه در صندوقخانه تاریک خانه طی دو تا سه روز خواندم که حدود پانصد الی ششصد صفحه بود. الان نه، برعکس است، اگر بخواهید یک مطلب دینی را بخوانید یا یک پیام دینی را مثلا در تلگرام به اشتراک بگذارید، مسخره می‌کنند. آن زمان چه بود، نمی‌دانم، ظاهرا جو جهانی بود، همه جا همینطور بود، افراد دینی بودند و به تفسیر علاقه داشتند، آنها هم می‌نوشتند. 
اکنون چنین جوی وجود ندارد، باید تحلیل کرد که چه چیزی باعث به وجود آمدن این وضعیت شده. چیزی که خود من همیشه تأسف می‌خورم، اینکه الان اگر بخواهیم یک حرف دینی بزنیم، همه مسخره می‌کنند و قصدم این است که جایی صحبت کرده و بگویم ما چگونه مبارزه می‌کردیم و امروز مبارزه کردن، این است که علم را یاد بدهیم. آن روزها حرف سیاسی زدن و زندان رفتن افتخار بود، الان حرف دینی بزنیم، مسخره می‌شویم. باید این تمسخرها را تحمل کرده و دین صحیح را یاد بدهیم. اجازه ندهیم مسیری که شروع شده، به خاطر بدرفتاری یا بدفهمی عده‌ای نابود شود. عده‌ای دین را بد فهمیدند و بد معرفی کردند، عده‌ای دیگر بد رفتار کردند و این دو باعث شده که در حال حاضر قرآن مهجور واقع شودو امثال اینها. این را باید اصلاح کرد.

ایکنا: روش و متدی را که مرحوم هاشمی برای نوشتن تفسیر قرآن در پیش گرفتند چه بود؟ و از نظر شما به عنوان یک قرآن‌پژوه، این تفسیر چه خصوصیات و ویژگی‌هایی دارد؟

عابدینی: آقای هاشمی خودشان در مقدمه تفسیر راهنما می‌گویند که در مورد هر موضوع قرآنی خواستم سخنرانی کنم و ببینم قرآن راجع به آن چه می‌گوید، مجبور بودم یک دور قرآن را بخوانم تا ببینم راجع به یک مسئله چه آیاتی وجود دارد. بعد موضوع دیگری پیش می‌آمد و دوباره باید قرآن را از اول تا آخر می‌خواندم تا ببینم راجع به آن چه می‌گوید. زمانی به ذهنم رسید که قرآن را فیش‌بندی کنم تا مثلا معلوم شود که پیرامون یک موضوع 20 آیه وجود دارد. هیچ وقت فرصت پیدا نمی‌کردم، یا مبارزه بود یا زندان، زندان هم که می‌رفتم بعد از یک یا دو ماه آزاد می‌شدم، تا سال54 که متوجه شدم چند سالی در زندان ماندگار هستم. به ذهنم رسید که این بار همین کاری را که در نظر داشتم، انجام دهم. از همان بازجویی اول، زمانی که مرا به سلول انفرادی بردند، شروع کردم. به من قرآن ندادند. با توجه به اینکه بیست و پنج جزء از قرآن حفظ بودم، در ذهن خود یکی یکی آیات را می‌خواندم و فکر می‌کردم هر آیه، چه نمایه‌ای برای آن مناسب است، مثلا نقش تاریخ در تحول امت‌ها که آن را از آیه «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ......» استخراج کردم، در چه بخشی به کار می‌آید، در انقلاب، تاریخ و غیره، چند نمایه دارد، پس یک فیلد نیم خطی برایش ‌نوشته و چند نمایه در کنارش می‌آوردم، همینطور موضوعات بعدی و اینها را در ذهن خود آماده می‌کردم، تا زمانی که به بند عمومی منتقل شدم، دفتری پیدا کرده و اینها را سریعا نوشتم، بعد هم خانواده و دیگران دفتر دویست برگی تهیه می‌کردند که در مجموع بیست و دو دفتر دویست برگی که کل قرآن را شامل می‌شد، تا سال57 آماده شد. 
در سال66 دفترها را به ما(آقای ایازی و گروه‌های مختلف) تحویل دادند، همه گروه‌ها پنج نفره بودند، ما هفتمین گروه بودیم، از آیه45 سوره اعراف(اول دفتر هفتم) شروع کردیم، خود دفترها را در اختیار ما قرار دادند، آن موقع جزء اسناد نبود. ما اینها را می‌خواندیم تا ببینیم ایشان چه گفته. حتی یادم است که حدود یک ماه طول کشید تا من متوجه شوم که باید چه کنم، یعنی متوجه نمی‌شدیم باید به چه سبک و سیاقی بنویسیم. من مطالبی می‌نوشتم، دیگران می‌خندیدند، آنها چیزهایی می‌نوشتند، من می‌خندیدم، مثل ترجمه‌ای که شما از آن آیه ارائه کردید.
ما باید آیه را همینطور تفسیر کنیم که چه می‌خواهد بگوید. هم ترجمه باشد، هم دقیقا مطلب روز و کسی هم که می‌خواند، نگوید این تفسیر به رأی است. خب خیلی کار مشکلی است. این کار انجام شد در قالب بیست جلد تفسیر راهنما. ما دو بار نزد ایشان رفتیم، دیگران مرتبا با ایشان در ارتباط بودند، ایشان گفتند این کار چیزی که من می‌خواستم، نیست، این درست که تفسیر راهنما تفسیری است که همه چیز را فیش‌برداری کرده، یعنی یک فیلد ساخته می‌شود با یک جمله و در کنارش نمایه؛ ولی من کلید قرآن می‌خواستم، مثلا موضوع تربیت در کجای قرآن آمده، آسیب‌ها، روش‌ها و عوامل تربیت، تربیت یافتگان و تربیت نایافتگان و همینطور موضوعات دیگر. 
تفسیر راهنما بیست جلد بود و هر جلد حدود 700 الی 800 صفحه. کار بعدی شروع شد، یعنی کلید قرآن یا فرهنگ قرآن. فرهنگ قرآن در 33جلد منتشر شد که تمامی موضوعات را در برمی‌گیرد، مثلا از آب شروع کرده تا آخر مثلا یهودا، هر چه راجع به آنها در قرآن وجود دارد، یکی یکی استخراج شد. آقای قرائتی گفته بود از وقتی که فرهنگ قرآن منتشر شده، منبر رفتن من راحت شده، فورا یک جلد را باز می‌کنم و همان موضوعی را که می‌خواهم پیدا می‌کنم، آیات ردیف شده آماده است، نیاز به کار مجدد ندارد. این چکیده بحثی است که من طی پنج دقیقه گفتم. 

اسماعیلی: آقای هاشمی در دوره‌ای از زندگی‌شان در قدرت رسمی کشور حضور داشته و مسئولیت‌هایی را بر عهده داشتند، چه در جنگ، چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری. اواخر عمرشان به دلایلی که همه می‌دانیم، از این حیطه خارج شده و وارد عرصه جدیدی شدند که در واقع قدرت غیر رسمی بود و نشان دادند به همان میزان که در قدرت رسمی تأثیرگذار بودند، در این حوزه نیز تأثیرات عمده‌ای به جا گذاشتند، مانند تأثیراتی که بر انتخابات ریاست جمهوری گذاشتند، که نشان دهنده قدرت غیر رسمی‌شان و آگاهی از مکانیزم‌های این حیطه جدید است.

هاشمی

 یکی از ویژگی‌های این حوزه این است که قدرت غیر رسمی فعالیت‌هایی را انجام می‌دهد که نمونه‌اش را در تأثیرگذاری بر دولت و انتخابات آن را دیدیم یعنی کارهایی است که اجازه نمی‌دهد انجام شود، یعنی همان وجود قدرت غیر رسمی مانع انجام یافتن یک سری کارهای آسیب‌زا است، وجود نیرویی که احساس می‌شود این قدرت و نیز توانایی بسیج عمومی را دارد، فی نفسه مانع یک سری از اتفاقات ناگوار است که متأسفانه با از دست رفتن ایشان شاید یکی از نگرانی‌ها، همین آسیب‌هایی است که در غیاب ایشان امکان دارد به وجود آید. بد نیست اگر دوستان، به خصوص آقای عابدینی از حوزه دینی به این مسئله بپردازند که چه ویژگی‌هایی در ایشان وجود داشت که می‌توانستند در حوزه قدرت عمومی و غیر رسمی آنقدر نقش ایفا کنند، آیا همانطور که آقای یوسفی گفتند، منبعث از همان نگاه دینی و پایه‌های معرفت دینی موجود در ایشان بود ؟ اگر بود و آن قدرت را به ایشان می‌داد، اتکای ایشان به خداوند و مسائلی از این دست، می‌خواستم بخشی از ویژگی‌ها و وجوه مذهبی و دینی ایشان را بیان کنید، هم در آثار و هم در شخصیت‌شان.

عابدینی: عرض کنم قسمت دیگری که ایشان کار کرده بود و به کار می‌آید، ولی منتشر نشده، بحث « در سیره» است. یعنی همین‌گونه که تفسیر را به این صورت کار کرد و بعدا چون گروه‌های زیادی پیگیری کردند تا تفسیر به نتیجه رسید، اما سیره متولی نداشت. ایشان سیره را نیز در زمان طاغوت کار کرده و یک سری از افراد فیش‌بردار بودند و مثل اینکه آقای کلباسی به من گفت که در ابتدا روی سیره کار ، یعنی قبل از انقلاب به اینها پول می‌داده برای فیش‌برداری راجع به سیره، ولی متولی پیدا نکرد و کسی دنبالش را نگرفت و این کار به سامان نرسید. در این قسمت نیز کار کرده که حال اگر ایشان زنده بوده، در سیاست نبود و مسئولیت اجرایی نیز نداشت، می‌توانست به چنین کارهایی بپردازد که برای مثال تألیفات خوبی در رابطه با سیره داشته باشیم.

عابدینی: من در اینجا به این سوال آن دانشجو که سوال کردند، چرا جنگ زود خاتمه پیدا نکرد؛ جواب  دهم که چرا جنگ را زود خاتمه ندادند.
 همه ما الان می‌گوییم چرا جنگ را خاتمه ندادند، ولی آن روز بعد از فتح خرمشهر، اگر آقای هاشمی یا امام می‌خواست جنگ را خاتمه دهد، خود ما جوانان انقلابی به آنها معترض می‌شدیم و اجازه نمی‌دادیم. من خوب یادم است که در جبهه بودم، آقای کمال خرازی در سازمان ملل گفته بود صدام حسین، ما معترض بودیم و می‌گفتیم صدام یزید. ما باید به کربلا برسیم. این را یادتان باشد که در میان ما شیعیان، همین حالا نیز امام حسین(ع) خوشنام است، با اینکه همه ما می‌گوییم ائمه(ع) نور واحد هستند، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر دو امام و معصوم هستند، مثلا در یک مسجد می‌گویند نذر امام حسن(ع)، هیچ کس پول نمی‌دهد، ولی بگویند نذر امام حسین(ع)، همه کمک می‌کنند. در مورد امام حسین(ع) هم اشتباه می‌کنیم، می‌گوییم امام حسین(ع) جنگ‌طلب و شجاع بود، امام حسن(ع) شجاع نبود و این اشتباه است. 

مرحوم هاشمی مشکلات را تحمل می‌کردند

 ما می‌گوییم بعد از فتح خرمشهر باید صلح می‌کردیم، ولی آن روز امکان نداشت، مردمی ساخته بودیم یا خودشان اینطور بودند، می‌گفتیم ما باید قدس را فتح کنیم. اگر آقای هاشمی بود، با این روحیه‌ای که الان وجود دارد، تعدیل‌مان می‌کرد، برای آینده خوب بود، یعنی ما الان نیز تعدیل شده نیستیم. مثلا گروه‌های مختلف در جامعه چقدر با یکدیگر ناسازگارند، ولی هر چقدر به ایشان توهین می‌شد، اقدامی انجام نمی‌دادند. ما این را یاد بگیریم که وقتی مورد توهین قرار می‌گیریم، چیزی نگفته و راه خودمان را برویم. کم کم همه متوجه شدند که ایشان واقعا شخصیتی بودند که راه درست را می‌رفتند، ولی مشکلات را تحمل می‌کردند. ما نیز تا مسئله‌ای پیش می‌آید، فورا با یکدیگر دعوا نکنیم.

هاشمی

نکویی: من فکر می‌کنم مجموعه ویژگی‌هایی که در آقای هاشمی جمع بود، این کاراکتر را به ایشان داده بود که می‌توانستند این راه را بروند. همه تجربه‌ها، آگاهی‌ها و ویژگی‌های شخصیتی همراه با دین‌باوری، همه اینها را مجموعا در یک فرد در نظر بگیرید، آن وقت می‌بینید این تیرهای سهمگین و حوادث اثر نمی‌گذارد و در عین حال راه خودش را می‌رود. من جمع این ویژگی‌ها را موثر می‌دانم.
اسماعیلی: ایشان وقتی در مجلس بود، مجلس اصل محسوب می‌شد، زمانی که ریاست جمهوری را بر عهده داشتند، رئیس جمهور اصل بود، زمانی که در حوزه رسمی و در جنگ حضور داشت، همان‌ها اصل بود و زمانی هم که از حوزه رسمی خارج شدند، حوزه غیر رسمی ارزش پیدا کرد.

آیت‌الله هاشمی شخصیتی چند بعدی بود

عابدینی: ببینید ما وقتی در دوره ریاست جمهوری نزد ایشان رفتیم و جلد اول تفسیر راهنما آماده شده بود، ایشان گفت وقتی این را فرستادید، من هر روز بعد از نماز صبح تفسیر راهنما را مطالعه می‌کردم و اشکالاتش را بیان کرد. یعنی در همان دوره ریاست جمهوری و سازندگی با وجود همه مشکلات، صبح‌ها یک ساعت برای آن وقت می‌گذاشت و تا آخر نیز همینطور بود. یعنی اینکه ما الان اصلا با قرآن سر و کار نداریم، یا اینکه به یک کار پرداخته و با مورد دیگر کاری نداریم، ایشان چند بعدی بود و این امر واقعا برای من باعث تعجب بود که رئیس جمهور بگوید من صبح‌ها یک ساعت برای این تفسیر وقت می‌گذارم.

اسماعیلی: برای ختم کلام شاید بتوان زندگی و آثار و اثرات آقای هاشمی را مصداق این ابیات حافظ دانست که :
سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
سهروردی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۱۲/۰۱ - ۱۴:۲۴
0
0
معلومه چیکار می کنید وظیفه سایت قرآنی از کی تا حالا چاپ مطالب سیاسی هست هر چی آدم سیاسی هست جمع کردید واقعا خبرنگار اینقدر نمی فهمه که قرآن و دین جای سیاست نیست آن هم چنین آدمایی معلومه که دارید برای انتخابات کار می کنید باید دمار از رورگارتان دربیاریم تا بفهمید که جای شما در سایت قرآنی نیست
captcha