به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، طی روزهای اخیر «طه عبدالوهاب» از قاریان کشور مصر مدعی
کشف مقام جدیدی در تلاوت قرآن به نام مقام شادی شد که البته این کشف انتقادهایی را از طرف برخی از اساتید نیز در پی داشته است. اما این ادعا دارای اشکالاتی میباشد که در ادامه به آنها میپردازیم.
در ابتدا باید توجه داشت که مقام، تعریف علمی دارد و حتماً باید در آن توالی نتها که معمولاً هشت نت هستند در آن مقام وجود داشته باشند. البته در بعضی از مقامها مانند مقام صبا بیش از هشت نت وجود دارد، اما مقامهای شرقی هشت نت دارند، هر چند که برخی از مقامهای آسیای دور و بعضاً آفریقایی ممکن است مقامهای «پنتاکورد» یا همان مقامهای پنجصدایی را داشته باشند.
توالی نتها از یک طرف و فواصل بین نتها هم از طرف دیگر شخصیت مقام را مشخص میکنند، مثلاً وقتی از مقام بیات صحبت میکنیم، باید مقام بیات را مثل سایر مقامها به دو قسمت تقسیم کنیم. در واقع این ویژگی مقامهای شرقی است که هر مقام به دو قسمت «تتراکورد»(چهارصدایی) یا «تریکورد»(سهصدایی) تقسیم میشود که در موسیقی عربی، جنس نامیده میشود، هر یک از اینها جنس ثلاثی(سهصدایی) یا جنس رباعی(چهارصدایی) هستند که در واقع نصف مقام است.
وقتی از مقام بیات صحبت میکنیم، جنس بیات را معرفی میکنیم و فواصل آنها میگوییم، اهل فن در موسیقی در مورد این مقام میگویند سه چهارم(پرده)، سه چهارم(پرده)، یک(پرده)، وقتی اینگونه گفته میشود منظور جنس بیات است، وقتی میگویند یک(پرده)، سه چهارم(پرده)، سه چهارم(پرده)، یعنی رست، وقتی میگویند یک دوم(پرده)، یک(پرده)، یک(پرده) میشود نهاوند، یک(پرده)، یک(پرده)، یک دوم(پرده) میشود عجم و یک(پرده)، یک دوم(پرده) و یک(پرده) میشود، کُرد.
در صورتی «طه عبدالوهاب» میتواند ادعا کند که مقام جدیدی کشف کرده که نتهای مقامش را برای قاریان مشخص کند و بگوید از نت اول تا نت هشتم، اینهاست و با این فواصل هستند و باید بتواند مقام را با هشت نت از نت اول تا نت هشتم حالات بالارونده را با صدایش اجرا کند و حالت پاییندهنده آن را نیز بخواند و دو جنسش را مشخص کند که جنس بالا و پایین این مقام چیست؟ و فواصل بین اجناس را هم مشخص کند، در این صورت اگر شبیه هیچ مقامی نبود و مصادیق متعددی هم داشته باشد، گوشنواز هم باشد و مورد قبول شنونده حرفهای هم قرار گیرد میتوان آن را مقام جدید محسوب کرد.
چه زمانی ادعای کشف یک مقام قابل قبول استطه عبدالوهاب در ادعای خودش معتقد است آیاتی که دربردارنده خطاب به پیامبر اکرم(ص) هستند دارای لحنی مهربانانه هستند و این آیات را باید در مقامی به نام مقام شادی اجرا کرد، اما این نظرات فقط در حد ادعا است، اولاً وقتی اینطور باشد که ما یک مفهومی را باید با یک نغمه خاصی(مثلا حتما عجم باشد) بخوانیم در صورتی میتوان این ادعا را ثابت کنیم که اگر این فراز را بین تمامی قراء درجه یک و حرفهای مصر بررسی کنیم، یا در بیست تلاوت این فراز را همه مثل هم خوانده باشند یا حداقل نزدیک یکدیگر خوانده باشند یا این که حداقل هشتاد درصد قاریان مصر یک فراز را شبیه هم خوانده باشند و چنین، تحقیقات میدانی نتیجهداری به ما ارائه کند تا ادعایی که میکند مورد پذیرش است. در تدریس صوت و لحن نیز نمیتوان چنین ادعایی داشت، در آنجا نیز گفته میشود «معمولاً» اینطور است.
خواندن یک فراز یا یک طیف از آیات، ذوقی و سلیقهای استیکی دیگر از مواردی که باید بدان توجه داشت، این است که خواندن یک فراز یا یک طیف از آیات، ذوقی و سلیقهای است، چنان که «علی حجاج السویسی»، فرازی از سوره صافات که مربوط به داستان حضرت ابراهیم(ع) و ذبح کردن حضرت اسماعیل(ع) است که حضرت اسماعیل(ع) میگوید «قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ...»(اى پدر من! آنچه را مأمورى انجام بده...)(صافات/ 102)، این قسمت را با حالتی خوانده که گویا اسماعیل(ع) ترسیده بود و صدایش لرزیده و پایینتر از صدای پدرش بوده در حالی که این جمله از یک طرف امری است و از طرف قاری باید نشان دهد که اسماعیل(ع) به هیچ وجه نترسیده و از این فرمان استقبال کرده است و به پدرش میگوید، اشکالی ندارد کاری که بدان مأمور شدهای انجام بده.
پاسخ شنیدنی السویسیقاریان قبل از علی حجاج السویسی این فراز را با حالت محکم و با اطمینان تلاوت میکردند تا این معنا را منتقل کند که اسماعیل(ع) ایمانش به قدری بالا بود که شک و تردید در جواب پدرش نداشت، در صورتی که السویسی عکس این حالت را به لحاظ لحنی خوانده است، در حالی که مستمعینی که آگاه بودند این مسأله را فهمیدند و همین که تلاوت تمام میشود به السویسی گفته میشود که چرا این فراز را به این شکل خوانده است. در واقع السویسی از یک زاویه دیگر به این فراز نگاه کرده و معتقد بوده صدای فرزند نباید از صدای پدر بالاتر باشد و در مقابل پدر باید با خضوع و تواضع صحبت کند.
همه قاریان نمیتوانند یک مفهوم را با یک لحن خاص بخوانند، این که اینطور گفته شود که یک طیف از آیات باید در فلان مقام خوانده شود، این تبدیل به یک تفسیر اجباری میشود که همه راهها برای خواندن یک فراز بسته میشود و اینطور القا میشود که معنای آیه این است و لاغیر، پس این همه تعدد در تفاسیر و نظرات مختلف مفسران برای چیست که هر مفسر یک نظر میدهد؟ تلاوتی که مبتنی بر مفهوم است نیز یک نوع تفسیر است، پس نمیتوان به وسیله صوت و لحن یک فراز را محدود کرد.
نتیجهای که تا اینجا میتوان گرفت این است نمیتوانیم بگوییم که یک طیف از آیات که مثلاً خطاب به پیامبر(ص) است باید با لحن شادی یا ... خوانده شود. این حرف شاید برای آموزش و برای مبتدیها خوب باشد، مثلا قلم را که به دست یک مبتدی میدهند در ابتدا فقط یک مدل از نحوه نگارشهای «کاف» آموزش داده میشود و در ابتدا به یک مبتدی انواع «کاف» و نگارشهای آن را توضیح نمیدهند.
در جمعبندی باید گفت در واقع مقام شادی اصلا مقام نبوده و ملودیای بیش نیست.