به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین سلیمانی، محقق و مدرس حوزه امروز در این کرسی ترویجی به عنوان ناقد و پس از ارائه مطالب مولف گفت: عنوان بشر غیرمعصوم نشان میدهد که عصمت ندارد و در معرض خطاست، لذا شهود عرفا از این حیث خطاپذیر است.
وی افزود: ولی بررسی احوال و اقوال علما نشان میدهد که درصدد دفاع از حقایق دینی هستند و در این زمینه نیز مداقه زیادی دارند.
وی اظهار کرد: اما وقتی کار علمی بزرگان را در کلام با فلاسفه اسلامی مقایسه میکنیم، فضای کلامی اقتضاء دارد که با مسامحه برخورد کنند؛ زیرا طبع این علوم اقتضاء دارد لذا وقتی خواجه نصیر طوسی را در مباحث کلامی میبینیم واقعا متکلم است ولی همین فرد در حوزه فلسفه نگاه متفاوتی دارد، زیرا با روش دیگری به این مسئله مینگرد.
سلیمانی بیان کرد: فیلسوفان سطح عمیقتری از تبیین مباحث دینی را نسبت به متکلمان عهدهدار هستند زیرا مثلا میخواهد با نگاه برهانی به اثبات خدا بپردازد.
وی اظهار کرد: عارف از آن رو که عارف است و نه از آن رو که فیلسوف است دغدغه اثبات ندارد، به همین دلیل عرفان نظری را هم به علت همراهی علمی با علما نوشتهاند وگرنه خود را ملزم به این مسئله که تجارب خود را بنویسند، نمیدانند ولی انصافا با این حال دقایقی را عارف از قرآن و روایات بهدست میآورد که فیلسوف نمیتواند به دست آورد.
سلیمانی عنوان کرد: در حوزه دین کسانی که تحقیق میکنند هر چند کارشان بر حسب ظاهر فلسفه و کلام و عرفان تلقی نشود ولی به لحاظ سبک در یکی از این سه حوزه است مگر اینکه جنبه تاریخی داشته باشد.
وی افزود: اگر کسی روانشناسی دینی را از متون دینی استخراج کند لاجرم با روش کلامی، فلسفی و یا با نگرش عرفانی این کار را میکند لذا فیلسوفی که عارف باشد، سخنان دقیقی میزند و احیانا ضعفهای عبارتی که از برخی عرفا که اهل فلسفه نبودهاند صادر شده از این گروه صادر نمیشود زیرا فیلسوف زبان علمی دارد.
این استاد و محقق حوزه تصریح کرد: در جوامع علمی دینی ما همین مسئله مشکلساز شده است و حرفهایی زده شده که سبب وهن و طعنهایی هم شده است؛ زیرا عرفایی این سخنان را بیان کردهاند که مانند فلاسفه زبان علمی نداشتهاند.
وی افزود: واقعا عرفایی در طول تاریخ بوده که حقایقی را یافته و نقل کردهاند ولی همین عرفا انسانهای معصومی نبوده و خطا دارند.
این محقق حوزوی عنوان کرد: خواجه نصیر که استاد منطق و فلسفه است در برخی مسایل عرفانی سکوت کرده است که نشان میدهد کسانی که دغدغه علمی و دینی داشتهاند در نزد عرفای دینی متواضعانه برخورد کردهاند.
وی با اشاره به رساله مولف که عنوانش همان عنوان کرسی است، اظهار کرد: این رساله ضمن بیان مطالب در مورد عرفان عملی پاسخ به برخی شبهاتی است که در این زمینه مطرح بوده و تانی و آرامش در نوشته ایشان دیده میشود.
سلیمانی عنوان کرد: البته معنای لغوی در 11 صفحه نوشته شده و ایشان بسط داده است که شاید مقداری از حوصله مخاطب و چنین نوشتاری خارج باشد، به نظرم اگر با حفظ محتوا در چند صفحه مختصر شود بهتر است.
این استاد حوزه گفت: در زمینه تصور و تصدیق که ایشان مطرح کرده آمده که کجا واژه علم و کجا معرفت به کار میرود و بیان شده که واژه علم در جایی در حوزه تصورات به کار میرود که در آن تفصیل نباشد که این مسئله ابهام دارد و باید ابهام آن رفع شود.
سلیمانی افزود: در حوزه تعقل ما به طبیعت نظر داریم، لذا تفصیل اصلا ضرورت پیدا نمیکند البته سؤال اصلی من در متن نسبت به تصدیق است که باز ابهام دارد.
این محقق و ناقد تصریح کرد: در فصل سیر و سلوک عرفانی این عنوان با محتوای مطالب سازگاری ندارد که پیشنهاد میشود فصل را در هر بخش با نگرش عرفانی غنیسازی کنید و یا عنوان را تغییر دهید و به صورت یک مبنا برای دفع شبهات ارایه کنید.
سلیمانی با اشاره به بحث جبر و اختیار تصریح کرد: در اینباره مطالبی آمده است که به نحوی جبر را پررنگ کرده است که چنین تعابیری با اهداف رساله سازگاری ندارد همچنین بیانی را از علامه طباطبایی و فخر رازی آوردهاید که عبارت فخر رازی انسان را به سمت جبرگرایی سوق میدهد.
وی افزود: علامه قصد دارد اختیار را در ظرف بندگان حفظ کند و مبنای وی بر جسمانیت الحدوث است و بیان کرده انسان در ظرف توحید افعالی، مختار است زیرا اساسا استقلال محض بیمعنا و نپذیرفتنی است.
همچنین یکی از حاضران در کرسی به ارایه نظرات خود پرداخت و گفت: عنوان کتاب، عرفان در آئینه قرآن که آیا با عرفان در قرآن فرق دارد یا نه چون آئینه متفاوت از خود چیز است.
وی ادامه داد: عرفان در اصطلاح، خداشناسی است و وقتی میخواهیم از شناخت خدا صحبت کنیم این بحث پیش میآید که اسماء و صفات آیا توقیفی است یا نیست.
زمانی با بیان اینکه آیا ائمه(ع) به عرفان نظر داشتهاند یا نداشتهاند یا اینکه ما باید پازلی از سخنان آن درست کنیم تصریح کرد: در خطبه اول نهجالبلاغه تماما مطالب بیان شده، عرفانی است لذا نیازی به چینش جدیدی نیست همچنین در عرفان قرآن لازم است بازنگری شود؛ زیرا وقتی سخن از عرفان قرآنی به میان میآید واقعا صرفا باید وارد قرآن شویم و از اصطلاحات فلسفی بهره نبریم که مولف این کار را کرده است.