حمیدرضا قادری، دبیر کمیته علمی نخستین سالانه فیلم منجی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، درباره چرایی گرایش سینمای جهان به سمت موضوعات آخرالزمانی چنین اظهارنظر کرد: بخشی از رغبت سینمای جهان را میتوان نشئتگرفته از الزامات سینما دانست؛ به این معنا که هنر هفتم همیشه در پی پرداختن به موضوعات جذاب است، برای همین مضامین آخرالزمانی عرصه بسیار جذابی است که به واسطه آن میتوان آموزههای مورد نظر را بهدست آورد. ویژگی ذکر شده نیز تنها به هالیوود خلاصه نمیشود، بلکه هر سینمایی که تولیدات ملی دارد به چنین اصلی پایبند است.
انگیزههای استعمارگرایی
وی افزود: سینما چیزی جدا از تکرار قصههای گفته شد نیست، اما نکته مهم اینجاست که این قصهها به چه نحو بیان میشود. در چنین فضایی تصور کنید موضوعی پیدا میشود که تا به حال در سینما به آن پرداخته نشده، برای همین طبیعی است، گرایش به سمت اینگونه مضامین باشد. جدا از این دیدگاه، عدهای نیز معتقدند گرایش روزافزون هالیوود به این موضوعات تنها دلایل سینمایی ندارد، بلکه عامل اصلی انگیزههای استعمارگرایی سینمای غرب است.
تبارشناسی فیلم
دبیر نخستین سالانه
فیلم منجی ادامه داد: دسته دوم بیشتر به دنبال تبارشناسی هستند؛ یعنی افراد در پی راهاندازی مباحث معرفتی هستند. برای همین آنها زیاد به این کاری ندارند که اثر به
لحاظ فرمی چه کیفیتی دارد؛ زیرا این نوع نگرش تم و محتوا را شناسایی کرده تا
واسطه آن تبار را شناسایی کنند. برای همین در ارزیابیها آنها هم میتوان فیلمهایی
چون «ارباب حلقهها» را مشاهده کرد هم اینکه سریالهای نظیر «پیادهروی مردگان»
نیز به این قبیل موضوعات علاقه نشان میدهند.
وی به توضیح فوق اضافه کرد: بنا به نظر دیدگاه دوم در فیلمها و سریالهای آمریکایی میتوان هرگونه جهانبینی را مشاهده کرد بجز نگرشی که در آن به آموزههای شیعی توجه شده باشد! با توجه به دو دیدگاه که به آن اشاره کردیم برخی مواقع آثار ساخته شده، ممکن است با آموزههای مدنظر ما مغایرت داشته باشد یا اینکه تفاوتی نباشد.
قادری در پاسخ به این سوال که تا چه حد گرایشات
روزافزون هالیوود به موضوعات آخرالزمانی برگرفته از تعلقات دینی است؟ اینگونه
توضیح داد: پاسخ به این سوال جواب مفصلی را میطلبد، اما همین اندازه باید بگویم
وقتی یک کمپانی فیلمسازی سرمایهای کلان را خرج تولید فیلمی آخرالزمانی میکند
طبیعتا علاقه دارد آموزههای مد نظر خود را در جهان اشاعه دهد، برای همین میتوان
گفت تمام کارهایی که در این حوزه ساخته میشود، فیلم دینی محسوب میشود. با این
ویژگی که آموزههای مدنظر آن تولیدات، تنها مورد تایید همان دینی است که بر مبنای
آن فیلم ساخته شده است. برای درک بهتر مثالی میزنم، اگر ما فیلمی با محوریت امام
زمان(عج) بسازیم، آن فیلم تنها از دیدگاه ما اثری دینی محسوب میشود، اما از
دیدگاه مسیحیان تنها یک فیلم آخرالزمانی ساخته شده است.
تمامی آثار آخرالزمانی ضددینی نیست
وی ادامه داد: با توجه به توضیح فوق اگر بخواهیم
بر مبنای آموزههای شیعی موضوعات مورد نظر را ارزیابی کنیم باید گفت، بسیاری از
معارف جای گرفته در فیلمهای هالیوودی بر پایه حق استوار نیست. با این توضیح این
آثار را نمیتوان تولیدات ضد دین نام برد، بلکه بهتر است بگویم، فیلمهایی که در
آنها مفاهیم به شکلی غیرصحیح مدنظر قرار گرفته است. درباره فیلمهای ضددینی هم
باید بگویم که این تولیدات تنها کارهایی است که توسط فرقههای شیطانپرستی تولید
میشود.
انتظار تولید آثار ویژه آخرالزمانی در ایران بهجا نیست
این پژوهشگر در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر اینکه چرا ما در حوزه سینمای آخرالزمانی تا به این حد کم کار هستیم، در صورتی که در قرآن و تفکرات شیعی به صورت جزئی و قابل لمس به این موضوع اشاره شده است؟ گفت: عمر سینمای ایران در خوشبینانهترین حالت 100 سال است که بخشی از این زمان هم نمود عملی نداشته است، بلکه تنها به صورت ویترینی سینما در کشورمان وجود داشته است. جدا از این موضوعی بخشی از تاریخ صد ساله سینمای ما هم مختص به کارهایی بود که در قبل از انقلاب تولید شده است. در ضمن بعد از انقلاب هم بیشتر تولیدات سینمای ایران خلاصه شده به کارهای که موضوعات روز را مد نظر قرار دادهاند برای مثال اتفاقاتی چون هشت سال جنگ تحمیلی، در چنین شرایطی چگونه انتظار داریم موضوعات آخرالزمانی در سینمای ایران دارای جایگاه ویژه باشد؟
وی یاد آور شد: متاسفانه یا خوشبختانه، علاقه امروز سینمای ایران به موضوعات اجتماعی مختص شده است. برای همین در این عرصه از موضوعات دختران فراری گرفته تا خیانت وجود دارد، اما کارهایی که مضمون آن آخرالزمانی باشد جایگاهی ندارد. دلیل دیگر که به نظرم میتوان دلیلی بر کمکاری سینما در حوزه آخرالزمان باشد به ذهنیت سینماگران در این حوزه مربوط میشود؛ زیرا ممکن است فیلمسازان با تهیهکنندگان نسبت به اینگونه مفاهیم دغدغهای نداشته باشد برای همین برای تولید آن هم قدمی بر نمیدارند.
در این بخش از گفتوگو خبرنگار ایکنا با انتقاد از گفته قادری گفت: اینکه تصور کنیم همه سینماگران نسبت به موضوعات دینی تعلق خاطری ندارند، بیانصافی محض است؛ چون خود به شخصه سینماگرانی را میشناسم که طرحهای بسیار خوبی را در این حوزه دارند، اما سرمایهگذاری برای این قبیل کارها پیدا نمیکنند.
قادری به این انتقاد چنین پاسخ داد: منظورم تمام سینماگران نبود، بلکه بخشی را مد نظر داشتم که نسبت به موضوعات دینی تعصب خاطری ندارند، اما پرواضح است که ما هنرمندان متعهد، کم نداریم برای همین باید از مدیران سینمایی یا نهادهای دولتی سوال کنیم که چرا با وجود در اختیار داشتن بودجه، امکان لازم را برای سینماگران به وجود نمیآورند. معضل دیگر در این حوزه به نظرم به نبود ایدهپردازی مربوط میشود. ضعفی که نشئتگرفته از عدم خلاقیت فیلمنامهنویسان ما نیست، بلکه به دلیل کمبود تولید در سینما و تلویزیون دیگر کسی به خود این زحمت را نمیدهد که در گوی رقابت با رقبا بخواهد کارهای نو و جذاب را تولید کند. این وضعیت را مقایسه کنید با سینما و تلویزیون کشورهای غربی که تولیدات بینهایت با شبکههای مختلف دارند برای همین طبیعی است به گونهای برنامه سازی کنند که تماشاگر جذب آنها شود.
روایت امروزین مفاهیم دینی در رویکرد اقتباسی
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: جدا از فیلمهایی که در غرب به صورت مستقیم به آخرالزمان میپردازد موضوعاتی وجود دارد که به شکل اقتباسی مفاهیم مورد نظر را مدنظر دارد. این مشکل از فیلمسازی را اصطلاحاً «دراموتوژی» مینامند. برای مثال وقتی در فیلمی قصه یوسف و زلیخا روایت میشود این قصه رها نمیشود چون درباره آن کاری ساخته شده، بلکه این قصه را در قالب برداشتهای امروزی به اثر سینمایی تبدیل میکنند. با توجه به این توضیحات من سینمای کشور را با توجه به سابقه و امکاناتی که در اختیار دارد در پرداختن به موضوعات آخرالزمانی ناموفق نمیدانم، بلکه معتقدم در حد انتظار عمل نکردهایم؛ چون توقعات خارج از اندازه ما را ضعیف نشان میدهد.