به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، شکی نیست که حجاب، عامل بازدارنده زن، از خودآراییهای بی حد و مرز است و بیشاز هر چیز، در جهت نگهبانی از عزت و کرامت زن و حاکم کردن فضای آرامش بر جامعه و حفظ رابطه زن و مرد، خارج از خانواده است.
امام علی(ع) در فراز چهل و سوم از نامه خود به امام حسنمجتبی(ع) در رابطه با ضرورت حجاب فرموده است: «با پرده حجاب، دیدگانشان را از نامحرم بپوشان، زیرا سختگیری در پوشش و حجاب، در سلامت ایشان مؤثرتر است».
دستور فوق درباره حجاب و پایبندی به آن است.قرآنکریم در آیه 59 سوره احزاب در این رابطه فرموده است: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا؛ اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است».
توصیه حضرت علی(ع) نیز در راستای فرمان فوق است که نتیجه آن، سالمسازی اجتماعی است، زیرا پوشش زن ـ بهویژه زنان و دختران جوان ـ باعث میشود که خود را از نگاههای هرزه، که چون تیری زهرآلود بهسویشان میآید، بازدارد و آرامش روانی را برای جامعه به ارمغان آورد.
هدف از آفرینش انسان ـ چه مرد و چه زن ـ تکامل و قرب معنوی است و معنویت در همه ادیان با پوشیدگی و وقار، توأم است.
توصیه بعدی امام علی(ع) در این بند این است که: «سختگیری در پوشش و حجاب، در سلامت زنان مؤثر است».هر کس با خواندن این فراز، شاید به تعجب افتد که مگر اسلام، دین سختگیری و اجبار است که حجاب هم اجباری باشد؟ در حالیکه خدای متعال میفرماید: «لااکراه فی دین» در دین اجبار و فشاری نیست، پس چرا حجاب باید اجباری باشد و در رعایت آن، سختگیری کرد؟
از سوی دیگر، اسلام، دین خشونت نیست و خداوند در قرآن، علت موفقیت پیامبر(ص) را در نرمی و لطافت در برخورد با مردم میداند.
در پاسخ به این سؤالها باید گفت: تردیدی نیست که دین، اجباری نیست و عقاید و احکام اسلامی را از طریق قلب باید پذیرفت نه اجبار و زور؛ اما در مورد کسیکه دین را پذیرفته و حجاب را بهعنوان یکیاز احکام دین میداند، موضوع فرق میکند.از آنجایی که حجاب تاثیر آنی و فوری بر اجتماع و مردم دارد و همانند احکام فردی مثل نماز نیست که به خود فرد، مربوط شود، لذا الزام بر رعایت آن وجود دارد.
حجاب، عاملی است که جوانان را از تحریکپذیری بازمیدارد و مصونیت ایجاد میکند.یعنی درواقع، حجاب، حکمی اجتماعی است که فقط به فرد، محدود نمیشود.اگر کسی نماز نخواند یا روزه نگیرد هیچگاه او را مجازات نمیکنند، اما اگر در میان جمع و در اجتماع، روزهخواری کرد مجازات خواهد شد، زیرا حرمت حکم خدا را در میان اجتماع، شکسته است.بیحجابی هم درواقع، همینگونه است؛ یعنی شکستن احکام اسلامی در ملاعام است.
ثانیاً: سختگیری مورد نظر حضرت علی(ع)، در خصوص زنان و دختران بر رعایت حجاب بهمعنای تنبیه بدنی یا زندانی کردن آنها در خانه نیست، بلکه اصرار بر تربیت آنها به شیوههای صحیح و اهتمام داشتن در این مورد است.در تعالیم ائمه معصومین(ع) احادیث فراوانی است که گاهی قهر موقتی یا تغافل یا محروم کردن کسی از نگاه محبتآمیز، بهعنوان تنبیه و سختگیری تلقی شده، ولی درواقع اینگونه برخوردها لطف و محبت است و در سلامت انسان بسیار مؤثر است.
دور نگاه داشتن زن از افراد غیرقابل اعتمادتوصیه دیگر حضرت در این فراز از نامه که میفرماید: «بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیرقابل اعتماد را بر ایشان داخل کنی.اگر بتوانی بهگونهای زندگی کنی که جز تو را نشناسند، چنین کن»، ناظر به نظارت درونی و بیرونی زن است که اگر رعایت محرم و نامحرم نشود، خارج شدن زن از منزل همان مفسدهای را دارد که زن در منزل بماند.در حقیقت، حضرت سفارش میکند که مواظب باش افراد غیرقابل اعتماد را به محیط زنانه و خانواده، وارد نکنی.اگر چنین کنی تاثیر بد آن از بیرون رفتنِ بدون حجاب در انظار نامحرمان بدتر است؛ یعنی اگر مردان چشم ناپاک و غیر مطمئن در قالب دوست و رفیق و فامیل به خانه وارد شوند و با زن و فرزند ما بر سر یک سفره بنشینند، همان فسادی را خواهد داشت که زن در خارج از منزل با مردان نامحرم اختلاط داشته باشد.
هدف امام علی(ع) حفظ عفاف و پاکی است، در این خصوص به دو عامل اشاره میکند: یکی حجاب و دیگری عدم اختلاط با افراد غیرقابل اعتماد.واقعیت این است که افراد لاابالی در معاشرت با دوستان و اقوام، رعایت مسائل محرم و نامحرم را نمیکنند در نتیجه افراد خیانتکار و غیر مطمئن، حریم خانه را با چشمهای ناپاک یا زبانهای زهرآلود، مورد دستبرد قرار میدهند و بدین وسیله حرمت حجاب و عفاف را از بین میبرند.از همینرو، سیره معصومین(ع) این بود که افراد غیرقابل اعتماد و چشم ناپاک را از ورود به حریم خانه بازمیداشتند و در این مورد بهشدت، برخورد میکردند؛ چنانکه در سیره پیامبر(ص) آمده است: «حکم بن ابیالعاص ـ پدر مروان بن حکم و عمومی عثمان ـ در عین آنکه از مهاجران مسلمان بود، حریم عفت را نگه نمیداشت و چشم ناپاکی داشت.روزی از کنار در خانه پیامبر(ص) در مدینه به درون خانه آن حضرت نگاه کرد، پیامبر(ص) از این عمل زشت او آگاه شد و بهقدری ناراحت شد که کمانی به دست گرفت تا او را هدف قرار دهد، اما گریخت و مخفی شد».
طبق نقل دیگر، آن حضرت عصای سرکجی که نوک تیزی داشت برداشت و او را تعقیب کرد او مثل روباه فرار کرد و از دست پیامبر(ص) گریخت.پیامبر(س) فرمود: «اگر او را میگرفتم، چشمش را بیرون میآوردم»، سپس دستور داد حکم و فرزندش مروان را به طائف تبعید کنند.
سخن بعدی امام علی(ع) این است که: «اگر بتوانی بهگونهای زندگی کن که زنان و محارم تو جز تو را نشناسند، چنین کن». روشن است که این توصیه حضرت علی(ع) بهمعنای ارتباط زن با هیچکس جز شوهرش نیست چون زنان خود معصومان(ع) با مردم دیگر، معاشرت داشتند و با حفظ حدود و شرایط، فعالیت اجتماعی میکردند و بعضی مردان مکه و مدینه و شهرهای دیگر را بهخوبی میشناختند، بلکه به این معناست که از اختلاط افراطی زن و مرد جلوگیری شود، چون هر اندازه زن و مرد به هم نزدیک میشوند از عفت و طهارت مطلق، بیشتر فاصله میگیرند، از اینرو قرآنکریم درباره حکمت پوشش چشم و ستر عورت و پردهنشینی زن و مرد، با استفاده از واژه «ازکی» و «اطهر» پاکی و رشد معنوی و برکت روحی هرچه بیشتر زن و مرد را مطرح میکند.
تردیدی نیست که این اختلاط افراطی، به صمیمیت زن و مرد نامحرم منجر میشود و همین، آثار ناگواری بر خانوادهها دارد.رابطه تنگاتنگ کاری و اجتماعی زن و مرد نامحرم، آنها را از همسران خود، دلسرد میکند و کانون گرم خانواده را از هم میگسلد و پیامدهای زیانباری برای اجتماع دارد.
پیام زن باحجابوقتی زن با حجاب، باوقار و متین گام برمیدارد و بدون ناز و عشوه سخن میگوید.در حقیقت با عمل خود پیام میدهد که من گُل خوشبویی هستم که تنها به خانوادهام تعلق دارم با چادرم که چون خاری است از گُل وجودم محافظت میکنم و چشم ناپاکان را کور و آنان را در اهداف شیطانیشان ناامید میگردانم.با چادر و حجابم، غیرت شوهرم، پدر و برادرم را به نمایش میگذارم که پروانهوار به دور گلستان میچرخند و آنرا از دید نامحرمان حفظ میکنند.
پوشش به من دلی روشن، درونی پاک و ایمانی قوی میدهد.میگوید من اسیر نفس، مطیع شیطان و دچار کمبودهای دیگر نیستم.از هر بند و اسارتی آزاد گشتهام و در سایه ولایت الهی درآمدهام و همچون مروارید در چادر صدفگونهام جای گرفتهام.