به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران در دومین همایش ملی مکتب فلسفی اصفهان که سهشنبه هفدهم اسفندماه در دانشگاه اصفهان آغاز شد، اظهار کرد: فرنگیها معتقدند روزی که جنازه ابن رشد در قرطبه از بلاد اسپانیا تشییع و به خاک سپرده شد، تفکر علمی و عقلی نیز از میان مسلمانان رخت بربست.
وی افزود: این تصوری اشتباه است، چرا که فرنگیها آنچه را از اسلام دریافتند، از طریق شمال آفریقا بود و به این نقطه از عالم یعنی ایران که در آن چراغ فلسفه و حکمت همیشه روشن و در تعالی و ترقی بود، توجهی نداشتند.
محقق ادامه داد: به همین منظور در اردیبهشت۱۳۸۱، همایش قرطبه و اصفهان را با حضور سی نفر از اساتید ایرانی و سی تن از اساتید خارجی و بدون استفاده از بودجه دولتی برگزار و متعاقب آن، چهل کتاب در خصوص اندیشمندان ایرانی به ویژه پس از ظهور صفویه چاپ و منتشر کردیم.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران بیان کرد: از میان این اندیشمندان، معدودی از آنها شناخته شده هستند، مثل میرداماد، ملاصدرا، فیض کاشانی و حاج ملا هادی سبزواری؛ با این حال، دهها و بلکه صدها دانشمند در اصفهان، مشهد، شیراز و تبریز ساکن بودند که در گمنامی به سر میبردند.
وی تصریح کرد: علاوه بر فلسفه و علوم عقلی، در سایر علوم نیز افتخارات زیادی داریم. برای مثال، نجمالدین فیروزآبادی مؤلف کتاب قابوس مهمترین کتاب را در لغت عربی به عربی نوشت، همینطور سیبویه و تفتازانی که مهمترین کتاب را در زمینه بلاغت نگاشته است.
محقق با بیان اینکه بهتر بود کتابهای همایش قرطبه و اصفهان در این همایش نیز در معرض دید عموم قرار میگرفت، گفت: ما باید گذشته را زیربنای آینده قرار دهیم. به قول یک شاعر عرب، بزرگی علمی ممنوع است، مگر بر کسی که خشت خود را روی خشت پیشینیان قرار دهد. ما نباید گذشته را کان لم یکن فرض کنیم. دانشگاه اصفهان باید نه تنها در فلسفه، بلکه در سایر علوم انسانی نیز که هدف جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد، پیشتاز باشد. هر نقطه از ایران را که جستوجو کنیم، میبینیم یک عالم یا عارف از آن مکان برخاسته است. کدام کشور اسلامی چنین افتخاراتی را دارد. ما باید این را قدر دانسته و محیط دانشگاه را به گونهای پرورش ندهیم که نسل جوان مأیوس شده و به فکر مهاجرت باشند.
این استاد دانشگاه گفت: در دوره اسلامی، آثار فلسفی از یونانی و سریانی به عربی ترجمه شد که این امر در نتیجه تسامح اسلام نسبت به یادگیری و آموختن علم بود، چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«اطلبوا العلم ولو بالصین» یا به فرموده امام علی(ع):«ارزش یک انسان بر مبنای علم اوست». از این جهت ایرانیان به دنبال آموختن علم رفته و از زبانهای پهلوی، سانسکریت، سریانی و یونانی کسب علم کردند.
وی افزود: در ترجمه مسائل پزشکی و داروشناسی مشکلی پیش نیامد، ولی در مسائل مابعدالطبیعه و الهیات، چون مترجمین فاقد علم اسلامی بودند، نتوانستند به گونهای ترجمه کنند که قابل عرضه به مسلمانان باشد، از این جهت در ایران نظر منفی نسبت به فلسفه پدید آمد و این تصور شکل گرفت که فلسفه در برابر دین است، در حالی که فلسفه به دین کمک میکند. از این جهت فیلسوفان مورد تکفیر قرار گرفته و به زندیق بودن متهم شدند.
محقق ادامه داد: هر سال کنفرانس فلسفه شرق و غرب در هولولولو در جزایر هاوایی برگزار میشود. یک سال از من برای شرکت در این کنفرانس دعوت کردند و چون فرصت نداشتم مقاله خوبی بنویسم، بخش وجود ذهنی شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری را در سخنرانی خود بیان کردم. بعد از اتمام سخنرانی، همه حضار میپرسیدند که این فیلسوف کیست، آثارش کجاست، چرا ما او را نمیشناسیم و چرا تا به حال اسمش را نشنیدهایم. بنابراین اساتید فلسفه باید برای معرفی اندیشمندان ما به دنیا تلاش کنند و اینهاست که ما را در دنیا سربلند میکند.
وی اظهار کرد: چون مترجمین نتوانسته بودند مسائل اسلامی را در ترجمههای خود لحاظ کنند، نظر منفی نسبت به فلسفه شکل گرفت و به خصوص در مشهد مکتب تفکیک به وجود آمد. من زمانی در مراسم بزرگداشت مرحوم میرزا جواد تهرانی و حاج مجتبی قزوینی گفتم ما نباید به دشمنان این مرز و بوم که درصدد نابودی محاسن کشور ما هستند، کمک کنیم. در مصر کتابی با نام «تاریخ الالحاد فی الاسلام» چاپ شده که در آن به عنوان اولین ملحد، از محمد بن زکریای رازی نام برده شده است. دلیلش چیست. بیگانگان خوشحال میشوند که بگویند ما هیچ دانشمندی نداشتهایم و تلاش میکنند به زعم اثبات خودشان، ما را نفی کنند. ما چطور میتوانیم به تبعیت از اعراب، ابن سینا و فارابی را ننگ عالم اسلام بدانیم. بنابراین باید به بزرگان خود افتخار کرده و از این نوع مجالس زیاد برگزار کنیم تا نسل جوان با این بزرگان آشنا شوند.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران بیان کرد: کسانی مثل ناصر خسرو و ابن رشد تلاش کردند تا حکمت عقلی یعنی فلسفه را با حکمت شرعی یعنی دین آشتی دهند، اما موفق به انجام این کار نشدند. البته بعد از تشرف ایرانیان به مذهب تشیع و استقلال سیاسی ایران، دانشمندانی مثل میرداماد، ملاصدرا، فیاض لاهیجی، فیض کاشانی، حاج ملا هادی سبزواری و در زمان ما، علامه طباطبایی، امام راحل و شهید مطهری این کار را به سرانجام رساندند. آن وقت عدهای تعبیر زشتی را به کار میبرند به این مضمون که مأمون کتابهای یونانی را به عربی ترجمه کرد تا خانه آل محمد(ص) را ببندد، در صورتی که خانه آل محمد(ص) اگر قابل بستن بود، میلیونها نفر در روز اربعین به کربلا نمیرفتند.