«ماجرای نیمروز» دومین تجربه سینمایی محمد حسین مهدویان، فیلمی ستایش شده از سوی منتقدان و مردم است که در سیوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر توانست جوایز بسیاری را به خود اختصاص دهد. در این فیلم سینمایی به مقطعی از تاریخ کشورمان (سال 61) پرداخته شده که از آن باید به عنوان سختترین دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام برد. در این ایام منافقین کور دل با جنایات خود بسیار از مسئولان نظام و مردم را به شهادت رساندند.
درباره دهه 60 فیلمهای زیادی تولید نشده، زیرا متاسفانه سینما ما در پرداختن به وقایع معاصر تا حدود زیادی کم کار بوده است، زیرا این حوزه مدعی بسیار دارد و هر فرد یا گروهی دوست دارد آنچه که رخ داده با نگرش آنها بیان شود، معضلی که باعث شده ما به تعداد انگشتهای یک دست هم فیلم خوب درباره انقلاب اسلامی نداشته باشیم! البته در دهه شصت فیلمهایی درباره اتفاقات رخ داده در آن زمان تولید شد، اما عمده آن کارها آثاری ضعیف بودند که تنها برای رضایت گیشه تولید میشدند و از همه مهمتر، نحوه پیام رسانی آن تولیدات شکلی منسجم نداشت.
نگاه مستندگونه «ماجرای نیمروز» به اتفاقات
اما در «ماجرای
نیمروز» چنین اتفاقی رخ نمیدهد و هر آنچه که میبینیم عین واقعیت است، بدون اینکه
بخواهد در آن دخل و تصرفی انجام شود. در حقیقت میتوان گفت این فیلم روایت مستند
درباره اتفاقات ان زمان دارد، بدون اینکه بخواهد نگاهی سفارشی و دولتی را در کار
دخیل کند، البته ممکن است که این سوال پیش آید، چگونه فیلمی که خرجش توسط دولت
پرداخته شده، نگاهی سفارشی به وقایع معاصر ندارد؟
جواب به این پرسش را اینگونه میتوان داد. ما سالها به دلیل نگاه شعاری به موضوعات معاصر و انقلابی به دشمن اجازه دادیم تا فرهنگ و اعتقادات ما را به واسطه آثار تصویرش وارونه جلوه دهد، چون نخواستیم که فیلمسازان با نگاهی کارشناسانه به دور از شعار موضوعات را نقد و بررسی کنند، اما فیلمهایی نظیر «ماجرای نیمروز» و «سیانور» با وجود داشتن تهیه کننده دولتی به تماشاگر اجازه میدهد تا خود درباره آنچه روی داده قضاوت کند. همین مسئله نیز باعث شده تا کار با تماشاگر ارتباط برقرار کند، نکته جالب اینجاست که مخاطبان این فیلم تنها به قشر و سنی خاص خلاصه نمیشود، بلکه تمامی اقشار میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
نقطه ضعف گرفتن از فیلمهایی نظیر «ماجرای نیمروز» سخت است
درباره مسائل فنی فیلم به نظر هر آنچه که میبایست گفت مثبت است، زیرا «ماجرای نیمروز» از آن دست فیلمهاست که به سختی میتوان نقطه ضعف فنی از آن گرفت. در بحث فیلمنامه این کار هم شاهد شکلگیری یک درام فوقالعاده هستیم که برای تمام آدمهایش شخصیت پردازی صورت گرفته است. در سناریو «ماجرای نیمروز» آدمها با توجه به شغلی که دارند شخصیتشان تعریف نمیشود، بلکه به واسطه کارهایی که میکنند هویتشان شکل میگیرد.
درباره بازیهای فیلم هم باید به تمامی نقشها نمره بالا داد، به ویژه جواد عزتی بازی خیرهکننده از خود ارائه میدهد، هرچند هادی حجازیفر هم توانسته به شکل کاملی شخصیتی که آن را بازی میکند جان دهد. درباره دیگر شخصیتهای فیلم هم میتوان چنین نظری را با شدت کمتری، داد. مطلب مهم دیگر درباره این فیلم به کارگردانی مهدویان مربوط میشود. این فیلمساز جوان با دو کاری که جلوی دوربین برده نشان داده زبان سینما را به خوبی میشناسد و میداند به چه طریق میتوان هم فیلم ارزشی ساخت هم اینکه استانداردهای سینما را رعایت کرد.
مطلب دیگری که باید درباره «ماجرای نیمروز» بیان کرد به اکران این فیلم بر میگردد که به نظرم زمان خوبی را به خود اختصاص داده است، چون معمولا اکرانهای نوروزی در سینمای ما بهترین زمان برای نمایش فیلمهاست برای همین این اکران معمولاً به فیلمهای گیشه اختصاص داشت، اما امسال در کنار فیلمهای تجاری دو فیلم ارزشی نیز (ماجرای نیمروز و آباجان) روی پرده رفت، اتفاقی که نشان میدهد فیلمها ارزشی نیز توانستهاند، جای خود را در بین تماشاگران باز کنند. در همین راستا فیلم «ماجرای نیمروز» توانسته به فروش خیره کننده طی چند روی که از اکرانش میگذرد دست پیدا کند.
مطلب پایانی پیرامون فیلم «ماجرای نیمروز» به تاثیرات بینالمللی این فیلم مربوط میشود. به نظرم این کار را باید به واسطه پخش کنندههای حرفهای اکرانی شایسته در جهان کرد، چون مردم جهان باید بدانند که ملت ایران خود یکی از قربانیان ترور است، به ویژه در شرایطی فعلی که بدخواهان این سرزمین نیز از هر موقعیتی برای ضربه زدن به ما بهره میبرند که فیلمهایی نظیر «آرگو» از جمله این تولیدات است، همچنین به واسطه نمایش این فیلم میبایست با دنیا نشان داد که گروهک تروریستی منافقین تا چه اندازه دستشان به خون این ملت آغشته است.