درمان ضعف سریال‌های مناسبتی با تغییر ساختار مشاوره مذهبی به دراماتورژی
کد خبر: 3603349
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۳
مدیر مدرسه اسلامی هنر:

درمان ضعف سریال‌های مناسبتی با تغییر ساختار مشاوره مذهبی به دراماتورژی

گروه هنر: مدیر مدرسه اسلامی هنر با بیان اینکه در کارهای مناسبتی باید بازگشتی به ساختار دراماتورژی داشته باشیم، اظهار کرد: منظور این است که یک نفر که با مفاهیم دینی و ویژگی‌های درام آشناست، تا پایان ساخت فیلم در کنار کارگردان باشد؛ این رویه کاملاً مغایر با روش مشاوره مذهبی در کارهای تلویزیونی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد حسین نواب، مدیر مدرسه اسلامی هنر در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) درباره جایگاه و کیفیت آثار مناسبتی سیما اظهار کرد: نظرات من پیرامون این موضوع کمی گزنده است که شاید باعث ناراحتی برخی‌ها شود، اما چون سوال شده نظرم را بیان کنم. سریال‌های مناسبتی ماه رمضان جدا از این‌که طی سال‌های گذشته نتوانسته تاثیرگذاری اخلاقی خوبی داشته باشد، حتی به‌نوعی در تخریب اخلاق جامعه هم نقش جدی ایفا کرده است، البته در این میان، کارهایی وجود داشتند که از آنها به عنوان استثنا می‌توان نام برد ولیکن متاسفانه تعدادشان به 5 سریال هم نمی‌رسد.

وی افزود: ماه رمضان، ایامی است که از آن به عنوان زمانی برای تذهیب، عبادت و خودسازی نام برده می‌شود، چون در طول سال ممکن است آدم‌ها کارهایی نامناسب انجام دهند اما در این دوران فرصتی فراهم است تا مردم بیشتر بر رفتار و اعمالشان دقیق شوند و نوعی خودسازی داشته باشد، اما آنچه در تولیدات تلویزیون می‌بینیم چنین فضایی را برای مخاطبان فراهم نمی‌کند؛ زیرا تولیداتی که در این ماه ساخته می‌شود، عموماً آثاری هستند که تعجیل در آنها، ویژگی اصلی و بارز است که متاسفانه از ساختار نامناسب سیما به وجود آمده است.

سرپرست موسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی  تاکید کرد: نکته حائز اهمیت اینجاست که سیما می‌خواهد تنها با بهره‌گیری از یک مشاور مذهبی تمامی ضعف‌های موجود را بر طرف کند، رویکردی که طی سال‌های گذشته ثابت شده، کارایی لازم را ندارد و بیشتر شبیه یک بازی است؛ البته نمی‌خواهم نقش تمامی کارشناسان مذهبی را زیر سوال ببرم، اما اظهارنظر من بیشتر معطوف به کلیت است. ضعف موجود نیز زمانی بر طرف خواهد شد که ساختار تصحیح شود، به‌ویژه که دنیا امروز فهمیده سینما صرفاً وسیله‌ای برای ایجاد سرگرمی نیست، بلکه از آنها می‌توان برای تبلیغ ایدئولوژی بهره برد. بهترین مثال نیز در این رابطه کلیساست که با زبان مد نظر خود، تفکرات مذهبی خود را به جهانیان عرضه می‌کند و تا حدی هم از آن جواب گرفته است.

این دانش آموخته فلسفه هنر با بیان اینکه تلونجیوستها (گروهی که تلویزیون را مهم‌ترین تبلیغی برای مسیحیت می‌دانند) بیشتر تمرکز خود را به روی آثار نمایشی در سینما و تلویزیون معطوف کرده‌اند، گفت: فعالیت تلونجویستها تنها یک یک یا چند کشور خلاصه نمی‌شود، بلکه کل دنیا را خطاب قرار داده‌اند؛ برای همین چند شبکه فارسی زبان نیز دارند که برنامه‌های مدنظرشان را از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌کند. با این توضیح پیشنهاد من این است که می‌بایست بازگشتی به ساختار دراماتورژی (انتقال مفاهیم دینی و قرآنی در قاب تصویر) داشته باشیم.

وی تاکید کرد: منظور این است که یک دراماتورژ (کسی که با مفاهیم دینی و قرآنی  آشنایی کامل دارد و با ویژگی درام در سینما نیز آشناست) در کنار کارگردان تا پایان ساخت فیلم همراه باشد. این رویه کاملاً مغایر با آن روشی است که مشاور مذهبی در کارهای تلویزیونی یا سینمایی انجام می‌دهد. راه رسیدن به خواسته مورد نظر هم این است تا از وجود کسانی که دانش کافی در حوزه دین و قرآن سود برده‌اند با مختصات درام و سیما آشنا شوند تا در ادامه قادر باشند در کنار کارگردانان حرفه‌ای یک اثر در خورد توجه تولید کنند؛ آثاری که قادر باشد تاثیرات اخلاقی به روی مخاطبان داشته باشد.

نواب متذکر شد: جامعه هنر از مسائل گرفته تا هنرمند باید به یک نکته توجه داشته باشد. آن‌هم این است که هنرمند جدا از این‌که حقوقی دارد، دارای تکالیفی نیز است که یکی از آنها پرداختن به اخلاقیات در جامعه است. این خواسته نیز به این طریق رخ نمی‌دهد که در تلویزیون من به طور مستقیم به تماشاگر بگویم که دروغ و... نگوید، زیرا این روش باید در منبر پیگیری شود نه این‌که تلویزیون به منبر تبدیل شود! با این روش ما هیچ‌گاه نخواهیم توانست در رسیدن به آثار دینی در تلویزیون موفق باشیم، بلکه وقتی به این مهم دست خواهیم یافت که به قوانین و قواعد کار کردن در این حوزه آشنا باشیم.

وی در بخش پایانی این گفت‌و‌گو در پاسخ به این پرسش که آیا پرداختن به موضوعات ماورایی که چند سال پیش در برنامه‌های مناسبتی ماه رمضان باب بود، می‌تواند عاملی در جهت اشاعه آموزه‌های اسلامی در جامعه باشد؟ گفت: من با تولید سریال‌هایی که با محوریت شیطان در تلویزیون ساخته می‌شد، مخالف بوده و هستم و این مخالفت را هم با بیان مطلبی اعلام می‌کنم. در آن تولیدات معمولاً شیطان دختر یا پسری بود که می‌شد با تیزهوشی وی را فریب داد. این نگاه دقیقاً بر خلاف آن چیزی است که در قرآن بیان شده است.

وی تصریح کرد: این قبیل تصویرسازی غلط را در تصویرسازی که از بهشت می‌شود هم می‌توان مشاهده کرد. در حقیقت این نوع برداشت‌ها به‌نوعی پایین آوردن سطح و کیفیت مفاهیم قدسی است، البته شاید این توجیه به کار برده شود که چنین روشی در برنامه‌سازی آثار دینی برای بالا بردن جذابیت و مخاطب است، توجیهی که به نظرم پسندیده نیست، چون برای رسیدن به جذابیت و مخاطب نباید کیفیت را قربانی کرد، بلکه با بالا بردن سطح کیفی می‌بایست به داشته‌های بهتری در سینما و تلویزیون دست یافت.
captcha